به نظر میرسد در پشت پرده تشکیل داعش، اتاق فکرهای جریان باطل، یهود، صهیونیسم مسیحی و سرویس های اطلاعاتی غربی، هستند و با مطالعه گسترده در ادبیات آخرالزمانی، تلاش کردهاند تا به خیال خام خود، مدیریت وقایع نزدیک به ظهور منجی آخرالزمان، را در دست بگیرند. شاهد بر اینکه علاوه بر تشکیل داعش و سوء استفاده از پرچم های سیاه در بشارت های پیامبر، از تشکیل گروه ترویستی خراسان، این بار با سوء استفاده از پرچم هایی از ناحیه خراسان (رایات من قبل خراسان)، خبر میدهند تا با شبیه سازی کاریکاتوری از علائم ظهور، تحولات و وقایع نزدیک به ظهور را در دست بگیرند.
مصطفی امیری*: باور به ظهور شخصی که جهان را پر از عدل و داد کرده و ریشه های ظلم و ستم را می چیند اختصاص به اسلام نداشته بلکه، شامل ادیان مختلف الهی و آسمانی میشود و در اسلام، مسیحیت، یهودیت، زرتشت و… به ظهور این شخص نوید داده شده است. خلاصه و حقیقت مهدویت، منتهی شدن سیر جوامع جهان به سوی جامعه واحد و سعادت عمومی، امنیت و رفاه، تعاون و همکاری، همبستگی همگانی حکومت حق و عدل جهانی، غلبه حق بر باطل، غلبه جنودالله بر جنود شیطان، نجات مستضعفان و نابودی مستکبران، و خلافت مؤمنان و شایستگان به رهبری یک رجل و ابرمرد الهی است که موعود انبیاء و ادیان و دوازدهمین اوصیاء و خلفای پیغمبر آخرالزمان است. رجانیوز با توجه به اهمیت موضوع “مهدویت” درنظر دارد سلسله مقالاتی با عنوان «متی ترانی و نراک» را جهت آشنایی بیشتر مخاطبان خود به این موضوع تا نیمه شعبان سالروز ولادت خاتم الاوصیا حضرت مهدی(عج) منتشر نماید. باشد که مورد مقبول حضرتش قرار گیرد.
***
آیا داعش، از نشانه ها و مقدمات خروج سفیانی است؟/ آیا داعش، همان سفیانی است؟
چکیده
بعد از فتوحات و پیروزی های داعش در سوریه و تصرف برق آسای برخی از استان های عراق توسط گروه داعش، و از طرفی جنایت های هولناک این گروه در عراق و سوریه، این احتمال تقویت شد که داعش، همان سفیانی است. ابتدا ضمن آشنایی اجمالی با سیر تشکیل داعش، دیدگاه های مختلف را بیان کرده و در پایان ثابت خواهیم کرد که داعش، سفیانی نیست، بلکه ممکن است زمینه ساز خروج سفیانی باشد و داعشی ها در آینده، در زمره پیروان و لشکریان سفیانی، قرار گیرند.
بنابراین بین داعش و سفیانی، شباهت های فراوانی است. و همین باعث تطبیق داعش با سفیانی در میان عده ای از شیعیان و مشتاقان و منتظران ظهور، شده است. به گونه ای که این شوق شیعیان در نگاه پیروان دیگر ادیان نیز، جلوه خاصی پیدا کرده و مداخله ایران و حزب الله لبنان در امور سوریه را به مثابه آمادگی ایران و حزب الله برای جنگ با سفیانی و اسرائیل دانستهاند. در جهان عرب و در میان اهل سنت نیز، پیشگویی ها و تطبیق ها، بسیار بیشتر از گذشته شده و رفتارهای داعش، را با مفاهیم و گزاره های دینی، ربط دادهاند (به عنوان مثال، نگاه کنید: فرات، از رودخانه بهشتی تا گنج طلای داعش و …).
اما در طرف جبهه کفر و نفاق، دشمنان نیز با سوء استفاده از این شوق، و با بدل سازی داعش با سفیانی، و بزرگ نمایی اختلاف بین شیعه و سنی، با القاء مصنوعی و زودرس جنگ شیعیان با دشمنان امام مهدی، با عنوان پیام های دینی جنگ آخرالزمان در سوریه، و حتی معرفی کردن داعش به عنوان ارتش امام مهدی، سعی در غفلت امت اسلام از دشمن اصلی (اسرائیل و آمریکا) دارند و البته متاسفانه تا حدودی نیز موفق شدهاند. البته طرافداران اندیشه توراتی و آرماگدونی کتاب مقدس مسیحیان، حملات گروههای تکفیری در عراق در پازل آخرالزمانی غرب را مورد توجه شدید قرار دادهاند. حتی اندیشمندان و کارشناسان دینی دنیای غرب، پا را از این هم فراتر گذاشته و داعش را به عنوان نماد اسلام واقعی در دنیای غرب، معرفی میکنند و عنوان میکنند که مسیر ترسیمی همه مسلمانان، سرانجامی واحد دارد و آن همانا، مسیر داعش است.
تاسف بارتر از همه، در این میان، حتی خود جریان داعش نیز با آگاهی از نشانه های ظهور و ادبیات آخرالزمانی، با جبری کردن امور و مقدرات عالم، سعی در ایجاد رعب و وحشت و استفاده ابزاری از روایات ملاحم و فتن در آخر الزمان برآمده که در یک نمونه، بعد از حمله به موصل، با پخش بیانیه ای با گزاره های آخرالزمانی، سعی در تصرف همه جانبه مناطق شیعه نشین عراق و قتل عام شیعیان و بزرگان شیعه داشتند. این گروه در بیانیه ای اعلام کردند: ما می دانیم که جبهه مقابل ما یعنی شیعیان این اوضاع را در روایات و احادیث خود دارند و فکر میکنند که ما “سپاه سفیانی” هستیم. ما به همه مسلمانان اعلام میکنیم که راه و روش ما، راه و روش “بنی امیه” است.
داعش در ادامه بیانیه جدید خود اظهار داشت: شیعیان بر آن قائلند که یک فردی از بنی هاشم در جنوب عراق کشته میشود، و آن فرد “نفس زکیه” است. آن فرد “[آیۀ الله] علی سیستانی” است و همه بدانند ما او را خواهیم کشت و بدن او را به خاک خواهیم کشاند! (منبع: +)”.
اما این گروه غافل از اینکه، اهل بیت برای معرفی سفیانی، معیارهای دقیقی ارائه کردهاند از جمله، سفیانی قبل از حمله به عراق، باید بر منطقه شام و سوریه، تسلط کامل پیدا کند و آنگاه به عراق حمله کند در حالیکه که داعش، واجد این شرط مهم نیست. و این هم یکی از فوائد دانستن احادیث و شناخت علائم ظهور. اگر کسی احادیث مهدویت را مطالعه کرده باشد، فورا خواهد گفت: داعش، دروغ میگوید که سپاه سفیانی است، زیرا، هنوز مقدمات نشانه حتمی ظهور (سفیانی) کامل نشده است تا چه رسد به خود نشانه حتمی ظهور (سفیانی). زیرا:
۱. وقتی سفیانی خروج کرد، باید تمام شام (سوریه و …) را تصرف کند بعد دو لشکر به سمت مدینه و عراق بفرستد. پس کجاست لشکر سفیانی به سمت مدینه و عربستان؟
۲. و نیز با مطالعه احادیث مهدویت، در مییابیم که سفیانی از نسل ابوسفیان است و معاویه میباشد و به آن افتخار میکند در حالیکه رهبر جریان داعش (ابوبکر حسینی البغدادی)، البته به دروغ، خود را از نسل امام حسین می داند.
۳. همچنین در خروج سفیانی، شخص مطرح است، اما امروز این جنایاتی که توسط داعش، صورت میگیرد شخص محور نیست و جریان است. البته چه بسا ممکن است این جریان منجر به بروز یک شخص خاص و محوری شود که همان سفیانی باشد.
پس با اندک مطالعه مباحث مهدویت، فریب داعش را نخواهیم خورد. بله، شاید داعش از مقدمات نشانه ظهور (سفیانی) باشد نه خود سفیانی.
البته داعش نیز در آشفته بازار، بیکار ننشسته و مدعی زمینه ساز ظهور حکومت جهانی اسلام است و بشارت های پیامبر در کتب اهل سنت در باب ملاحم و فتن را بر خویش، تطبیق کرده است که بسی خیال باطل. این جریان، که پیش از این سعی در استفاده از روایات آخرالزمانی در برنامه ها و تولیدات رسانه ای خود داشت ولی به ندرت سراغ احادیث مهدویت می رفت و برای موجه جلوه دادن خود بیشتر از روایات اشراط الساعه و ملاحم در کتب اهل سنت-که در آنها به جنگ های آخرالزمانی در منطقه عراق و شام اشاره شده- بهره می جست، در این اواخر (نشریه دابق ۵)، از نمادهایی استفاده کرده که افکار عمومی مسلمانان را به سمت و سوی مهدویت سوق می دهد.
در آخرین صفحه مجله دابق، روایتی از سنن ابوداوود از منابع اهل سنت، نقل شده است که استفاده از روایات مهدوی توسط داعش را آشکارتر می سازد. متن این حدیث چنین است
“لو لم یبق من الدنیا إلا یوم لطول الله ذلک الیوم حتى یبعث [الله] فیه رجلا من أهل بیتی یواطىء اسمه اسمی واسم أبیه اسم أبی یملأ الأرض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وجورا” همانگونه که مشاهده میشود این روایت اشاره مستقیمیبه مهدی (ع) دارد، اگرچه در این میان روایتی انتخاب شده که نگاه اهل سنت به مهدویت را متمایز از نگاه شیعی نشان دهد. (چراکه در نگاه اهل سنت به خلاف شیعه نام پدر امام عصر(ع) مشابه با نام پدر پیامبر گرامی اسلام –عبدالله- است.)
البته به نظر میرسد در پشت پرده تشکیل داعش، اتاق فکرهای جریان باطل، یهود و صهیونیسم مسیحی، و سرویس های اطلاعاتی غربی، با مطالعه گسترده در ادبیات آخرالزمانی، تلاش کردهاند تا به خیال خام خود، مدیریت وقایع نزدیک به ظهور را در دست بگیرند. شاهد بر اینکه علاوه بر تشکیل داعش و سوء استفاده از پرچم های سیاه در بشارت های پیامبر، از تشکیل گروه ترویستی خراسان، این بار با سوء استفاده از پرچم هایی از ناحیه خراسان (رایات من قبل خراسان)، خبر میدهند. تا با شبیه سازی کاریکاتوری از علائم ظهور، تحولات و وقایع نزدیک به ظهور را در دست بگیرند. تلاش های مضحک “محور غربی ــ عبری ــ عربی” برای سوء استفاده از روایات ملاحم و شبیه سازی کاریکاتوری از روایات آخر الزمانی همچنان ادامه خواهد داشت تا امر بر همه مشتبه شود. و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین.
اشاره
هجوم مغولوار لشکر وحشت سلفی، داعش، به سرزمین «عراق» پس از «سوریه»، به ناگهان زنگ خطر را برای ساکنان شرق اسلامیبه صدا در آورد. پیشروی عجیب در جغرافیای بزرگی از دو سرزمین سوریه و عراق، کشتار بیرحمانه و مثال زدنی بیگناهان شیعه و دیگر مذاهب، مثله کردن اجساد، ذبح بیگناهان و شعار دولت اسلامی عراق و شام و بالأخره پرچم سیاه این جنایتکاران، این گمان را به ذهن بسیاری از ساکنان ایران، عراق و … متبادر ساخت که این واقعه در مسیر خروج سفیانی و پیشقراولان آن است. همان که در روایات ائمّه دین علیهم السلام از او و هجمهاش، به عنوان اوّلین نشانه حتمیّه ظهور امام مهدی، یاد شده است.
یکی از نشانههای سفیانی به عنوان نشانه حتمی ظهور، شیعهکشی و دشمن اهل بیت بودن است، در حدیث معتبری از امام باقر(ع) چنین آمده است: «فَإِنَّ حَنَقَهُ وَ شَرَهَهُ إِنَّمَا هِیَ عَلَى شِیعَتِنَا» (الغیبه للنعمانی؛ ص۳۰۰.)؛ شدت خشم و حرص او تنها بر شیعیان ماست، گروه تروریستی داعش نیز در این نشانه شبیه سفیانی است، اما آیا میتوان به صرف یک مشابهت چنین حکم کرد که این گروه همان سفیانی روایات و احادیث است؟ روشن است که برای اثبات این ادعا، باید، تمام روایات مربوط به سفیانی، در نظر گرفته شود. این مقاله در پی پاسخ گویی به این پرسش روز میباشد.
تفاوت های داعش و سفیانی
داعش، همان سفیانی نیست، تفاوت بین داعش و سفیانی را در مواردی که ذیلا می آید بررسی میکنیم:
۱- اختلاف در رنگ پرچم سفیانی و داعش. پرچم سفیانی سرخ رنگ است در حالیکه پرچم داعش، سیاه میباشد.
۲- محل خروج سفیانی وادی یابس است در حالی که محل داعش در شمال سوریه و عراق است.
۳- بر اساس روایات اسلامی، سفیانی شخص خاصی است در حالی که داعش جریان است. سفیانی، شخص محور است در حالیکه داعش، بیشتر جریان محور است.
۴- نسب و نام سفیانی در روایات آمده است که سفیانی از نسل ابوسفیان و یزید بن معاویه است اما در مورد رهبر داعش، ابوبکر بغدادی چنین چیزی را نمی توان بررسی نمود.
۵- در روایات قدرت سپاه سفیانی بسیار هولناک ذکر شده است تا جایی که به سرعت شام و عراق را میگیرد در حالی که داعش از چنین قدرتی برخوردار نیست و هنوز نتوانسته است بر کل منطقه سوریه مسلط شود.
۶- سفیانی بیش از ۱۵ ماه حکومت نمیکند. در صورتی که داعش بیش از ۱۵ ماه تشکیل شده است و چند سال است که در سوریه در حال جنگ است و هنوز نتوانسته است بر کل منطقه سوریه تسلط پیدا کند. در حدیث معتبری امام صادق(ع) فرمود: «مِنْ أَوَّلِ خُرُوجِهِ إِلَى آخِرِهِ خَمْسَهَ عَشَرَ شَهْراً سِتَّهُ أَشْهُرٍ یُقَاتِلُ فِیهَا فَإِذَا مَلَکَ الْکُوَرَ الْخَمْسَ مَلَکَ تِسْعَهَ أَشْهُرٍ وَ لَمْ یَزِدْ عَلَیْهَا یَوْماً»: از اول قیام سفیانی تا آخر کارش ۱۵ ماه است. شش ماه میجنگد و پنج آبادی را میگیرد و نه ماه حکومت میکند و یک روز هم بیشتر نمیشود.
در روایت دیگری امام صادق(ع) این پنج منطقه را در شام نام میبرد: «مَلَکَ کُوَرَ الشَّامِ الْخَمْسَ دِمَشْقَ وَ حِمْصَ وَ فِلَسْطِینَ وَ الْأُرْدُنَّ وَ قِنَّسْرِینَ»: مناطق پنجگانه آمده در روایات اکنون چهار کشور سوریه، لبنان، فلسطین و اردن است.
طبق این بیان اولاً سفیانی کسی است که شش ماه بتواند چهار کشور را بگیرد و بسیار روشن است که این نشانه به هیچ وجه قابل تطبیق بر داعش نیست، ثانیاً کل شورش و حکومت سفیانی از ظهور تا افولش بیش از پانزده ماه نخواهد بود، در حالی که داعش بیش از دو برابر این مدت است که شر و ضرر آن متوجه کشورهای اسلامیشده است و حتی یک کشور را هم نتوانسته است بگیرد. علاوه بر اینکه، امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «یَخْرُجُ بِالشَّامِ فَیَنْقَادُ لَهُ أَهْلُ الشَّام»: سفیانی شورش میکند و اهل شام از او پیروی میکنند، در حالی که روشن است مردم سوریه به طور کامل، داعش را حمایت نکردند.
۷- طبق روایات، سفیانی پس از سرکوب مخالفان اش در شام، هدفی جز حمله به عراق ندارد، از اینرو، با سپاهی بزرگ به سمت عراق رهسپار میشود، اما در میانه راه، در منطقهای به نام قرقیسیا (شهری در سوریه در محل اتصال رود خابور و فرات) جنگی هولناک درمیگیرد و بسیاری کشته میشوند. آنگاه سپاه سفیانی پس از پیروزی در نبرد قرقیسیا به صورت همزمان با دو سپاه مختلف به مدینه و عراق یورش خواهد برد. در حالی که داعش، در میانه حمله به عراق، چنین نبردی (جنگ قرقیسیا) را انجام نداد.
۸- اگر داعش سفیانی است، پس باید خراسانی و یمانی نیز خروج کرده باشند، در حالیه هنوز چنین مساله ایی رخ نداده است. در حدیث معتبری امام صادق(ع) فرمودند: «إِنَّ أَمْرَ السُّفْیَانِیِّ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُهُ فِی رَجَب» و در حدیث معتبر دیگری امام صادق(ع) فرمودند: «خُرُوجُ الثَّلَاثَهِ الْخُرَاسَانِیِّ وَ السُّفْیَانِیِّ وَ الْیَمَانِیِّ فِی سَنَهٍ وَاحِدَهٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِد». طبق این دو روایت سفیانی در ماه رجب و همزمان با خراسانی و یمانی شورش خواهد کرد، روشن است که به هیچ وجه این نشانه قابل تطبیق بر داعش نیست، زیرا هنوز نه خراسانی قیام کرده نه یمانی.
۹- و اگر داعش، همان سفیانی است، باید طبق روایات، علاوه بر حمله به عراق، لشکری را نیز به سمت کشور عربستان و شهر مدینه و مکه، فرستاده باشد، در حالیکه همگان می دانند، چنین اتفاقی نیفتاد.
۱۰- علاوه بر اینکه در آستانه ورود لشکر اعزامی سفیانی به کشور عربستان و شهر مدینه، امام مهدی، طبق سنت حضرت موسی (خائف یترقب)، از مدینه به سمت مکه حرکت میکنند و مستند این قول این روایت از امام باقر میباشد: … وَ یبْعَثُ السُّفْیانِی بَعْثاً إِلَى الْمَدِینَهِ فَینْفَرُ الْمَهْدِی مِنْهَا إِلَى مَکَّهَ فَیبْلُغُ أَمِیرَ جَیشِ السُّفْیانِی أَنَّ الْمَهْدِی قَدْ خَرَجَ إِلَى مَکَّه فَیبْعَثُ جَیشاً عَلَى أَثَرِهِ فَلَا یدْرِکُهُ حَتَّى یدْخُلَ مَکَّهَ خائِفاً یتَرَقَّبُ عَلَى سُنَّهِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ قَالَ فَینْزِلُ أَمِیرُ جَیشِ السُّفْیانِی الْبَیدَاءَ فَینَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ یا بَیدَاءُ أَبِیدِی الْقَوْمَ فَیخْسِفُ بِهِم …. : … و سفیانی سپاهی را به مدینه گسیل می دارد. مهدی علیه السلام از آن جا به سمت مکه میگریزد. به فرمانده سپاه سفیانی گزارش می رسد که مهدی به سمت مکه رفته است. پس سپاهى بدنبال او میفرستد ولى موفّق به دستگیرى او نمیشوند تا آنکه آن حضرت در حال ترس و مراقبت، طبق سنّت موسى ابن عمران داخل مکّه مىشود … لشکر سفیانی در بیداء فرود می آیند و آنگاه ندا دهنده ایی از آسمان، ندا می دهد ای سرزمین بیداء، این لشکر را در خود فرو ببر و این قوم خسف میشوند …. پس این نشان میدهد زمان اعزام لشکر سفیانی به سمت عربستان و شهر مدینه، هنگام ظهور امام مهدی است درحالیکه هنوز امام عصر مهدی موعود، ظهور نفرمودهاند.
فتنه شام و سوریه تا ظهور ادامه خواهد یافت
فتنه شام در روایات اسلامی
مستندات بسیاری بر حوادث شام، در سالهای قبل از ظهور امام زمان اشاره میکنند. مهمترین آنها روایت جابر در کتاب «الغیبه» نعمانی، است که از امام محمّد باقر(ع) نقل میکند که فرمودند:
«ای جابر! قائم ظهور نمیکند تا آنکه فتنهای شام را فراگیرد و اهل شام به دنبال خلاصی از آنند؛ امّا راهی برای آن نمییابند.»(نعمانی، الغیبۀ، ص۲۹۰(
و نیز در کتاب ملاحم و فتن این طاووس به نقل از کتاب «عقد الدّرر» از منابع اهل سنت، چنین نقل شده است:
«در شام، فتنهای خواهد بود که آغازش همچون بازی کودکان است. هر چه این فتنه از یک طرف آرام و خاموش میشود، از جانب دیگر سربرمیآورد و پایان نمیپذیرد تا آنکه منادی از آسمان ندا سر میدهد. آگاه باشید که تنها فلانی (امام عصر) امیر است…» (ابن طاووس، فتنه ها و آشوب های آخرالزمان، ص ۳۰
سناریوی غرب در مواجهه با گروه های سلفی تکفیری و داعش، آن است که این گروه ها را به عنوان نیروی موثری جمع آوری کرده اما در نهایت به عنوان نیروی مزاحم در منطقه نگه می دارد. یعنی این گروه ها همچون طالبان در افغانستان، محدود میشوند اما از بین نمی روند و دائم برای دولت های اسلامیبه ویژه عراق و سوریه خطرآفرین خواهند شد. به عبارت دیگر این مناطق همیشه آبستن حوادث غیر منتظره و ناگهانی خواهند شد و کشورها در هاله ای از بی امنیتی فرو می رود.
شبیه سازی کاریکاتوری از نشانه های ظهور و احیای توهم جنگ آرماگدون
آگاهی مراکز مطالعات مذهبی غربی و یهودی از دریافتهای مهدوی و آخرالزّمانی مسلمانان و امکان شبیهسازی نشانههای یاد شده در روایات، از مسیر وارد آوردن جریانهای سلفی تکفیری، طیّ چند سال اخیر، این امکان را فراهم آورده است تا جمعیّت بزرگی از مسلمانان دچار شبهه شده و گمان برند که حرکت سلفی تکفیری از شام و پس از آن، حمله به عراق، همان واقعه پیشگویی شده در روایات و احادیث آخرالزّمانی اسلامی است
وجود باور مذهبی و ظهور منجی موعود در میان مسلمانان و انتظار دیدار این واقعه شریف در این عصر و زمان، به امید خلاصی از همه ظلمها و ستمهای چندوجهی، این امکان را در این منطقه حسّاس از شرق اسلامی فراهم آورده است تا به ناگهان و با مشاهده نشانههای وقوع این امر عظیم، پای در میدان حادثه بگذارند. درست در همین شرایط است که اتّفاق و اتّحاد صلیب و صهیون میتواند با یک گام بزرگ، ضمن تخلیه همه توان و انرژی نهفته در میان ساکنان این سرزمین در منازعات قومی، قبیلهای و مذهبی، پروژه آرمگدون را عملیاتی کرده و سلطه جهانی خود را در قالب حکومت جهانی بنیاسرائیلی با محوریّت فلسطین اشغالی تکمیل نماید.
بهرغم بسیاری از شباهتها میان داعش و سفیانی، اما در واقع تقاوت ها نیز بسیار است؛ اگر چه آن ملعون آخرین، سفیانی اموی، نیز دستپروده یهود و مورد حمایت یهودیان خواهد بود. حال چنانچه مسلمانان، به ویژه شیعیان آل محمّد با این پیش فرض وارد معرکه شوند، پیش از آنکه مجال ضربه زدن جدّی به این جماعت را پیدا کنند و قبل از آنکه مولا و سرورمان اذن قیام پیدا کنند، این مستضعفان در مسلخ طرّاحی شده ائتلاف خونین صلیب و صهیون، ممکن است خسارت فروان ببینند. زیرا شیعیان جهادگر، تنها گروه مقابله کننده با حرکتهای تمامیّتخواهانه صلیبی و صهیونیاند و بزرگترین مانع در اجرای آخرین مرحله از پروژه حکومت جهانی یهود.
اجرای پروژه شبیهسازی و کاریکاتوری واقعه ظهور موعود و منجی، توسط اتّحاد صلیب و صهیون (اسرائیل و آمریکا)، آرزوی دیرینه و قدیمی جریان باطل است که از سال ها قبل و با حضور میدانی جریان سلفی و وهابی و اهل سنت تکفیری، مجال تحقّق پیدا میکند.
جمع بندی
آنچه که مطرح میشود که داعش، همان سفیانی است، ثابت نیست. بلکه ممکن است، داعش، زمینه ساز و فراهم کننده و مقدمه خروج سفیانی باشد. و داعشی ها، در هنگام خروج آن ملعون در صف یاران و لشکریان سفیانی، قرار گیرند. به عبارت دیگر داعش، سفیانی نیست، بلکه داعش، از نشانه های خروج سفیانی است. شبیهسازی حرکت داعش و سایر جریانات سلفی در سوریه و شمال «آفریقا» (دامس، جبهه النّصره و…) با جریانات پیشگویی شده در روایات و احادیث آخرالزّمانی در سالهای قبل از ظهور، نمیبایست ما را فریفته و دچار شبهه کند. این پیشفرض عواقبی بس خطرناک دارد. حدّاقل خسارت این شبهه، نومید شدن مستضعفان و شیعیان از ظهور امام، است. بنابر تصریح برخی روایات، شماری از مردم، نادانسته در اثر نومیدی، دل به انکار امام میسپارند. و نکته مهم در مباحث مهدویت، این است که احادیث مهدویت، قطعه های مختلف یک پازل واحد محسوب میشوند و جدا از هم نباید، بررسی شوند. بویژه اگر نشانه های ظهور را جدا از هم و مستقل از یکدیگر بررسی کنیم به نتایج واقعی و مطلوب نخواهیم رسید.
————————-
* دانش آموخته حوزه علمیه قم