کشورهای اسلامی خاطرات تلخی از کشورهای استعماری دارند. ولی روح اسلام خواهی و عدم پذیرش ظلم، مسلمانان را به مبارزه ای سخت فرا می خواند تا برای بیرون نمودن آخرین متجاوز از پای ننشینند. تعالیم الهی در این گونه مواقع نه تنها کم نبود بلکه آنقدرغنی و آشکاربود که به مرور زمان باعث تقویت قوای دینی مسلمانان شد.
این روحیه ظلم ستیزی و مقاومت به خصوص در این سالها و دهه های اخیر در کشورهایی مثل ایران، لبنان و عراق وافغانستان و سایر کشورهای مسلمان دیگر، سبب گردید تا اسلام همواره در صدر اخبار جهان قرار گیرد و مردم روشن روان جهان با دقت بیشتری بدان توجه نمایند.
از آن سو انحطاط اخلاقی تمدن غرب به ویژه در این یکی دو قرن اخیر و نیز ظلم و ستمیکه بر مردم مستضعف اعمال گردید عدم کارایی ادیان تحریف شده را که هرازچند گاهی بنا به مقتضیات زمان به نفع زر مداران و زور مداران تفسیر میشد کم کم سبب گردید مردم به سوی دینی گرایش پیدا کنند که باعث رهایی آنان از این همه ظلم و تعدی باشد.
رشد فزاینده ای که اسلام در کشورهای اروپایی و آمریکایی داشته است کسانی را که نوعی منافع خود را در خطر می دیدند به عکس العمل وا داشت. تا جایی که روبرت اسپنسر به نقل از برنارد لویس ( محقق آلمانی ضد اسلام) میگوید:" در پایان این قرن- قرن۲۱- اروپا مسلمان خواهد شد."
اسپنسر در جایی دیگرمیگوید:"هم اکنون خواندن قرآن در برخی کشورها برای دانش آموزان ما فوق دبیرستان الزامیست."
کارشناسان آمار، با مقایسه رشد دو جمعیت "مسلمان" و "مسیحی" در فرانسه، معتقدند که این کشور حداکثر تا ۴۰ سال آینده به کشوری با اکثریت جمعیت مسلمان تبدیل خواهد شد.
تعداد اعضاء هر خانواده در فرانسه ۱.۸ نفر است؛ اما تعداد متوسط اعضاء هر خانواده مسلمان در این کشور ۸.۱ نفر میباشد. فرانسه زمانی به کثرت کلیساها شهرت داشت؛ اما امروزه تعداد مساجد فرانسه بیشتر از تعداد کلیساها است. هماکنون ۳۰ درصد کودکان و جوانان زیر ۲۰ سال در فرانسه مسلمان هستند و این نرخ در شهرهای بزرگی مانند "پاریس"، "نیس" و "مارسی" 45 درصد کودکان و جوانان زیر ۲۰ سال را شامل میشود.
نتیجه اینکه تا سال ۲۰۲۵ از هر ۵ فرانسوی یک نفر مسلمان خواهد بود و نرخ رشد جمعیت اگر به همین منوال ادامه یابد به یک کشور اسلامی تبدیل خواهد شد.
این در حالی است که وضعیت بسیاری از کشورهای غربی دیگر نیز شبیه به فرانسه است:
نرخ افزایش جمعیت مسیحی در بریتانیا ۱.۶درصد، در یونان ۱.۳ درصد، در آلمان ۱.۳ درصد، در ایتالیا ۱.۲ درصد و در اسپانیا ۱.۱ درصد است. میانگین رشد جمعیت مسیحیان در ۳۱ کشور اتحادیه اروپا ۱.۳۸ درصد است؛ در حالی که جمعیتشناسان و کارشناسان آمار معتقدند که اگر رشد جمعیت یک کشور در ۲۵ سال متوالی کمتر از ۲.۵ درصد باشد نجات فرهنگ و تمدن آن کشور امکانپذیر نخواهد بود.
برخی سازمان های مسیحی میگویند که نوادگانشان فرهنگ آنها را نخواهند دید بلکه آنها در جوامع اسلامی چشم به جهان خواهند گشود. واتیکان نیز رسماً اعلام کرده است که اینک جمعیت مسلمانان در جهان، از جمعیت کاتولیک بیشتر شده و در ظرف ۵ الی ۶ سال دیگر اسلام بزرگترین دین جهان خواهد بود.
براساس این آمار و ارقام جمعیت اروپا باید خیلی کم باشد ولی میبینیم که جمعیت این قاره رو به افزایش است!
به اعتقاد «فرّخ صدیقی» پژوهشگر پاکستانی مقیم اروپا، علت این پدیده را باید در "مهاجرت مسلمانان به این قاره" دانست. به عنوان نمونه:
جمعیت مسلمانان در انگلیس ۳۰ سال قبل، ۸۲ هزار نفر بوده که هم اکنون این جمعیت ۲.۵۰۰.۰۰۰ نفر است. در انگلیس بیش از یک هزار باب مسجد وجود دارد که بیشتر این مساجد در کلیساهای خریداری شده از مسیحیان تأسیس شده است.
نیمی از کودکانی که هر سال در هلند به دنیا می آیند، مسلمان میباشند و چنانچه این روند ادامه یابد نیمی از جمعیت هلند را در ۱۵ سال آینده مسلمانان تشکیل خواهند داد.
جمعیت مسلمانان روسیه ۲۳ میلیون نفر است و ۴۰ درصد نیروهای ارتش این کشور را در چند سال آینده مسلمانان تشکیل خواهند داد.
۲۵ درصد جمعیت بلژیک مسلمانان هستند و نیمی از کودکانی که هر سال در این کشور به دنیا میآیند مسلمان هستند.
اخیراً دولت آلمان اعلام کرده است که کنترل کاهش جمعیت این کشور اینک دیگر ممکن نیست و ممکن است این کشور تا سال ۲۰۵۰ به یک کشور مسلمان تبدیل شود. دولت آلمان معتقد است که جمعیت ۵.۲ میلیونی مسلمانان اروپا در ۲۰ سال آینده به دو برابر افزایش خواهد یافت. اتحادیه اروپا هشدار داده است که تا سال ۲۰۲۵ تعداد متولدین سالانه کشورهای اروپا را کودکان مسلمان تشکیل خواهند داد.
کلاوس کینکل؛ وزیر خارجه اسبق آلمان میگوید: «در حالی که اسلام، در سی سال پیش از این، هیجده درصد جمعیت دنیا را داشت؛ اینک به یک چهارم جمعیت دنیا؛ یعنی یک میلیارد و چهارصد میلیون نفر رسیده است.»
روزنامه پر تیراژ «سیدنی مرنینگ هرالد» نیز می نویسد: «اسلام از مرزهای جغرافیایی عبور میکند، مکتب های سیاسی و رژیم های ملّی را پشت سر میگذارد و کشورهای گوناگون، شاهد تحرّک سیاسی و رشد پاینده اسلام خواهند بود.»
جالب این است که در خارج از اروپا نیز وضعیت مشابهی حکمفرما است:
جمعیت مسلمانان آمریکا در سال ۱۹۷۰، یکصدهزار نفر بود؛ اما در سال ۲۰۰۸ به ۹ میلیون نفر بالغ شده است. رشد جمعیت مسیحیان در آمریکا ۱.۶درصد است که البته مجموع نرخ رشد مسیحیان به دلیل مهاجرت گسترده اتباع کشورهای آمریکای لاتین به ۲.۱۱ درصد می رسد و این نرخ رشد حداقل رشد ضروری برای حفظ یک تمدن به شمار میرود.
رشد جمعیت مسیحیان در کانادا ۱.۶ درصد است و حفظ یک فرهنگ و تمدن رشد جمعیت کشور مربوطه باید ۲.۱۱ درصد باشد. اسلام در این کشور بسرعت در حال گسترش است. از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶، یک میلیون و ششصد هزار نفر به جمعیت کانادا اضافه شد که یک میلیون و دویست هزار نفر از آنها از دیگر کشورها مهاجرت کرده و در این کشور اقامت کردهاند.
«هنری کیسینجر» در سال ۱۹۹۰ در مقالهای نوشته بود: «در ده سال آینده افزایش چشمگیر جمعیت مسلمانان، بزرگترین خطر برای آمریکا خواهد بود و آمریکا باید برای جلوگیری از این خطر با "همکاری صادقانه و مخلصانه حکومتهای کشورهای اسلامی" (!) اقدامات گستردهای به عمل آورد و در همه کشورهای اسلامی استفاده از ابزارها و داروهای کنترلکننده جمعیت رواج پیدا کند».
منظور کیسینجر از "همکاری صادقانه و مخلصانه حکومتهای کشورهای اسلامی" اجرای برنامههای کنترل جمعیت بود؛ لذا تعداد زیادی از گویندگان، خطباء، رسانهها و نویسندگان نیز در قبال دریافتیهایی، به این موج پیوستند و کوشیدند به مسلمانان بقبولانند که در صورت کنترل جمعیت میتوانند به لحاظ صنعتی و اقتصادی در سطح کشورهای غربی قرار بگیرند.
برای تقویت این موج «ان. جی. او. های پرورشیافته نیز به کار گماشته شدند و به دورترین روستاهای کشورهای اسلامی نیز دسترسی پیدا کردند و پیام غربیها را در قالب خیرخواهی به مسلمانان ابلاغ کردند و هنوز هم بسیاری از کانالهای تلویزیونی در لابلای برنامههای خود به این مهم میپردازند.
این جریان (رشد اسلام) آنقدر چشمگیر بوده است که ما هر روز شاهد تقابلات وسیعی در سطح جهان علیه اسلام هستیم. جریان های اسلام ستیزی در کشورهای اروپایی به خصوص در فرانسه از جمله مسایل بغرنج دولت های اروپایی به حساب می آید. حرکات ضد اسلامیکه این اواخر در کشورهای اسلامیبه خصوص در دانمارک و هلند رخ داد علیرغم برنامه های ضد اسلامی مخالفان اسلام نتیجه ای معکوس داده است. و جالب اینکه بعضی از نو مسلمانان پس از تخریب رسانه ای غرب علیه اسلام مسلمان شدهاند!
در این بین صهیونیست ها ابر جای ننشستند و مثل سابق دست به کار شدند و با ترفندها و دسیسه هایی که همواره مختص خودشان است سعی نمودند مسیحیان را مقابل مسلمانان قرار دهند. این حربه به جز در مواردی معدود و محدود راه به جایی نبرد و این توطئه به خصوص در محافل اندیشمندان آگاه مسیحی و حتی یهودی به شکست انجامید.
نگرانی از رشد اسلام آنقدر در بین رسانه های آمریکایی رسوخ نموده است که رسانه های محافظه کار این کشور خطاب به دولتمردان خود میگویند" به زودی مردم آمریکا با صدای اذان از خواب بیدار خواهند شد."
مهاجرت مسلمانان به کشورهای غربی تاثیر زیادی به آگاهی غرب نسبت به اسلام داشته است و این موضوع باعث گردید تا اروپائیان و آمریکائیان از نزدیک با تعالیم آسمانی اسلام بیشتر آشنا شوند و این بدون شک سبب تسریع روند رو به رشد اسلام درغرب بوده است.
البته به زعم بسیاری از اندیشمندان اسلامی و غیراسلامییکی از اصلی ترین علل گرایش مردم جهان را می توان انقلاب اسلامی ایران نام برد.
در کنار این علت فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و سایر تغییر و تحولات منطقه ای نیز از علل دیگر رشد اسلام می تواند باشد.
آنچه مهم است آن است که بینش مردم غرب علیرغم تبلیغات ضد اسلامی تقویت یافته است و دیگر اینگونه تبلیغات مثل گذشته اثرات سوء خود را ندارد.
غرب پس از مطالعه و کنکاش عمیقی که در طول سالیان متمادی در مورد اسلام نموده است، به خوبی درک نموده که دین مبین اسلام به راستی به دور از هرگونه تعصبات خود ساخته ی بشری همه ی انسان ها را به پاکی و سعادت واقعی و نهایتا پروردگارعالم دعوت می نماید.
میرشمس الدین فلاح هاشمی
منبع: باشگاهاندیشه