وجود مبارک امام عصر(ع) علاوه بر اینکه وارث مواریث و ودایع نبوت است، وارث ائمه سلف خود نیز میباشد. آنچه در این مقاله بررسی شده، کتاب جامعه امام علی(ع) و مصحف امام علی(ع) است که تقدیم شما میشود.
۱. کتاب جامعه علی(ع)
در خصوص این کتاب احادیث فراوانی وارده شده است که ما هم سعی میکنیم بر اساس همین احادیث روشن نماییم که این کتاب شریف (که جامعه نام دارد) چه بوده است و چه مطالبی در آن کتاب وجود دارد و اکنون کجاست؟
در این باره از ابوبصیر ـ از اصحاب امام باقر و امام صادق، (ع) ـ روایتی بدین مضمون نقل شده است:
ـابوبصیر میگوید: خدمت امام صادق(ع) رسیدم و عرض کردم فدایت شوم سؤالی دارم، آیا اینجا کسی هست که سخنان مرا بشنود؟ امام صادق(ع) پردهای را که بین آن اتاق و اتاق مجاور آویخته شده بود کناری زد و در آنجا سرکشید و سپس به من فرمود: «ای ابومحمد (کنیه ابوبصیر) هرچه میخواهی بپرس».
عرض کردم فدایت شوم، شیعیان تو طیّ احادیثی مدّعی هستند که رسول خدا(ص) بابی از علم به روی علی(ع) گشوده که از آن هزار باب دیگر گشوده میشود. امام(ع) فرمود: ای ابومحمد، ما جامعه داریم و آنها چه میدانند که جامعه چیست؟ پرسیدم: فدای تو گردم جامعه چیست؟
امام(ع) فرمود:
صحیفهای است به درازای هفتاد ذراع، به ذراع رسول خدا(ص) و املای آن حضرت که همه مطالب آن یک به یک، از دو لب مبارک ایشان بیرون آمد و علی(ع) آن را به خطّ خود نوشته است و در آن صحیفه از هر حلالی و حرامی و از هر آنچه که مردم به آن نیاز داشته و دارند، سخن رفته است؛ حتی دیه یک خراش سطحی بر پوست بدن.۱
در حقیقت پیامبر اکرم(ص) مجموعه احکام اسلام را بر امیرالمؤمنین(ع) املا فرموده و آن حضرت نیز آن را بهصورت کتابی به نام جامعه گردآوری نموده است، و این مجموعه گرانقدر به ترتیب نزد ائمه(ع) بوده و آن بزرگواران گاهگاهی آن را بر مردم عرضه میداشتند.
حدیث دیگری را نیز در این خصوص نقل مینماییم. امام صادق(ع) فرمود:
همانا نزد ما نوشتجاتی است که با وجود آنها نیازی به مردم نداریم ولی مردم به ما احتیاج دارند، نزد ما کتابی است به املای پیامبر(ص) و خطّ علی(ع) که هر حلال و حرامی در آن است. شما راجع به کاری نزد ما میآیید سپس ما میفهمیم که شما به آن عمل میکنید یا آن را ترک میکنید.۲
در منابع اهل سنت به این مطلب اشاره شده که علی(ع) هر روز صبح و شام، برای تعلیم گرفتن قرآن و آنچه نازل شده بود، به خدمت پیامبر(ص) میرسید؛ ابن ماجه از علی(ع) روایت کرده که ایشان فرمود:
من سحرگاهان هر روز به خدمت پیامبر(ص)میرسیدم و از پشت در میگفتم: «السلام علیک یا نبیّالله»، و اگر آن حضرت آهسته و آرام سرفه میکرد، به خانه بازمیگشتم وگرنه داخل میشدم.۳
در این ملاقاتها پیامبر(ص) به علی(ع) دستور نوشتن میداد، و میفرمود:
آنچه را به تو میگویم بنویس. و علی(ع) سؤال کرد: ای رسول خدا، از آن میترسی که فراموش کنم؟ پیامبر فرمود: نه، از خدا خواستهام حافظهات را نیرو بخشد و تو را دچار فراموشی نگرداند، آن را برای شریکانت یعنی امامان بعد از خودت بنویس؛ [و با اشاره به امامت امام حسن(ع) فرمودند:] این نخستین آنان است و فرمود: امامان، از فرزندان حسین(ع) هستند.۴
ابوحمزه ثمالی میگوید: به حضرت علی بن الحسین(ع) عرض کردم: فدایت شوم، آنچه در نزد پیامبر اکرم(ص) بود، به امیرالمؤمنین(ع) عنایت شد، بعد از امیر المؤمنین(ع) به امام حسن(ع)، سپس به امام حسین(ع) و بعد به هر امام تا روز قیامت؟ امام فرمودند:
«صحیح است، و به اضافه پیشامدهایی که هر سال رخ میدهد و در هر ماه و آری، به خدا قسم در هر ساعت.»5
پس تا کنون روشن شد که کتاب جامعه، تمام احکام حتی حکم خراش بر بدن را شامل میشود، و این کتاب به املای پیامبر(ص) و به خطّ علی(ع)، جمعآوری و تدوین شده و مورد استفاده ائمه(ع) بوده است. امامان بعد از امیرالمؤمنین، علی(ع)، جامعه را پس از سپری شدن امامت خویش، به امام پس از خود به ودیعت میسپردند؛ حال به چند حدیث در این زمینه اشاره مینماییم تا چگونگی انتقال این کتاب و سایر مواریث از علی(ع) به سایر ائمه روشن شود.
ثقهالاسلام کلینی در کتاب اصول کافی از قول سلیم بن قیس هلالی ـ از جمله اصحاب علی(ع) که تا امام سجاد(ع) را درک نموده است ـ چنین آورده است:
من شاهد وصیت امیرالمؤمنین علی(ع)، به فرزندش، حسن(ع) بودم. آن حضرت پس از انجام وصیت، حسین(ع) و محمد حنیفه و همه پسرها و بزرگان شیعه و خانوادههایشان را بر آن وصیت گواه گرفت و آنگاه کتاب و سلاح خود را به فرزندش، حسن(ع) تحویل داد و گفت: پسرم، رسول خدا به من امر فرموده که تو را وصیّ خود گردانم و کتابها و اسلحهام را به تو تحویل دهم، همانطور که رسول خدا(ص) مرا وصیّ خود قرار داد و کتابها و اسلحهاش را به من سپرد و نیز فرمان داده تا به تو دستور دهم که چون مرگت فرارسد، آنها را به برادرت، حسین تحویل دهی.
سپس امیرالمؤمنین(ع) روی به جانب حسین(ع) کرد و به او فرمود: رسول خدا(ص) تو را نیز فرمان داده که آنها را به این پسر خویش، علی بن الحسین(ع) تحویل دهی. سپس دست علی بن الحسین(ع) را گرفت و فرمود: و رسول خدا تو را نیز فرمان داده تا آنها را به پسرت، محمد تحویل دهی و از جانب رسول خدا(ص) و من، به او سلام برسان.۶
ملاحظه میگردد که تمامی مواریث انبیا به وسیله پیامبر(ص) تحویل علی(ع) میشود و بهوسیله علی(ع) تمامی آن مواریث و کتاب جامعه خودش، تحویل امام حسن(ع) و امام بعدی تا امام باقر(ع) میشود و این حدیث روشن میسازد که مواریث انبیای الهی(ع) و امام علی به(ع) دست امام محمد باقر(ع) رسیده است.
در حدیث دیگری چگونگی انتقال مواریث، از جمله کتاب جامعه از امام حسین(ع) به امام سجاد(ع) روشن میشود؛ در کتاب کافی و بصائرالدرجات آمده است که حمران بن اعین شیبانی میگوید: از امام محمد باقر(ع) در مورد صحیفه مهر و موم شدهای که نزد ام سلمه به ودیعت نهاده شده بود و مردم درباره آن سخن میگفتند سؤال نمودم و امام باقر(ع) فرمود:
چون اجل رسول خدا(ص) فرارسید، علی(ع) علم و اسلحه آن حضرت و هرچه را نزد او بود به ارث برد، (این علوم و معارف و سلاح و کتاب جامعه و مصحف همچنان نزد امیرالمؤمنین(ع) بود) تا اینکه به امام حسن(ع) و پس از او به امام حسین(ع) رسید؛ در این موقع چون ما از غلبه دشمنان بیم داشتیم، این بود که آنها را ـ جدّم حسین(ع) ـ نزد ام سلمه به امانت سپرد و بعد از آن علی بن الحسین(ع) آنها را از ام سلمه ستاند.
من گفتم: بسیار خوب، سپس به پدرت رسید و بعد از آن نزد تو بوده و به تو رسیده است؟ امام باقر(ع) فرمود: آری، همینطور است.۷ و نیز شیخ طوسی به روایت از فضیل بن یسار چنین آورده است:
ابو جعفر(ع) به من فرمود:
در همان هنگام که حسین(ع) عازم حرکت به سوی عراق (کربلا) بود، وصیت نامه پیغمبر و کتابها و دیگر اشیا، (مواریث انبیا و امامت) را به امانت نزد امسلمه گذاشت و به او فرمود: وقتی که پسر بزرگترم به تو مراجعه کرد، آنچه را که به تو به امانت سپردهام به او تسلیم کن. پس از اینکه حسین(ع) به شهادت رسید، علی بن الحسین(ع) نزد امسلمه رفت و آن بانو هم تمامی امانتهایی را که حسین(ع) به امانت نزدش نهاده بود به امام سجاد(ع) تحویل داد.۸
همین داستان در بعضی دیگر از منابع حدیثی وارد گردیده است که برای جلوگیری از اطاله کلام از ذکر آنها خودداری مینماییم؛ فقط یک نکته قابل ذکر است و آن، اینکه حضرت امام حسین(ع) در کربلا، وصیتنامه دیگری نیز دارد که نزد دخترش فاطمه سپرده و او هم بعدها آن را به علی بنالحسین(ع) تحویل داد و آن غیر از این مواریث بوده است.
اکنون که سلسله مواریث انبیای الهی و امامت تا امام باقر(ع) روشن گردید، به نقل دو روایت دیگر که نحوه انتقال این مواریث از امام سجاد(ع) به امام باقر(ع) را روشن میسازد، اشاره مینماییم.
در حدیثی از عیسیبن عبدالله روایت شده که:
در بستر مرگ امام سجاد(ع)، آن حضرت به فرزندانش که پیرامون او گردآمده بودند نظری افکند و سپس چشم به فرزندش، محمد بن علی(ع)، ـ امام باقر(ع)ـ انداخت و به او فرمود: محمد، این صندوق را بگیر و به خانه خود ببر. سپس امام به سخن خود ادامه داده، فرمود:
در این صندوق به هیچ عنوان دینار و درهمی وجود ندارد، بلکه آکنده از علوم است.۹
عیسی بن عبدالله بن عمر در بصائر الدرجات و بحارالانوار از امام صادق(ع) روایت کرده است:
پیش از آنکه علی بن الحسین(ع) بدرود حیات گوید سبد یا صندوق را حاضر کرد و به فرزندش فرمود: محمد، این صندوق را ببر؛ او نیز صندوق را توسط چهار نفر حمل نمود و برد.
چون امام سجاد(ع) درگذشت، عموهایم برای گرفتن سهم خود از محتویات آن صندوق به پدرم مراجعه کردند و گفتند: بهره ما را از آن صندوق بپرداز.
امام باقر(ع) در پاسخ آنها فرمود: «به خدا قسم که شما را نصیبی از آن نیست، اگر شما را بهرهای در آن میبود، آن را (پدرم) به من تحویل نمیداد. در آن صندوق سلاح رسول خدا(ص) و کتابهای او قرار داشت.»10
پس از امام باقر(ع)، تمامی مواریث انبیا و امامت به امام صادق(ع) منتقل گردید. به حدیثی در این زمینه توجه فرمایید.
از زُراره بن اعین شیبانی در بصائر الدرجات روایت شده که امام صادق(ع) فرمود: هنوز امام باقر(ع) حیات داشت که آن مواریث و کتابها به من منتقل گردید.»11
این روایت نیز مشخص میسازد، مواریث که کتاب جامعه علی(ع) نیز شامل آن میشود؛ در زمان حیات امام باقر(ع) به فرزند گرامیاش، امام صادق(ع) منتقل گردیده است. در کتابهای دیگر در مورد سایر ائمه بعد از امام صادق(ع)، نیز روایاتی وارد گردیده است.۱۲
در پایان این مبحث به مواردی از رجوع امامان مکتب اهل بیت (ع) به کتاب جامعه علی(ع) میپردازیم.
از ابان بن تغلب بن ریاح روایت شده که گفت:
از علی بن الحسین(ع) در مورد کسی سؤال شد که درباره مقداری از مال خود وصیت کرده است (بهطور مبهم وصیت کرده که مقداری از مال او را به فلان مصرف برسانید، اما مقدار آن را مشخص نکرده و عباراتی مانند «بخشی از اموالم» بکار برده است).
حضرت سجاد(ع) در پاسخ فرمود: «شیء (بخشی)در کتاب علی(ع) یک ششم محسوب میشود».13
نجاشی روایت کرده است که:
عذافربن عیسی خزاعی صیرفی در معیّت حکم بن عتیبه کوفی به خدمت امام باقر(ع) رسیدند، حَکَم آغاز سخن کرد و مسائلی را مطرح ساخت و امام با اینکه دیدار حکم را خوش نداشت، او را پاسخ میداد تا اینکه در مسئلهای بینشان اختلاف نظر افتاد (حکم پاسخ امام را نپذیرفت)؛ در این هنگام امام باقر(ع) روی به فرزند خود کرده، فرمود: پسرم، برخیز و آن کتاب علی(ع) را بیاور؛ فرزند امام فرمان برد و کتابی بزرگ که طوماروار روی هم پیچیده شده بود، پیش روی آن حضرت نهاد. امام آن را گشود و به جستجوی مسئله مورد بحث پرداخت تا آن را بیافت و سپس فرمود: این املای رسول خدا(ص) و خط علی(ع) است.۱۴
آن حضرت، در ادامه همین حدیث فرمود:
به هر طرف که میخواهید، به شرق و به غرب بروید که به خدا سوگند، علمی از این مطمئنتر که نزد خانواده ماست و جبرییل بر ما فرودآورده، نزد هیچکس دیگر نخواهید یافت.
بارها استفاده ائمه از کتاب جامعه علی(ع) و پاسخ دادن به سؤالات، در منابع معتبر شیعه آورده شده که ما در اینجا مواردی از آنها را ذکر مینماییم:
ـ باب طهارت: زراره به نقل از امام صادق(ع) روایت کرده، که فرمودند: در کتاب علی(ع) آمده است: «گربه، درنده است و خوردن باقیمانده خوراکش ـ شرعاً ـ اشکالی ندارد. من از خدا شرم میکنم که خوراکی را به دلیل اینکه گربه آن را دهن زده، ترک کنم».15
ـ باب زکات: امام صادق(ع) فرمودند: در کتاب علی(ع) چنین یافتیم که رسول خدا(ص) فرمود: «هر گاه زکات پرداخت نشود، زمین، برکاتش را منع میکند».16
ـ باب حدود: امام صادق(ع) فرمودند: در کتاب علی(ع) آمده است که شارب خمر، هشتاد ضربه و شارب نبیذ نیز باید هشتاد ضربه زده شود».17
ـ باب دیات: امام صادق(ع) فرمودند: در کتاب علی(ع) دیه سگ شکاری، چهل درهم است».18
در روایتی امام صادق(ع) فرمودهاند:
حدیث من، حدیث پدرم است و حدیث پدرم، حدیث جدّم و حدیث جدّم همان حدیث حسین است و حدیث حسین، حدیث حسن و حدیث حسن، حدیث امیرالمؤمنین و حدیث امیرالمؤمنین، حدیث رسول خدا(ص) و حدیث رسول خدا(ص)، سخن خدای عزّوجلّ است.۱۹
2. مصحَف امیرالمؤمنین، علی(ع)
درباره مصحف امیرالمؤمنین، علی(ع) ابتدا خود کلمه مُصحَف و معنای دقیق آن را بررسی مینماییم.
معنای مصحف
در زبان عربی به چیزی که در آن مینویسند صحیفه و جمع آن را صحائف و صحَف و صحُف میگویند۲۰ و مصحف را مجموعه میان دو جلد میگویند، بنابراین مصحف نام کتاب جلد شده است؛ چه قرآن باشد و چه غیر قرآن (مانند مصحف حضرت زهرا(ع) که غیر از قرآن است و کلمهای ازقرآن در آن نیست).
اما مصحف علی(ع) چیست؟
پس از اینکه معلوم شد مصحف یعنی نوشتهای بین دو جلد و اینکه مصحف میتواند قرآن باشد، یا غیر از قرآن، باید گفت که آنچه معروف به مصحف علی(ع) است، همان قرآنست که آن حضرت جمع و تدوین نموده بود و دارای ویژگی تفسیر و شأن نزول آیات بوده و به همان ترتیب که پیامبر(ص) دستور داده بودند، سورهها را مرتب نموده بود. علی(ع) آن قرآن را پس از رحلت پیامبر(ص) به حکومت خلفا عرضه داشت، اما خلفا به دلیل آنکه آن قرآن همراه تفسیر و شأن نزول آیات بوده و برخی از آیات قرآن کریم در نکوهش بزرگان قریش و کسانی نازل شده بود که با رسول خدا(ص) میجنگیدند و بخشی نیز در نکوهش قبایل برخی از صحابه قریشی و خویشاوندان خلفا نازل شده و آنها را مذمت کرده بود، لذا خلفا مصحف علی(ع) را قبول نکردند.
در اینجا برخی از آیات را که شأن نزول آنها برای حکومت خلفا خوشایند نبود، میآوریم:
والشّجره الملعونه فی القرآن۲۱؛
و آن درخت نفرین شده در قرآن؛
که شأن نزول آن درباره بنی امیه و یا افرادی از صحابه پیامبر(ص) است.
یا ایّها الّذین آمنوا ان جاء کم فاسق بنبأٍ فتبیّنوا أن تصیبوا قوماً بجهالهٍ؛
این آیه در شأن فاسقی از بنی امیه بنام ولید بن عقبه نازل شده و این ولید برادر مادر عثمان بن عفان، خلیفه سوم است که در زمان عثمان مدتی والی کوفه بود. داستان شرابخواری و خواندن نماز چهار رکعتی صبح در مسجد کوفه و سایر مفاسدش در تاریخ ثبت شده است.
۳. اگر شما دو زن به سوی خدا بازگردید که دلهای شما منحرف گردیده (به سود شماست) و اگر علیه او (پیامبر) متحد شوید، بدانید که خدا خود یار و مددکار او بوده و جبرییل و صالح مؤمنان و فرشتگان بعد از آن پشتیبانی او خواهند بود ای بسا که اگر شما را طلاق گوید، خداوند زنانی بهتر از شما نصیب او کند، زنانی مسلمان، مؤمن، تسلیم، تائب، عابد و هجرت کننده غیر دوشیزه و دوشیزه.۲۳
هر دو آیه درباره عایشه بنت ابی بکر و حفصه بنت عمر نازل شده که هر دو از زنان پیامبر بوده و هر دو هم دختران خلیفه اول و دوم بودند که علیه پیامبر توطئه نموده بودند.
و همچنین آیاتی در قرآن آمده که شأن نزول آنها در مدح و ستایش اهل بیت(ع) نازل شده و این آیات خوشایند مکتب خلفا و حکومت غاصبانه آنها نبود و نمیخواستند با تفسیر و شأن نزول آن آیات، حکومتشان متزلزل شود؛ مانند:
۱. خداوند تنها اراده کرده تا رجس و پلیدی را از شما اهلبیت بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.۲۴
این آیه در شأن پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(ع)، حسن(ع)، حسین(ع) (و به تبع آنها در شأن سایر ائمه(ع) نیز نازل شده است.
۲. و من النّاس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله رؤوف بالعباد؛ ۲۵
و از مردم کسی است که نفس و جان خود را در راه رضایت خدا میفروشد و خداوند به بندگان مهربان است.
این آیه در شأن علی(ع) نازل شده، آنگاه که آن حضرت در شب اول ربیعالاول سال ۱۳ بعثت در بستر پیامبر(ص) خوابید و آن شب، پیامبر(ص) توانست از مکه به مدینه هجرت نماید و به شب لیله المبیت مشهور است.
آیات دیگری در ستایش و معرفی اهل بیت (ع)(مانند سوره آل عمران، آیه ۶۱ که به آیه مباهله مشهور است) در قرآن وجود دارد، اما تنها به ذکر این دو آیه اکتفا نمودیم.
لذا چون شأن نزول این آیات و غیر آنها در مصحف علی(ع) به املای رسول الله(ص) و خطّ علی(ع) آمده بود، این با سیاست خلفا سازگار نبود و آنها هم شعار «حسبنا کتاب الله» را اعلام نمودند (تنها قرآن ما را بس است) و قرآن را از حدیث پیامبر(ص) جدا ساختند، قرآن، تعلیم و تدریس و بیان و نسخهبرداری شد اما فقط لفظ قرآن بود، بدون تفسیر و بدون شأن نزول آیات، و با این سیاست جلوی بسیاری از حقایق و معارف عمیق اسلام را گرفتند و نگذاشتند تا این مصحف قرآنی که همراه با تفسیر و شأن نزول بود، در جامعه معرفی و تعلیم داده شود.
حضرت علی(ع) آن مصحف را نزد خود نگاه داشت، این مصحف بعد از ایشان در اختیار ائمه(ع) قرار گرفت و ائمه(ع) از آن قرآن که همراه با تفسیر و شأن نزول بود، برای مردم و اصحاب روایت مینمودند و این مصحف اکنون در اختیار حضرت مهدی(ع) است که پس از ظهور آن را آشکار ساخته و دستور میفرمایند تا از روی آن تدریس شود.۲۶
این مصحف با آن مشخصات که قرآنی همراه با تفسیر و شأن نزول آیات بود و به املای پیامبر(ص) و خط علی(ع) تدوین شده بود، به اضافه کتاب جامعه (که تنها احکام بود) و سایر مواریث نبوت و امامت را بعد از خود به امام حسن(ع) سپردند و بدین ترتیب تمام مواریث و این مصحف هم در حال حاضر در اختیار امام مهدی(ع) است تا انشاءالله در زمان ظهورش و حکومت عدلش، تعلیم و تدریس و عمل گردد.
ماهنامه موعود شماره ۸۷
پینوشتها:
۱. اصول کافی، ج ۱، ص ۲۳۹؛ بصائرالدرجات، ص ۱۵۱؛ وافی، ج۲، ص۱۳۵.
۲. همان.
۳. سنن ابن ماجه(باب استیذان)؛ کتاب الادب و مسند احمد، ج ۱، ص۵۸ و ص ۱۰۷.
۴. شیخ صدوق، أمالی، ج ۲، ص ۵۶؛ بصائر الدرجات، ص ۱۶۷؛ ابراهیم بن الحنفی القندوزی، ینابیع الموده، ص۲۰.
۵. بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۹۱، ح۱۴؛ بصائر الدرجات، ص ۱۶؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص ۳۱۴.
۶. اصول کافی، ج۱، ص ۲۹۷؛ وافی، ج ۲، ص ۷۹.
۷. کافی ج ۱، ص ۲۳۵ ـ بصائر الدرجات ص ۱۷۷ و ص ۱۸۶ و ص ۱۸۸ ـ وافی ج ۲ ص ۱۳۲.
۸. الغیبه، شیخ طوسی، ص ۱۲۸؛مناقب،ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۱۷۲؛ بحارالانوار، ج ۴۶، ح۳، ص ۱۸.
۹. کافی، ج ۱، ص ۳۰۵، ح ۲؛ اعلام الوی به اعلام الهدی، ص ۲۶۰؛ بصائرالدرجات، ص ۲۴؛ بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۲۲۹؛ وافی، ج ۲، ص ۸۳.
۱۰. کافی، ج ۱، ص ۳۰۵؛ وافی، ج ۲، ص ۸۲؛ بصائر الدرجات، ص ۱۶۵؛ اعلام الوری، ص ۲۶۰؛ بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۲۲۹.
۱۱. بصائر الدرجات، صص ۱۵۸ و۱۸۰ و ۱۸۱ و ۱۸۶.
۱۲. الغیبه نعمانی، ص ۱۷۷؛ بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۲۲، ح ۳۳؛ اصول کافی، ج۱، ص ۳۱۱؛ الارشاد، شیخ مفید؛ بصائر الدرجات، ص ۱۶۴، ح ۷ تا ۹.
۱۳. کافی، ج ۷، ص ۴۰، ح ۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۵۱؛ معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص ۲۱۷؛ التهذیب، ج ۹، ص ۲۱۱، ح۸۳۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص ۴۵۰، ح ۱.
۱۴. رجال نجاشی، ص ۲۷۹.
۱۵. وسائل الشیعه، ج ۱ (کتاب الطهاره، باب السُور السفور).
۱۶. همان. (کتاب الزّکوه، باب تحریم منع الزَّکوه).
۱۷. همان، ج ۳ (کتاب الحدود، باب ثبوت الحد علی من شرب الخمر).
۱۸. همان، ج ۳ (کتاب الدیات،باب مسأله دیه مِنَ الکِلاب).
۱۹. کافی، ج ۱، ص ۵۳؛ الارشاد، شیخ مفید، ص ۲۵۷.
۲۰. لسانالعرب و مفردات راغب،ماده صحف.
۲۱. سوره اسراء(۱۷)، آیه ۶۰.
۲۲. سوره حجرات(۴۹)، آیه ۶.
۲۳. سوره تحریم(۶۶)، آیه ۵.
۲۴. سوره احزاب (۳۳)، آیه ۳۳.
۲۵. سوره بقره(۲)، آیه ۲۰۷.
۲۶. القرآن الکریم و روایات المدرستین (علامه سید مرتضی عسکری)، ج۱۴، ص ۱۷۵.