اشاره:
در قسمت نخست این مطلب درباره اقسام غربت امام زمان(ع) سخن گفتیم. گفته شد که گاهی اوقات غربت در مکان اتفاق میافتد و گاهی در زمان. برخی از وجوه غربت آن یگانه هستی، عبارتست از: نشناختن راستین امام(ع)، موالات بدون برائت، و… اکنون قسمت پایانی آن را تقدیم شما میکنیم، باشد که مقبول نظرتان واقع شود.
۳. شکستن عهد الهی و ارتکاب گناهان
وجه دیگر غربت امام زمان(ع) در بین شیعیان و دوستانشان به شکستن عهد الهی از سوی آنان، به دلیل ارتکاب اعمال ناشایست و صدور گناهان بر میگردد. در قرآن کریم به طور متعدّد از عهد و پیمان خداوند سخن گفته شده و بر لزوم وفای به آن تأکید شده است. در جایی فرموده است:
إنمّا یتذکّر اولوالألباب ٭ الذّین یوفون بعهدالله و لا ینقضون المیثاق.۱
تنها صاحبان خرد متذکر میشوند، کسانی که به عهد خداوند وفا میکنند و پیمان را نمیشکنند.
والذین ینقضون عهدالله من بعد میثاقه… اولئک لهم اللعّنه و لهم سوءالدّّار.۲
آنان که عهد خداوند را پس از پیمان گرفتنش میشکنند، همان کسانی هستند که به دوری از رحمت الهی و عاقبت بد گرفتار میگردند.
نمونه دیگری از آیات شریفه قرآن:
أوفوا بعهدی اوف بعهدکم.۳
به عهد من وفا کنید تا من به عهد شما وفا نمایم.
به ولایت علیّ بن ابیطالب(ع) ـ که از جانب خداوند واجب است ـ وفا کنید تا من به وعده خود در مورد بهشت وفا کنم. ۴
در مورد همین عهد الهی است که امام صادق(ع) فرمودند:
ای پیامبر(ص) به ایشان بگو اگر خدا را دوست دارید پس مرا اطاعت کنید.
ما بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفی نیست، از خواری و مذّلتی که دچارش شدهاید باخبریم. از آن زمان که بسیاری از شما به برخی کارهای ناشایست میل کردید که پیشینیان صالح شما از آنها دوری میجستند. عهد و میثاق خدایی را آنچنان پشت سر انداختند که گویا به آن پیمان آگاه نیستند… اگر شیعیان ما ـ که خداوند توفیق طاعتشان دهد ـ در راه ایفای پیمانی که بر عهده دارند، همدل میشدند؛ میمنت ملاقات ما به تأخیر نمیافتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان میگشت.۷
«شیخ طوسی و شیخ صدوق و أبی جعفر محمد بن جریر طبری، با سندهای معتبر داستان علی بن ابراهیم بن مهزیار را روایت کردهاند. او از اهواز به کوفه، از آنجا به مدینه و از مدینه به مکّه رفت، و در حال طواف، با جوانی همراه شد، و سرانجام در نزدیکی طائف، در مرغزاری خدمت امام(ع) رسید. به روایت طبری چون به خدمت آن جوانی که یکی از خواص ـ بلکه از اقارب خاص ـ بود رسید، آن جوان به او گفت: «چه میخواهی ای ابوالحسن؟!»
امام محجوب از عالم را.
گفت: آن جناب از شما محجوب نیست، ولی بدی کردار شما، ایشان را از شما محجوب نموده است».8
داستان ملا محمد سعید مازندرانی ـ مشهور به سعید العلماء ـ سندی محکم در این باره است.
«هر چند در زمان تحصیل، استفاده و فهم من بیشتر بود ولی اکنون مدّتی است که شما مشغول درس و بحث هستید و من حوزه درس را ترک کردهام، بنابراین شما به من مقدم هستید».9
۴. نگرش غیرواقعی به آرمان مهدویت
یکی دیگر از وجوه غربت یا ناخشنودی آقا بقیهالله الاعظم(عج) در ارتباط با شیعیان و دوستانشان را میتوان چنین برشمرد که متأسفانه آرمان مهدویت و اهداف بلند و مقدس امام زمان(ع) مثل تحقق دولت عدل جهانی و نهضت حیاتبخش جهانی آن حضرت در اذهان غالب شیعیان، نه به عنوان یک واقعیت غیر قابل انکار، بلکه بیشتر به عنوان یک پندار و آرزوی دور و دراز و نوعاً دست نیافتنی تلقی میشود. در حالی که باید گفت «مهدویت» طرحی الهی است که قوانین کلی آن از حضرت آدم(ع) تا حضرت خاتم(ص) تدوین شده و سپس تشریح، تفسیر و تبیین جزئیات آن از سوی اوصیا و جانشینان بلافصل رسول خاتم(ص) یعنی ائمه اطهار(ع) طبق حدیث شریف ثقلین بیان گردیده است و تحقق آن به دست آخرین وصیّ ایشان، حضرت خاتمالاوصیا ـ مهدی موعود(ع) ـ در زمانی که خداوند مصلحت بداند به فرمان الهی خواهد بود. بنابراین ظهور حضر ت مهدی(ع) بر خلاف تصور غلط عموم شیعیان، یک خبر محبوس در گذشته نیست، بلکه این وعده خداوند است که نه پیشبینی بلکه پیشگویی همه انبیاء(ع) است. یک خبر است، منتهی به جای اینکه خبر از گذشته باشد، خبری است که از آینده داده میشود و کاملاً مشخصات خبری را دارد. انشاء نیست، آرزو نیست، خبر از پروژهای است که قبلاً از طرف خداوند طراحی شده و اجرا خواهد شد. «مهدی(عج)» از همان ابتدا جمله نهایی پروژه خداوند بود. بنابراین وقتی صحبت از ظهور مهدی(عج) میشود، باید معرفتی نسبت به واقعیت رخ دهد نه اینکه در اذعان یک آرزو، یا یک پیشبینی محتمل بر اساس حدسیّات نقش بندد که اگر حجت استقراء خراب شد، حجیت این عقیده هم زیر سؤال برود. مهدویت یک اساس خلقی دارد، یعنی اگر مهدی(ع) نیاید، نه فقط فلسفه تاریخ، بلکه فلسفه خود خلقت انسان هم خدشهدار میشود. بحث مهدویّت، بحث حدسیّات این و آن، بحث استقراء یا فالبینی و پیشگویی عادی و تفریحی نیست، آرزوی شکست خوردهها و رؤیای بزرگان نیست که یک وقتی اسپارتاکوس بیاید، «زورو» بیاید، یک «سوپر من» با اسبی سفید از پشت کوهی بیاید و همه را نجات دهد، به علاوه بدانید همه این افسانههای ساخته شده بر مبنای واقعیتی ساخته شده است. راجع به چه چیزی معمولاً دروغ میسازند؟ راجع به چه چیزی آرزو میکنند؟ همه دروغها و افسانهها معمولاً بر اساس یک «راست» بنا میشود، چون انبیاء و پیغمبران راستین بودند. پیغمبران دروغین و متنبّیان هم پیدا شدند که ادعای نبوت کردند، چون سکّه اصل هست، سکه قلب هم جعل میشود. یعنی چون حقیقت و معتبر وجود دارد، پول تقلّبی هم جعل میکنند و الاّ اگر چیزی به نام پول نبود و اعتباری نداشت، چه کسی میآمد پول جعل بکند؟ همه افسانههایی که در غرب و شرق ساخته شد و منتظر سفیدپوشی هستند که از پشت کوه بیاید و بشریت را نجات بدهد و بدون ساخت و پاخت از پس همه ستمها، تبعیضها و بیعدالتیها در آید، علاوه بر اینکه نشان میدهد این انتظار، ریشهای فطری در همه انسانها دارد، نشان میدهد که حقیقتی است که بر اساس آن حقیقت، نسخههای بدلی ساخته میشود و اگر نسخههای بدلی دروغ است و توأم با خرافات و اساطیر شده، بدان معنی نیست که اصلش هم دروغ است. یک اصلی وجود دارد که اینها همه خواستهاند بدل او باشند، ولی آن اصل، واقعیت دارد و او خواهد آمد و این، رؤیای بردگان نیست که در زنجیر آرزو کنند منجی برسد. این منجی واقعاً هست و واقعاً خواهد رسید. مهدویت اصولاً جزئی از ارکان خاتمیّت و از ضمائم بعثت پیغمبر(ص) است و امری حاشیهای نیست که اگر آن را از آموزههای اسلامی حذف بکنید، اسلام همچنان اسلام بماند. مهدی(عج) میآید تا کار نیمه تمام همه انبیاء را تمام کند و ساختمانی که آنها شروع به چیدن کردند و بالا آوردند، در واقع مهدی(ع) باید آن را افتتاح کند و آن ساختمان روزی افتتاح خواهد شد…۱۰
یکی دیگر از مصادیق غربت امامزمان(ع) نزد دوستان و شیعیانشان، عدم وجود خواص مددکار است خواصی که بتوانند با کارهای عالمانه و عاشقانه، زمینههای غربت امام زمان(ع) را در همه ساحتهای نظری و عملی و زیست فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شیعیان برطرف سازند تا مردم فقط امام زمان(ع) خود را در چراغانی و پخش نقل و نبات و شادباشیهای جشن نیمه شعبان آن هم فقط سالی یک شب و یک روز سراغ نگیرند، بلکه فرهنگ مهدوی و آرمانهای بلند آن، مثل عدالت مهدوی، عقلانیت مهدوی، و اخلاق و ادب و سلوک مهدوی در عمق کالبد حیات فردی و اجتماعی و همه ساحتهای نظری و عملی زندگی شیعیان، ظهور و نمود عینی داشته باشد. ایشان باید امام زمان(ع) را نه به عنوان شخصیتی که بر روی بام جهان و بر شانههای تاریخ ایستاده است که دست ما گناهکاران برای همیشه از دامان او کوتاه است، بلکه به عنوان باب و دروازه رحمت و معرفت الهی به مردم معرفی نمایند که هر کس باید از این باب و این در ورودی به درگاه الهی وارد شود. امام(ع) همان حقیقت همیشه زندهای است که جمال حق در سیمای ملکوتی صاحبالزمانی او متجلّی است و لذا طالب دیدارش، طالب وجهالله و بقیهالله است، چنانکه در زیارت آلیاسین منسوب به حضرتش میخوانیم:
سلام بر تو ای دعوتگر خلق به خدا، ای فراخوان بشریت به سوی خداوند و ای مظهر همه آیات الهی،
سلام بر تو ای ورودی درگاه خدا که هر کس بخواهد به محضر خدا برود، از طریق او باید برود؛ ای حاکم و حافظ دین خدا، و سلام بر تو ای نماینده و بازوی خدا در سرزمین و یاریگر حق و حقیقت.
انّی لأجد ریح یوسف لو لا أن تفنّدون.۱۱
اگر سفیه تصور نمیکنید، من بوی یوسف را میشنوم!
نادانان و کمخردان شیعه و کسانی که بال پشه از دینداری آنان محکمتر است، ما را میآزارند.۱۲
۶. تبلیغات ضدّ مهدوی دشمنان امام(ع)
کافران میخواهند نور خدا را به گفتار باطل و طعن مسخره با دهانهایشان خاموش کنند و البته خدا نور خود را کامل خواهد کرد، هر چند کافران خوش ندارند.
ما عهد خدا هستیم، پس هر کس به عهد ما وفا کند، عهد خداوند را وفا کرده است.۱۴
مگر در زیارت منسوب به خود امام زمان(ع) نمیخوانیم:
السلام علیک یا میثاق الله الذّی أخذه و وکّده؛
سلام بر تو ای پیمان خدا که آن را ستانده و محکم گردانیده است.۱۵
السلام علیک یا بابالله الذی لا یؤتی الاّ منه، السلام علیک یا سبیلالله الذّی من سلک غیره هلک.
سلام بر تو ای راه خدا که هر کس غیر از آن راه رود، هلاک گردد.
کجاست آن وجه الهی که همه اولیا به سوی او باید توجه کنند؟
سلام بر تو ای شریک اعمال.
اینها گوشهای از اقیانوس بیکران حقّ حضرت ولیّالله الاعظم(عج) بر ماست. اینک ما در قبال این همه احسان و تفضّل چه وظیفهای داریم؟! آیا نباید بر قانون «هل جزاء الاحسان الاّ الاحسان»17
اول، به یادش باشیم.
دوم، از سیره آن حضرت تبعیت کنیم.
سوم، برای فرج و سلامتیاش دعا کنیم و صدقه بدهیم.
چهارم، با تمام وجود خدمتگزار آنحضرت باشیم. وقتی از حضرت صادق(ع) پرسیدند:
«هل ولد القائم؟ آیا قائم(عج) متولّد شدهاند؟» ایشان در پاسخ فرمودند:
خیر و اگر او ـ حضرت مهدی(ع) ـ را درک میکردم تمام عمر به او خدمت میکردم. ۱۸
«ای دوستدار عاقل در این کلام بیندیش، آیا در آن مبالغه یا چیزی بر خلاف واقع میپنداری؟ هرگز چنین نیست، بلکه این کلام عین حقیقت است و نکات دقیقی را روشن میکند. یکی از نکات آن، فضیلت و شرافت امام قائم(عج) است و نکته دیگر اشاره به اینکه خدمت کردن به ایشان، بالاترین عبادتها و مقرّبترین طاعتهاست. زیرا امام صادق(ع) که عمر شریفشان ـ چه شب و چه روز ـ را فقط در انجام انواع طاعات و عبادتها گذراندهاند، فرمودهاند که اگر حضرت قائم(عج) را درک مینمودند، همه عمر خود را در خدمت به ایشان سپری میکردند. از این کلام روشن میشود که تلاش در مسیر خدمتگزاری به حضرت قائم(عج) با فضیلتترین عبادت و شریفترین عملی است که وسیله قرب انسان به درگاه الهی میشود».19
ماهنامه موعود شماره ۸۵
پینوشتها:
۱. سوره رعد(۱۳)، آیات ۲۰ ـ ۱۹.
۲. سوره رعد(۱۳)، آیه ۲۵.
۳. سوره بقره(۲)، آیه ۴۰
۴. تفسیر فرات بن ابراهیم کوفی، ج ۱، ص ۵۸.
۵. کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۲۱، ح ۳.
۶. سوره حجرات(۴۹)، آیه ۱۳.
۷. طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۴۹۷ و علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۳ ص ۱۷۵.
۸. میرزای نوری، نجمالثاقب، ص ۷۲۰ و ۷۲۱.
۹. زندگانی و شخصیت شیخ مرتضی انصاری، ص ۷۴.
۱۰. رحیمپور ازغدی، حسن، ده انقلاب در یک انقلاب، ص ۱۶ ـ ۱۳.
۱۱. سوره یوسف(۱۲)، آیه ۹۴.
۱۲. طبرسی، همان، ج ۲، ص ۴۷۴ و ۴۷۳.
۱۳. رحیمپور ازغذی، همان، ص ۷۴ و ۷۳.
۱۴. کلینی، همان، ج ۱، ص ۲۲۱، ح ۳
۱۵.طبرسی، همان، ج ۲، ص ۳۱۶.
۱۶. سوره انبیاء(۲۱)، آیه ۷۳.
۱۷. سوره رحمن(۵۵)، آیه ۶۰.
۱۸. مجلسی، همان ج ۵۱، ص ۱۴۸.
۱۹. موسوی اصفهانی، مکیالالمکارم، ج ۲، ص ۲۲۲ تا ۲۲۱