- چرا پیامبر(ص)، علی(ع) را منصوب کرد؟
شیعه از زمان طلوع تاریخ اسلام، در زندگی سیاسی و دینی مسلمانان ظاهر شد، شعار محبّت و دوستی اهل بیت نبوّت(ع) را سرداد و اهداف آنها را هدف و اساس زندگی و عقیده خود قرار داد. از این رو ایمانی آورد که هیچگاه شک به آن راه نیافت؛ زیرا اهلبیت(ع) نسبت به دیگران به محلّ و مقام پیامبر(ص) نزدیکتر و شایستهتر بودند. سید عترت طاهره، امام امیرمؤمنین(ع)، وصیّ رسول، باب مدینه علم و خازن حکمت او بود، امامان پاک(ع) بعد از او، اوصیای رسول خدا(ص)، پیشوایان امت و مبلّغ رسالت او بودند. با اینکه ایشان دوران زیادی را گرفتار حوادث سیاسی و اجتماعی بودند، علیه ستمکاران به پاخاستند و تخت مستبدّان را سرنگون کردند و شعار عدالت اجتماعی را فریاد زدند.
ما در ابتدا، درباره تأسیس شیعه و آنچه که به آن مربوط است، مطالبی را ذکر میکنیم.
- آغاز تشیع
درباره آغاز تشیع و زمان پیدایش آن، اقوال و آرایی است که بعضی از آنها به شرح زیر هستند:
در زمان رسول خدا(ص): آنچه بر حسب تحقیقات علمی، به دور از عواطف تقلیدی و احساسات مذهبی به دست آمده، این است که شیعه در زمان رسول خدا(ص) به وجود آمده است و ایشان اوّل کسی هستند که این بذر را نشانده، پرورش داده و در تمام مراحل زندگیشان مواظب آن بودهاند. آنچه این موضوع را تأیید میکند و دلالت بر آن دارد، روایاتی است که از رسول خدا(ص) رسیده است. در این روایات، سمت «تشیع» بر پیروان امیرمؤمنین(ع) اطلاق شده، آنها را تمجید کرده و به جایگاه آنها در فردوس اعلی بشارت داده شده است. در اینجا بعضی از این روایات را بیان میکنیم:
رسول خدا(ص) فرمودند:
ای علی تو و شیعیانت در کنار حوض بر من وارد میشوید. ۱
ای علی! به زودی تو نزد خدا وارد میشوی در حالی که شیعیان تو راضی و مورد رضایت خدا هستند و دشمنانت معذّب به عذابی سخت خواهند بود. ۲
علی و شیعه او، آنها در روز قیامت رستگارند.۳
شیعه علی، آنها رستگارند. ۴
ای علی، خدا تو و ذریّه تو و فرزندانت و اهل و شیعه تو و دوستان شیعه تو را آمرزید. همانا تو دارای قلب بزرگی هستی.۵
سیوطی در تفسیر قول خدای متعال که میفرماید:
آنهایی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، آنها بهترین مردمند.
میگوید: ابن عساکر از جابر بن عبدالله روایت کرده است که گفت: نزد پیامبر(ص) بودیم؛ پس علی(ع) وارد شد. پیامبر(ص) گفت: سوگند به آن کسی که جانم در دست قدرت اوست، این علی و شیعه او رستگارانند. و این آیه نازل شد: «انّ الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات اولئک هم خیر البریّه»؛ پس اصحاب پیامبر(ص) وقتی علی(ع) میآمد، میگفتند: «خیر البریّه» آمد۶.
ابن مردویه از علی(ع) روایت میکند که:
رسول خدا(ص) به من گفت: «آیا نشنیدی قول خدای متعال را که فرمود: «انّ الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات اولئک هم خیر البریّه» تو و شیعه تو، وعدهگاه من و وعده گاه شما حوض است؛ وقتی امتها برای حساب آورده شوند و پیشوای مسروران را دعوت کنند».7
این گونه احادیث فراوان در صحاح شش گانه اهل سنّت ذکر شدهاند و بر این نکته تصریح دارند که نبی اکرم(ص) نخستین کسی است که تشیع را به پاداشت و آن را ایجاد کرد و به پیروان امام علی(ع)، صفات عالیه نسبت داده، آنان را به منزلت رفیع در بهشت بشارت داد.
- تأییدکنندگان این روایات
گروهی از علما ـ از قدما و مؤخّران ـ بر این عقیدهاند که تشیع از زمان رسول خدا(ص) تشکیل و اعلام شد. بعضی از گفتههای آنها به شرح زیر است:
۱. شیخ صدوق: ثقه الاسلام شیخ صدوق(ره) تصریح کرده است که: «تشیع برای امام، امیر المؤمنین(ع) در عهد رسول خدا(ص) بود و او شیعه را به بهشت بشارت داد».8
۲. سعد قمی: وی تأکید کرده است که:
اوّلین گروه در اسلام شیعه است و آن گروه امام علی بن ابیطالب(ع) است که به پیروی از او و اعتقاد به امامت او معروفند۹.
همچنین قمی تصریح کرده است که:
در پیشاپیش شیعه، نخستین صحابه پیامبر(ص) مثل صحابی مجاهد، عمّار یاسر و انقلابی بزرگ ابوذر غفّاری و مستشار پیامبر(ص) سلمان فارسی و مقداد بن اسود بودند که به اسم شیعه ملقّب شدند.۱۰
۳. رازی نیز تصریح کرده که: «به این گروه، شیعه علی و یاران علی(ع) میگفتند و پیامبر(ص) درباره آنها گفته است:
بهشت مشتاق چهار نفر است: سلمان، ابوذر، مقداد و عمّار۱۱.
۴. شیخ مفید: وی این چهار صحابی رسول خدا(ص) را ارکان چهارگانه نامیده است؛ یعنی ارکان اسلام۱۲.
۵. امام کاشف الغطا: شیخ محمّد حسین آل کاشف الغطا گفته است: «اوّل کسی که بذر تشیع را در سرزمین اسلام کاشت، شخص صاحب شریعت اسلامیبود؛ یعنی بذر تشیع، دوش به دوشِ بذر اسلام و پهلو به پهلو و به موازات آن قرار گرفته است»13.
۶. علّامه مظفّر: علّامه شیخ محمّد حسین مظفّر گفته است:
«دعوت به تشیع در روزی که ناجی بزرگ، محمّد(ص) صدایش را به کلمه «لا اله الّا الله» بلند کرد، شروع شد و آن زمانی بود که آیه «و أنذر عشیرتک الأقربین» نازل شد و پیامبر(ص) بنی هاشم را جمع کرد و آنها را انذار داد و گفت: «کدام یک از شما مرا یاری میکنید تا اینکه او برادر، وارث، وصیّ و خلیفه من در بین شما بعد از من باشد؟» احدی جواب او را نداد مگر علی مرتضی(ع). رسول خدا(ص) به آنها گفت:
«این برادر من و وزیر من و وصیّ من و خلیفه من در بین شما بعد از من است؛ از او بشنوید و او را اطاعت کنید.» پس دعوت به تشیع ابوالحسن از سوی صاحب رسالت و همزمان با دعوت برای شهادتین بود و از آنجاست که ابوذر از شیعیان علی(ع) است».
شیخ مظفّر از محمّد کردعلی، مؤلف خطّاط شام، چنین نقل کرده است:
«گروهی از بزرگان صحابه به موالات علی(ع) در زمان رسول خدا(ص) شناخته شده بودند؛ مانند سلمان فارسی که گفت: بیعت کردیم با رسول خدا(ص) بر سفارش به مسلمانان و امامت
علی بن ابیطالب(ع) و پیروی از او».
۷. سعید خدری: وی گفته است که:
«مردم به پنج چیز مأمور شدند. چهار تا از آن را انجام دادند و یکی را ترک کردند و چون از چهار تا سؤال شد، گفت: نماز، زکات، روزه ماه رمضان و حجّ. گفته شد پس آن یکی چیست که آن را ترک کردند؟ گفت: ولایت علی بن ابیطالب(ع)».14
معنی آنچه شیخ مظفّر ارائه کرده، این است که تشیع همان موالات برای امام علی(ع) و اقرار برای او به ولایت عامّه بعد از نبی اکرم(ص) است و اینکه او سزاوارتر از دیگران است و در نزدیکی به
رسول خدا(ص)، مقام او اوّلین است.
گروه دیگری از بزرگان تأکید و تأیید کردهاند که:
«تشیع و ولایتپذیری ابی الحسن(ع) در زمان رسول خدا(ص) ایجاد شده و رسول اکرم(ص)، علی(ع) را از بعد خودش به عنوان خلیفه و مرجع عام برای امت تعیین کرده است».
- سایر دیدگاهها
گروهی از مؤلفان بر این عقیدهاند که تشیع در زمان پیامبر(ص) ایجاد نشده و بعد از آن به وجود آمده است. در زیر، اسامی آنها و دیدگاهشان را میآوریم:
۱. ابن خلدون: وی معتقد است که:
«شیعه در ایّام شورا پیدا شد و آنجا جماعتی از صحابه که خود را پیرو و شیعه علی(ع) میدانستند و معتقد بودند که او سزاوارتر به خلافت است تا غیر او، چون خلافت به غیر او رسید، ناراحت و متأسّف شدند؛ مانند زبیر، عمّار بن یاسر، مقداد ابن اسود و دیگران و قوم برای سابقه و قدمت آنها در دین کاری جز نجوا و تأسّف و اندوه نکردند».15
این رأی مورد اعتماد نیست؛ زیرا همان طور که قبلاً توضیح داده شد، شیعه در زمان رسول خدا(ص) ایجاد شد و پیشوای آن، که از بزرگان صحابه است، با حجّت بالغه با ابوبکر به احتجاج پرداخت و این از محکمترین اسناد سیاسیای است که شیعه برای اثبات حقّانیت امام بر خلافت، به آن احتجاج میکند.
۲. ابن حزم: او بر این عقیده است که، شیعه بعد از قتل عثمان آشکار شد.
او میگوید: «عثمان خلیفه شد و دوازده سال حکومت کرد، تا اینکه مرد و با مرگ او اختلاف پیدا شد و امر شیعیان پا گرفت».16
۳. عثمان بن عبدالله حنفی: این شخص نیز بر دیدگاه ابن حزم تأکید کرده و گفته است: «جدایی امت در زمان ابوبکر و عمر و عثمان نبود و همانا بعد از کشته شدن عثمان، رافضه آشکار شد».17
آنچه ابن حزم و حنفی گفتهاند، دلایل علمی ندارد؛ چون ظهور شیعه و ایجاد آن در زمان رسول خدا(ص) بوده و تشکیل دولت شیعه بعد از کشته شدن عثمان و به پیروی از امام علی(ع)، فقط به دلیل خلافت و امر حکومت بود و به دنبال آن عدل و مساواتی شروع شد که مردم مانند آن را ندیده بودند و همان عدالت بود که موجب انتشار تشیع و موالات برای اهل بیت(ع) در همه گروههای اسلامیگردید.
۴. ابن ندیم: وی بر این باور است که:
«شیعه هنگامیبه وجود آمد که طلحه و زبیر با علی(ع) مخالفت کردند و آن را به بهانه خونخواهی عثمان بن عفان رد کردند و علی(ع) آنها را متمرّد دانست و با آنها جنگید. پس هر کس پیروی از علی کرد، او را شیعه نامیدند و علی به آنها میگفت شیعه من و آنان را طبقه اصفیا، اولیا، شرطه الخمیس و اصحاب مینامید».18
بر حسب آنچه ما بیان کردیم، ظهور شیعه در زمان رسول خدا(ص) بود و تمرّد طلحه و زبیر و عایشه از حکومت علی(ع)، مطلقاً دخالتی در ایجاد شیعه ندارد.
۵. طه حسین: متن آنچه دکتر طه حسین بیان کرده، اینگونه است:
«شیعه به معنی دقیق کلمه، آنطور که نزد فقها و متکلّمان و مورخّان معروف است، در زمان علی(ع) یافت نمیشد و بعد از مرگ او، به مدّت کمیبه وجود آمد. کلمه شیعه در زمان علی(ع)، معنی لغوی قدیمی را که در سورههای قصص و صافات آمده است، داشت:
و دخل المدینه علی حین غفله من أهلها فوجد فیها رجلین یقتتلان هذا من شیعته و هذا من عدوّه فاستغاثه الّذی من شیعته علی الّذی من عدوّه فوکزه موسی فقضی علیه۱۹.
و إنّ من شیعته لإبراهیم.۲۰
کلمه شیعه در این دو آیه و آیات دیگر از این دست، به معنای فرقهای از پیروان و انصار است؛ آنهایی که موافق رأی و روش کسی یا گروهی عمل میکنند. مردی که شیعه موسی بود، فردی از بنی اسرائیل بود و مردی که از دشمنان موسی بود، از مصریان بود.
به این طریق مفسّران قدما، که تفسیر را از فقهای اصحاب نبی گرفتهاند، این آیه را که «ابراهیم شیعه نوح بوده است»، به معنای پیرو سنّت، راه و رأی او و متدیّن به دین او گرفتهاند. همانگونه که دسته دیگر از مفسّران نیز میگویند که شیعه علی(ع) در زمان خلافت او، همان اصحاب او بودند که با او بیعت کردند و پیرو رأی او شدند.
با این نظر، شیعه نبودن و بودن مساوی است با کسی که با او جنگیده است یا با او نجنگیده است. لفظ شیعه در زمان علی تنها منحصر به اصحاب او نمیشده است و برای معاویه نیز شیعیانی بوده که آنها افرادی از شام و دیگر شهرها بودند که از او پیروی میکردند».
طه حسین در ادامه گفته است:
«به این ترتیب در زمان علی(ع)، لفظ شیعه به معنی معروف نزد فقها و متکلّمان در آن زمان نبوده، بلکه دلالت به معنی قریب آن میکرده است و در آن معنی در قیاس با همه دشمنان استعمال میشده است. نصّی قدیمی نمیشناسم که در آن لفظ شیعه به علی(ع) قبل از وقوع فتنه اضافه شده باشد. بنابراین برای علی(ع) قبل از وقوع فتنه، شیعهای که نسبت به بقیه امت ظاهر و ممتاز باشند، نبوده است».
او اضافه کرده است:
«و به طور کلّی میتوان گفت که برای علی(ع) شیعهای ممتاز از امت، قبل از فتنه وجود نداشته است که فقها و متکلّمان در اثنای حکومت او بشناسند»21.
بنا به آنچه طه حسین بیان کرده، بعضی اشکالات وارد است:
اوّلاً، گفته او که، شیعه به معنی دقیق نزد فقها، متکلّمان و مورّخان در زمان زندگی علی(ع) یافت نمیشود و بعد از وفات او به مدّت کمی پیدا شده است، خالی از تأمّل نیست. حقیقت مطلب این است که شیعه به معنی واقعی در زمان رسول خدا(ص) پیدا شد و بزرگان صحابه، خود را به امامت امیرمؤمنین(ع) معتقد میدانستند. به علاوه آن دسته از احادیث نبوی که در آن به فضیلت شیعیان امام(ع) و منزلت و کرامت آنها نزد خدای متعال اشاره شده، مؤیّد
این حقیقت است.
ثانیاً، او بیان کرده که در نصوص قدیمی، قبل از وقوع فتنه، نسبت شیعه به علی(ع) وجود نداشته است. امّا ما تعدادی از نصوص نبوی را که در آن لفظ شیعه به امام علی(ع) اضافه شده و پیروان امام(ع) و صفات کریمهای از آنها را بیان کرده است، نقل کردیم. فقط میتوان گفت که ایشان تحقیقی از مصادر حدیث نکرده است تا از آن مطلع شود.
ثالثاً، او ذکر کرده که برای امام(ع) شیعه خاص و متمایزی قبل از فتنه و بعد از آن و در اثنای خلافت ایشان نبوده است و این نیز جای تأمّل دارد. برای امام(ع) شیعیان مشخّصی وجود داشت و آنها از بزرگان اسلام و مشاهیر صحابه مثل صحابی جلیل القدر، عمّار بن یاسر، ابوذر، حجر بن عدی، میثم تمّار، رشید هجری و غیر آنها بودند که سید محسن عاملی در دایرهالمعارف خود ـ اعیانالشیعه ـ اسامی آنها را بیان کرده است و بیشتر آنها با امام علی(ع) در واقعه صفّین بودند؛ از انصار هشتاد و هفت نفر، از آنهایی که در بیعت رضوان حاضر بودند نهصد نفر و مجموع صحابهای که با او بودند، دو هزار و هشتصد نفر. بنابر آنچه عاملی ذکر کرده، در واقع برای امام(ع) شیعیانی متمایز و معروف به
ولایت او وجود داشته است.
۶. برنارد لویس: نظر برنارد لویس مستشرق در این باره چنین است:
«تأسیس شیعه بعد از کشته شدن امیرالمؤمنین(ع) و شهادت امام حسین(ع) بوده است و این دو نفر، در پیدایش تشیع انقلابی به رنگ مهدویّت تأثیر داشتهاند».
این رأی هم موثّق نیست؛ زیرا همانگونه که ما اشاره کردیم، تشیع در زمان رسول خدا(ص) ظاهر شد و انتشار آن در زمان خلافت امیرمؤمنین(ع) بود. مردم عدالت او و بیرغبتیاش به لذّات دنیا و بنای او را در مصلحت عامّه دیدند. احاطه کاملش به جمیع علوم و معارف، او را مبدل به مدرسه درخشانی کرد؛ مملوّ از چیزهایی که انسان با آن ارتقا مییافت. امام علی(ع) به بیشتر مسلمانان ثابت کرد که وارث کمالات و علوم انبیا(ع) است.
مالک اشتر خطاب به مردم میگوید:
ای مردم، این [امام علی(ع)] وصی اوصیا و وارث علم انبیا است۲۲.
همچنین از مهمترین اسباب در انتشار تشیع و اشاعه آن در بین مسلمانان، شهادت ریحانه رسولالله(ص)، امام حسین(ع) بود؛ کسی که بر طاغوت زمانش ـ یزید بن معاویه ـ خروج کرد تا با این کار، حکومت قرآن و عدالت اسلام را برقرار کند؛ خیرات خدا را بین فقرا و بدبختان جهان انتشار دهد؛ به تمام عوامل شکست و تخلّف در عالم عربی و اسلامی پایان دهد و در این راه و به خاطر هدف مقدسش، به صورت وحشتناکی ـ که تاریخ نمونه آن را در قساوت به خود ندیده است ـ به شهادت رسید و از ترس آن، وجدان عالمی متزلزل شد و بیشتر مردم با حسرت و اندوه به تشیع و ایمان به مبادی اهلبیت(ع) گردن نهادند.
باقر شریف القریشی
سید محمد صالحی
ماهنامه موعود شماره ۸۹
پینوشتها:
۱. مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۳۱؛ کنوز الحقائق، ص ۱۸۸، الاستیعاب، ج ۲، ص ۴۵۷.
۲. صواعق المحرقه، ص ۹۳؛ مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۳۱.
۳. کنوز الحقائق، ص ۹۲.
۴. همان، ص ۸۲.
۵. الصواعق المحرقه، ص ۹۶.
۶. الدرّ المنثور.
۷. همان.
۸. طبقات الشیعه، فضائل الشیعه.
۹. المقالات و الفرق، ص ۱۵.
۱۰. فرق الشیعه، ص ۱۵.
۱۱. الزینه ورقه، ص۲۰۵.
۱۲. الزینه ورقه، ص ۲۰۵؛ والاختصاص، ص ۶.
۱۳. أصل الشیعه و أصولها.
۱۴. زندگی امام صادق(ع)، ج ۷، ص ۱۸۱.
۱۵. العبر.
۱۶. الفصل فی الملل والنحل، ج ۲، ص ۸۰.
۱۷. الفرق المتفرقه بین أهل الذیغ والزندقه، ص ۶.
۱۸. الفهرست، ص ۱۷۵.
۱۹. سوره قصص، آیه ۱۵.
۲۰. سوره صافات، آیه ۸۳.
۲۱. الفتنه الکبری، ص ۶۰۳، ج ۲، ص ۶۰۱.
۲۲. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۵۱.