خلاصه دردسرتان ندهم با دستی بر سر و نالهکنان راهی دفتر مجله شدم. امروز قرار است مصاحبه پزشکان درباره حقّ بیمار و طبیب را انجام دهم.
٭ ٭ ٭
آقای دکتر رضا افشار، دانشیار نفرولوژی، عضو هیئت علمی «دانشگاه شاهد».
مشاهده رابطه صمیمانه آقای دکتر با مریضانش مهمترین عاملی بود که ما را واداشت تا مزاحمش شویم و از او درباره حقّ بیمار بپرسیم؛ ایشان هم مثل همیشه متواضعانه و صمیمانه پاسخ ما را این گونه داد:
سخن گفتن در باب اخلاق چه به صورت عام و چه در صنوف مختلف بسیار سخت است، چرا که ناخودآگاه به گوینده مینگرند که آیا خود متّصف به این صفات میباشد؟ و به دنبال آن ضرب المثلِ «رطب و رطب خورده» تداعی میشود. ولی از باب تکلیفی که شد با کلامی قاصر و آموختههایی از اساتید بزرگوارم که طیّ سالهای تحصیل به ما گوشزد میکردند، واگویه میکنم، هر چند که نیاموختیم و عامل نبودیم.
ابتدا در باب اهمّیت طبابت باید بگویم همین بس که از امام صادق(ع) روایت شده: «هیچ شهری از سه کس در امر دنیا و آخرتش بینیاز نیست، فقیه دانای پرهیزکار، فرمانروای خیرخواه و طبیب دانشمند».
اهمّیت هر علمی در موضوعی است که به آن میپردازد و چه مبحثی شریفتر از جان انسان که مقام خلیفـه الهی دارد و اگر کسی این مقام را درک کند و توفیق یابد که حقّ آن را ادا کند، چه بسا که از کوته راه، به رستگاری حقیقی دست یابد. اگر به زندگی به عنوان مزرعه آخرت بنگریم و علم و حرفه را وسیلهای برای خدمت به خلق خدا و در راه خدا بدانیم، آنگاه علم حجاب اکبرمان نمیشود و مصداق کلام رسول الله(ص) میشویم که فرمودند: «هر کس که مشکلی از بیماری رفع کند، گناهانش آمرزیده میشود».
امّا در مورد حقّ بیمار بر طبیب میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. دانایی و علم به روز، خوش خلقی و مهربانی پزشک: شکرانه موقعیّتی که پروردگار عنایت کرده است، خوشرویی و حلّ مشکلات مردمان است که روایت شده است: «پروردگار به چیزی بالاتر از عملی که به واسطه آن مؤمنی خوشحال شده باشد، عبادت نشده است.»
۲. رازداری و امین بودن پزشک: او باید خود را مشاور امین بیمار بداند و نه رئیس لازم الاتّباع او و در نهایت، این بیمار باشد که درمان را انتخاب میکند؛ به ارزشهای اعتقادی او احترام گذارده و با رعایت عفّت از انجام معاینات و اقدامات
غیر ضروری که خلاف ارزشهای دینی بیمار بوده و موجب آزردگی روحی او شود، خودداری کند.
۴. ایثار و تلاش، درستکاری و صداقت، معاینه دقیق و وقت گذاشتن برای بیماران: پزشک باید بداند که هر بیمار نان آور یک خانواده،پدر فرزندانی، تنها فرزند پدر و مادری یا امید چشم انتظاری است که در صورت بیتوجّهی ممکن است جانش را از دست بدهد و تمام تلاش خود را برای درمان کامل وی به کار گیرد.
۶. توضیح دادن روش درمان و عوارض ناشی از آن: پزشک بایست از استفاده از روشهای درمانی تأیید نشده خودداری کند و آگاهی دادن به بیمار را حقّ او بداند و با زبان قابل فهم و در حدّ ضرورت بیماری را برای مریض یا همراهانش شرح دهد. او باید در مواقع ضروری از مشورت سایر همکاران بهره گیرد و از درمان مواردی که در آن حیطه تخصّص ندارد، خودداری کند.
پزشک بایستی در همه حال خداوند را قادر مطلق بداند، با دوری از غرور و عُجب، شفا را از جانب پروردگار دانسته و خود را وسیلهای بیش نداند «و اذا مرضت فهو یشفین.»
- لطفاً درباره حقّ پزشک بر بیمار هم به اختصار نکاتی را بفرمایید.
۱. احترام متقابل و رعایت شأن اجتماعی و اعتماد به پزشک است؛ مریض نباید چیزی را از پزشک پنهان کند و او را با اطّلاعات غلط به اشتباه بیاندازد؛
۲. باور داشته باشد که پزشکان نیز انسانهایی هستند همانند سایرین، با همان مشکلات روزمرّه که ممکن است گاهی آنها را از خوش خلقی دور کند؛
۳. بیمار باید بداند که اگر پزشکی صادقانه از تشخیص بیماریش اعلام عجز کرد و او را به طبیب دیگری ارجاع داد، نشانه صداقت اوست و از او بدگویی نکند؛
۴. بیمار یقین داشته باشد که طبیب واقعی با بیمارش درد میکشد، با او میمیرد و با او زنده میشود و هیچ لذّتی را با حظّ شنیدن خبر حصول سلامتی بیمار بد حالش
عوض نمیکند. ما باید بپذیریم که ادای احترام به تمام صاحبان مشاغل و رعایت شئونات برخی از آنان که از جمله طبیبان، تضمین کننده سلامت جامعه است.
خلاصه آنکه روابط بین بیمار و طبیب رفتاری دو سویه
و هر یک بر دیگری تأثیرگذار است، کلام آرامبخش طبیبی حاذق و خداترس، خانوادهای را از اضطراب و نگرانی میرهاند و حتّی در صورتی که عمر بیمارشان به دنیا نباشد، قدرشناس پزشکی که تمام تلاشش را برای بهبود بیمار کرده است، هستند.
- با تشکّر از قبول زحمتتان، لطفاً در آخر یکی از خاطراتتان را که با موضوع ما مرتبط است، برایمان بیان کنید.
چه بسیار مواقعی که خود من خسته و بیحوصله بودهام و بیمار سلیم النّفسی مرا به آرامش دعوت کرده و با درک حال ناخوشم، گفته: پسرم میروم و زمانی دیگر میآیم و من ماندهام و بار شرمندگی.
در پایان حیف است که از کلام پر مغز منتسب به برزویه طبیب بگذریم که قریب به مضمون چنین گفته است:
طبابت چون کاشت گندم است. حاصل زراعت که گندم است، سلامت بیمار باشد و درآمد طبیب نیز مانند کاه، چون گندم پرورده شود، کاه نیز ناگزیر در کنار حاصل آید.
ومن الله التّوفیق
پزشک باید آراستگی و وارستگی ظاهری داشته باشد. رضایت خالق را در نظر بگیرد، مهارت و دانش کافی را کسب نماید (افزایش مطالعه، استفاده از پایگاههای پزشکی اینترنت، شرکت در کنفرانسهای بازآموزی و …)، پزشک باید امراض شایع منطقه خود و نیز امراض فصول مختلف را بشناسد، باید غرور علمی نداشته باشد و از دانش پزشکان کارآزموده (پیشکسوت) استفاده نماید و در موارد غامض مشاوره نماید، تا آنجا که مقدور است داروهای کمتر، ارزانتر و کم عارضهتر را نسخه نماید، جز در موارد ضروری از چاقو و وسایل جرّاحی استفاده نکند، راز دار باشد، سعه صدر و حوصله کافی در شنیدن شرح حال بیمار داشته باشد، بنابراین ویزیت سریع بیماران و نیز چند بیمار با هم در اتاق معاینه، شایسته نیست، پزشک باید خیرخواه مردم باشد، خوش خلق باشد، بین فقیر و غنی فرق نگذارد و …
او در ادامه میگوید: موضوع اخلاق پزشکی نباید تا اینجا مطرح و بعد مختومه اعلام گردد بلکه باید از دیدگاه حقوق و انتظارات پزشکان و سایر کادر نیز مطالبی بیان گردد.
باید پزشک و کادر پزشکی به رسمیّت شناخته شده و احترام و قداست آنان حفظ گردد. ممکن است بیان گردد که حریم امامزاده را باید متولّی آن نگه دارد، امّا پزشکانی که با اعمال ناشایست خود حرمتشکنی میکنند، تعداد اندکی بوده و قاطبه پزشکان از اعمال آنها متنفّر هستند.
کادر پزشکی باید در محیطی به کار مشغول باشندکه فشارهای روانی و جسمانی در حدّاقل میزان باشد، گاهی پزشکان جوان در بعضی از مراکز بیمارستانی و درمانگاههای دولتی تأمین اجتماعی، مجبور به ویزیت به تعداد حدود سه برابر استاندارد میگردند. این ویزیتهای سریع، باعث خستگی مضاعف کادر درمانی و بروز تهدیداتی برای بیماران میشود.
صدها فرشته بوسه بر آن دست میزند
کز کار خلق یک گره بسته وا کند
محسن تابنده
ماهنامه موعود شماره ۱۱۳