ولیدبن صبیح میگوید :بین راه مکه ومدینه همراه امام صادق (ع)بودم سائلی آمد ودرخواست کمک کرد امام صادق دستور دادند که چیزی به بدهند .
طولی نگذشت سائل دیگرآمد ودرخواست کمک کرد باز هم حضرت دستور دادچیزی به او دادند بعد از ساعتی باز همسائلی آمد وتقاضای کمک کرد باز هم حضرت دستور دادند چیزی به او بدهند .
تا اینکه سائل چهارم آمد وتقاضای کمک کرد .امام صادق(ع) دستور کمک درباره او نداد وفقط دعا کرد وفرمودند : (خداوند سیرت کند)
سپس امام صادق (ع) به ما رو کرد وگفت :
آگاه باشید که در نزدم چیزی وجود دارد که به او کمک کنم ولی می ترسم مانند یکی از سه شخص شویم که دعای آنها مستجاب نمیشود
۱/شخصی که از خداوند مالی به او بدهند و او آن مال را درمورد ناشایسته اش مصرف کند و سپس بگوید (خداوند به من بده ) دعایش مستجاب نمیشود
۲/مردی که درباره همسرش دعا کند که (خدایا مرا از دست او راحت کن ) با اینکه خداوند اختیار طلاق او را دست مرد داده است
۳/فردی که در مورد همسایه اش نفرین میکند (خدایا همسایه ام را نابود کن )