دابه الارض

question nmjlnme5zd - دابه الارضمسلمانان، چه شیعه چه اهل سنّت، همگی بر خروج «دابّـه الأرض» در آخرالزّمان اتّفاق نظر دارند، امّا آنها در مورد مشخّص کردن مصداق؛ یعنی ماهیّت آن دابّـه، اختلاف نظر دارند. اهل سنّت قائل به این است که دابّـه  الأرض، جنبنده‌ای از جنبندگان زمین است، امّا شیعیان بر این باورند که دابّـه  الأرض، یک مرد معیّن است و ما در بخش‌های بعد به این مسئله خواهیم پرداخت.

 
 
 
درباره نشانه‌های آخرالزّمان بسیار گفت‌وگو شده است. یکی از این نشانه‌ها که بحث درباره آن از نقطه‌نظرهای مختلف صورت گرفته «دابّـه الأرض» است. دابّـه الأرض در لغت به معنی جنبده و آهسته راه رفتن است.

معنای اصطلاحی: دابّـه الأرض

درباره دابّـه الأرض و معنای اصطلاحی آن باید گفت: دابّـه الأرض یکی از نشانه‌های الهی است که خداوند آن را در آخرالزّمان پدیدار می‌سازد و «قرآن کریم» در این آیه بدان اشاره کرده است:
«وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّهً مِّنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ؛ ۱
و چون قول [عذاب] بر ایشان واجب گردد، جنبنده‏ای را از زمین برای آنان بیرون می‏آوریم که با ایشان سخن گوید که مردم [چنان که باید] به نشانه‏های ما یقین نداشتند.»
خداوند آن را از جمله نشانه‌ها و علامت‌های بیانگر نزدیکی روز قیامت قرار داده است.۲
مسلمانان همگی اتّفاق نظر دارند که دابّـه الأرض در آخرالزّمان خروج می‌کند و اقدام به جداسازی مؤمنان و کافران می‌نماید. دابّـه الأرض این کار را از طریق نشانه‌گذاری هر یک از دو گروه و مُهر زدن بر آنها با انگشتر حضرت سلیمان(ع) و عصای حضرت موسی(ع) انجام می‌دهد.
این گونه، هر یک از مردم، دیگران را می‌شناسند و می‌دانند دیگران مؤمنند یا کافر و این به دلیل علامتی است که با آن علامت‌گذاری می‌شوند. امّا در مورد ماهیّت این دابّـه و مشخّص کردن جنس آن، اختلاف‌نظر وجود دارد، هر چند در حقیقت، آن انسان است نه از جمله حیوانات و ان‌شاءالله مباحث مربوط به آن، بنابر قرینه‌ها و دلایل مختلف، که این امر را ثابت می‌کند، در بخش‌های بعدی خواهد آمد.

ماهیّت دابّـه الأرض

مسلمانان، چه شیعه چه اهل سنّت، همگی بر خروج «دابّـه الأرض» در آخرالزّمان اتّفاق نظر دارند، امّا آنها در مورد مشخّص کردن مصداق؛ یعنی ماهیّت آن دابّـه، اختلاف نظر دارند. اهل سنّت قائل به این است که دابّـه  الأرض، جنبنده‌ای از جنبندگان زمین است، امّا شیعیان بر این باورند که دابّـه  الأرض، یک مرد معیّن است و ما در بخش‌های بعد به این مسئله خواهیم پرداخت.
برخی بر این باورند که لفظ دابّـه (جنبنده) اشاره به حیوان دارد، امّا این درست نیست، دلیل ما بر این مدّعا، وجود ادلّه قرآنی و روایات شریفی است که از اهل بیت(ع) روایت شده و اشاره به این دارند که دابّـه  الأرض انسان است، نه حیوان.

دابّـه  الأرض از دیدگاه قرآنی

خداوند بلند مرتبه و بزرگ در کتاب خود به دابّـه  الأرض یا دابّـه  اشاره فرموده است و در این باب دو نوع از آیات وجود دارند:
نوع اوّل: آیاتی که اشاره کرده مقصود و منظور از دابّـه، انسان است نه حیوان. از جمله این آیات، این آیه از سوره نمل است:
«وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّهً مِّنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ؛
و چون قول [عذاب] بر ایشان واجب گردد جنبنده‏ای را از زمین برای آنان بیرون می‏آوریم که با ایشان سخن گوید که مردم [چنانکه باید] به نشانه‏های ما یقین نداشتند.»
با توجّه به قرینه «تکلّمهم»؛ یعنی با آنها سخن می‌گوید: در این صورت مصداق دابّـه  در این آیه، انسان می‌شود نه یک حیوان و ظاهر این آیه شریف، حاکی از آن است که «دابّـه » با مردم سخن می‌گوید و اینجا نمی‌توان گفت واژه سخن گفتن، از باب مجاز است و دلیلی برای این وجود ندارد که این آیه را تأویل به چیز دیگری کرد.
امّا روایات شریف نقل شده از اهل بیت(ع) یادآور شده‌اند که معنی «تکلّمهم»، سخن می‌گوید، است و از کلام و سخن است؛ یعنی با آنها سخن می‌گوید و سخن گفتن، با حیوان بودن دابّـه  تناسبی ندارد.
ابوبصیر از مردی که نزد امام صادق(ع) رفته و در مورد تفسیر این آیه سؤال کرده، گفته است، عامّه می‌گویند: این نشانه‌ای است که با آنها سخن می‌گوید و اباعبدالله(ع) فرمود: «همه آنها در آتش جهنّمند، او (دابّـه ) با آنها سخن می‌گوید و یکلّمهم از ریشه کلام است.»
در روایت دیگری از ایشان نقل شده که فرمودند: «به من خبر رسیده که عامّه این آیه را این گونه می‌خوانند «تکلّمهم»؛ یعنی به آنها زخم و جرح وارد می‌سازد»، سپس فرمودند: «خداوند به آنها در آتش جهنّم زخم و ضربه بزند، این آیه تنها از تکلّمهم به معنای کلام و سخن است، نه چیز دیگر.»
آیات دیگری وجود دارد که اشاره به این دارد یا ضمناً می‌گوید «دابّـه » فقط حیوان نیست؛ بلکه انسان نیز می‌تواند باشد.
 
آیه اوّل:
«وَاللهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّهٍ مِن مَّاء فَمِنْهُم مَّن یَمْشِی عَلَی بَطْنِهِ وَمِنْهُم مَّن یَمْشِی عَلَی رِجْلَیْنِ وَمِنْهُم مَّن یَمْشِی عَلَی أَرْبَعٍ یَخْلُقُ اللهُ مَا یَشَاء إِنَّ اللهَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ؛
و خداست که هر جنبنده‏ای را [ابتدا] از آبی آفرید پس پاره‏ای از آنها بر روی شکم راه می‏روند و پاره‏ای از آنها بر روی دو پا و بعضی از آنها، بر روی چهار [پا] راه می‏روند، خدا هر چه بخواهد، می‏آفریند. در حقیقت ‏خدا بر هر چیزی تواناست.»
از امام صادق(ع) در مورد تفسیر این آیه سؤال شده است و ایشان فرموده‌اند: «علی رجلین؛ یعنی بر دو پا، منظور، مردم و انسان‌ها هستند، علی بطنه (بر شکمش) مارها و بر چهار پا، چهارپایان و حیواناتند.» اباعبدالله(ع) فرمودند:
«و از میان جنبندگان، برخی بر بیش از آن راه می‌روند.. »
به وضوح می‌بینیم که این آیه اشاره می‌کند، دابّـه  می‌تواند انسان نیز باشد و دابّـه  فقط حیوان نیست.
 
آیه دوم:
«وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَکَ عَلَیْهَا مِن دَآبَّهٍ وَلَکِن یُؤَخِّرُهُمْ إلَی أَجَلٍ مُّسَمًّی فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَهً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ؛
و اگر خداوند مردم را به [سزای] ستمشان مؤاخذه می‏کرد، جنبنده‏ای بر روی زمین باقی نمی‏گذاشت، لیکن [کیفر] آنان را تا وقتی معیّن بازپس می‏اندازد و چون اجلشان فرا رسد، نمی‌توانند ساعتی آن را پس و پیش افکنند.»
در تفسیر این آیه آمده است: «خداوند بلند مرتبه و بزرگ اگر کافران و سرکشان را به خاطر گناه‌هایشان مؤاخذه کند و آنها را زود مجازات کند. بر زمین حتّی یک ستمگر باقی نمی‌گذارد، خداوند با منّت، لطف و فضل خود، تنها به این دلیل مجازات آنها را به تأخیر می‌اندازد که آنها توبه کنند و این به نفع دیگر اشخاص است تا از آنها پند گیرند و تقدیر این است: هیچ دابّه (جنبنده‌ای) از اهل ستم را رها نمی‌کرد.»
با توجّه به مطالب گذشته، منظور از دابّـه، به ویژه انسان است.
آیه سوم
«وَللهِ یَسْجُدُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مِن دَآبَّهٍ وَالْمَلآئِکَهُ وَهُمْ لاَ یَسْتَکْبِرُونَ؛
و آنچه در آسمان‌هاو آنچه در زمین از جنبندگان و فرشتگان است، برای خدا سجده می‏کنند و تکبّر نمی‏ورزند.»
این آیه نیز آشکارا اشاره به این موضوع دارد که منظور از دابّـه، انسان است نه فقط حیوان، زیرا خداوند آفریدگار، اشاره به کسانی را که سجده می‌کنند، منحصر به «دابّـه » و ملائکه کرده و از آنجا که انسان أشرف مخلوقات است و جایگاه بالاتری نزد خداوند دارد و نخستین موجود بود که به خداوند سجده کرد، او را بر ملائک مقدّم داشت.
آیه چهارم:
«وَکَأَیِّن مِن دَابَّهٍ لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا الله یَرْزُقُهَا وَإِیَّاکُمْ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛
و چه بسیار جاندارانی که نمی‏توانند متحمّل روزی خود شوند. خداست که آنها و شما را روزی می‏دهد و اوست‏ شنوای دانا.»
در تفاسیر آمده که عرب‌ها به خاطر ترس از گرسنگی، فرزندانشان را می‌کشتند و خداوند فرمود: «الله یرزقها و ایّاکم» و اینجا منظور از دابّـه  نیز فرزندانی است که پدران به خاطر ترس از گرسنگی آنها را می‌کشتند.
همچنین در تفسیر آیه «کأیّن من دابّـه » آمده است: این آیه در مورد گروهی نازل شده که در «مکّه» بودند و پس از آنکه آنها مورد آزار و اذیّت مشرکان قریش قرار گرفتند، به آنها دستور داده شد به «مدینه» مهاجرت کنند و آنها در آن حال گفتند: ما چگونه به آنجا برویم؛ در حالی که ما آنجا نه خانه‌ای داریم نه ملک و املاکی و کسی را آنجا نداریم به ما غذا یا آب بدهد.
این آیه شریف به آنها اشاره کرد و فرمود از آن سرزمین به سرزمین دیگر بروند و در ادامه فرمود:
«وَ اللهُ یَرْزُقُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ اِنْ لَمْ یَکُنْ رِزْقُهُمْ مُدْخِراً»
نوع دیگری از آیات شریف قرآنی وجود دارد که در مورد دابّـه  الأرض است.
آیه اوّل: «وَلَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَی دُونَ الْعَذَابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ؛ و قطعاً غیر از آن عذاب بزرگ‌تر از عذاب این دنیا [نیز] به آنان می‏چشانیم، امید که آنها [به خدا] باز گردند.»
زید الشحام به نقل از امام اباعبدالله صادق(ع) و در روایتی به نقل از امام باقر(ع) آورده است: «عذاب أدنی (نزدیک‌تر) دابّـه  الأرض است و در روایتی دیگر، عذاب أدنی (نزدیک‌تر) دابّـه  الأرض و دجّال آمده است.»
آیه دوم: «وَقَالُواْ لَوْلاَ نُزِّلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللهَ قَادِرٌ عَلَی أَن یُنَزِّلٍ آیَهً وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ؛
و گفتند چرا معجزه‏ای از جانب پروردگارش بر او نازل نشده است؟ بگو بی‏تردید خدا قادر است که پدیده‏ای شگرف فرو فرستد؛ لیکن بیشتر آنان نمی‏دانند.»
ابوجارود از امام باقر(ع) در تفسیر این آیه نقل کرده که ایشان فرمودند:
«در آخرالزّمان نشانه‌هایی به شما نشان خواهد داد که دابّـه  الأرض و دجّال و فرود آمدن عیسی بن مریم(ع) و طلوع خورشید از مغرب از جمله آن نشانه‌هاست.»
این کلام معصوم(ع) نشان می‌دهد که دابّـه  الأرض یکی از نشانه‌های خداوند بلند مرتبه و پاک و منزّه است که خداوند وعده آن را در آخرالزّمان به عنوان یکی از نشانه‌های قیامت داده و با قیام مهدی(ع) در آخرالزّمان در ارتباط است.
آیه سوم: «هَلْ یَنظُرُونَ إِلاَّ أَن تَأْتِیهُمُ الْمَلآئِکَهُ أَوْ یَأْتِیَ رَبُّکَ أَوْ یَأْتِیَ بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ لاَ یَنفَعُ نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرًا قُلِ انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ؛
آیا جز این انتظار دارند که فرشتگان به سویشان بیایند یا پروردگارت بیاید یا پاره‏ای از نشانه‏های پروردگارت بیاید [امّا] روزی که پاره‏ای از نشانه‏های پروردگارت [پدید] آید، کسی که قبلاً ایمان نیاورده یا خیری در ایمان آوردن خود به دست نیاورده، ایمان آوردنش سود نمی‏بخشد. بگو: منتظر باشید که ما [هم] منتظریم.»
این آیه شریف نیز اشاره به نشانه‌هایی دارد که خداوند وعده آن را به مردم در آخرالزّمان داده است و از جمله آن نشانه‌ها، دابّـه  الأرض و دجّال و نشانه‌های دیگر است که هم‌زمان با قیام امام مهدی(ع) دیده می‌شوند.
محمّد بن مسلم از ابوجعفر، اباعبدالله صادق(ع) نقل کرده که این آیه شریف بدین معناست:
«طلوع خورشید از مغرب و خروج دابّـه  و دجّال و آنکه در گناهان خود اصرار داشته و به ایمان عمل نکرده است، هنگام ظهور نشانه‌ها می‌آیند و ایمان او به او سودی نمی‌رساند.»
این معنا و مفهوم در روایات اهل سنّت نیز آمده است؛ ابوهریره گفته است: سه چیز است که اگر خروج کند، ایمان آوردن به کسی سودی نمی‌رساند، مگر اینکه از قبل ایمان آورده باشد یا از ایمان خود خیری به دست آورده باشد، طلوع خورشید از مغرب، دجّال و دابّـه .
منظور از دابّه در این آیات، انسان است؛ زیرا این نشانه (دابّـه ) با طلوع خورشید از مغرب و با دجّال همراه شده است و طلوع خورشید، همان ظهور امام(ع) است، همچنین، دجّال نیز که خداوند ما را از شرّ فتنه او حفظ کند، یک انسان است.
آیه چهارم: «یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَهُ ٭ تَتْبَعُهَا الرَّادِفَهُ؛
آن روز که لرزنده بلرزد، و از پی آن، لرزه‏ای [دگر] افتد.»
در تفاسیر آمده است که منظور از رادفه، دابّـه ‌ الأرض است و از امام رضا(ع) در تفسیر این آیه روایت شده که ایشان فرمودند: «زلزله زمین، سپس خروج دابّـه » سپس فرمود: «ما از زمین جنبنده‌ای را خارج کردیم که با آنها سخن می‌گوید»، سپس فرمود: «آن، علی است.»
از اینجا روشن می‌شود که رادفه همان دابّـه  الأرض است و آن هم یک مرد است و حیوان نیست؛ زیرا آن را امام علی(ع) دانسته‌اند. سلیمان بن خالد از امام صادق(ع) روایت کرده، ایشان فرمودند: «رادفه، علیّ بن ابی طالب(ع) است.»
با جمع‌بندی تفسیر اوّل و دوم، به این نتیجه می‌رسیم که رادفه همان دابّـه  الأرض و همان امام علی(ع) است و ان‌شاءالله در صفحات بعدی، به اثبات این مطلب خواهیم پرداخت.
آیه پنجم: «وَالْمُرْسَلَاتِ عُرْفًا ٭ فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفًا ٭ وَالنَّاشِرَاتِ نَشْرًا ٭ فَالْفَارِقَاتِ فَرْقًا ٭ فَالْمُلْقِیَاتِ ذِکْرًا ٭ عُذْرًا أَوْ نُذْرًا ٭ إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ؛
سوگند به فرستادگان پی‏درپی، که سخت توفنده‏اند، و سوگند به افشانندگان افشانگر، که [میان حقّ و باطل] جداگرند و القاکننده وحی‏اند، خواه عذری باشد یا هشداری، که آنچه وعده یافته‏اید، قطعاً رخ خواهد داد.»
در تفسیر این آیات آمده است که اینها، نشانه‌هایی هستند که پس از هم ظاهر می‌شوند، «فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفًا» البقر: شکافتن است و «وَالنَّاشِرَاتِ نَشْرًا» مردگان و «فَالْفَارِقَاتِ فَرْقًا» «دابّـه » است و «فَالْمُلْقِیَاتِ ذِکْرًا» ملائکه و فرشتگان هستند و «عُذْرًا أَوْ نُذْرًا»؛ یعنی «شما و به شما هشدار می‌دهم و معذورم نسبت به آنچه می‌گویم و آن قسم جواب آنان است.» این فرموده خداوند نیز که می‌فرماید: «إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ» منظور از وعده، دابّـه  است، دابّـه  الأرضی است که مؤمن را از کافر جدا می‌سازد.
همان گونه که در سطرهای پیش اشاره کردیم، دابّـه  الأرض از جمله نشانه‌های الهی است که منظور از آن، شخص (انسان) خاصّی است و آن شخص دارای مقام، منزلت و جایگاه والایی نزد خداوند است که خداوند او را یکی از نشانه‌های خود که در آخرالزّمان پدیدار می‌شود، قرار داده است. این نشانه (دابّـه  الأرض) حتمی الوقوع است و قرآن با آیه «إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ» بر آن تأکید کرده است.
اینها همه اشاره به اهمّیت این نشانه‌ها و تأثیر آن در آخرالزّمان دارد و اینها باعث می‌شود که احتمال حیوان بودن دابّـه، ضعیف‌تر شود.

دابّـه  الأرض از دیدگاه روایات شریف

دو نوع روایت شریف نقل شده از ائمه اهل بیت(ع)، حکما و دانشمندان در دست داریم که حقیقت دابّـه ‌ الأرض را که در آخرالزّمان خروج می‌کند، تأیید می‌کند.
ما این مبحث را ابتدا با روایاتی که به بررسی مفهوم کلّی دابّـه  پرداخته، شروع می‌کنیم، این روایات گاهی دابّـه  را انسان و گاهی حیوان سواری یا بارکش معرفی می‌کنند و این خود نیز به نوبه خود تأکید می‌کند، همان گونه که ما قبلاً ذکر کردیم دابّـه  ذکر شده در «قرآن» به معنای یک انسان است.
روایت شده، لقمان در نصیحت و گفت‌وگو با پسرش در مورد بنی‌آدم گفته است:
هر دابّـه  (جنبنده‌ای) همانند خود را دوست دارد و بنی‌آدم نیز همانندهای خود را دوست دارد.
اینجا اشاره روشنی است که هر دابّـه  (جنبنده‌ای)، همانند خود را دوست دارد و نسبت به آن کشش دارد و بنی‌آدم نیز همانند خود را دوست دارد و این، از جمله عادات جنبندگان است که بر زمین می‌جنبند و حرکت می‌کنند و می‌بینیم که لقمان، بنی‌آدم، سرشت‌ها و عادات او را به طور کلّی همانند با سرشت و عادات جنبندگان دیگر داشته است.

روایت دوم از میمون بن مهران از عبدالله بن عبّاس در تفسیر آیه «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَی کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً؛
و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا [بر مرکب‌ها] برنشاندیم و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از آفریده‏های خود برتری آشکار دادیم.»

آمده است: او گفت: تمام جنبندگان با دهانشان غذا برمی‌دارند و می‌خورند، جز بنی آدم که با دستش غذا بر می‌دارد و می‌خورد.
در اینجا می‌بینیم که ابن عبّاس هم تأکید می‌کند، بنی‌آدم نیز جنبنده‌ای مانند سایر جنبندگان دیگر است، امّا خداوند او را برتری داده است، حتّی در روش غذا خوردن.
امّا نوع دوم از روایات، روایاتی هستند که به خود دابّـه  الأرض پرداخته و آشکارا و به وضوح اشاره می‌کند که آن یک جنبنده از نسل بنی‌آدم است و از جمله حیوانات زبان بسته نیست و این به دلیل وجود قرینه‌ها و اشاراتی است که این مفهوم را تأیید و تأکید می‌کند و مجموعه‌ای از روایات اشاره به این کرده‌اند که «دابّـه  الأرض» در آخرالزّمان خروج می‌کند و با مردم، چه مؤمنان چه کافران، سخن می‌گوید و آیه قرآنی که به دابّـه  الأرض پرداخته، به این حقیقت اشاره کرده و این مفهوم را تأکید نموده است و در سطرهای گذشته به آن اشاره شد. امّا آیه قرآنی که در سطرهای گذشته به آن اشاره شد، جدا از روایاتی است که اشاره دارد که دابّـه  الأرض آشکارا با مردم سخن می‌گوید و مردم و او حرف همدیگر را می‌فهمند و این روایات به شرح زیر است:
روایت اوّل: از خیثمه جعفی از امام باقر(ع) نقل شده که ایشان فرمودند: «به خدا سوگند «دابّـه » خروج می‌کند و با مردم مؤمن و کافر سخن می‌گوید.»
روایت دوم: در این روایت آمده است: «دابّـه  خروج می‌کند و در روزی که خروج می‌کند، با مردم سخن می‌گوید.»
از این دو روایت درمی‌یابیم که هر دو، همان معنی گذشته را می‌رسانند که دابّـه  با مردم مؤمن و کافر سخن می‌گوید و چیزی که از ظاهر این دو روایت آشکار است، اینکه سخن گفتن (کلام) در اینجا به معنای همان نطق متعارف میان انسان‌ها است و تأویل و تفسیر دیگری مراد نیست؛ زیرا هیچ‌گونه اشاره‌ای به آن وجود ندارد و نمی‌توانیم معنی دیگری بر این روایت حمل کنیم و این بدین معناست که دابّـه  الأرض، دابّه‌ای (جبنده‌ای) از بنی‌آدم است که خداوند آن را به عنوان یک نشانه و علامت برای مردم خارج می‌سازد تا به وسیله آن و به طور مستقیم و آشکارا، مؤمن را از کافر متمایز سازد.
روایت سوم، از ابن منذر، از ابن عبّاس روایتی نقل شده است و در آن در مورد دابّـه  الأرض سخن گفته شده که: دابّـه  مؤلّفه است… و در آن مؤلّفه از هر امّتی چهره‌ای است و چهره او از این امّت است. زبان آن زبان مبین عربی است و با زبان آنان با آنها سخن می‌گوید.
همچنین، روایات دیگری که از اهل بیت(ع) نقل شده، وجود دارد که اشاره به این دارند که دابّـه  الأرض یک انسان است و از این روایات این‌گونه برمی‌آید که ائمه معصومان(ع) می‌خواسته‌اند ماهیّت آن دابّـه  را برای یارانشان توضیح دهند و بگویند که آن دابّه‌، بشری از بنی‌آدم است و از جمله حیوانات نیست، هر چند ائمه(ع) به صورت صریح و آشکار، واژه انسان را در مورد آن به کار نبرده‌اند، امّا انسان بودن آن را می‌توان با بیانات ائمه در مورد کارها و رفتارهای آن دابّـه  متوجّه شد.
از اباطفیل نقل شده که او از امام علی(ع) در مورد دابّـه  الأرض، سؤال کرد و گفت: با توجّه به این آیه که می‌فرماید:
«وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّهً مِّنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ؛
و چون قول [عذاب] بر ایشان واجب گردد، جنبنده‏ای را از زمین برای آنان بیرون می‏آوریم که با ایشان سخن گوید که مردم [چنان‌که باید] به نشانه‏های ما یقین نداشتند.»
دابّـه  چیست؟ امام علی(ع) فرمودند: «ای اباطفیل، از این صرف‌نظر کن.» عرض کردم: ای امیرمؤمنان(ع) قربانت گردم، به من بگویید آن چیست؟ فرمودند: «آن دابّه‌ای (جنبنده‌ای) است که غذا می‌خورد و در بازارها راه می‌رود و با زنان پیمان زناشویی می‌بندد.»
در روایت دیگری از عمران بن میثم از عبایه آمده است، مردی نزد امام علی(ع) آمد و در مورد «دابّـه » از ایشان سؤال کرد: گفت: در مورد دابّـه  برای من سخن بگو، امام فرمود: «چه از آن می‌خواهی؟» گفت: می‌خواهم بدانم آن چیست؟ فرمود: «آن دابّه‌ای (جنبنده‌ای) مؤمن است که قرآن می‌خواند و به رحمان (خداوند) ایمان دارد و غذا می‌خورد و در بازارها راه می‌رود.»


صلاح الکاظمی
مترجم: سیّد شاهپور حسینی
ماهنامه موعود شماره ۱۱۸

پی‌نوشت‌ها:
۱. سوره نمل (۲۷)، آیـ] ۸۲.
۲. بحارالأنوار، ج ۹، ص ۲۰۴؛ منتخب الأثر، ص ۴۴۴.

همچنین ببینید

آیا داعش، همان سفیانی است؟

به نظر میرسد در پشت پرده تشکیل داعش، اتاق فکرهای جریان باطل، یهود، صهیونیسم مسیحی و سرویس های اطلاعاتی غربی، هستند و با مطالعه گسترده در ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *