امام مهدی(ع) وارث پیامبران

lastflower yzeymwmxow - امام مهدی(ع) وارث پیامبرانامام باقر(ع) فرمود: چون حضرت قائم در مکه قیام کند و خواهد که قصد کوفه نماید منادی فریاد کند که کسی خوردنی و آشامیدنی همراه خود برندارد. سنگ حضرت موسی(ع) که به وزن یک بار شتر است با آن حضرت است در هر منزلی که فرودآیند چشمه آبی از آن سنگ بجوشد که گرسنه را سیر و تشنه را سیراب کند و همان سنگ توشه آنهاست تا هنگامی‌که در نجف به پشت کوفه فرود آیند.

امام مهدی(ع) که راهنمای امت است، همه علوم انبیا و ائمه پیش از خود را به تمامی، به ارث برده و میراث‏دار جمیع دانش‏ها است.
در این باب احادیثی از ائمه معصومین(ع) وارد شده است که اثبات می‏نماید همه علوم و دانش‏هایی که در نزد پیامبران الهی و ائمه معصومین بوده، به آخرین حجت الهی و دوازدهمین وصی پیامبر(ص) رسیده و حضرت مهدی‏(ع) وارث علوم انبیا و ائمه(ع) است.
برای نمونه چندین حدیث که مؤید این موضوع است را ذکر می‏کنیم. امام باقر(ع) فرمود:
علمی‌که با حضرت آدم(ع) نازل شد، برداشته نشد و علم به ارث می‏رود. علی(ع) عالم این امت بوده و حق این است که از خانواده ما هرگز عالمی نمیرد مگر آنکه کسی از اهلش که مثل علم او را بداند جایگزینش گردد یا آنچه را خدا خواهد.۱
 
این حدیث شریف معلوم می‏نماید آن علومی‌که به حضرت آدم(ع) نازل شده، از بین نرفته بلکه به‏عنوان میراث نبوت به خاتم الانبیا(ص) رسیده و از ایشان هم به ائمه دوازده‏گانه که آخرین آن بزرگواران امام مهدی(ع) است.
 و در حدیثی دیگر از امام صادق(ع) وارد شده است که آن بزرگوار فرمودند:
به‏درستی، علمی‌که با آدم(ع) نازل شد برداشته نشد، عالمی نمرده مگر اینکه علم خود را به دیگری به ارث داده است. به راستی زمین بی عالم نمی‏ماند.۲
 
وجود مبارک امام مهدی(ع) صاحب تمامی علوم و دانش‌های پیشین است و این علوم برای حرکت عظیمی‌که آن بزرگوار قصد انجامش را دارد لازم است؛ زیرا آن کس که موعود تمام ادیان توحیدی و غیر توحیدی است و قرار است عالی‌ترین حکومت روی زمین را بر مبنای عدل، قسط و دین خدا اقامه کند و وعده خدا را در روی زمین تحقق بخشد، باید تمام علوم و دانش‏ها را همراه خود داشته باشد.
آن بزرگوار، انسان کامل و مطلق در جهان هستی است که ما چشم به انتظار ظهورش دوخته‏ایم و امید است که توفیق دیدارش را در ظهور ملکوتی‌اش نظاره‏گر باشیم.
روایتی دیگر از وجود مبارک امام باقر(ع) در این خصوص نقل شده است که فرمود:
رسول خدا(ص) فرمودند: به‏درستی نخستین وصی در روی زمین، هبه‏الله، پسر آدم(ع) بود و پیامبری درنگذشت مگر اینکه وصی داشت. همه پیامبران یکصد و بیست هزار بودند که پنج نفر آنها اولوالعزم‌اند؛ نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد(ع)؛ و به‌راستی علی بن ابی‏طالب(ع)، هبه‏الله برای محمد(ص) بوده، علم همه اوصیا و پیشینیان خود را به ارث برده است و محمد(ص) علم همه انبیا و مرسلین پیش از خود را به ارث برده است.۳
  • امام مهدی(ع) وارث اسم اعظم
وجود مبارک امام عصر(ع) که آخرین وصیّ الهی و ذخیره تام و کامل انبیای سلف، خصوصاً جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم‏(ص) و اوصیای قبل از خود ـ یازده امام(ع) ـاست، اسم اعظم را به ودیعت گرفته و وارث اسم اعظم است. در این زمینه احادیثی وارد شده، که ما در این بخش به چند حدیث اشاره می‏کنیم.
امام صادق(ع) فرمودند:
عیسی بن مریم دو حرف از اسم اعظم را داشت و با آن دو حرف کار می‏کرد و موسی بن عمران چهار حرف داشت و ابراهیم دارای هشت حرف بود و به نوح پانزده حرف و به آدم بیست و پنج حرف داده شد و خداوند همه آنها را برای محمد(ص) و اهل بیتش جمع کرد. اسم اعظم هفتاد و سه حرف است که خداوند به حضرت محمد(ص) هفتاد و دو حرف داده است.۴
 
این حدیث روشن می‌کند که اسم اعظم الهی هم جزء مواریث انبیا و ائمه سلف(ع) است و در حال حاضر نزد امام مهدی(ع) است تا آن را هم در حال حاضر و هم در هنگام ظهور و قیامش مورد استفاده قرار دهد.

در حدیث دیگری امام باقر(ع) فرموده‏اند:
اسم اعظم خدا، هفتاد و سه حرف است و تنها یک حرف آن نزد آصف [برخیا] بود و آصف آن یک حرف را گفت و زمین میان او و تخت بلقیس شکافته شد تا او تخت را به‏دست گرفت، سپس زمین به حالت اول بازگشت و این عمل در کمتر از چشم برهم زدن انجام شد و ما هفتاد و دو حرف از اسم اعظم را داریم و یک حرف هم نزد خداست که آن را در علم غیب برای خود مخصوص ساخته است و لا حول و لا قوّه الّا بالله.۵

 
 بنابراین روشن شد که یکی از مواریثی که نزد امام مهدی(ع) است اسم اعظم است که از حضرت آدم(ع) تا خاتم‏(ص) و از ایشان تا امام یازدهم و از ایشان هم به وجود نازنین حضرت حجت ابن الحسن العسکری(ع) رسیده است.
 
  • امام مهدی(ع) وارث صحف انبیا(ع)
یکی دیگر از مواریث سلف که در نزد امام عصر(ع)است، صحف انبیا(ع) است و صُحف به معنای قطعه‏ای پوست است که بر روی آن نوشته‏ای باشد و این معنای لغوی صحف است؛ ولی در اصطلاح صحف، یعنی کتاب‌هایی که بر انبیای پیشین نازل شده است.
در قرآن به کتاب‌های آسمانی صحف اطلاق شده است و یکی از نام‌های قرآن صحف است؛ مبیّن این مطلب آیه ۲ سوره بینه است که می‏فرماید:
رسولٌ من الله یتلوا صحفاً مطهّرهً.
پیامبری از جانب خدا کتاب‌های پاک می‏خواند.
اما صحفی که بر انبیا(ع) نازل شده عبارتند از:
۱. صحفی که بر حضرت آدم(ع) نازل شده و مشتمل بر ۱۰ صحیفه بوده است.

۲. صحف حضرت ابراهیم(ع)
که مشتمل بر ۱۰ صحیفه بوده است و در قرآن کریم می‏فرماید:
انّ هذا لفی الصّحف الأولی ٭ صحف ابراهیم و موسی.
قطعاً در صحیفه‌های گذشته این هست ٭ در صحیفه‌های ابراهیم و موسی.
ابوذر روایت می‌کند که رسول خدا(ص) فرمود:
حق تعالی بیست صحیفه بر ابراهیم فرستاد که همه حکمت‌ها و مثل‌هاست.
ابوذر گفت: آیا در قرآن چیزی از صحف ابراهیم هست؟
پیامبر فرمود: ای ابوذر بخوان این آیات را: «إنّ هذا لفی الصّحف الأولی ٭ صحف ابراهیم و موسی».6
 
 3. صحف حضرت ادریس(ع) ، که مشتمل بر ۳۰ صحیفه بوده است. نام این پیامبر دو بار در قرآن ذکر شده؛ یک‏بار در سوره مریم:
و اذکر فی الکتاب إدریس إنّه کان صدّیقاً نبیّاً.
و در این کتاب ادریس را یاد کن که او نیز بسیار راستگو و پیامبر بود.
 
و همچنین سوره انبیا:
و إسمعیل و إدریس و ذالکفل کلٌّ من الصّابرین.
و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل همه از صابران بودند.
۴. زبور حضرت داوود(ع): داود (یعنی محبوب) از پیامبران بنی‏اسراییل است که نام شریفش شانزده بار در قرآن مجید در آیات زیر از سوره‏های بقره (۲۵۱)، نساء (۱۶۳)، مائده (۷۸)، انعام (۸۴)، اسراء (۵۵)، انبیا (۷۸، ۷۹) نمل (۱۵، ۱۶)، سبأ (۱۰، ۱۳)، ص (۲۶، ۲۴، ۲۲، ۱۷، و ۳۰) ذکر شده است.
یهودیان او را صاحب کتاب نمی‏شناسند و تنها سرودهای منتسب به او را مزامیر نامیده‏اند، ولی قرآن در سوره انبیا آیه ۱۰۵ کتاب داوود(ع) را این‌گونه معرفی می‏نماید:
و لقد کتبنا فی الزّبور من بعد الذّکر أنّ الأرض یرثها عبادی الصّالحین.
و به تحقیق بعد از تورات در زبور نوشتیم که بندگان صالح از وارثان زمین خواهند شد.
و همچنین خداوند سبحان در سوره نساء آیه ۱۶۳ و در سوره اسراء آیه ۵۵ می‏فرماید:
… و ءاتینا داوود زبوراً.
در اثبات این مطلب که صحف ابراهیم و موسی همان الواح است و به‏دست مبارک پیامبر(ص) رسیده است، روایتی را از اصول کافی نقل می‌کنیم:
ابوبصیر می‏گوید امام صادق(ع) به من فرمود:
ای ابامحمد، خدای عزّوجلّ چیزی به پیغمبران عطا نفرموده، جز آنکه آن را به محمد(ص) عطا فرمود و همه آنچه را که به پیغمبران داد به محمد(ص) نیز عطا فرمود؛ و آن صحفی که خدای عزّوجلّ (صحف ابراهیم و موسی) می‌فرماید، نزد ماست. عرض کردم: آن صحف همان الواح است؟ فرمود: بلی.۷
 
و همچنین در روایتی دیگر درباره زبور حضرت داوود(ع) و اینکه این کتاب نیز جزء مواریثی است که به پیامبر اکرم(ص) و سپس به ائمه و در نهایت به‏دست مبارک امام عصر(ع) رسیده؛ می‌خوانیم.
ابن سنان از امام صادق(ع) راجع آیه: « و لقد کتبنا فی الزّبور من بعد الذّکر» پرسید که زبور چیست و ذکر کدام است؟ فرمود:
ذکر نزد خداست و زبور آنست که بر داوود نازل شد و هر کتابی که نازل گشته، نزد اهل علم است، و ما اهل علم هستیم. ۸

۵. تورات

تورات نام کتاب حضرت موسی(ع) است که به صورت الواح بر آن حضرت نازل گردید. در قرآن هیجده بار از تورات نام برده شده است، در آیات زیر از سوره‏های آل‏عمران (آیات ۳، ۴۸، ۵۰، ۶۵، ۹۳)؛ مائده (آیات ۴۳، ۴۴، ۴۶، ۶۶، ۶۸، ۱۱۰)؛ اعراف (آیه ۱۵۷)؛ توبه (آیه ۱۱۱)؛ صف (آیه ۶)؛ فتح (آیه ۲۹)؛جمعه (آیه ۵).
البته تورات در اصطلاح قرآن همان تورات اصلی و تحریف نشده است و توراتی که اکنون نزد یهودیان موجود، دستخوش تحریفات گسترده‏ای شده و توحید و مقام انبیا پس از موسی به شکل زننده‏ای در آن معرفی شده است.
لذا توراتی که به عنوان یکی از مواریث انبیا(ع) نزد حضرت مهدی(ع) است همان الواح نازل شده بر حضرت موسی(ع) است و آن حضرت با آن تورات اصلی در زمان ظهورش با یهودیان عصر ظهور استدلال می‏نماید.
 
۶. انجیل
انجیل که در لغت به معنای «بشارت» است و در قرآن تعداد ۱۲ بار در سوره‏های آل عمران (آیات ۶۵، ۴۸، ۲)، مائده (آیات ۱۱۰، ۶۸، ۶۶، ۴۷، ۴۶)، اعراف (۱۵۷)، فتح (۲۹)، حدید (۲۷) و سوره توبه (۱۱۱) نام انجیل ذکر شده است؛ آن، کتاب حضرت عیسی(ع) است. البته منظور همان انجیل حقیقی و اصل است که قرآن آن را تأیید نموده است.
روایتی از امام صادق(ع) آمده که تأیید می‏نماید پیامبر اکرم(ص) به‏عنوان آخرین سفیر الهی، وارث جمیع کتب انبیا(ع) بوده و تمامی آنچه به‏عنوان میراث نبوت نزد پیامبر اکرم(ص) وجود داشته، به ترتیب به ائمه(ع) رسیده است، در نهایت این مواریث از جمله کتب انبیای پیشین تماماً به دست مبارک امام مهدی(ع) رسیده است.

همانا سلیمان از داوود(ع) ارث برد و محمد از سلیمان ارث برد و ما از محمد ارث بردیم. علم تورات و انجیل و همه آنچه در آن الواح بود، نزد ماست.۹

 
 
۷. قرآن
قرآن کریم که آخرین و کامل‌ترین کتاب آسمانی است، یک بار به‏صورت دفعی و بار دیگر در مدت ۲۳ سال رسالت، به تدریج بر وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) نازل شد، این کتاب، ارزشمندترین و بالاترین میراث است که وجود مبارک امام مهدی(ع) جامعه زمانش را بر اساس آن می‏سازد و تمام احکام و قوانین این کتاب الهی به‏طور کامل به مرحله اجرا درمی‏آید.
 این کتاب است که جامعه نمونه آخرالزمان بر مبنای آن ساخته می‏شود و انسان‌های آخرالزمان در جامعه مهدوی شهد شیرین عدالتش را می‏چشند و تمام زوایای این کتاب الهی به منصه ظهور می‏رسد؛ و هیچ سوره و آیه‌ای از این کتاب الهی معطل و برزمین نمی‏ماند بلکه به حقیقت و روشنی کامل پیاده می‏گردد.

در اینجا به عنوان نمونه به یک روایت در این باره، اشاره می‌کنیم. امام باقر(ع) فرمود:
جز اوصیای پیغمبر کسی نمی‏تواند ادعا کند که ظاهر و باطن تمام قرآن نزد اوست. ۱۰

 
 
  • امام مهدی(ع) وارث ودایع انبیا(ع)

جود مبارک امام عصر(ع) علاوه بر انبیای الهی و علم انبیا و اسم اعظم، ودایع و آثار انبیای الهی را نیز به ارث برده است؛ روایات وارد شده در این زمینه گواه این مطلب است و در تواریخ و قصص نیز به آنها اشاره شده که تعدادی از آنها عبارتند از:

۱. عصای موسی(ع)

امام باقر(ع) فرمود:
«عصای موسی از آن آدم(ع) بود که به شعیب رسید و سپس به موسی بن عمران رسید. آن عصا نزد ماست و اندکی پیش نزدم بود مانند وقتی که از درختش باز شده سبز است، و چون از او سؤال شود جواب گوید و برای قائم ما ـ امام مهدی(ع) ـ آماده شده است، او (حضرت مهدی) با آن، همان کاری که موسی می‏کرد انجام دهد. آن عصا هراس‏آور است و ساخته‏های نیرنگی جادوگران را می‏بلعد و به هرچه مأمور شود انجام دهد؛ چون حمله کند هرچه را به نیرنگ ساخته‏اند، می‏بلعد و برایش دو شعبه باز می‌شود که یکی در زمین و دیگری در سقف و میان آنها (میان دو فکش) چهل زراع باشد و نیرنگ ساخته‏ها را با زبانش می‏بلعد چنان‌که در زمان حضرت موسی(ع) سحر ساحران را بلعید».11
امام صادق(ع) فرمود:
الواح موسی(ع) (تورات) و عصای او نزد ماست و ما وارث پیامبرانیم. ۱۲

پیداست وقتی‏که عصای حضرت موسی(ع) و تورات دست به دست به حضرت صادق(ع) رسیده، بعد از ایشان نیز دست به دست به سایر ائمه رسیده تا آنکه به دست مبارک امام مهدی(ع) – که خداوند ظهورش را نزدیک گرداند – رسیده است.

عصای حضرت موسی چندین معجزه داشته که قرآن به آنها اشاره کرده است:
ـ مار شدن عصا هنگام مبعوث شدن حضرت موسی(ع) به پیامبری؛ در سوره قصص آیه ۳۰ می‏فرماید:
و أن ألق عصاک فلمّا رءآها تهتزّ کأنّها جآنٌّ ولّی مدبراً و لم یعقّب یا موسی أقبل و لاتخف إنّک من الآمنین.
ـ اژدها شدن عصا نزد فرعون. در سوره شعراء آیه ۳۲ می‏فرماید:
فألقی عصاه فاذا هی ثعبانٌ مبین.
ـ بلعیدن سحر ساحران توسط عصا. در سوره شعراء آیات ۴۴ و ۴۵ می‏فرماید:
فألقی موسی عصاه فاذا هی تلقف ما یأفکون ٭ فألقی السحره ساجدین.

ـ زدن عصا به دریا و باز شدن راه برای نجات قوم بنی اسراییل. در سوره شعراء آیه ۶۳ می‏فرماید:
فأوحینآ إلی موسی أن اضرب بعصاک البحر فانفلق فکان کلّ فرقٍ کالطّود العظیم.

ـ زدن عصا به سنگ و بیرون آمدن دوازده چشمه آب برای اسباط بنی‏اسراییل؛ در سوره بقره آیه ۶۰ می‏فرماید:
و اذ استسقی موسی لقومه فقلنا اضرب بعصاک الحجر فانفجرت منه اثنتا عشره عیناً قد علم…
این عصا، ابتدای امر عصای حضرت آدم(ع) بوده، سپس به حضرت شعیب(ع) رسیده و آنگاه که موسی(ع) متواری بود و در راه به دختران شعیب(ع) در آب کشیدن از چاه کمک نمود، سپس به خدمت شعیب(ع) درآمد آن عصا به او رسید. در تواریخ انبیا برای این عصا حوادث و وقایعی نقل نموده‏اند.

 
 
۲. حَجَر (سنگ) حضرت موسی(ع)
امام باقر(ع) فرمود:
چون حضرت قائم در مکه قیام کند و خواهد که قصد کوفه نماید منادی فریاد کند که کسی خوردنی و آشامیدنی همراه خود برندارد. سنگ حضرت موسی(ع) که به وزن یک بار شتر است با آن حضرت است در هر منزلی که فرودآیند چشمه آبی از آن سنگ بجوشد که گرسنه را سیر و تشنه را سیراب کند و همان سنگ توشه آنهاست تا هنگامی‌که در نجف به پشت کوفه فرود آیند.۱۳
قرآن در خصوص این سنگ در سوره اعراف آیه ۱۶۰ می‏فرماید:
أوحینا الی موسی إذ استسقاه قومه أن اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشره عیناً.
به موسی وحی فرستادیم که عصای خود را بر سنگ بزن ناگهان دوازده چشمه از آن بیرون جهید.
امام باقر(ع) درباره این آیه شریفه می‏فرماید:
 به‏درستی که ظهور و قیام قائم(ع) در مکه خواهد بود،   بعد از آن به سوی کوفه حرکت می‏کند و منادی ندا می‏دهد: ای یاران امام زمان کسی از شما با خود غذا و آبی حمل نکند. حضرت مهدی حَجَر موسی بن عمران را با خود دارد، در هر منزلی که وارد می‏شوند از آن سنگ آبی روان خواهد شد و هر کس گرسنه و تشنه باشد از آن می‏خورد. همه سیر و سیراب خواهند شد و این حالت در تمام منزل‌گاه‏های بین راه ادامه دارد تا از پشت کوفه وارد نجف شوند.۱۴
چند نکته در خصوص حجر موسی(ع) لازم است گفته شود:
الف – الف و لام حَجَر در این آیه، نشانه معرفه است، یعنی این سنگ خاص است و نه هر سنگی، به‏عنوان یکی از ودایع نبوت به‏دست امام عصر(ع) رسیده است و در هنگام ظهور و قیام حضرت مهدی(ع) این سنگ به‏عنوان توشه بین راه یاران آن حضرت مورد استفاده قرار می‏گیرد و احادیث مربوط مبین این موضوع است.
ب – در زمان موسی(ع) چون قوم بنی‏اسراییل دوازده سبط بودند (بنی روبیل، بنی شمعون، بنی جاد، بنی یهودا، بنی یساکار، بنی زبولون، بنی یوسف، بنی بنیامین، بنی اشیر، بنی دان، بنی نفتالی، بنی لاوی)، چون این دوازده سبط با هم اختلاف داشتند، لذا دوازده  چشمه از آن سنگ بیرون آمد تا هر گروهی چشمه آبی برای خود داشته باشند اما در هنگام ظهور و قیام حضرت مهدی(ع) چون اختلاف و تفرقه‌ای بین یاران امام مهدی(ع) نیست، لذا از آن سنگ فقط یک چشمه آب بیرون خواهد آمد.
ج- در خصوص سنگ حضرت موسی(ع) در قرآن دو بار از آن یاد شده است: سوره بقره آیه ۶۰ که متن آن نقل شد و در سوره اعراف آیه ۱۶۰ می‏فرماید:
«و قطّعنهم اثنتی عشره أسباطاً أُمماً و أوحینا إلی موسی اذ استسقاه قومه أن اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشره عیناً قد علم کلّ أناسٍ مّشربهم و ظلّلنا علیهم الغمم و أنزلنا علیهم المنّ والسّلوی کلوا من طیّبت مارزقنکم و ما ظلمونا و لکن کانوا أنفسهم یظلمون».
و این حجر حضرت موسی(ع) به‏عنوان یکی از ودایع نبوت دست به دست به‏وسیله اوصیای بعد از موسی(ع) به‏دست پیامبر اکرم(ص) رسیده و بعد از ایشان هم به‏دست وصی آن حضرت، علی(ع) تا حال حاضر که نزد خاتم‏الاوصیا، امام مهدی(ع) است.

۳. تابوت الشهاده (تابوت سکینه):

امام صادق(ع) فرمود:
داستان سلاح در خاندان ما، داستان تابوت است در بنی اسراییل، تابوت در هر خاندانی از بنی اسراییل که پیدا می‌شد، نبوت به آنها داده می‏شد، هرکس از ما هم که سلاح به دستش رسد امامت به او داده می‏شود. ۱۵
نام تابوت سکینه یک بار در سوره بقره، آیه ۲۴۸ ذکر شده است که می‏فرماید:
و پیامبرشان گفت: دلیل و نشانه بر پادشاهی او این است که تابوتی به سوی شما می‏آید که در آن سکینه و آرامشی از ناحیه پروردگارتان وجود دارد و آنچه را که آل موسی و آل هارون باقی گذاشته‏اند و آن تابوت به‏وسیله فرشتگان حمل می‏شود، به راستی در آن معجزه و دلیل برای شماست چنان‏که مؤمن باشید.
تابوت سکینه با نام‏های صندوق عهد، تابوت یهودیان، تابوت مقدس، صندوق تورات، تابوت الشهاده و تابوت بنی اسراییل نیز ذکر شده است و طبق نوشته‏ها صندوقی بوده که محتوای الواح سنگی احکام ده‌گانه (تورات) در آن قرار داشته است و هروقت قوم بنی اسراییل حرکت می‏کرد، این صندوق را با حرمت فراوان در ارابه‏ای نهاده، پیشاپیش خود روان می‏داشتند و در جنگ نیز آن را پیشاپیش صفوف قرار می‏دادند تا باعث ثبات قدم و آرامش لشکریان گردد. این صندوق به فرمان حضرت موسی(ع) ساخته شده بود و علاوه بر آن الواح (۲ لوح سنگی)، کاسه‏ای از منّ (غذای آسمانی بنی‌اسرائیل) نیز در آن قرار داده بودند.
تا اینکه فلسطینی‏ها به یهودیان تاختند و بر آنها مسلط شدند و صندوق عهد را از ایشان گرفتند. بعد از آن حضرت داوود(ع) جالوت، پادشاه فلسطینی‏ها را کشت و صندوق را به یهودیان بازگرداند.
تا زمان حضرت سلیمان(ع) این صندوق در معبد قُبَّهُ الرُّمان (که این نام نیز در دعای سمات ذکر شده قرار داشت.
مطالب دیگری در خصوص تابوت سکینه وارد شده است؛ مثلاً در کتاب  قرب الاسناد حمیری (ص ۱۶۴) حدیثی از امام موسی بن جعفر(ع) نقل شده که آن حضرت درباره تفسیر سکینه ( فیه سکینهٌ من ربّکم…) فرمود:
این سکینه رایحه‏ای است بهشتی، که به شکل صورت انسانی از صندوق خارج می‏شد و آن صندوق هم اینک نزد ماست.
و همین معنا نیز از سوی حضرت رضا(ع) بیان شده است.
این تابوت الشهاده نیز اکنون نزد امام مهدی(ع) است. پیامبر اکرم(ص) در حدیثی فرموده است:
«صندوق مقدس از دریاچه طبریه به دست وی ـ امام مهدی(ع) ـ آشکار می‏شود و آن را آورده، در پیشگاه مقدس او در بیت‏المقدس قرار می‏دهند و چون یهودیان آن را مشاهده می‏نمایند به جز اندکی، بقیه آنان ایمان می‏آورند».16
 
۴. پیراهن حضرت یوسف(ع)

مفضل بن عمر می‌گوید، امام صادق(ع) به من فرمود: «می‏دانی پیراهن یوسف(ع) چه بود؟» عرض کردم، نه. فرمود:
چون برای ابراهیم(ع) آتش افروختند، جبرییل(ع) جامه‏ای از جامه‏های بهشت برایش آورد، او پوشید و با آن جامه گرما و سرما به ابراهیم زیانی نمی‏رسانید. چون مرگ ابراهیم رسید، آن را در غلافی نهاد و به اسحاق آویخت و اسحاق آن را به یعقوب آویخت و چون یوسف(ع) متولد شد آن را به او آویخت و در بازوی او بود تا امرش به آنجا (زمام‌داری مصر) رسید؛ چون یوسف آن را در مصر از غلاف بیرون آورد، یعقوب بوی خوش آن را دریافت و همین است که گفت: اگر نادانم نمی‏خوانید من بوی یوسف را احساس می‏کنم. و آن همان پیراهنی بود که خدا از بهشت فرستاده بود. ۱۷
عرض کردم: قربانت گردم، آن پیراهن به چه کسی رسید؟ فرمود:
به اهلش رسید و هنگامی‌که قائم ما ـ امام مهدی(ع) ـ ظهور کند، با او خواهد بود. هر پیغمبری که دانش یا چیز دیگری را به ارث گذاشته به آل محمد(ص) رسیده است.
همان طور که در این حدیث طولانی آمده است، امام صادق(ع) حقیقت این پیراهن را بیان فرموده که از کجا آمده و در نهایت به دست اهل بیت(ع) رسیده است. و این پیراهن از جمله مواریث انبیا(ع) به شمار می‏آید.
همین یک حدیث در توضیح پیراهن حضرت یوسف(ع) ما را کفایت می‏کند، و این پیراهن هم‏اکنون نزد حضرت امام مهدی(ع) است.

۵. طشت حضرت موسی(ع)، انگشتر حضرت سلیمان(ع)، شمشیر، پرچم و زره پیامبر اکرم(ص)

تعدادی دیگر از مواریث انبیا(ع) نیز وجود دارند که آنها هم هر کدام بنابر حکمت و مصلحتی، نزد امام مهدی(ع) موجود می‏باشند؛ برای روشن شدن مطلب به ذکر یک حدیث مفصل اکتفا می‏کنیم. البته آنچه در کتب تاریخ انبیا و غیره ذکر شده، به سندیت و اعتبار این حدیث نمی‏رسند و آنها نیز برای اعتبار بخشیدن به تواریخ آن به این احادیث استناد می‏نمایند.
امام صادق(ع) فرمودند:
همانا شمشیر رسول خدا(ص)، پرچم و جوشن و زره و خُود پیامبر(ص)، پرچم ظفربخش پیامبر(ص)، الواح موسی و عصای او، انگشتر سلمان بن داوود، طشتی که موسی(ع) قربانی را در آن انجام داد، اسمی‌که نزد پیامبر(ص) بود و چون آن را میان مسلمانان و کفار می‏گذاشت که از مشرکان به مسلمین نشانه‏ای نرسد و من آن را می‏دانم و هرآنچه را که فرشتگان آورده‏اند نزد من است. داستان سلاح در خاندان ما همان داستان تابوت است در بنی اسراییل، و بر در هر خانه‏ای که تابوت پیدا می‏شد، نشانه اعطای نبوت بود و سلاح به هرکس از خانواده ما رسد امامت به او داده می‏شود. همانا پدرم، امام باقر(ع)، زره رسول خدا(ص) را پوشید، دامنش اندکی به زمین می‏کشید و من آن را پوشیدم همچنان بود؛ قائم ما، امام مهدی(ع)، کسی است که چون آن را پوشد به‌اندازه قامتش باشد ان‏شاءالله.۱۸
این حدیث به‏طور صریح بخشی از ودایع نبوت و مواریث انبیای الهی(ع) را ذکر کرده است و تصریح نموده که همه آنها به دست ائمه رسیده و در نهایت نیز به خدمت امام عصر، حضرت مهدی(ع) می‏رسد.
در حدیث دیگر امام محمد باقر(ع) فرمود:
خداوند بر خلاف وقتی که تعیین‏کنندگان وقت ظهور امام مهدی(ع) معین کرده‏اند، عمل می‏کند؛ پرچم قائم، همان پرچم رسول خداست که جبرییل در روز جنگ بدر از آسمان آورد و آن را در میان جنگ به اهتزاز درآورد، آنگاه جبرییل عرض کرد: ای محمد، به خدا قسم این پرچم، از پنبه و کتان و ابریشم و حریر نیست. پیامبر فرمود: پس از چیست؟ گفت: برگ درخت بهشت است. پیغمبر آن را در جنگ برافراشت، سپس پیچید و به دست علی(ع) داد و پیوسته نزد آن حضرت بود تا اینکه در روز جنگ بصره (جمل) حضرت آن را برافراشته نمود و خدا او را پیروز گردانید؛ آنگاه علی(ع) آن را پیچید و همیشه نزد ما بوده و هست و دیگر هیچ‌کس آن را نمی‏گشاید تا اینکه قائم ما(ع) قیام کند. وقتی قائم قیام نمود، آن را به اهتزاز درمی‏آورد و هرکس در شرق و غرب عالم باشد آن را می‏بیند؛ رعب و ترس از وی یک ماه زودتر. از پیش روی و چپ و راست او رفته و در دل‌ها جای می‏گیرد. آنگاه گفت: ای محمد او به خونخواهی پدرانش قیام می‏کند و سخت خشمگین است و از اینکه خداوند بر این خلق غضب نموده متأسف است. او پیراهن پیامبر(ص) را که در جنگ احد پوشیده بود، به تن دارد و عمامه و زره پیغمبر را که به قامت وی، راست است، می‏پوشد و ذوالفقار، شمشیر پیغمبر را در دست دارد، سپس شمشیر برمی‏کشد و هشت ماه از کشته‏های بی‏دینان، پشته‏ها می‏سازد.۱۹
دو روایت مذکور دقیقاً روشن می‏نماید که تمامی مواریث انبیای الهی در نهایت به دست با کفایت جان جهان، امام مهدی(ع) می‏رسد.
و حدیث ذیل اثبات می‏کند که تمامی ودایع و وصایای انبیای الهی(ع) توسط حضرت ابوطالب(ع) به‏دست پیامبر اکرم(ص) رسیده است.
درست بن ابی منصور نقل می‌کند: از امام هفتم(ع) پرسیدم: آیا رسول خدا(ص) مأمور پیروی از ابوطالب(ع) بود؟ و ابوطالب از طرف خدا بر او حجت بود؟
فرمود: «نه، ولی ابوطالب نگهدار ودائع نبوت بود و وصایا نزد وی سپرده شده، و او آنها را به آن حضرت(ص) داد.» گفتم: وصایا را به او داد به حساب اینکه حجت بر او (پیغمبر) بود؟ فرمود: «اگر حجت بر او بود وصیت را به او نمی‏داد.» گفتم: پس ابوطالب حالش چگونه بود؟ فرمود: «به پیغمبر و هر چه آورده بود اقرار کرد و وصایا را به او داد و همان روز درگذشت».
 
حسن جلالیان
ماهنامه موعود شماره ۸۷

پی‌نوشت‌ها:


۱. کلینی، اصول کافی، ج ۲، ص ۱۸۸، ترجمه مرحوم آیت‌الله محمد باقر کمره‌ای.
۲. همان، ص ۱۹۲.
۳. همان، ص ۱۹۴.
۴. مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۷، ح ۲، ص ۲۵.
۵. کلینی، همان، ج ۱، ص ۳۲۴.
۶. مجلسی، حیات القلوب، ج ۱، ص ۱۳۲.
۷. کلینی، همان، ص ۳۲۷.
۸. همان.
۹. همان، ص ۳۲۶.
۱۰. همان، ص ۳۳۲.
۱۱. همان، ص ۳۳۵.
۱۲. همان.
۱۳. همان، ص ۳۲۴.
۱۴. تفسیر اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۶، ص ۶.
۱۵. کلینی، همان، ص ۳۴۳.
۱۶. صافی گلپپایگانی، منتخب‌الاثر، ص ۳۰۹.
۱۷. سوره یوسف(۱۲)، آیه ۹۴؛ کلینی، همان، ص ۳۳۶.
۱۸. همان، ص ۳۳۷.
۱۹. کلینی، همان، ج ۳، ص ۲۷۴.

همچنین ببینید

من مهدى هستم‏

سيد جمال الدين حجازى‏اين ماجرا مربوط به شخصى است كه «حسن عراقى» نام داشت. او در زهد و معنويت به جايى رسيد كه همرديف بزرگان عصر خويش قرار ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *