چرا دعا کردن براى مشرکان و کافران، شایسته نیست ؟ آنها هم انسان اند.
پاسخ :
به طور کلّى، کسانى که گرفتار انحرافات اعتقادى و عملى هستند، به دو دسته تقسیم مى شوند :
دسته اوّل : مستضعفان؛ یعنى کسانى که به دلیل ناآگاهى و نبودِ ابزار و امکانات لازم جهت شناسایى حق و پیروى از آن، دچار انحراف شدهاند .
دسته دوم، معاندان؛ یعنى کسانى که حق را مى شناسند و آگاهانه به دلیل هوسرانى و برترى جویى با آن مخالفت مى کنند و یا به ابزارها و موقعیت هاى شناسایى حق، دسترسى دارند، لیکن بدان بى اعتنایى مى کنند و بر باطل مى مانند .
در مورد دسته اوّل، نه تنها دعا براى هدایت آنها ممدوح است؛ بلکه هر گونه تلاش براى آگاه سازى و تعلیم و تربیت آنها ضرور است . لذا پیامبر خدا با آن همه آزارهایى که از قوم خود دید، براى هدایت آنها دعا مى کرد و مى گفت :
اللّهُمَّ اهدِ قَومی فَإِنَّهُم لا یَعلَمونَ . [۲] خداوند! قوم مرا راهنمایى کن؛ زیرا که آنان نادان اند .
سیّد بن طاووس، در کتاب شریف الإقبال، در این باره سخن بسیار زیبایى دارد . ایشان مى گوید :
شبى ارجمند از ماه رمضان، پس از گذشت مدّتى از تألیف این کتاب (الإقبال)، در سحرگاه، مشغول دعا بودم براى کسى که لازم و نیکوست که پیش از همه، دعا براى او انجام گیرد، و براى خودم، و براى هر که لیاقت این توفیق را داشت که دعایش کنم .
به خاطرم گذشت که ابتدا سزاوار است به آنانى دعا کنم که مُنکر خدایند و نعمت هاى او را ناسپاسى مى کنند و حرمت او را سبُک مى شمارند و حکم او را درباره بندگان و مخلوقاتش عوض مى کنند؛ دعا کنم که خداوند از این گم راهى، هدایتشان کند؛ چرا که جنایت آنان بر ساحت ربوبى خدا و حکمت الهى و جلالت نبوى، سخت تر از جنایت عارفان به خدا و پیامبر صلى الله علیه و آله است .
بزرگداشت و تکریم جلالت خداوند و بزرگداشت پیامبر خدا و حقّ هدایت پیامبر صلى الله علیه و آله با سخنان و رفتار خویش، ایجاب مى کند که ابتدا براى هدایت کسى دعا شود که ضررش بیشتر و خطرش شدیدتر است، که ایشان نتوانست با جهاد، آن را بزُداید و آنان را از کفر و فساد، باز دارد .
دعا کردم که هر گم راه از خدا، به سوى خدا هدایت شود و هر گم راه از پیامبر صلى الله علیه و آله، به سوى او باز گردد و هر گم راه از حق، حق را بپذیرد و بر آن تکیه کند .
سپس براى اهل توفیق و پیروان حق، دعا کردم که توفیقشان بپاید و حقجویى شان افزون شود . نیز براى خودم و کسانى که کارشان به من مربوط است، بر اساس امیدى که داشتم و به ترتیبى که به خدا و به خواسته پیامبرش نزدیک تر باشد، دعا کردم و مهم ترین حاجت ها را طبق امیدى که داشتم به اجابت نزدیک تر است، مقدّم داشتم .
آیا نمى بینى که قرآن مقدّس، وساطت ابراهیم علیه السلام براى ناسپاسان را بیان کرده است؟ خداوند مى فرماید : « یُجَـدِلُنَا فِى قَوْمِ لُوطٍ إِنَّ إِبْرَ هِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّ هٌ مُّنِیبٌ؛ درباره قوم لوط با ما مجادله مى کند . همانا ابراهیم، بردبار و نرم دل و بازگشت کننده [ به سوى خدا] است» . [۳]خداوند، بردبارى و شفاعت و مجادله وى را درباره قوم لوط، که کفر (ناسپاسى) آنان به آن جا رسیده بود که کیفرشان زود فرا رسید، ستوده است .
آیا ندیده اى که در میان روایات مربوط به پیامبر صلى الله علیه و آله که پیشواى اهل جلالت است، چنین آمده که هر گاه قوم کافر، ایشان را آزار مى داد و آزار را به نهایت مى رساند، پیامبر صلى الله علیه و آله مى گفت : «خدایا! قوم مرا ببخشاى . آنان
نادان اند»؟
آیا حدیث عیسى علیه السلام را ندیده اى که : «همچون خورشید باش که بر نیک و بد، یکسان مى تابد»؟ و سخن پیامبرمان را ندیده اى که : «نیکى را هم براى اهلش و هم براى نااهل انجام بده . اگر او اهل خیر نیست، تو اهل خیر باش»؟
این آیه شریف، مقام آنان را که به بدکاران نیکى مى کنند، برتر مى داند : «لاَ یَنْهَـکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَـتِلُوکُمْ فِى الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَـرِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُواْ إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ؛ خداوند، شما را نهى نمى کند از این که به آنانى که بر سر دین با شما نجنگیدند و شما را از سرزمین خودتان بیرون نکردند، نیکى و عدل و داد ورزید . همانا خداوند، دادگران را دوست مى دارد» [۴] و همین بس که محمّد صلى الله علیه و آله، به عنوان «رحمت براى جهانیان» برانگیخته شده است . [۵]
بنا بر این، دعا براى هدایت افراد گم راه نه تنها نکوهیده نیست؛ بلکه ممدوح است . البته استغفار براى آنان، در حالى که عقاید خود را تصحیح نکردهاند، صحیح نیست .
و امّا معاندان، نه تنها دعا براى آنان ممدوح نیست؛ بلکه مذموم و ممنوع است، بلکه نفرین کردن آنان، لازم و بایسته است؛ چرا که دعا براى معاندان حق و عدل اگر براى دنیاى آن ها باشد (مانند دعا براى سلامت و طول عمر آنها)، در واقع براى گسترش کفر، شرک و ظلم و فساد در زمین است، چنان که از پیامبر خدا روایت شده است :
مَن دَعا لِظالِمٍ بِالبَقاءِ، فَقَد أحَبَّ أن یُعصَى اللّهُ فی أرضِهِ . [۶] هر کس براى ماندگارى ستمگر دعا کند، دوست دارد که خداوند در زمین، نافرمانى شود .
و اگر براى هدایت آنها باشد، بى فایده است؛ زیرا آنها قابلیت هدایت ندارند و چه بسا ممکن است چنین دعایى، تبعات سیاسى ـ اجتماعىِ زیبانبارى نیز داشته باشد .
در حدیث دیگرى از ایشان روایت شده که فرمود :
یَأتی عَلَى النّاسِ زَمانٌ یَدعو فیهِ المُؤمِنُ لِلعامَّهِ، فَیَقولُ اللّهُ تَعالى : اُدعُ لِخاصَّهِ نَفسِکَ أستَجِب لَکَ فَأَمَّا العامَّهُ فَإِنّی عَلَیهِم ساخِطٌ . [۷] زمانى فرا مى رسد که در آن، مؤمن براى همگان دعا مى کند . خداوند متعال مى فرماید : براى خودت دعا کن که درخواستت را اجابت مى کنم، امّا من از همگان، خشمگین هستم .
این حدیث، هر چند از نظر سند ضعیف است؛ لیکن اگر ناظر به جامعه اى باشد که غالب افرادش ستمکار و روى از حق برتافتهاند، مضمون آن ایرادى ندارد؛ زیرا «إِنَّ اللَّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ؛ خداوند، آنچه را که از آنِ قومى است، تغییر نمى دهد، تا وقتى که خودشان دگرگون شوند » . [۸]
بر این اساس، اولیاى الهى نه تنها براى حامیان باطل و دشمنان حق و عدالت دعا نمى کردند؛ بلکه گاه آنان را نفرین مى کردند . ابواب دوم تا دوازدهم فصل پنجم این مجموعه به این موضوع اختصاص دارد .
[۲] ر .ک : ص ۱۴۹ (کسانى که پیامبر بر ایشان دعا کرد / دعاى پیامبر براى قوم خود) . [۳] هود : آیه ۷۵ . [۴] ممتحنه : آیه ۸ . [۵] الإقبال : ج ۱ ص ۳۸۴ . [۶] ر . ک : ص ۶۷ (کسانى که نباید برایشان دعا کرد / ستمکار) . [۷] حلیه الأولیاء : ج ۶ ص ۱۷۵، کنز العمّال : ج ۱۱ ص ۱۹۱ ح ۳۱۱۷۶ . [۸] رعد : آیه ۱۱ .