البا پس از وقوع هر حادثه مهمی در هر نقطهای از دنیا، عدهای بیدرد و مسئولیت ناشناس پیدا میشوند که دست به شایعهسازی بزنند. حادثه هر چقدر بزرگتر، شایعهها نیز بیشتر و عجیبتر.
به گزارش موعود، «کیهان» در ستون «یادداشت روز» خود به قلم جعفر بلوری نوشت:
ساعت ۷:۵۹ دقیقه صبح روز پنجشنبه وقوع یک آتشسوزی مهیب و ناگهانی در ساختمان ۵۳ ساله «پلاسکو» و چند ساعت بعد (حدود ۱۱:۳۰ صبح) فروریختن تمام این ساختمان عظیم تجاری ۱۷ طبقه فعال در عرصه پوشاک، مردم ایران به ویژه تهران را در شوک و بهت و غم فرو برد و همه را عزادار کرد. طبق گزارشهای پراکندهای که بیوقفه از این حادثه مخابره میشود، این فاجعه منجر به شهادت یا جراحت عدهای از هموطنان عزیزمان شده است.
براساس همین گزارشها، شماری از آتشنشانان عزیز کشورمان نیز به همراه چند خبرنگار و عکاس که برای پوشش خبری در محل حاضر شده بودند، زیر آواری از آهن و بتن و آتش مدفون شدهاند و تلاش شبانهروزی عزیزان آتشنشانی، نیروی انتظامی، پرسنل زحمتکش شهرداری، اورژانس و حتی ارتش برای نجات آنها همچنان ادامه دارد؛ اگرچه این هم گفته شده که امید زیادی برای زنده ماندن این عزیزان وجود ندارد. از شمار افرادی که زیر آوار ماندهاند نیز آمارهای متفاوتی منتشر شده است، از ۲۰، ۲۵ تا ۳۰ نفر تا «آمار دقیقی در دست نداریم.». در این باره اما گفتنیهایی هست:
۱- از همان دقایق شروع آتشسوزی و تماس با ۱۲۵، آتشنشانان عزیز کشورمان با تمام توان و امکانات وارد معرکه شدهاند. طبق اخباری که به دست ما رسیده، نزدیک به ۲۰۰ آتشنشان از چندین ایستگاه آتشنشانی به محل اعزام شدهاند و در ساعات اولیه نیز پیشرفتهای خوبی در کار اطفاء حریق داشتهاند اما سرایت آتش به منابع گازوئیل در پشت بام (طبق اعلام برخی مسئولین، ساختمان پلاسکو فاقد لولهکشی گاز بوده و کسبه از گازوئیل استفاده میکردند) و آتش حاصل از انفجار آن و از همه مهمتر وجود انبوهی پوشاک و البسه در ساختمان باعث زبانه کشیدن آتش و در نتیجه ذوب شدن تیرآهنها و سرانجام، متلاشی شدن ساختمان فلزی پلاسکو بر سر پرسنل فداکار آتشنشانی شده است. در شدت این آتشسوزی همین بس که، ۲۴ ساعت بعد از اطفاء حریق، وقتی ماموران آتشنشانی با کمک سگهای زندهیاب به داخل آوار، تونل میزنند، با «آتش خاموش» (آتشی که اگرچه خاموش شده اما هر آن احتمال مشتعل شدن دارد) و دود غلیظ حاصل از آن مواجه میشوند و همین امر کار کمک رسانی را به شدت مختل کرده است.
۲-وقوع چنین آتشسوزی وسیعی آن هم در قلب پایتخت، اگر نگوییم بیسابقه، کم سابقه بود. برای درک عمق فاجعه کافی است به تصاویری که از محل حادثه منتشر شده و میزان خسارات و تلفات آن نگاهی بیندازیم. رئیساتاق اصناف ایران دیروز گفته این آتشسوزی ۱۵۰۰ میلیارد تومان خسارت مالی به همراه داشته است. گزارش شده خطر آوار شدن ساختمانهای مجاور به دلیل آسیبهای جدی وارد شده به آنها نیز جدی است. واکنشها و پیامهایی که از سوی بالاترین مسئولین کشورمان- از رهبر معظم انقلاب تا رئیسجمهور محترم کشور و سایرین- به مناسبت این حادثه منتشر شده نیز نشان دهنده تلخی و سنگینی این حادثه است. برخی شخصیتهای سیاسی و ورزشی کشورهای خارجی هم برای ابراز همدردی و تسلیت به خانواده قربانیان پیامهایی را منتشر کردهاند. این حادثه بازتاب بسیار گستردهای نیز در رسانههای سرتاسر دنیا داشت که همه اینها نشاندهنده «عمق فاجعه» است. امروز از سوی دولت، روز عزای عمومی اعلام شده است.
۳- غالبا پس از وقوع هر حادثه مهمی در هر نقطهای از دنیا، عدهای بیدرد و مسئولیت ناشناس پیدا میشوند که دست به شایعهسازی بزنند. حادثه هر چقدر بزرگتر، شایعهها نیز بیشتر و عجیبتر. با وجود شبکههای اجتماعی که به دست هر فرد یک رسانه مستقل میدهد نیز، شایعهسازیها بیشتر و پیچیدهتر هم میشود. حادثه پلاسکو نیز از این شایعات مصون نمانده است و از این پس نیز تا وقتی این حادثه در افکار عمومی زنده است، شایعات ادامه خواهند داشت. اولین شایعه اما در همان نخستین ساعات رسانهای شدن حادثه و با هدف پاسخ به اولین سؤال افکار عمومی ساخته شد؛ یعنی علت حادثه. در این شایعه اعلام شد، نشت گاز باعث وقوع این آتشسوزی شده است. این در حالی است که به گفته مسئولین مربوطه، این ساختمان اصلا فاقد انشعاب گاز بوده و بدین ترتیب این شایعه تکذیب شد. اما بلافاصله شایعه دوم از راه رسید: علت حادثه انفجار کپسول(یا پیکنیک) گاز و سرایت آن به پوشاک بود!
شایعات حتی به انفجار بمب، داعش، عذاب الهی و توطئه عدهای کسبه ورشکسته برای دریافت خسارت از بیمه و… نیز رسید. عدهای نوشتند کار برجسازهاست و در توجیه این دروغ شاخدار اضافه کردند که« چند سال بعد برج عظیم تجاری جای آن ساخته خواهد شد!» شاید بتوان گفت، یکی از آفتهای شبکههای اجتماعی، وجود همین شایعات باشد.
۴- بدتر از «شایعه سازان»، کار «کاسبان سیاسی» است که همواره مترصد فرصتی هستند تا از هر اتفاقی ولو درد و رنج مردم، ارتزاق کنند. شاید «کاسب سیاسی» برای این عده کم باشد؛ «کفتار» عنوان مناسبتری است.
این عده همواره با دهانهای باز دور از معرکه به کمین مینشینند تا آبی گل آلود شود و ماهیایی به چنگ آید!
یکی از این کفتارها که از قضا سر در آخور اجنبیها و بهاییها هم دارد و افسارش نیز در دست عدهای در آن سوی مرزهاست، در حالی که عدهای از هموطنانمان زیر آواری از بتن و آهن و آتش گرفتار هستند، به بهانه یافتن مقصر، سعی در گرفتن ماهی از آب گلآلود کرده و مینویسد، چون صاحب ساختمان پلاسکو فلان بنیاد بوده پس مقصر آن نهاد است. دیگری با نیم نگاهی به انتخابات پیش رو، شهرداری و شورای شهر را عامل این فاجعه دانسته و برای یک جریان سیاسی خاص تبلیغ میکند. آن فعال سیاسی سعودی هم با انتشار تصاویری از ساختمان در حال آتشِ پلاسکو، به جشن و پایکوبی پرداخته است و در نهایت؛ آن صهیونیستِ فارسی زبان هم نوشته «ای کاش میشد از اسرائیل کمک بفرستیم؛ در این رشته کمک و تخصص داریم.» و پاسخ گرفته است که «شما خانه وکاشانه مردم فلسطین را بر سر آنان خراب نکنید، ارسال کمک پیشکش»… و این دو بیتی را ظاهرا، در وصف همین لاشخورها و کفتارهای سیاسی سرودهاند:
کاسب زخم و ناله و دردند
این جماعت چقدر نامردند
شیرها رفتهاند در آتش
لاشخورها هجوم آوردند
اگرچه این را هم باید اضافه کرد که برخی هموطنانمان، سیاست بازیها و نیش و کنایههای این انساننماها را بیپاسخ نگذاشتهاند. نظیر پاسخ یکی از هموطنانمان به آن صهیونیست.
۵- فاجعه دلخراش پلاسکو در کنار همه این زشتیها، زیباییهایی هم داشت. اتحاد و بسیج مثال زدنی مردم برای کمک به حادثه دیدگان و تشکیل صفهای طولانی برای اهدای خون به مجروحان، برگزاری مراسم دعا و توسل برای عزیزانی که زیر آوار گرفتار شدهاند و … از جمله زیباییها بود که حتی المقدور اندکی به خانوادههای قربانیان تسلی خاطر داد. اتحادی که این حادثه بین همه اقشار جامعه ایجاد کرده در کنار روشن شدن این حقیقت که کار آتشنشانان حقیقتا کار بسیار سخت و خطرناکی است نیز از جمله مسائلی است که بین مردم شاید تا پیش از این حادثه، به این شکل آشکار نشده بود. در واقع مظلومیت این قهرمانانِ گمنام که گاه از سوی برخی جریانهای خاص مورد بیمهری قرار میگرفتند.
۶- بدون تردید برخی ضعفها، کاستیها، کوتاهیها، و فرهنگهای غلط در وقوع این فاجعه و تبعات خسارت بار آن نقش داشته است. از فرهنگ غلطِ «گرفتن عکس سلفی در هر شرایط» بگیر تا «هجوم جمعیت به محل حادثه و ایجاد اختلال در کار کمکرسانی آمبولانسها» در تلختر شدن این فاجعه نقش داشتند. درباره ایمنی ساختمان نیز حرف و حدیثهایی وجود دارد.
آنطور که آقای چمران رئیسشورای شهر تهران روز گذشته در سخنرانی پیشاز خطبه نماز جمعه تهران گفته، ۱۴ بار به هیئتمدیره پلاسکو درباره ایمن نبودن ساختمان هشدار داده شده بود. آقای سید جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتشنشانی تهران و سخنگوی ستاد بحران پلاسکو نیز میگوید بیش از ۳۰ بار، به کسبه و مغازه داران ساختمان هشدار داده شده بود که ساختمان ایمنی لازم را ندارد.
وی حتی میگوید، ۴۰ درصد ساختمانهای این منطقه نیز شرایط ایمنی مناسبی ندارند. رسیدگی به این امور قطعا لازم و ضروری است اما توصیه میشود، همانطور که رهبر انقلاب نیز فرمودند، ابتدای امر، همه ظرفیتها برای نجات عزیزانی که جان خود را برای نجات هموطنانشان به خطر انداختهاند صرف شود، حتی اگر احتمال زنده ماندن آنها زیر یک درصد باشد.
حفظ اتحاد در کنار بیتوجهی به کفتارها و بازیهای سیاسی این جماعت از جمله اقداماتی است که هم میتواند به پیشبرد کارها و بهتر شدن اوضاع کمک کند و هم میتواند، به مثابه سیلی محکمیبر گوش دشمنان قسم خورده ایران عزیز اسلامی عمل کند.