اشاره:
قریب ۱۲سال همکاری با تحریریه ماهنامه موعود و انجام بیش از ۱۰۰مصاحبه تخصصی با مشاهیر مهدوی سطح کشور و تعدادی از دانشمندان و مشاهیر آلمانی، بوسنیایی، هندی و… اهم فعالیتهای مطهری نیا را در سالهای گذشته تشکیل می دهد. از وی کتب و مقالات متعددی در حوزه های مهدویت،تاریخ صدر اسلام و اخلاق اسلامی منتشر شده که شهرت کتاب شش ماه پایانی و نسبت آن با موضوع این مصاحبه بهانه ای شد تا برای پاسخ به سوالات سراغ او برویم. وی هم اکنون مدیریت گروه مطالعات راهبردی مهدویت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت ارشاد را عهده دار است. امید که مقبول طبع شما قرار گیرد.
- با سلام لطفا برای شروع از جایگاه مهدویت در میان روایات اسلامیبرای ما بگویید
قبل از هر مطلبی عرض سلام خدمت شما و همه خوانندگان خوب و صمیمی سایت موعود دارم که در این ایام با پیگیری جدی که داشتند زمینه انجام این مصاحبه را فراهم کردند.
در پاسخ به این سوال مطلبی را از حضرت آیت الله مظاهری نقل میکنم که به گمانم با رعایت اختصار تمام جواب مدنظر شما را به همراه داشته باشد. ایشان می فرمودند ما حدود ۶۰۰۰روایت در حوزه مهدویت داریم که درباره هیچ موضوع دیگری حتی نماز به این تعداد روایت به دست ما نرسیده است.
- محتوای این ۶۰۰۰روایت چیست و نشانه های ظهور در میان آنها چه جایگاهی دارد؟
در مجموعه این روایات موضوعات متنوع و متعددی طرح شده که از اثبات ولایت و امامت حضرت مهدی علیه السلام تا حوادث آستانه قیامت و عصر حضور و پس از ظهور ایشان را در برمیگیرد؛ ولادت امام، تاریخ عصر غیبت، ضرورتها و آثار غیبت امام، وظایف منتظران، توقیعات و تشرفات از جمله این عناوین هستند. همین طور که میبینید ۶۰۰۰ روایت محدود به نشانه های ظهور نیست و نشانه های ظهور تنها بخشی از این حجم عظیم و بی سابقه روایات را دربرمیگیرد. به عبارت دیگر روایات نشانه های ظهور درصدی از از کل این روایات است.
- نحوه بیان نشانه های ظهور در روایات به چه شکل است و آیا مجموع این نشانه ها تا کنون شمارش شدهاند؟
در استقصایی که استاد علی اکبر مهدی پور انجام دادهاند ضمن یکی از جلساتی که در خدمتشان بودم فرمودند مجموعه این نشانه ها حدود۲۰۰۰ مورد میشود. ایشان در کتاب لزوم تفکیک علائم حتمی از غیر حتمی خود نیز به این مطلب اشاره کردهاند. با توجه به آشفتگی مخاطبان ائمه علیهم السلام و ضعف آنان روایات شکل و سیاق کاملا منظمی ندارند. در سالهای اخیر و به خصوص ۴ دهه گذشته تلاشهای در خور توجهی برای منظم کردن این میراث ارزنده انجام شده است. استاد علی کورانی کتاب عصر ظهور این روایات را بر اساس مناطق جغرافیایی دسته بندی کردهاند. کتاب مهدی منتظر آیت الله خراسانی با تاکید بر جنبه های فرهنگی دسته بندی های خوبی را در خود جای داده است. همچنین کتاب الفجر القدس المهدی علیه السلام نوشته استاد مجتبی الساده برای اولین بار نشانه های نزدیک به ظهور را ماه به ماه دسته بندی کردهاند که در نوع خود بی نظیر است. مجموعه این نشانه ها را به ترتیب حروف الفبا و به شکل رایج معجم نویسی می توانید در کتاب چهارجلدی معجم الملاحم والفتن آیت الله دهسرخی ببینید.
- به نظر شما چه ضرورتی داشته که این همه به موضوع نشانه های ظهور پرداخته شود و چه فوایدی برای ما به دنبال دارد؟
قبل از پاسخ به این سوال مجددا تاکید میکنم مجموعه روایات مهدویت به موضوعات متنوع و متعددی می پردازد که یکی از آنها نشانه های ظهور است؛ یعنی ما گمان نکنیم همه آنچه درباره امام عصر علیه السلام به دست ما رسیده محدود به نشانه های ظهور نمیشود.
۲. افزایش امید به وقوع و قرب ظهور
۳. شناسایی جایگاه خود در نقشه هستی
۴. آمادگی برای مواجهه با آسیبها و فتنه ها
۵. ریشه یابی دقیقتر مشکلات و بحرانها
۶. جهت یابی برای برنامه ریزی های خرد(فردی/ خانوادگی، …) و کلان اجتماعی(درون مرزی، درون دینی و مذهبی، بین المللی)
که برای پرهیز از اطاله کلام تفصیل آن را موکول به فرصتی دیگر میکنم.
- آیا این آثار از همه نشانه ها به دست می آید یا برخی از آنها؟
همان طور که عرض کردم نشانه های ظهور را به بیست و اندی حالت می توان دسته بندی کرد که در میان آنها کم کارکردترین حالت دسته بندی بر اساس شخصیتها و جریانهای سیاسی است. فواید گفته شده در بالا تقریبا از هیچیک از روایات مربوط به شخصیتها برنمی آید و آنقدر که بر جریانهای فکری، عقیدتی و فرهنگی آخرالزمان تاکید شده بر دنیال کردن شخصیتها اصرار در روایات نمیبینیم. عمده تاکید موجود درباره شخصیتها مربوط به آن دسته افرادی است که در شش ماهه و نهایتا یکساله پیش از ظهور در اطراف ما رخ نمایی میکنند و برای بقیه دوره ها نمی توان چنین نتیجه ای به دست آورد. در ادامه مطالب انشاءالله در این باره بیشتر توضیح خواهم داد.
- مگر همه این نشانه ها مربوط به دوره نزدیک به ظهور نیست؟
خیر. آخرالزمان در روایات شامل دوره های مختلفی میشود. بخشی از روایات بیان کننده این مطلبند که یک میلیون عالم و آدم قبل از حضرت آدم خلق شده و حضرت آدم و نسل او در انتهای این دوره قرار میگیرند. در واقع این دسته از روایات خلقت آدم را سرآغاز آخرالزمان بین میکند. این دست روایات خیلی کم هستند.اما روایت قابل توجهی در کنار آیات قرآن کریم بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را سرآغاز آخرالزمان و نشانه های قیامت می داند. شما نگاه کنید در قرآن کریم چنین تعابیری چشم نوازی میکند:
– اقتربت الساعه و انشق القمر
– فقد جاء اشراطها
– الیس الصبح بقریب
– ….
روایات نشانه های ظهور عموما مربوط به دوره پس از غیبت کبری است و هرچه به دوره ظهور امام علیه السلام نزدیک میشویم حجم روایات بیشتر میشود.
- یعنی ما اتفاقاتی داشته ایم که قرنها قبل اتفاق افتاده و در زمره نشانه های ظهور خوانده شده است؟
بله. ما روایاتی داریم که با عبارت «یاتی علی الناس زمان…» شروع میشود این روایات بیان کننده وقوع تغییر و تحولی در دوره های بعد از معصومان علیهم السلام است و ناظر به زمان خاصی نیست. یکی از اتفاقات جالبی که در منابع تاریخی نقل شده این است که خواجه نصیرالدین طوسی با استفاده از یکی از روایات آخرالزمانی ماجرای حمله مغول به عراق را به سمتی که کم آسیب تر بود سوق داد و نهایتا با گذر ایام منجر به نفوذ تشیع در جریان مغول و کاهش فضار بر شیعیان شد.
- با این تعبیر ما باید به دنبال مصادیق نشانه های ظهور باشیم؟
عرض کردم نشانه های ظهور متنوعند. درباره بخشی از آنها این جمله درست است برای بخشی نه تنها غلط که آسیب زاست.
- میشود در این رابطه بیشتر توضیح دهید؟
ببینید در روایات ما صحبت از این است که در آخرالزمان دینداری چنان سخت میشود که شخت در فاصله یک شب تا صبح یا صبح تا شب نمی تواند ایمان خود را حفظ کند. این مطلب هرچقدر به دوره ظهور امام علیه السلام نزدیک شویم شدیدتر میشود. طبعتا این دست روایات می تواند و باید مبنای رصد اجتماعی ما قرار گیرند و در این راستا هم باید سیاستهای پیشگیرانه داشته باشیم هم درمانی. در مقابل این دست روایتها، روایات مربوط شخصیتها و جریانهای سیاسی آستانه ظهور است. درباره این روایات و مصداق یابی آنها خیلی جدی باید احتیاط کرد.
- یعنی نباید به این دست روایات کاری داشته باشیم؟
خیر منظور بنده این نبود. درباره این روایات باید پیگیر مطالب باشیم اما اگر شباهتهایی میان برخی از افراد و آن شخصیتها و جریانها دیدیم حداکثر به عنوان یک احتمال بگوییم شاید آقای فلانی مصداق فلان نشانه ظهور باشد شاید هم نباشد. والا لطمه های خیلی جدی را به دنبال می آورد.
- آیا مصداقی برای لطمه ها در ذهن دارید؟
مشابه این جریان را اوایل دهه ۸۰ با جمعی از دانشجویان یکی از دانشگاههای بزرگ تهران تجربه کردم. آسیب جدی تطبیق این دست نشانه ها این است که با معلوم شدن اشتباه بودن این تطبیق عده ای اصل مهدویت و تشیع را زیر سوال میبرند و منکر میشوند. این نکته را هم در اینجا متذکر شوم که ما گاه پیگیر مصادیق میشویم گاه مصداق سازی میکنیم. حالت اول به شکل احتمالی بیان میشود و حالت دوم به شکل قطعی که در ادبیات دینی از آن به تفسیر به رای تعبیر میشود. این حالت دوم همسو با برنامه ها و خواسته های دشمنان است که چه عمدی باشد چه سهوی.
- چطور میشود که جریانی داخلی وولایی همسو با دشمنان حرکت کند؟
قرآن کریم تعبیر جالبی دارد می فرماید: لن یرضی عنک الیهود و النصاری حتی تتبع ملتهم؛ خداوند به کنایه از مسلمانان خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید یهود و مسیحیان تنها زمانی از تو راضی میشوند که دست از اسلام برداری و از آنها پیروی کنی. اساسا بنای دشمن همیشه بر تضعیف باورهای اعتقادی اسلامیبوده و این تلاش هرگز تعطیل نشده است. اوایل پیروزی انقلاب شایع کرده بودند چهره امام خمینی در ماه دیده شده و خیلیها هم به این دامن زده بودند. نهایتا بعد از پیگیری و دستگیری و بازجویی ها مشخص شد این طرح در موساد طراحی و به دست عوامل ساواکی آنان اجرا شده بود. ظاهر این ماجرا تعظیم و تکریم امام بود و عوام از این بابت فریب خوردند اما باطن آن خشکاندن ریشه های اسلام با استفاده از تیغ تیز خرافات بود. قرآن کریم به ما دستور داده که قولوا قولا سدیدا؛ محکم حرف بزنید جوری که به تعبیر امروزی ها مو لای درز آن نرود. حتی در جای دیگر به مومنان دستور می دهد جوری حرف نزنید که دشمن بتواند از آن سوء استفاده کند.در آیه ۱۰۴ سوره بقره چنین آمده که:
اى افراد باایمان! (هنگامى که از پیغمبر تقاضاى مهلت براى درک آیات قرآن مىکنید) نگویید: «راعنا»؛ بلکه بگویید: «انظرنا». (زیرا کلمه اول، هم به معنى«ما را مهلت بده!»، و هم به معنى«ما را تحمیق کن!» مىباشد؛ و دستاویزى براى دشمنان است.) و(آنچه به شما دستور داده مىشود) بشنوید! و براى کافران(و استهزاکنندگان) عذاب دردناکى است
ما وقتی برای نشانه های ظهور و شخصیتهای آخرالزمان، مصداق سازی میکنیم دقیقا از همان جنس رفتاری را انجام داده ایم که دشمن می خواسته انجام بدهد. شما وقتی میگویید فلانی قطعا همان سید یا فرمانده عصر ظهور است مثل این است که بگویید چهره امام در ماه دیده شده چون هر دوی اینها مصداق قول سدید نیست و اسلام و اهل بیت علیهم السلام هرگز چنین رفتاری را تایید نمیکنند.
- آیا در سالها و قرون قبل هم این مصداق یابی ها دچار خطا شدهاند؟
سوال خیلی خوبی است. ما وقتی به تاریخ نگاه میکنیم میبینیم موارد اشتباه کم نبوده است. در اینجا به چند مورد تطبیق مصداقها که در بسیاری موارد خلافش ثابت شده اشاره میکنم:
پرچمهای سیاه: قیام عباسیان(در کتاب تحلیل تاریخی نشانه های ظهور)، دولت صفویه(کتاب رجعت علامه مجلسی) و الان انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران(در کتاب دهه۸۰ دهه ظهور)
خروج مردی از مشرق: قیام عباسیان(در کتاب تحلیل تاریخی نشانه های ظهور)، مشروطه، جنبش آیت الله کاشانی(در کتاب دهه۸۰ دهه ظهور)، قیام امام خمینی
همزمانی خروج یمانی، سفیانی و خراسانی: امام خمینی، آیت الله خامنه ای و صدام(در کتاب دهه۸۰ دهه ظهور)
خروج مردی از قزوین: امام خمینی(در کتاب دهه۸۰ دهه ظهور) و رضاشاه (در سایت ظهور نزدیک است)
سفیانی:افسر ارشد لشکر سوریه(به نقل از مرحوم بهلول و امام موسی صدر)، پادشاه اردن(در سایت ظهور نزدیک است)
دجال: فرهنگ غرب، ماهواره(در کتاب دهه۸۰ دهه ظهور)، بوش(همان، سایتهای مسیحی)
شیصبانی:صدام(در کتاب دهه۸۰ دهه ظهور و سایت ظهور…)
عوف سلمی: صدام(در کتاب دهه۸۰ دهه ظهور)
یمانی: امام خمینی(در کتاب دهه۸۰ دهه ظهور)، سید حسن نصرالله(سایت ظهور…)، حوثی(سایتهای متعدد در ایام نبرد یمن)
شعیب بن صالح:آقای هاشمی رفسنجانی(در دهه۶۰ این مطلب مشهور بود)، سید رحیم صفوی(در ایام فرماندهی سپاه شهرت یافته بود)، سردار شمخانی(در ایام وزارت دفاع شهرت یافته بود)، دکتر احمدی نژاد(سایت ظهور… و برخی دیگر از طرفداران ایشان)
سید حسنی: آقای خاتمی(در کتاب دهه۸۰ دهه ظهور)، آیت الله حکیم(سایت ظهور…)
طلوع خورشید از مغرب: بازگشت امام خمینی از فرانسه(در کتاب دهه۸۰ دهه ظهور)، ظهور امام زمان علیه السلام و وقوع این رخداد در سال ۲۰۱۲(مشهور شده پس از اکران فیلم هالیودی۲۰۱۲ و اخبار حاشیه ای آن به خصوص از ناسا)
قتل نفس زکیه در کوفه: شهید محمدباقر و بنت الهدی صدر(در منابع متعددی دیده ام که الان به یاد ندارم شاید در منتظر تاریخ آقای مدرسی و روزگار رهایی آمده باشد)، شهید حکیم(در کتاب دهه۸۰ دهه ظهور و سایت ظهور…)
و…
شما خودتان را جای دشمنان و حتی افراد بی اعتقاد یا کنجکاو نسبت به تشیع بگذارید؛ با دیدن این همه آشفتگی چه احساسی به شما دست می دهد؛ خصوصا در موردی که فاصله میان تطبیق از رضاشاه تا امام خمینی میشود. آیا جز این است که دشمن به تمسخر و بقیه به طرد اسلام و تشیع می پردازند؟ مقالات سه قسمتی تطبیق آقای احمدی نژاد و شعیب بن صالح در سایتهای بالاترین و پیک نت (به تصریح سایت ظهور ) برای تمسخر و خنده به مخاطبان ارائه میشود. با توجه به آیه ۱۰۴ سوره بقره ما نمی توانیم به طعن و تمسخر دشمنان بی توجه باشیم و نباید به گونه ای صحبت کنیم که اسباب مضحکه دشمنان را فراهم کنیم. اگر زمانی بیان ما مصداق قول سدید و بیان محکم و بی خدشه شد می توانیم به تمسخر و طعن دشمن بی اعتنا شویم. همان طور که میبینید هردونتیجه تمسخر و طرد به نفع دشمن است و ما فرصت جذب افراد به تشیع ویارسازی برای امام عصر علیه السلام را خودمان از بین میبریم. عجیب اینجاست که به جای پذیرفتن نصایح مشفقانه و اشکالات وارد به خود، رفتار خود را مصداق درخواست اهل بیت علیهم السلام تیتر میکنیم. گویا برای اثبات ما باید اهل بیت علیهم السلام هم علاوه بر یاران امام زمان علیه السلام هزینه شوند.
- نویسندگان سایت ظهور نزدیک است(u313) بر این باورند که تطبیق آنان بر اساس روایات و مبانی عقلی است. نظر شما در این باره چیست؟
نکته اول اینکه آنان مدعی هستند درباره نشانه های ظهور هزاران حدیث به دست ما رسیده که این را به حساب سهو کلامی میگذارم. عرض کردم کل روایات مهدوی در تمام ابواب متنوع و متعدد آن حدود۶۰۰۰ روایت است و گمان میکنم هزاران روایت آن هم با نگاه تطبیق پذیر بر حوادث دوره ما تعبیری علمی و دقیق نباشد.
- فکر میکنم اگر ابتدا به اشکالات بپردازیم بهتر باشد؟
من هم موافقم و چند مورد از آنها با هم مرور میکنیم.
اولین اشکال جدی این تطبیق توقیتی است که انجام شده است. همه می دانیم توقیت کنندگان از ناحیه اهل بیت علیهم السلام به شدت نهی و طرد شدهاند. به این جمله نگاه کنید:
« شاید بتوان با توجه به روایت ۷۲ ماه( بنا بر روایتی که مورد اعتماد و استناد محققین است، شعیب ۷۲ ماه قبل از ظهور در میان ایرانیان زمینه ساز ظهور خروج میکند)، ظهور شعیب بن صالح را بعنوان آغاز شمارش معکوس برای ظهور به حساب آورد، از این جهت ظهور و خروج شعیب از بسیارنزدیک بودن ظهور خبر می دهد.»
اشکال بعدی این است که روایات نشانه های ظهور را در معرفی اشخاص و جریانها محدود کردهاند گویا آنچه در روایات نشانه ها آمده تنها حاوی این مطالب است حال آنکه اشاره کردم جریانها و شخصیتها یکی از بیست مطلبی است که در روایات نشانه های ظهور آمده است.
- اگر تعدادی از سفسطه های مقالات یادشده را هم بفرمایید ممنون میشویم.
اولین مغالطه اتفاق افتاده تحدید و محدود کردن مفاهیم عام به خاص است. شما نگاه کنید مجموعه صفات ظاهری شعیب در بسیاری از مردم قابل مشاهده است و در ترکیب با ویژگیهای شخصیتی هم باز مصادیق زیادی در تاریخ و حتی دوره کنونی ما پیدا میکند. آیا برای نمونه این ویژگیها قابل تطبیق بر شهید همت به عنوان لشکر ۲۷ رسول الله صلی الله علیه و آله تهران نیست؟ اگر مبنای تطبیقی ایشان درست باشد باید معاصران شهید همت همت هم به این نتیجه می رسیدند. آیا این نقض غرض مرد ادعای نویسندگان سایت درباره فلسفه بیان نشانه های ظهور توسط اهل بیت علیهم السلام نیست؟
دومین مغالطه تعمیم مطالب محدود یا استقرای ناقص است که عکس مطلب قبلی به شمار می آید. مستندات نویسنده که برای ضرورت مصداق یابی به آن استناد کردهاند محدود به چند مورد خاص است؛ در صورتی که در موارد دیگر شما چنین تاکیداتی نمیبینید مثلا درباره قیسی، مغربی، مصری و… و یا دیگر موارد. به عبارت دیگر شاید ما مامور به شناسایی و پیگیری مصادیق احتمالی سفیانی، خراسانی و تعداد محدودی از افراد باشیم نه همه آنها و فایده بیان این مطالب همان مورادی باشد که در ابتدای گفت و گو عرض کردم
و با ترک مصداق شناسی «هزاران روایت نشانه ظهور» از کارکرد و خاصیت نمی افتند.
- طبیعتا الان باید نوبت موارد تحمیل و تفسیر به رای رسیده باشد؟
بله. این دسته از اشتباهات را باید مصداق مطالبی بدانیم که قافیه برای شاعر تنگ آمده و با این حال مطالب خود را آورده است. تنها به چند مورد از اینها اکتفا میکنم:
- راستی یک سوالی که نویسندگان سایت ظهور….(u313) از موعود داشتند این بود که چرا این همه مطالب ما را درج نکردید ولی جوابیه و نقد یکی از مقالات ما را آن هم بدون ارائه اصل مطلب با عجله منتشر کردید؟
این چند سوال بود نه یک سوال! از آخر به این چند سوال جواب می دهم:
اولا در موعود کاری بی حساب و کتاب و مطالعه ارائه نمیشود اما در عین حال قدر وقت را هم می دانیم. به عبارت بهتر این طور نیست که چنان با عجله کار کنیم که کار ناپخته ارائه شود لیکن تمام تلاش بر این است که مطلب در اسرع وقت و بهترین زمان ممکن البته با تمام محدودیتهایی که از حیث نیرو و امکانات و…. داریم به دست مخاطب برسد به هر حال:
قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل ایام بریم
ثانیا اینکه چرا مطالب سایت دوستان را نقل نکردیم قبل از هر چیز به علت وجود این همه اشکال و ضعفی است که در مطالب وجود داشته و در وهله بعدی اساسا بنای موعود بر پیگیری و ارائه چنین خط مشی تطبیقی و مصداق یابی یا مصداق سازی نیست. نویسنده محترم و توانمندی را در قم میشناسم که با استفاده از مجموع آیات قرآن، روایات، مطالب کتب مقدس سایر ادیان، منابع نجومی و نیز ادبی و پیشگویانه اقوام مختلف و نیز علوم غریبه پیشگوییها و پیش بینیهای قابل توجهی دارد. البته هنوز او را ندیده ام. این طلبه بزرگوار اوایل تابستان سال قبل از حمله آمریکا به عراق مجموعه ای را برای مجله ارسال کرده بود. تقریبا تمام پیش بینی های ایشان حتی زمان حمله درست از آب درآمد. موعود نه قبل از حمله و نه پس از آن هیچ مطلبی در این رابطه از ایشان نیاورد. حجم محاسبات و تحلیلهای این نویسنده به حدی رسید که دید نمی تواند به روزترین اطلاعات را به شکل کتاب به جامعه ارائه کند وبلاگی را راهاندازی کرد و مرتب مطالبش را در آنجا درج میکرد. بخش قابل توجهی از اطلاعات و پیش بینیهای این وبلاگ هم درست از آب درآمد اما این بزرگوار تا آنجا پیش رفت که تاریخ ظهور را هم تعیین کرد و خب همان طور که توقع داشتیم این یکی اشتباه از آب درآمد. وقتی تلفنی علت تعطیل شدن وبلاگ را از ایشان پرسیدم با حسرت این روایت امام صادق علیه السلام را که در کتاب شریف کافی آمده برایم نقل کرد که:
أَبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُخَالِفَ وَقْتَ الْمُوَقِّتِین
خدا نخواهد جز آنکه با وقتى که وقتگذاران تعیین کنند مخالفت کند (پس هر که براى ظهور آن حضرت وقتى معین کند، واقع و حقیقت و زمانى که خدا آن حضرت را ظاهر کند بر خلاف آنست)
« در مورد قسمت دوم اسم شعیب بن صالح که " صالح " میباشد باید دقت کرد که صالح در اینجا در نقش پدر برای شعیب میباشد. که با بررسی این بخش نیز به ربط زیبا و پرمفهومی دست مییابیم .
تمام منابع حدیثی و روایی مان را مرور کردم در هیچیک از آنها ندیدم گفته باشند جناب صالح پیامبر علیه السلام آهنگری میکرده است. واقعا شان موعود در این همه سال درج این چنین نوشته هایی نبوده است.
و بالاخره مگر هر مطلبی که نقدش ارائه میشود اصل مطلب را هم می آورند به خصوص در شرایط کنونی که هرکس در عرض چندثانیه می توان با استفاده از موتورهای جست و جوی اینترنتی آن را پیدا کرد. به علاوه که کلیدواژه هایی که برای جست وجوی مطلب به خواننده کمک میکرد در مقاله نقد آمده بود.
- به نظر شما، موضوع لزوم توجه به عدم افشای سر که در صحبتهای آقای شفیعی سروستانی آمده بود چیست؟
از قدیم گفتهاند: هرکه را اسرار حق آموختند مهرکردند و دهانش دوختند
در منابع تاریخی ما هم نکته بسیار مهمی درباره حسین بن روح و انتخاب او به عنوان نایب امام عصر علیه السلام آن هم با وجود علمای بزرگی همزمان با او اشاره شده که نقل آن در اینجا خالی از لطف نیست:
از ابو سهل نوبختى پرسیدند. چطور شد که حسین بن روح نائب امام زمان شد و تو نشدى؟
در جواب گفت: ائمه طاهرین علیهم السلام بهتر میدانند چه کسى را باین سمت برگزینند. من مردى هستم که دشمنان شیعه (اهل تسنن) را ملاقات نموده و با آنها در امور اعتقادى مناظره میکنم.
منظور از حمل نمودن امر ما، صرفا قبول و تصدیق آن نیست، بلکه حمل امر ما، پوشیده داشتن و صیانت آن از غیر اهلش است. به حاملان امر ما سلام برسان و به ایشان بگو: خداوند رحمت کند بنده ای را که محبت مردم را به ما جلب نماید؛ آنچه را درک میکنند، برایشان بیان کنید و آنچه را انکار میکنند، از ایشان پوشیده بدارید.
گمان میکنم بهتر است در پاسخ به این سوال به همین مقدار اکتفا کنم، بهتر است.
- فکر میکنید مهمترین وظیفه ما در این زمان چیست؟
پاسخ به این سوال حداقل نیازمند دوساعت زمان است. اجمالا عرض میکنم ما در گستره وسیع زمان و مکان مجموعه ای از نقشها را داریم؛ این نقشها در نسبت و رابطه دو طرفه با خدا، خود، دیگر انسانها(اعم از خویشان، آشنایان و بقیه انسانها)، طبیعت و دیگر موجودات و مخلوقات خداوند در عرصه های فردی، جمعی و اجتماعی تعریف میشود. مبنای عمل ما در تمام این ابعاد باید این روایت قرار گیرد:
هرکس دوست دارد در زمره یاران حضرت مهدی علیه السلام قرار گیرد باید منتظر باشد و درحال انتظار با ورع و اخلاق نیکو رفتار کند.
ببیند امام باقر علیه السلام می فرمایند:
من مات و لیس له إمام فموته میته جاهلیّه، و لا یعذر النّاس حتى یعرفوا إمامهم. و من مات و هو عارف لإمامه لا یضرّه تقدّم هذا الأمر او تأخّره. و من مات عارفا لإمامه کان کمن هو مع القائم فی فسطاطه.
شما نگاه کنید ما مامور به معرفتیم نه مصداق یابی و حتی مصداق سازی. واقعا عجیب است که دوستان تیتر کردهاند مصداق یابی نیاز ضروری عصر ظهور!
- دیدگاه موعود درباره فاصله ما با ظهور و امکان صحت تطبیقها چیست؟
موعود از پیشتازان نزدیک دانستن ظهور است. شما طرح جلد شماره۳۳ مجله را ببینید یعنی حدود یک دهه قبل از راهاندازی سایت ظهور… تیتر اصلی و درشت روی جلد این عبارت است:
ظهور نزدیک است!
حافظم در مجلسی دردی کشم در محفلی
بنگر این شوخی که چون با خلق صنعت میکنم
اما درباره امکان صحت تطبیقها را هم که مفصلا عرض کردم.
در پایان اگر مطلبی ناگفته مانده بفرمایید
الحمدلله مصاحبه مفصلی بود و بالاخره در موعود هم خیاط در کوزه افتاد و بعد از قریب۱۲سال مصاحبه کردم فکر نمیکردم لااقل به این زودیها در موعود مخاطب مصاحبه قرار گیرم. توصیه ای هم به دوستان دارم که در قالبی بیتی از مولوی یادآور میشوم:
از خدا جوییم توفیق ادب / بی ادب محروم ماند از لطف رب.