ابوالفضل هادی منش
در صبح روز عاشورا، امام یاران خود را به دو دسته تقسیم کرد که شامل سی نفر سواره نظام و چهل نفر پیاده نظام بود. امام فرماندهی میمنه سپاه را به «زهیر بن قین» و میسره سپاه را به «حبیب بن مظاهر» سپرد و پرچم را به برادر خود عباس علیه السلام که از همه شجاعتر بود، داد.
در صبح روز عاشورا، امام یاران خود را به دو دسته تقسیم کرد که شامل سی نفر سواره نظام و چهل نفر پیاده نظام بود. امام فرماندهی میمنه سپاه را به «زهیر بن قین» و میسره سپاه را به «حبیب بن مظاهر» سپرد و پرچم را به برادر خود عباس علیه السلام که از همه شجاعتر بود، داد. ۱
امام حسین علیه السلام به دلیل نقش حساس عباس علیه السلام در رویارویی با دشمنان به ایشان اجازه مبارزه و جنگ نمیدادند؛ زیرا چه بسا شهادت ایشان به دلیل دارا بودن نقش پرچمداری میتوانست ضربه جبران ناپذیری به روحیه سپاه باشد. از این رو، وقتی ابوالفضل العباس علیه السلام با دیدن شهادت یاران امام و تنهایی او، اجازه جنگ میخواهد، امام به او میفرماید: «یا اَخی أَنْتَ صاحِبُ لِوائی وَ اِذا مَضَیتَ تَفَرَّقَ عَسْکَری؛ ۲ ای برادر! تو پرچمدار من هستی. اگر تو از دست بروی، سپاه من پراکنده میشود.»
نگاشتهاند هنگامیکه اسیران کربلا را به شهر شام بردند، در میان وسائل غارت شده از شهیدان کربلا، پرچمیبود که در اثر ضربات شمشیر و نیزه، آسیب دیده بود. وسائل را پیش روی یزید نهادند. یزید پرچم مذکور را برداشت و به دقت بدان نگریست و پرسید: این پرچم در دست چه کسی بوده است؟ گفتند: عباس بن علی علیهماالسلام. آن گاه با تعجب و شگفتی ایستاد و به حاضران گفت: «به این پرچم خوب بنگرید. ببینید که بر اثر ضربههای پیکارگران جای سالمیبر آن نمانده است، ولی جایی که در دست پرچمدار قرار داشته، سالم است.»
این سخن کنایه از این بود که پرچمدار ضربههای تیغ و شمشیری که بر دستش فرود میآمده، تحمل کرده، ولی پرچم را رها نمیکرده است. ۳
موقعیت حضرت عباس علیه السلام در بین یاران امام حسین علیه السلام موقعیت ویژه و منحصر به فردی بوده است. آنگاه که در مدینه بسیاری از خواص و نزدیکان امام، ایشان را از دست زدن به قیام باز میداشتند و با نصیحت و خیرخواهی، امام را از این حرکت بر حذر میداشتند، حضرت عباس علیه السلام در چنین شرایط بحرانی و حساسی، بدون هیچ گونه مصلحت اندیشی، پیشگام در یاری امام علیه السلام شد.
در دیگر صحنههای قیام نیز همواره حضرت عباس علیه السلام پیشگام دیده میشود. به عنوان نمونه شب عاشورا وقتی تنهایی و بی یاوری امام خود را میبیند که امام به همه اجازه بازگشتن از کربلا میدهد، به عنوان اولین سخنگو برخاسته و فریاد برآورد: «هرگز چنین نخواهیم کرد، آیا برای اینکه بعد از تو زنده بمانیم؟ خداوند تا ابد آن را به ما نشان ندهد؛ لَمْ نَفْعَلْ ذلِکَ! لِنَبْقِی بَعْدَکَ؟ لا اَرانَا اللّه ُ ذلِکَ ابدا.» ۴
و هنگامیکه امام علیه السلام، سر و صدای لشکر دشمن را میشنود که آماده شبیخون هستند، حضرت عباس علیه السلام را به عنوان نماینده اعزامی خود به همراه بیست سوار به سوی آنان گسیل میدارد، تا ببیند خواسته آنان چیست و به او میفرماید: «یا عَبّاسُ اِرْکَبْ بِنَفْسی اَنْتَ یا اَخی! حَتَّی تَلْقاهُمْ وَ تَقُولَ لَهُمْ ما لَکُمْ وَ ما بَدالَکُمْ وَ تَسْأَلْهُمْ عَمّا جاءَ بِهِمْ؟؛ ای عباس!ای برادرم! جانم به قربانت، سوار شو و نزد ایشان برو و بگو شما را چه شده و چه میخواهید و از سبب آمدنشان [به اینجا] پرسش کن.» ۵
عباس علیه السلام نزد ایشان رفته و خبر آورد که آنان برای جنگ آمدهاند. امام به او فرمود: «اِرْجِعْ اِلَیهِمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ اِلَی الْغُدْوَهِ وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیهَ لَعَلَّنا نُصَلی لِرَبِّنَا اللَّیلَهَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ فَهُوَ یعْلَمُ اَنّی قَدْ کُنْتُ اُحِبُّ الصَّلوهَ لَهُ وَ تِلاوَهَ کِتابِهِ وَ الدُّعاءَ وَ الاِسْتِغْفارَ؛ نزد آنان باز گرد و اگر توانستی تا صبح از آنان مهلت بگیر و امشب ایشان را از ما باز گردان، شاید ما امشب را برای پروردگارمان نماز بخوانیم و او را خوانده و درخواست مغفرت نماییم؛ زیرا خداوند میداند که من نماز برای او، تلاوت کتابش و دعا و طلب آمرزش را دوست میدارم.» و عباس علیه السلام نیز چنین کرد. ۶
در روز عاشورا نیز ایشان علاوه بر دفاع از خیمهها، هر گاه در درگیریها، نیروهای خودی، در محاصره دشمن قرار میگرفتند و توان مقابله را از دست میدادند، به یاری آنان میشتافت و حلقه محاصره را میشکست. به عنوان نمونه در مبارزه «عمر بن خالد صیداوی»، «جابر بن حارث سلمانی» و «سعد» غلام عمر بن خالد صیداوی که پس از ساعتی پیکار در محاصره دشمن واقع شدند، حضرت عباس علیه السلام با یورشی توفنده، آنان را از چنگال دشمن نجات داد. ۷
او در حرکتی افتخارآمیز، برای اطمینان از جانفشانی برادران خود؛ عبدالله، جعفر و عثمان، آنان را پیش مرگ امام خود ساخته و بدانها میگوید: «تَقَدَّمُوا بِنَفْسی اَنْتُمْ! فَحامُوا عَنْ سَیدِکُمْ حَتّی تَمُوتُوا دُونَهُ؛ پیش بتازید فدایتان شوم! و از سرور و پیشوای خود حمایت کنید تا در برابر او جان دهید.» ۸سپس آنان را به میدان فرستاد و هرسه آنها به شهادت رسیدند. در پایان نیز خود به میدان شتافته و به شهادت رسید.
ابو حنیفه دینوری از تاریخ نویسان اهل سنت درباره شهادت عباس علیه السلام مینویسد: «وَ بَقِی الْعَبّاسُ بْنُ عَلی علیهماالسلام قائِما لإِِمامِ الحُسَینِ علیه السلام یقاتِلُ دُونَهُ وَ یمیلُ مَعَهُ حَیثُ مالَ حَتّی قُتِلَ رَحْمَهُ اللّه ِ عَلَیهِ؛ و عباس بن علی علیهماالسلام همچنان پیش روی امام حسین علیه السلام باقی ماند، نزد او میجنگید و به هر سو که امام میرفت او نیز میرفت تا اینکه کشته شد؛ درود خدا بر او باد.» ۹
با شهادت عباس علیه السلام نامه پرچمداری در عصر حضور بسته شد و نام او را تاریخ به عنوان واپسین پرچمدار جنگهای پیشوایان معصوم علیهم السلام در دوران حضور ثبت نمود.
عباس لوای همت افراشته است // وین راز به خون خویش بنگاشته است
او پرچم انقلاب عاشورا را // با دست بریدهاش به پا داشته است ۱۰
تاج شهیدان همه عالمی // دست علی علیه السلام ماه بنی هاشمی
چار امامیکه تو را دیدهاند // دست علم گیر تو بوسیدهاند
بر لب آبم و از داغ غمت میمیرم // هر دم از غصه جانسوز تو آتش گیرم
مادرم داد به من درس وفاداری را // عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم
گاه سردار علمدارم و گاهی سقا // که به پاس حَرَمت گشت زنان چون شیرم
غیرتم، گاه نهیبم زند از جا برخیز! // لیک فرمان مطاع تو شود پا گیرم
کربلا کعبه عشق است و منم در احرا // شد در این قبله عشاق دو تا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد // چشم من داد از آن آب روان تصویرم
باید این دیده و این دست کنم قربانی // تا که تکمیل شود حج و من آن گه میرم
زین جهت دست به پای تو فشاندم بر خاک // تا کنم دیده فدا، چشم به راه تیرم
ای قد و قامت تو معنی «قد قامت» من // ای که الهام عبادت ز وجودت گیرم
وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود // بی رکوع است نماز من و این تکبیرم
جسدم رابه سوی خیمه اصغرعلیه السلام مبرید // که خجالت زده زان تشنه لب بی شیرم
(حبیب الله چایچیان)
پی نوشت:
۱)تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۲۱۳؛ مقتل الحسین، موفق بن احمد الخوارزمی، قم، منشورات مکتبه المفید، بی تا، ج ۲، ص ۴.
۲)بحار الانوار، محمد باقر المجلسی، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۰۳ ه. ق، ج ۴۵، ص ۴۱.
۳)ر. ک: سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله، محمد محمدی اشتهاردی، قم، انتشارات ناصر، چاپ ششم، ۱۳۷۳ ه. ش، ص ۲۹۹.
۴)شیخ عباس قمی، نفس المهموم، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، ۱۳۶۸، ه. ق، ص ۱۳۷.
۵)محمد بن محمد بن النعمان، شیخ مفید، الإرشاد، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۸ ه. ش، ج۲، ص۱۳۲.
۶)همان، ص۱۳۳.
۷)تاریخ الطبری، ج۵، ص۲۱۶.
۸)الارشاد، ج۲، ص۱۶۲.
۹)ابو حنیفه احمد بن داود الدینوری، اخبار الطِّوال، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۱ ه. ق، ص۳۸۰.
۱۰)سید رضا مؤید.
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره۶۳.