آذرخشی در کویر اختناق و هراس

d63ad1dc6aac2b74f2d74bb41ae5aed1 - آذرخشی در کویر اختناق و هراس

در روز ۲۲ اردیبهشت سال ۱۲۸۶ شمسی قانونی با عنوان «انجمن‌های ایالاتی و ولایتی» که مشتمل بر ۱۲۲ ماده بود، به تصویب نمایندگان مجلس شورای ملی رسید؛ با تصویب این قانون قرار شد در مرکز هر ایالتی، انجمنی موسوم به «انجمن ایالتی» تشکیل شود که اعضای آن از میان منتخبین کرسی ایالت و توابع آن انتخاب شوند.

 

غلامرضا گلی‌زواره

اشاره

در روز ۲۲ اردیبهشت سال ۱۲۸۶ شمسی قانونی با عنوان «انجمن‌های ایالاتی و ولایتی» که مشتمل بر ۱۲۲ ماده بود، به تصویب نمایندگان مجلس شورای ملی رسید؛ با تصویب این قانون قرار شد در مرکز هر ایالتی، انجمنی موسوم به «انجمن ایالتی» تشکیل شود که اعضای آن از میان منتخبین کرسی ایالت و توابع آن انتخاب شوند. در این قانون همه آنچه لازم بود اعم از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان، شروط شرکت در انتخابات، قوانین نظارتی، شیوه رأی‌گیری و… آمده بود؛ اما در سال ۱۳۴۱ شمسی همزمان با نخست‌وزیری اسدالله علم، لایحه‌ای با عنوان«انجمن‌های ایالتی و ولایتی» در کابینه مطرح شد و تصویب آن بحث‌های دامنه‌داری را به دنبال داشت. در این لایحه قید شده بود که زنان حق رأی دادن دارند و قید سوگند به قرآن از شرایط انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان حذف گردید و افراد می‌توانستند با هر کتاب آسمانی مراسم تحلیف را برگزار نماید که این لایحه موجب شد تا صدای اعتراض علما بلند شود.

در شماره ۱۸۳ و ۱۸۴ از ماهنامه مبلّغان (محرم الحرام و صفر الخیر) به بررسی و تجزیه و تحلیل پیرامون قیام علما، مؤمنان و مبلّغان ایران علیه «تصویب نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی» پرداختیم که اولین جرقه آن با همگامی مردم علیه رژیم استبدادی بود. در بخش‌های اول و دوم این مقاله به مباحثی همچون: «ریشه‌ها و زمینه‌های خشم مقدس»، «اصلاحات آمریکایی»، «غروب خورشید فقاهت»، «نشانه گرفتن مقدسات» و…. اشاره شد و اکنون ادامه این مقاله ارائه می‌گردد:

آذرخشی در کویر اختناق و هراس

تلگراف دوم و سوم امام خمینی(ره)، مراجع و زعمای قم با وجود اختناق و سانسور شدید، در هزاران نسخه چاپ و در تمامی‌کشور توزیع گردید، مجدداً رفت و آمد به منزل علما شروع شد، تجار و اصناف بازار قم بار دیگر با اعلام قبلی به منظور کسب تکلیف، هنگام تدریس مدرّسان برجسته حوزه که در زمره مراجع شیعه بودند، به مسجد اعظم آمدند. از تهران نیز عده‌ای واعظ و مبلّغ شرکت کردند، در این موقع شیخ علی‌اصغر مروارید، واعظ معروف به نمایندگی از سوی حوزه علمیه به منبر رفت و ضمن سخنرانی مؤثری گفت: «مادام که دولت تصویب نامه را اصلاح نکند و سپس در جراید ننویسد، آقایان مراجع قانع نمی‌شوند.» سپس مرحوم حاج شیخ عباسعلی اسلامی‌بر فراز منبر طی بیاناتی مردم را به استقامت و ثبات در این نهضت مقدّس تشویق کرد. سیل تلگراف، طومار و نامه از سراسر مملکت به جانب قم جاری بود، مسافرین روحانی، تاجر، کاسب و غیره برای شکایت از محدودیت‌های مأمورین دولتی دسته‌دسته به قم می‌آمدند. در این میان، علمای ترکمن‌صحرا و کردستان بعد از ملاحظه تلگراف‌های علمای قم، حمایت خویش را در دفاع از اصول مقدس اسلام اعلام کردند.[۱]

ملت مسلمان ایران به درستی متوجه شد که دولت ایران، علیه اسلام و قرآن اعلام جنگ داده و به منظور نابود ساختن فرهنگ اسلامی و سلب آزادی و استقلال ایران و ایرانیان دست به توطئه خطرناکی زده است، و در صورت کوچک‌ترین اهمال و غفلتی امکان دارد رژیم مستبد حاکم، بیگانگان غارتگر و عمّال شرف فروخته آنان را که بویی از دیانت، انسانیّت و وجدان بشری نبرده‌اند، به تمام شئون جامعه اسلامی مسلط سازند. به همین دلیل، در دیدار با علما و مراجع و نیز توسط نامه و پیغام‌هایی آمادگی خود را برای هرگونه جان‌فشانی و فداکاری اعلام کردند و با صدور اعلامیه‌هایی از خواسته‌های بزرگان دین حمایت نمودند.

شاه و دولت از موج سهمگینی که علیه آنان توسط روحانیت و مردم پدید آمده بود، سخت نگران شدند. آنان نه چنین واکنش‌های تند و رعدآسایی را از جامعه روحانیت انتظار داشتند و نه آمادگی کافی جهت مقابله با آن را تدارک دیده بودند. شاه جهت ارزیابی طرز نگرش و میزان بصیرت جامعه مذهبی و زمینه‌سازی برای گشودن دست اقلیت‌های دینی و فرقه‌هایی که چون قارچ سمّی در شئونات اداری و حکومتی روییده بودند، این غائله را به وجود آورده بود؛ ‌ ولی اکنون می‌دید این طرف‌اند به صورت حربه‌ای قوی، ‌ در اختیار علما و مراجع قرار گرفته است و آنان از این طریق دستگاه طاغوتی وی را محکوم کرده، عمل دولت وقت را مجرمانه دانسته‌اند و این موضوع را برای اهل دیانت روشن کرده‌اند.

از آنجا که رژیم پهلوی گمان می‌کرد با ارعاب، تهدید و نشان دادن چنگ و دندان می‌تواند روحانیت و متدیّنین را از این جنبش باز دارد و آتشفشانی را که در حال فَوَران است، ‌ خاموش سازد، ‌ سیاست‌های به اصطلاح رعب‌انگیز و هراس‌آمیز را به مرحله اجرا گذاشت. اسدالله علم، این مهره سرسپرده آمریکا و انگلیس، در یک برنامه رادیویی، با بر زبان آوردن الفاظی مبهم، چندش‌آور، سرد و موهوم، شیوه‌ای خشونت‌بار را پیش گرفت و هشدار داد که به قوای انتظامی دستور اکید داده است هرگونه اخلال‌گری را با شدت درهم بکوبند و از ایجاد اختلال در امنیت و نظم کشور جلوگیری کنند و برای اینکه زعمای حوزه، مبلّغان و اهل خطابه و منبر را از هرگونه عقب‌نشینی و انعطاف‌پذیری دولت درباره تصویب‌نامه مأیوس سازد، و به تصوّر باطل خود روحانیت را خاموش و ساکت نماید، اعلام داشت: چرخ زمان به عقب برنمی‌گردد و دولت از برنامه‌های اصلاحی خود که در دست اجرا دارد، ذره‌ای عقب‌نشینی نخواهد کرد.

عَلَم به جای عذرخواهی از خیانت و خطای خود، هرگونه اخلال‌گری را محکوم کرد و تلویحاً اقدامات اعتراض‌آمیز علمای مسلمان را حرکتی ارتجاعی دانست و خواست در مصاحبه خود این‌گونه به شنوندگان القا کند که روحانیت می‌خواهد مردم ایران را به قهقرا برگرداند. روزنامه‌ها مطالب وی را نوشتند، مرحوم حجت الاسلام فلسفی پس از اظهارات عَلَم، خود را برای دادن پاسخی قاطع و دندان‌شکن به وی آماده ساخت. شب پنج‌شنبه، سی‌ام جمادی الثانی، مسجد آرک تهران مملو از جمعیت بود و اقشاری از بازاریان، اصناف، دانشجویان، روحانیان و شخصیت‌های سرشناس در آنجا حضور یافته بودند و در هوای سرد، ‌ حتی خیابان و فضاهای اطراف مسجد را اشغال کرده بودند. خبرنگاران خارجی هم حضور داشتند. نخست واعظ محترم حاج میرزا علی محدث‌زاده، فرزند مرحوم محدث قمی‌به تفصیل درباره مسائل اخیر سخن گفت. آنگاه مرحوم فلسفی بر فراز منبر رفت و بعد از بیان مطالبی که از آن رایحه خیزش و خروش علیه غائله‌ای که دولت بپا کرده بود، ‌ برمی‌خاست، خاطرنشان ساخت: «کشور ایران به صورت گورستانی درآمده و دیکتاتوری با تمام قدرت فعالیت می‌کند، تمام مظاهر در این مملکت مُرده است و قانون اساسی لگدکوب گردیده و مطبوعات در خفقانی شدید جرأت ندارند چیزی که واقعیت را روشن کند، بنویسند. آقای نخست‌وزیر بعد از قانون اساسی، استبداد و زورگویی نمی‌تواند قد علم کند. ملت ایران می‌گوید: چرخ زمان به عقب برنمی‌گردد و دموکراسی به دیکتاتوری برنمی‌گردد.»

مردم خشمگین که در مسجد آرک گرد آمده بودند، فریاد برآوردند که: «چرخ زمان به عقب برنمی‌گردد، ‌ مشروطه به استبداد برنمی‌گردد.» و بعد از پایان سخنرانی، ایشان با همین شعار ـ که در واقع مشت محکمی‌بود بر دهان یاوه‌گویی اسدالله علم ـ به خیابان‌ها آمدند و تظاهرات کردند.[۲] [۱]. نهضت روحانیون ایران، علی دوانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۷ ش، ج۳، ص۱۱۲ ـ ۱۱۳.

[۲]. خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۶ ش، ص۲۴۰ ـ ۲۴۲؛ نهضت روحانیون ایران، علی دوانی، ج۳، ص۱۲۱ ـ ۱۲۲ و زندگینامه سیاسی امام خمینی(ره)، محمدحسن رجبی، مؤسسه فرهنگی قیام، تهران، چاپ چهارم، ۱۳۷۴ ش، ص۱۷۶ ـ ۱۷۷.

همچنین ببینید

لوشاتو

لوکاشنکو: به پریگوژین گفتم که نیروهای واگنر مثل حشره له خواهند شد

رئیس جمهور بلاروس تأکید کرد که به رئیس واگنر در مورد نابودی اعضای گروه هشدار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *