چکیده:
فمنیسم به عنوان یکی از سکههای رایج زمانه، از جمله تمهیداتی است که گروههای صاحب منافع به منظور سیطره بر روح و روان زنان و در نتیجه واداشتن آنها به دنبال کردن ایده آلهایی که آنها برایشان ترسیم میکنند، ابداع کردهاند. فمنیسم با فرا خواندن زنان به کسب استقلال از طریق اشتغال و بریدن رشتههای وابستگی خود با مردان، تلاش دارد سکس و اقتدار را به جای ازدواج و مادر شدن بنشاند و از این طریق زنان را بیشتر و بیشتر از زنانگی خود دور کند. به این ترتیب است که زنان بیگانه شده با فطرت خود، در پی گزارههای نادرستی چون مستقل شدن از مردان در تمامی زمینهها و کسب برابری با مردان هستند. وضعیتی که از دههها قبل در غرب و به خصوص آمریکا، میلیونها زن را از ازدواج و توانایی عشق ورزیدن نسبت به مردان و در نتیجه بیاعتمادی گزنده ای که نسبت به آنها دارند، دور کرده است.
دختر همین طور که یک قفسه سنگین را بلند میکرد، با سرزندگی جواب داد: «اوه، من یکی از معتقدان پروپا قرص برابری هستم.» برابری! سکه رایجی برای زنان. در روزگار قدیم، زنان اجازه نداشتند کارهای سخت فیزیکی مانند این کارها را انجام دهند.
با اینکه این دختر تحصیلات دانشگاهی داشت، جوری اغفال شده بود که به سادگی زنانگیاش را انکار میکرد. به آنها گفته شده که زنانگی، از لحاظ اجتماعی «محدودیت» میآورد و او باید «مستقل» شود. از چه وقت غرایز بیولوژیک از نظر اجتماعی به محدودیت تبدیل شدهاند؟ با این حال او در چنین فضایی قرار دارد و با به تأخیر انداختن ازدواج و بچه دار شدن به منظور پرداختن به اشتغالات کاری اش، جلوی تکامل طبیعی خود را میگیرد. فمنیسم در کسوت «حقوق» زنان، یک حمله شوم همجنس بازی زنانه را به زنانگی صورت داده است.
برابری به معنای همانندی نیست. همگی ما دارای یک حق برابر برای برخورداری از منزلت انسانی و رسیدن به رضایت هستیم، اما راههای ما برای رسیدن به اینها شبیه هم نیست. مردان از طریق حمایت و راهبری خانواده به رضایت میرسند. زنان از طریق وقف کردن خود به همسر و خانواده و از طریق تجربه کردن عشق خود است که به رضایت میرسند.(البته زنان هم میتوانند به اشتغال بپردازند، اما نباید خانواده را در درجه دوم اهمیت قرار دهند.)
افسون و زیبایی آن دختر شرقی، به بسیاری از مردان برای تشکیل خانه و خانواده الهام میبخشد. اما با بلند کردن بارهای سنگین، شادابی خود را میپژمرد و وزنش بیشتر میشود. و وقتی به آستانه فارغ التحصیلی رسید، دیگر نمیتواند سرها را به سمت خود برگرداند.
۱. Henry Makow، نویسنده کتاب «راه طولانی برای رسیدن به یک تاریخ» است. او دارای مدرک دکترا در ادبیات انگلیسی از دانشگاه تورنتو است.