رسول جعفریان
آگاهیم که شمار زیادی شیعه در مدینه، بالغ بر چند ده هزار نفر، به نام نخاوله در مدینه منوره زندگی میکنند. در باره این گروه اطلاعات فراوانی در منابع سفرنامه ای در اختیار است و طی سالهای اخیر، ورنر اِنده محقق آلمانی، کتابی در باره آنان نوشت است که به فارسی ترجمه و تحت عنوان «جامعه شیعه نخاوله در مدینه منوره» (قم، انتشارات دلیل ما) منتشر شده و شرحی تاریخی در باره آنان به دست داده شده است.
زمانی که ایرانیان به حج مشرف میشدند، در طول این یک ماه یا بیشتر، ارتباط نزدیکی با نخاوله داشته و غالبا در منازل و باغات آنان سکونت میگزیدند.
پرداختن به امور شیعیان مدینه از یک سو و همچنین شیعیان سایر بلاد که برای حج و زیارت به مدینه منوره مشرف میشدند ایجاب میکرد تا عالمی مجتهد از طرف مرجعیت شیعه تعیین شود. این کار دشواری بود و بیشتر دشواری آن به دلیل باورهای سعودیها بود که حاضر به پذیرش چنین امری به عنوان یک امر رسمی نبودند. مشکل تر آن بود که شیعیان بخواهند برای خود مسجد و حسینیه ای داشته باشند.
در این زمینه و نیز درخواست های دیگر شیعیان برای بازسازی حرم بقیع، مسائل زیادی میان آنان و دولت سعودی رخ داد که روزگاری باید به آن رسید. یکی از این موارد درخواست تاسیس بنای مهدیه است که مورد موافقت سعودی ها قرار گرفت. شاید به این دلیل که آنان هیچگاه با ساختن مسجد، خارج از سلطه خود، موافقت نمیکردند. مهدیه نیز به عنوان یک زائر سرا به عنوان جانشین چیزی که در اعصار کهن به عنوان رباط نامیده میشد و ساخت و ساز آن در مکه و مدینه برای زائران بلاد دیگر و اسکان آنان معمول بود، مورد موافقت قرار گرفت.
اندکی بعد با همین مهدیه نیز مخالفت شد و پس از آن که بنای آن ساخته شده بود، تخریب گردید. این موضوعی است که باید در باره آن تحقیق شود و در اینجا عجالتا دو نامه و یک سند ارائه میگردد.
شرح ماجرا آن که در دوران آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی و سپس آیت الله بروجردی دو تن از علمای برجسته شیعه ایرانی که در عراق بودند یکی مرحوم آیت الله سید محمد تقی طالقانی (آل احمد – برادر جلال) (م ۱۳۳۱ش) و دیگری آیت الله سید محمد لواسانی که پس از طالقانی، به نمایندگی از مراجع در مدینه حضور داشتند.
مرحوم آل احمد به مرگ فجأه درگذشت و شبهه شهادت هم در باره وی داده شد. پس از آن آیت الله لواسانی برای سالها در آنجا حضور داشتند. البته ایشان، مدتی بعد از این کار کنار گرفته و در اواخر دوره آیت الله بروجردی، مرحوم آیت الله شیخ عبدالحسین فقیهی در ایام حج عهده دار کارهای حج زائران بودند.
جناب آقای لواسانی که در مدینه ماندگار شده بودند، در کار ساختن مهدیه این شهر فعالیت کرده و این ساختمان که بر اساس توافق با دولت سعودی ایجاد شده بود، مدتی به فعالیت خود ادامه داد. اما مدتی بعد دستور تخریب آن از طرف سعودیها داده شده و ویران گشت.
از طرف آقای لواسانی که هنوز نیز در مدینه زندگی میکنند تاکنون شرحی در این باره نوشته نشده و تنها دو نامه زیر ۴۵ سال پیش از طرف ایشان برای آیت الله میلانی ارسال شده است.
پیش از مرور بر این دو نامه، باید اشاره کنیم که اساس ساخت مهدیه بر اساس حکم دادگاهی در مدینه بوده و این متن که برای شیعیان اهمیت داشته است، همان زمان شامل تصویر اصل نامه، متن عربی و ترجمه فارسی آن در نجف به چاپ رسیده است.
اما ابتدا تصویری از آن سند و سپس دو نامه آقای لواسانی را به آیت الله میلانی که روشنگر برخی از نکات در این زمینه است می آوریم.
دو نامه آیت الله لواسانی به آیت الله میلانی
دو نامه زیر مربوط به وقایع سال ۷-۱۳۸۶ ق (۱۳۴۵ – 1346ش/۱۹۶۶ – 1967) است. زمانی که آیت الله لواسانی بر آن بوده است تا مهدیه ای در مدینه بسازد. وی زمین آن را از مال خویش خریداری کرده و سپس اقدام به ساختن آن کرده است.
در ابتدا مشکلی وجود نداشته است، اما یک باره چند اقدام همزمان، سبب شده است تا سعودی های وهابی نگران شده ساختمان را توقیف کنند.
بر اساس آنچه در نامه ذیل آمده است اقامه نماز جماعت توسط آیت الله شریعتمداری، سخنرانی آقای فلسفی و گذاشتن بلندگو بر فراز دیوار بقیع، دیدار برادران شیرازی با برخی از چهره های سعودی، نماز آیت الله شاهرودی و همین طور اعلان افتتاح ساختمان آیت الله عمروی (که ایشان تاکنون زندهاند) سبب برآشفتن وهابی ها شده است.
درخواست آیت الله لواسانی آن است تا آیت الله میلانی اقدامی در جهت رفع توقیف از بنای مهدیه در مدینه منوره به عمل آورد و به خصوص پیشنهاد او این است که به نحوی دست به دامن دولت هم بشود.
هرچه هست، این دو نامه، دو سند زنده از فعالیت های شیعه در مدینه منوره و برخورد سعودی ها با این اقدامات است. این داستان در شکل جدید آن بیش از یک صد سال است که ادامه دارد.
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک حضرت آیه الله العظمی آقای حاج سید محمد هادی میلانی دامت برکاته
بعرض عالی میرساند ساختمان المهدیه در مدینه منوره که مرکزی از مراکز شیعه در این خاک و دیار میباشد به عوارض و عوامل چندی جلب نظر علمای وهابی را نموده است.
مثلاً نماز جماعت حضرت آیه الله آقای شریعتمداری، منابر آقای فلسفی و سر و صدای بلندگوی ایشان در بالای بقیع، دیدار آیه الله زادگان شیرازی کربلا از شخصیتهای برجسته سعودی، نماز حضرت آیه الله شاهرودی، اقامه مجلس افتتاح ساختمان نماینده آیه الله حکیم شیخ محمد علی عمروی و عوامل دیگر.
در نتیجه در ۲۷ ذی الحجه ۱۳۸۶ از طرفی این جانب و در روز دیگر هم شیخ محمد علی عمروی را از طرف محکمه شرعیه مدینه منوره احضار نموده و امر نمودند که تابلوئی که نام المهدیه بر آن نقش شده، پائین آورده شود و سؤالاتی چند از مقصد این ساختمان و طول و عرض و عدد غرف و طبقات آن نموده؛ البته غیر از امتثال چاره ای نبود.
در ۲۰ صفر ۱۳۸۷ مجددا ً این جانب را خواسته و در این مرتبه رئیس قضات جده و رئیس هیئات امر به معروف قسمت غربی خاک سعودی در مکه به اضافه رئیس قضات مدینه منوره حضور داشتند و اسئله در این مرتبه کتبی و به امضا رسید، مانند اسئله سابق.
تقریبا دو روز بعد از طرف شهرداری هر دو ساختمان را امر به توقیف نمودند، یعنی استمرار بناء را موقوف کردند. پس از آن بیشتر از سابق به تکاپو افتاده و به شیخ محمد سرور صبّان رئیس رابطه عالم اسلامی در مکه متوسل شده و از طرفی در روز ۲۰ صفر که به محضر قضات رفتم، دیدار ساختمان را خواستار شدند و به المهدیه آمدند.
در همان حین شخصی از اعضاء سفارت که به قصد دیدار امین دولت در مدینه آمده بود از درب ساختمان المهدیه عبور نموده و علما و هیئت را دیده به دنبال آنها به داخل ساختمان آمده و تمام سؤالات و چگونگی را حاضر بوده و مراتب را به سفیر ایران در جده اطلاع داده، ایشان هم بهاندازه خودشان دخالت نموده ولکن مصیبت عظمی این است که از منبع وثیق به اطلاع رسیده که دولت قصد دارد دو ساختمان المهدیه و آن را که نماینده آیه الله حکیم میسازد، گرفته و در مقابل پولی بدهند و خلاصه به دستگاه شیعه در مدینه، بلکه تمام خاک حجاز خاتمه بدهند.
چون ما زور و قوه در مقابل نداریم، لذا میبایست تسلیم شویم. از این جهت دست نیاز به طرف شما دراز کرده و مطلب را به عرضتان میرسانم، چون ساختمان المهدیه سنگر امام زمان (عج) میباشد و شما نائب و نماینده ایشان هستید. پس دفاع از این سنگر در مرتبه اول به عهده شماست.
آنچه به نظر میرسد این که حضرت عالی شخصی را به عنوان سؤال و اعتراض به سفارت سعودی طهران ارسال فرمائید. در ضمن به دوستان دستور فرموده که در حدود پنجاه نامه به امضاء و خط های مختلف به نام این جانب ارسال دارند که مضمون آن سؤال باشد به عنوان این که شنیده شده است ساختمان المهدیه از طرف دولت سعودی متوقف یا توقیف شده است؛ چگونگی را اطلاع دهید و هر گونه اقدامی لازم است دستور نمائید.
و چنانچه صلاح بدانید از دولت ایران هم خواستار شوید دخالت نمایند خوبست، چون دولت سعودی فعلاً سیاست را مقدم بر هر چیزی میدارد و چنانچه به اطلاعش برسد که این کار به سیاست خارجی او ضرر میرساند علماء را وقعی به کارشان نمیگذارد و الا جهت رضایت آنها دو ساختمان که سهل است صد ساختمان را هم ویران میکند.
این است آنچه من بر خود لازم میدانم. بیش از این مصدع نمیشوم. سرکار حاج فرج الله موحدی طهران سرای مشیر خلوت جزئیات مطلب را میدانند و به اطلاعشان رسانده ام. آقازادگان و اخوی محترم عارض سلام.
۸/۵/۱۳۸۷
مدینه منوره: سید محمد لواسانی
رونوشت جهت حضرت آیت الله آقای گلپایگانی
رونوشت جهت حضرت آیت الله آقای مرعشی
رونوشت جهت حضرت آیت الله آقای خوانساری
رونوشت جهت حضرت آیت الله آقای شریعتمداری
ساختمان المهدیه در درجه اول وقف جهت سکونت ایرانیان است. متولی آن این جانب میباشد و تابع دولت سعودی میباشم. تا به حال سه طبقه آن ساخته شده است و دو طبقه باقی مانده است. ابتدای وقف و ساختمان آن از سال ۱۳۸۱ [ق]. اصل زمین را این جانب از مال خود وقف نموده و بعداً شروع به ساختمان شده است و هر چه حجاج کمک کنند، گرفته میشود و برای جمع آوری هیئت و دفتری تهیه نشده است.
زیرزمین جهت استراحت و منزلگاه حجاج است و جهت نماز جماعت و مجالس ساخته نشده است.
سالون طبقه اول جهت سفره و پذیرائی میباشد و ابداً ساختمان عنوان اجتماعات و یا نماز جماعت و یا روضه خوانی ندارد. این گونه در محضر قضات جواب داده شده است.
در ایام حج گاهی از طرف حجاج اقامه جماعت میشود و مجالسی همه احیاناً جهت ارشاد آنها به وظائف و اعمال حج و بینائی در امور مدینه منوره از قبیل اشتراک در جماعت و نبوسیدن ضریح و نماز نخواندن در بقیع و امثال آن برپا میشود.
نامه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک حضرت آیه الله العظمی آقای حاج سید محمد هادی میلانی دام ظله
به عرض عالی میرساند این که تمام ماه رجب و قسمتی از ماه شعبان را از این شهر به آن شهر گشته و به این و آن پناهنده شده و دنبال راه چاره میگشته و اخیرا ً به حضور اعلیحضرت ملک فیصل مشرف شدم و نامه شرح حال خود و ساختمان المهدیه و سبب آن را تقدیم نمودم.
پس از دو روز به خط مبارکشان جواب مرقوم فرموده: «به ایشان بگوئید خودت را در زحمت نیانداز. ما امر نمودیم پول ساختمان را بپردازند و اگر میخواهی بنائی بنمائی در محل خودت باشد، اما در این جا ممکن نیست».
به این جمله اشاعات سابق تأکید شد و همچنین آنچه واضح گشته است از ساختمان کمسیون حج هم جلوگیری به عمل آمده است.
بناء براین طایفه شیعه را میخواهند از خاک حجاز برانند.
بناء براین اهمال و سکوت از حضرت آیت الله العظمی روا نیست و بدون خجالت عرضه میدارم آنچه را بعد از استیلاء بر ساختمان ها میخواهید عمل فرمائید، دستور فرموده قبل از فوات اوان اجرا سازند. و من هنوز از رحمت الهی مأیوس نیستم چه این که امر فرموده اند و نقض آن بر خودشان آسان است. البته مخالفت ما بسیار سخت و گران تمام خواهد شد.
مشکله ای که در بین وجود دارد این که ساختمان المهدیه وقف میباشد و قانون دولت در اوقاف این است که پولش را در محکمه امانت میگذارند و متولی محل دیگری را انتخاب نموده و به محکمه اطلاع میدهد و محکمه اگر موافقت نمود پول را میدهند و محل دوم جای محل اول را میگیرد و در محل المهدیه تا روز قیامت محکمه موافقت نخواهد نمود.
۱۲/۸/۱۳۸۷
السید محمد لواسانی
کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی
(منبع: علم و جهاد، حیاه آیت الله العظمی السید محمد هادی الحسینی المیلانی ج ۲، 54 – 56)