چکیده:
آمریکاییها علی رغم همه ادعاهای حقوق بشریشان، بدترین و تنفرآورترین موضع را در قبال جنایات اسراییل در حق فلسطینیها دارند. آنها نه تنها در محکومیت و بازداشتن اسراییل اقدامی انجام نمیدهند بلکه در عرصه تبلیغ و عمل، به حمایت از اسراییل میپردازند.
در آمریکا هیچ بحث و گفت و گویی بهاندازه گفت و گوی انتقادی در مورد اسراییل، محدود و کنترل نمیشود. این عجیب است که ما در بیان و افشای جنایات جنگی سران کشورمان و حتی تمام مسئولان سایر کشورهای جهان آزاد هستیم، اما در مورد اسراییل، مجاز به انجام چنین کاری نیستیم. کمتر کسی جرئت میکند، خسارتهایی را که اسراییل در طول دهها سال در سراسر خاورمیانه به وجود آورده است، زیر سؤال ببرد. هرکس که در این باره سؤالی بپرسد، فوراً به او برچسب «ضد یهود» میزنند. چنین افرادی در معرض از دست دادن دوستان، شغل و اعتبارشان قرار گرفته و اگر بر کار خود اصرار ورزند، حتی ممکن است کشورشان را از دست بدهند. آمریکا کسانی را که با صفت وحشیگری از اسراییل یاد میکنند، به هیچ وجه تحمل نمیکند. چرا این گونه است؟ آیا این جنایات، صرف نظر از اینکه چه کسانی مرتکب آن شدند، جنایت علیه بشریت نیست؟ برای مثال، وقتی ما یک و نیم میلیون نفر را همانند حیوانات در قفس زندانی میکنیم، بدون اینکه به آنها غذا، برق، مراقبتهای پزشکی و آب سالم بدهیم و سپس تمام آنها را همانند بسیاری از حشرات نابود کنیم، تکه تکه کنیم و آنها را همانند سیب زمینی خرد شده با سلاحهای غیر قانونی که در پیمان ژنو ممنوع اعلام شدهاند، بسوزانیم، آیا اینها جنایت علیه بشریت نیست؟ آیا حبس کردن مردان، زنان و کودکانی که در پشت دیوارهای غزه هستند و جایی را ندارند که بروند یا مخفی شوند، عملی انسانی است؟ اگر شما سخنان شصت سال گذشته سران اسراییل را گوش کرده باشید، به آسانی خواهید فهمید که فلسطینیها همه چیز هستند، جز انسان. درسال ۱۹۸۲ نخست وزیر مناخیم بگین، رهبر سابق «حزب لیکود» گفت که فلسطینیها حیواناتی هستند که بر روی دو پا راه میروند. سال بعد، رافائل ایتان، رئیس ستاد ارتش اسراییل، با خوشحالی اعلام کرد: «پس از آنکه در این سرزمین ساکن شدیم، تمام اعراب میتوانند همانند سوسکهای مسموم شده درون یک بطری، جست و خیز کنند.» در سال ۱۹۸۸ اسحاق شامیر، که از حزب لیکود دو مرتبه به عنوان نخست وزیر انتخاب شد، در سخنرانی برای ساکنین سرزمینهای اشغال شده فلسطین چنین گفت: «فلسطینیان همانند برخورد سر ملخ به سنگها و دیوارها، خرد خواهند شد».
اما همین پت رابرتسون اوانجلیس بود که برای وحشیگری «اخلاقی» اسراییل، استدلال کرد. رابرتسون در می1985، اصول عقاید را برای هفتصد نفر از اعضای باشگاه خود، چنین توضیح میدهد: «جنگهای نابودکننده، بسیاری از مردم را با مشکل رو به رو کردهاند، مگر اینکه بدانند با چه چیزی رو به رو هستند. مردمان سرزمین فلسطین بسیار شرورند. آنها بت پرست شدهاند. آنها کودکان خود را قربانی میکنند؛ آنها به هر نوع روابط جنسی نامشروع و منفور تن میدهند؛ آنها بت میپرستند و کودکانشان را قربانی میکنند. آنها خدا را رها کردهاند. خداوند به اسراییلیها گفت که تمام مردان، زنان و کودکان آنها را بکشند و از بین ببرند. این کار به نظر وحشتناک میرسد. آیا چنین نیست؟ به هرحال، فرض کنید که دو هزار نفر یا ده هزار نفر یا هر تعدادی از این انسانها، در سرزمین فلسطین زندگی میکنند. نمیدانم دقیقاً چند نفر هستند. عددی را انتخاب کنید. خداوند گفته است که همه آنها را بکشید. در آنجا زشتی و پلیدی به صورت یک بیماری واگیردار وجود دارد. خداوند به غیر از این، درمانی برای بیماری آنها قرار نداده است. بنابراین خداوند بزرگ، شماراندکی را نابود کرد تا مجبور نشود افراد بسیاری را نابود کند».
چگونه است که ما نه تنها عذرخواهی نمیکنیم، بلکه برای موفقیت اسراییل در انجام جنایات خود، دعا میکنیم. حمله بیست و دو روزه اسراییل به غزه در ابتدای سال جاری، تمام مردمان دنیا ـ به جز آمریکا ـ را شوکه کرد. شاید دلیل این امر این باشد که یک هفته قبل از حمله اسراییل به غزه، کشتیهای آمریکایی، نهصد و هشتاد و نه کانتینر پر از مهمات، از جمله فسفر سفید را به اسراییل فرستادند. سه ماه بعد، کنگره با فروش چند فروند هواپیمای بوئینگ به اسراییل موافقت کرد. بمبهای GBU، درست در زمانی که نیاز بود، برای نابود کردن تأسیسات زیر بنایی غزه، به دست اسراییل رسید. علی رغم توجیهات مختلف اسراییلیها، تنها یک دلیل برای ادامه کشتار وحشیانه مردمان فلسطین وجود دارد؛ حمایتهای آمریکا از این وحشیگریها. به خاطر این است که آمریکا هزینهها، تسلیحات و تجهیزات اسراییل را تأمین میکند و مهمتر از همه اینکه، آمریکا از دلایل و توجیهاتی که اسراییل برای هر یک از جنایات خود میآورد، حمایت میکند. در اینجا مقصر کیست؟ چه کسی پاسخگوی خون مردان، زنان و کودکان فلسطینی است؟ اسراییل یا آمریکا؟ چه کسانی هیولا هستند؟ کمتر از یک هفته پس از شروع جنگ غزه، هر دو مجلس سنا و نمایندگان، غرق در شور و شادی بودند. اعضای کنگره از یکدیگر میخواستند که از صدور قطعنامه علیه حماس حمایت کنند و اسراییل را وادار سازند، مردم غزه را به خاک و خون بکشد.
سه روز بعد، ماکس بلومنتال روزنامهنگار محقق، از یک اجتماع ده هزار نفری در شهر نیویورک خبر داد. سناتور چاک اشامر با هیجان داخل جمعیت رفت و با فریاد گفت: «خانههایشان را باید ترک کنند، زیرا در آنجا سلاح مخفی کردهاند.» به گفته بلومنتال، اجتماع مردم با نفرتی بسیار حرکت میکرد. او گفت: یک نفر پارچه نوشتهای را در دست گرفته بود که روی آن نوشته بود «اسلام آیین مرگ است.» شرکت کنندگان در تظاهرات، مردم غزه را «سرطان» نامیدند. آنها فریاد میزدند که اسراییل باید همه آنها را از بین ببرد. خانم جوانی به من میگفت: «نظامیان اسراییلی نیروهای ما هستند و آنها باید به منظور دفاع از کودکان ما، کودکان فلسطینی را از بین ببرند. همه آن کسانی که مردهاند، متحمل خشم الهی شدهاند.» یکی از اعضای گروه مسیحیهای ارتدوکس یهودی که در تظاهرات شرکت کرده بود، گفت: «آنها نمیتوانند بین نظامی و غیرنظامی تمییز قائل شوند. بنابراین چرا آنها را نکشیم».
شاید من کسی نیستم که باید به این موضوع بپردازد. من بیشتر سالهای زندگی خود را در نیومکزیکو به همراه والدینم گذراندهام. افرادی که کاملاً عاری از نژادپرستی، تحجر و نفرت هستند. از این ایدئولوژیهای زشت نه تنها دوری میشد، بلکه اصلاً وجود نداشتند. شاید خندهدار باشد، اما تا زمانی که ازدواج نکرده بودم، هرگز با یک یهودی برخورد نداشتم. همسرم در ارتش خدمت میکرد و در فورت مانموث در شهر لانگ برنچ ایالت نیوجرسی، مستقر بود. ما یک آپارتمان از خانواده برودز کیز، که یک خانواده یهودی بود اجاره کردیم، این خانواده، مردمانی خوشحال، مهربان و شگفت انگیز بودند. زمانی که ما را دیدند طوری خوش آمد گویی کردند که گویی تمام مدت عمرشان منتظر ما بودهاند.
بنابراین، هنگامیکه به خاورمیانه نگاه میکنم و تجاوزهایی را که به انسانها میشود، میبینم، انسانهایی را که نه غذا و نه مراقبتهای بهداشتی کافی دارند، میبینم که تأسیسات زیر بناییشان نابود شده است، میبینم که بچههایشان را در زمینهای ورزشی قتل عام میکنند، باور چنین وحشیگریهایی برایم بسیار دشوار است؛ و این در حالی است که یهودیها از آنچه که در حال رخ دادن است باخبرند و آن را نادیده میگیرند.
در رسانههای آمریکا هیچ اشارهای به اجتماع مردم آمریکا در حمایت از مردم غزه نشد. هیچ اشارهای به سربازان نیروهای نظامی اسراییل که از رفتن به خدمت، سرباز زده بودند نشد، چرا که این سربازان خشونت را در برابر بیگناهان فلسطینی امری نادرست و اشتباه میدانستند. هیچ اشارهای به هفتصد شهروند اسراییلی که در دو هفته نخست جنگ بازداشت شده بودند نشد؛ افرادی که مخالف حمله اسراییل به مردم غزه بودند.
جودیت ویزمن، روانشناسی اهل تورنتو و یهودی است. وی که از اعضای صدای یهودیان مستقل، یهودیان صلح عادلانه، عضو کمیته زنان یهودی به خاطر پایان اشغال فلسطین، و از بنیانگذاران نهاد «نه به نام ما» میباشد، میگوید: «صهیونیسم علت مشکلات مردم یهودی است. صهیونیسم تمام این مشکلات را به وجود آورده است.» ویزمن که در گذشته یک صهیونیست بوده، همچنین میگوید: «اسراییل سالهاست که از نظر من، از رتبه و جایگاهش سقوط کرده، چرا که کشور اسراییل در میان فلسطینیها ودر سرزمین آنها ساخته شده است.» وی در ادامه گفت که اکنون از نفوذ اسراییل در سراسر جهان، و نیز از قدرتی که اسراییل و آمریکا در اداره جهان از آن استفاده میکنند، ترسیده است، به گونهای که هر چیزی که در جهان اتفاق میافتد، تحت کنترل آنهاست. این گونه نیست که کسی گوش نمیکند، بلکه چیزی جز سکوت، تبلیغات و دروغ وجود ندارد. گیدن لوی در «هاآرتز» نوشت که یک سوم کشته شدگان کودک هستند. وی گفت: عموم مردم از این بیاعتناعی شوکه شدهاند، چراکه این حرکات برای آنها نامفهوم و غیر قابل درک است. ما در ایالات متحده به زندگی خودمان ادامه میدهیم. ما برای عدهای هیولاصفت سیاسی دعا میکنیم. اکنون در دنیایی زندگی میکنیم که جرج اورول در کتابش در سال ۱۹۸۴ توصیف کرده بود: «هر چیزی در مه ناپدید میشود. ایام گذشته محو میگردد، وقتی که محو شد، فراموش میشود، آن زمان است که دروغ، حقیقت میشود».
منبع:www.Information Clearing House.com
شیلا سمپلز