۱- به همان سان که مسیح موعود با تغییر لباس و شخصیت، در هیئت پادشاهی جنگجو و خدمتگذار بنی اسرائیل در می آید مبلغان اصولگرای مسیحی نیز، زمینه ساز ظهور این پادشاه و خدمتگذار قوم برگزیده ی او، یعنی بنی اسرائیل میشوند؛
۲-به همان سان که یهودیان اصولگرا و صهیونیست، شعار خود را سرزمین اسرائیل بر اساس تورات اسرائیل، اعلام میکنند، مسیحیان اصول گرا نیز اعتقاد دارند، خداوند سرزمین های مقدس را به ملت برگزیده اش، یهود بخشید. بر او از زبان مسیحیان اصول گرای آمریکا میگوید:
خداوند خواست، یهودیان اراضی مقدس را تملک می نمایند.
۳- به همان سان که بنی اسرائیل، قوم یهود را برگزیده، عزیز کرده ی خدا و سایر اقوام را خدمتگذار آنها میشناسد، مسیحیان اصولگرا نیز بنی اسرائیل را برگزیده، آقا و سرور معرفی می نمایند؛
یهودیان اصولگرا، تحت تاثیر خاخام تسفی یهوداکوک میگویند:
پیش از آنکه یهودیان ملت برگزیده شوند، زمین برگزیده شد؛ بنابراین سرزمین برگزیده شده و ملت برگزیده شده، وحدت الهی کاملی را تشکیل می دهند که هنگام آفرینش جهان و آفرینش تاریخ به یکدیگر پیوستند و این دو با یکدیگر پیوستند و این دو با یکدیگر وحدت حیات کاملی را تشکیل می دهند.
۴- به همان سان که یهودیان اصولگرا کاملاً مخالف برابری فلسطینیها با ملت یهودند و آنها را حتی شایسته دشمنی با یهودیان نمی دانند، یهودیان را ملتی میشناسند که خداوند آنها را به عنوان ملت ابدی خویش انتخاب کرده و هیچ شکی درباره اینکه تمام سرزمین فلسطین از آن یهود است، به خود راه نمی دهند و حقی را برای فلسطینی ها قائل نیستند. میحیان اصولگرای نیم کره غربی نیز اعتقاد دارند، خداوند سرزمینهای مقدس را به ملت برگزیده اش یهود بخشید. چنانکه اشاره شد، براو از زبان مسیحیان اصولگرای امریکایی میگوید:
خداوند خواست یهودیان اراضی مقدس را تملک نمایند.
۵- به همان سان که اصولگرایان یهودی به نبرد یهودیان با اعراب به عنوان آخرین مرحله و مهمترین مرحله ی نبرد همیشگی و دائمی اسرائیل برای در هم شکستن نیروهای شر تگاه میکنند… مسیحیان اصولگرا نیز اعتقاد دارند، تمام حوادث از خواست و اراده ی الهی نشات میگیرد و حوادث به وقوع پیوسته در جهان، اتفاقی و تصادفی نیست؛ بلکه ساخته و پرداخته ی سرور کائنات است و وجود رابطه ای مستحکم میان آنچه مقتضیات الهی می نامند و آنچه ادای واجبات و فرایض سیاسی شخصی خوانده میشود، ویژگی منحصر به فرد دیدگاه سیاسی اصولگرایان مسیحی است.
۶-اصولگرایان مسیحی، بر این اعتقاد اصرار می ورزند که تخریب مسجد الاقصی و برپایی هیکل به جای آن به خواست الهی و سرآغاز بازگشت مسیح علیه السلام است و لازمه ی آن از جنگ هسته ای علیه مللی است که به خداوند ایمان ندارند و به دشمنی با اسرائیل برخاستهاند. آنها آشکارا تصریح میکنند که امریکا باید در تحقق پیشگوییهای تورات در سرزمین مقدس نقش داشته باشد و برای تسریع بازگشت مسیح، ایالات متحده باید وارد عمل شود.
۷- بنیادگران مسیحی میگویند:
آمریکا در صورتی که در حق اسرائیل قصور و کوتاهی کند و قطعنامه خصمانه ای علیه اسرائیل، در شورای امنیت به تصویب برسد و آمریکا از حق وتو، برای دفاع از موجودیت عبری استفاده نکند، در قبال خداوند و خواست او عصیان کرده است.
۸- به همین جهت است که در تمامی رخدادهای «خاورمیانه» و به ویژه جنایاتی که از سوی رژیم اشغالگر «قدس» علیه فلسطینیان انجام میشود، عموم مردم سیاستمداران «ایالات متحده» پا به پای مبلغان و رهبران اصولگرای مسیحی، موضعی منتقدانه علیه آن رژیم اتخاذ نمیکند؛ بلکه با تمام قدرت از جنایات انجام شده حمایت شده حمایت کرده و هر قطعنامه ای را که علیه یهود صادر شود، وتو میکند.
۹- انجیلی های مسیحی، چونان یهودیان صهیونیست، اعتقاد دارند:
حکومت مسیح بر جهان پس از دومین حضورش، از قدس آغاز خواهد شد.
از همین جا، این نتیجه حاصل میشود که تجربه قیامت و پیش از آن واقعه آرمگدون مورد ادعا فرایندی نیت که در طی پروسه های مختلف واقع شود؛ بلکه به عنوان پروژه ای قابل شناسایی است که سناریو و طرح اجرایی آن ریخته شده و با استفاده از همه حیل و تدبیرهای مزورانه سیاسی، اجتماعی و در هیئت مذهب بنیادگرا قابلیت اجرا پیدا میکند.
ادامه دارد…
✳️”موعود” تخصصی ترین کانال مهدویت و آخرالزمان شناسی✳️