اساتید فلسفه در نشست «گوهر دینداری و مخاطرات آن در دنیای مدرن» با اشاره به اینکه دشواری دینداری در زمان ائمه هم مطرح بوده است، میدان امروز را خیلی سنگینتر و خطرناکتر از زمان شهید مطهری و شهید بهشتی دانستند.
به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیتهای دینی خبرگزاری فارس، نشست «گوهر دینداری و مخاطرات آن در دنیای مدرن» به همت مؤسسه فرهنگی هنری «موعود عصر» پنجشنبه ۲۸ شهریورماه در حوزه هنری برگزار شد. در این نشست امیرعباس علیزمانی و انشاالله رحمتی از اساتید فلسفه به سخنرانی پرداختند.
آنچه در ادامه میآید گزیدهای از مباحث مطرح شده در این نشست است:
دین آمده به زندگی ما معنا بدهد
علیزمانی در ابتدای این نشست بیان داشت: اگر فرض ما این است که جامعه ما به لحاظ دینداری شرایط درستی دارد و مسیر درستی میرویم، بحث آسیب شناسی اصلاً معنا ندارد. اما وقتی خطراتی احساس میشود به فکر چاره میافتیم. گوهر دینداری در آیه «یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» بیان شده است.
وی ادامه داد: نور و روشنایی یعنی معنا. دین آمده به زندگی ما معنا بدهد. قرآن می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّـهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ». دین آمده به ما زندگی بدهد. پیام دین پیام زنده بودن است. زنده بودن میشود آگاهی، آزادی، عشق، امید و شادی. همه این ها در گرو رسیدن به سرچشمه معنا یعنی خداست. معرفت و عشق و ایمان به خداوند گوهر دینداری در ادیان ابراهیمی است.
ظاهر بدون باطن دوام ندارد
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه ظاهر بدون باطن دوام ندارد، ابراز داشت: اگر حکومت دینی، خانواده دینی، جامعه دینی و مربی دینی بتواند بذر این عشق را بکارد، به تبع آن رفتارها و مناسبات عوض میشود. یکی از بزرگترین آسیبها این است که ما همواره از بیرون به سمت درون حرکت میکنیم.
وی افزود: در حالی که هم به لحاظ فلسفی و هم روانشناختی و هم قرآنی این گونه نیست. همچنان که قرآن میفرماید: «قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَـکِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ». اگر جان انسان یعنی باورها و احساسات انسان عوض شود، رفتار انسان نیز عوض میشود و این نوع عوض شدن رفتار ماندگار است. اما اگر فضایی درست کنیم که فقط ظاهر عوض شود به آسانی تغییر میکند.
پیامبران آمدهاند ما را عاشق خدا کنند
علیزمانی اظهار داشت: گوهر دینداری معرفت و عشق و نوعی عوض شدن است. عاشق عوض میشود و روح تازه مییابد. پیامبران آمدهاند ما را عاشق خدا کنند. مولانا میگوید: من که صلحم دائماً با این پدر/ این جهان چون جنتستم در نظر. آیاتی که راجع به عوض کردن درون است و آیاتی که درباره عوض کردن بیرون است را مقایسه کنید. پیامبران، امامان، فیلسوفان و متفکران ما آمدهاند فکر ما را عوض کنند. متأسفانه ما همواره با یک ادبیات خشک کلیشهای مسائل را بیان میکنیم که فایده ندارد.
در ادامه رحمتی خاطرنشان کرد: ۲ نکته را غافل هستیم. یکی اینکه معارف خودمان را به درستی ترویج نکردیم. دیگر اینکه یا نمیدانیم در دنیای ما چه اتفاقی افتاده و یا خود را به ندانستن میزنیم و بعد درباره وضعیت دینداری صحبت میکنیم. ما سنت خودمان را مغفول گذاشتهایم. یا مراجعه نمیکنیم و یا اگر مراجعه میکنیم، روششناسی مشخصی برای رجوع به آن نداریم.
بزرگترین دستاورد شیعهشناسی مغرب زمین
وی گفت: در دنیای امروز بدون روششناسی نمیتوان سراغ متنی رفت. تا رویکردمان مشخص نباشد از سنت هم نمیتوانیم استفاده کنیم. وقتی رویکردمان مشخص شد حالا به این می رسیم که با چه زبانی دین را بیان کنیم. بسیاری از آن چیزهایی که در سنت ما است را زمانی فهمیدم و توانستم استفاده کنم که با آثار هانری کربن آشنا شدم.
این استاد دانشگاه ابراز داشت: کربن کتابی تحت عنوان «اسلام ایرانی» دارد که جلد اول آن درباره تشیع دوازده امامی است. این بزرگترین دستاورد شیعهشناسی مغرب زمین است. بسیار عمیق و کاملاً همدلانه است. مسأله کربن در جلد اول این کتاب این است که گوهر دینداری چیست و چگونه میتوان دیندار بود.
دشواری دینداری در زمان ائمه هم مطرح بوده است
وی افزود: هانری کربن میگوید حدیثی مکرر نقل شده که میگوید «إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یُقِرُّ بِهِ إِلَّا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ». امر ما سخت دشوار است و کسی نمیتواند آن را حمل کند مگر ملک مقرب، یا نبی مرسل، یا مؤمنی که خداوند قلب او را برای ایمان آزموده است. دشواری دینداری در زمان ائمه هم مطرح بوده است. بعد اشاره به روایت امام علی (ع) میکند که با کمیل صحبت میکند. مبنی بر اینکه مردم ۳ گروهاند؛ عالم ربانی که خود ما هستیم. کسانی که در راه نجات قرار گرفتهاند که همان مومنان ممتحن (امتحان شده) هستند و خداوند قبلشان را به ایمان آزموده است. گروه سوم هم افراد باری به هر جهت هستند.
رحمتی با اشاره به اینکه انسان اصیل، مؤمنی است که در راه نجات قرار گرفته است و امر صعب مستصعب را دارد بر میدارد، بیان داشت: کربن دارد از گوهر دینداری در روزگار ما دفاع میکند. به زبانی که کسی که شیعه نیست هم برایش جذاب است و حتی اگر بخواهد به دین مسیحیت یا یهود هم پایبند باشد، میفهمد دینداری یک چنین عمقی دارد. کربن تلاش میکند بگوید حقیقت مسیحیت در تشیع تبلور پیدا کرده است و با این نگاهی که به دیانت دارد راه را بر سکولار شدن میبندد.
وی ادامه داد: مسیحیان گفتند خدا متجسد شد، به میان بشر آمد، رنج کشید و حالا که خدا میان ما نیست و مصلوب شده، کلیسا پیکر و جسم مسیح است. پس حتی پاک شدن ما هم در کلیسا اتفاق میافتد. اما در تشیع امام، خدا نیست و امام متجسد نشده، بلکه متجلی شده است. لذا در دوران غیبت هم امام در میان ما حضور دارد. در نتیجه دینداری به یک امر عرفی و سکولار تبدیل نمیشود و تشیع در معرض اراده معطوف به قدرت نیچه ای قرار نمیگیرد. نباید توان دین را در حد قابلیتهای خودمان تعریف کنیم. باید بدانیم در دوران مدرن بر دین چه رفته است و چه تصوری از دین پیدا شده است. آن چیزی که همه از آن غافلیم این است که در دنیای ما چه اتفاقاتی در حوزه دینشناسی افتاده است.
علیزمانی با بیان اینکه بحث گوهر دینداری را اولین بار هگل جوان مطرح کرد، اظهار داشت: دین را به کشتی تشبیه میکند که وقتی با امواج مدرنیته و عقلانیت جدید برخورد میکند، مانند هر کشتی که وقتی در معرض غرق شدن قرار میگیرد باید چیزهایی را از آن کم کنند و در داخل دریا بریزند، آن امری که تا آخر سعی میکنند آن را حفظ کنند و اساساً سفر به خاطر آن بوده میشود گوهر دین. شهید مطهری می فرمود: دین مانند چشمهای است که در طول تاریخ راه میافتد و جریانهایی مثل سقیفه، امویان، عباسیان و … قرار میگیرد تا امروز و این آب تا امروز که میآید چیزهایی به آن اضافه میشود و طعم و رنگ او عوض میشود. گاهی چیزهایی به دین اضافه میشود که دین به نقیض خودش تبدیل میشود.
وی با تأکید بر اینکه باید مراقب باشیم که بلای مسیحیت سر ما نیاید، افزود: اگر دین را دوست داریم و دین عشق ما است. به نظر من مسیحیت الان دیگر وجود ندارد و نظام سرمایهداری مسیحیت را نابوده کرده است. این یک دین حداقلی درونی، شخصی و بیرنگ که به گوشهای افتاده است و افراد میگویند چرا به سراغ دین برویم؟ به جای دین با مدیتیشن و … نیازمان را برطرف میکنیم. مخاطرات نظری و عملی درباره دین داریم. مخاطرات نظری، الحاد فلسفی، زیست شناختی، علمی، فیزیکی و … است. کتابهای زیادی برای ترویج این الحاد نوشته و ترجمه میشود و متأسفانه ما در این باره خیلی اندک کار کردهایم.
این استاد فلسفه با بزرگترین مخاطره عملی را شکست تجربه حکومت دینی دانست و تصریح کرد: آن آرمان و حکومتی را که موتور حرکت این انقلاب بوده و آخرین سنگری است که غرب میخواهد آن را فتح کند، اگر به هر دلیلی روح یا جسم آن را فتح کند یا حتی به لحاظ معرفتی فتح کند، ما هم به همان سرنوشت مسیحیت در غرب مواجه میشویم. باید بتوانیم از این شرایط سخت عبور کنیم و بتوانیم گوهر دین را حفظ کنیم که الان با گوهر انقلاب و گوهر ایران گره خورده است و آن را ارائه دهیم آن گاه دین ماندگار خواهد بود والا مدرنیته با بیرحمی تمام این سنگرها را فتح میکند. اسلام شیعی و ایرانی آخرین سنگر است که به هر قیمتی میخواهند آن را در هم بشکنند. جنگی در حال انجام است که جنگ اندیشه، تفکر و اراده است.
انسان امروز احساس گناه ندارد!
در ادامه رحمتی با اشاره به اینکه دین به لحاظ نظری اعتقاد به جهان غیب و غیب جهان است که مرحوم خرمشاهی این تعیبر را بیان میکنند، اظهار داشت: اعتقاد دینی برای ما مسلمانان اعتقاد به خدا به تنهایی نیست. ما به ملائکه و بهشت و دوزخ هم اعتقاد داریم. خیلی از دینداریهای جدید فقط اعتقاد به خدا را مدنظر دارند. ائمه و پیامبران بخشی از این عالم هستند. امام غائب که ما به او اعتقاد داریم بخشی از جهان ما است. جنبه عملی هم این است که باید طوری عمل کنیم که گویی جهان ما چنین جهانی است.
وی با بیان اینکه انسان امروز احساس گناه ندارد. چون فقط به حق الناس اهمیت میدهد، ادامه داد: ما فقط قرار نیست همین دنیا را بسازیم. ما میخواهیم شایسته جهان دیگر شویم، پس حق الله را هم باید رعایت کنیم. توحید یعنی ایمان شایسته به خدا. قرآن میفرماید: «إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ». بالاترین ظلم شرک است. همه بزرگان ما هشدار دادهاند که گفتن لا اله الا الله کافی نیست. بتپرست شرک جلی دارد، اما کسی که ظاهراً مسلمان است ممکن است به شرک خفی دچار باشد. پیامبر (ص) می فرمایند: حرکت آرام شرک در میان امت من از حرکت مورچهای سیاه در سنگ سیاهی در شب تاریک پنهانتر است.
در دنیای جدید دینداری به شدت دچار هجمه قرار گرفته است
این استاد دانشگاه با اشاره با اینکه در دنیای جدید دینداری به شدت دچار هجمه قرار گرفته است، اظهار داشت: باید برای آن راه حل پیدا کنیم. آن دینداری که باید آن را حفظ کنیم، دین وحیانی است که آن را از عقل نیاموختهایم. انسان مدرن به تعبیر کانت دین را در محدوده عقل تنها به کار میبرد که خیلی متفاوت است با دینی که ما از پیامبران آموختهایم. چیزی که فراموش شده و باید آن را یادآور شویم صرفاً فراموشی خدا نیست، بلکه فراموشی انبیا هم است.
وی افزود: امروز راجع به خدا زیاد کتاب نوشته میشود. اما فیلسوفان موحد از دین فقط خدا را میشناسند و وحی و نبوت که ما را به غیب جهان و جهان غیب مرتبط میکند به کلی به فراموشی سپرده شده است. خطری که دینداری را تهدید میکند فقط الحاد نیست. بلکه دئیسم به معنی خداباوری عقلی و طبیعی هم امروز خطری است که باید به آن توجه کنیم.
چرا هر چه دین را میزنند نابود نمیشود؟
علیزمانی با اشاره به پاسخ شهید مطهری به سؤال ویل دورانت که میگوید چرا هر چه دین را می زنیم نابود نمیشود؟ بیان داشت: شهید مطهری در پاسخ میگوید: چون دین با نیازهای اساسی انسان گره خورده است. یکی از نیازهای بنیادین ما این است که ما میخواهیم داستان جهان را بفهمیم و تبیین کنیم و به یک تکیه گاه معنایی احتیاج داریم. در این جهان و زندگی متلاطم و دارای فراز و فرود نیاز به معنای این تلاطم ها داریم. بعد میگوید دین اگر میخواهد ماندگار باشد در درجه اول باید حق باشد و افسانه نباشد. باید ریشه در حقیقت داشته باشد. دوم اینکه کسی که با دین مواجه میشود باید این حقانیت را تبیین کند.
وی گفت: بنابراین اولین کاری که پیامبران میکنند دعوت به نوعی برهان است. «قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ». یکی از کارهایی که در حکومت دینی باید اتفاق بیفتد این است که کسانی که شکاک هستند هم بتوانند پاسخی دریافت کنند. سومین ویژگی کارآمدی است یعنی باید در راستای نیازهای وجودی ما باشد. به تعبیر قرآن نسخه شفا باشد. «مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ». خواست ها امور آنی هستند، اما نیازها ماندگار و بنیادین هستند. دین حقی است برای عمل، پرواز، رهایی و شفا نه یک کلاس فلسفی. نگاه طبیبانه به دین یعنی اینکه دین کدام دردها را دوا میکند که البته پرداختن به آن از حوصله این جلسه خارج است، اما دنیای امروز به این مسأله احتیاج دارد.
استاد دانشگاه تهران با اشاره به چهار نیاز بنیادین ابراز داشت: یکی ترس از مرگ و جهان پس از مرگ. دوم نیاز به معنا و مشکل پوچی و نیهیلیسم. صرفاً با فلسفه و هنر و ادبیات از پوچی نمیتوان رها شد. سوم رهایی از تنهایی به معنای عمیق آن که همان نیاز به عشق است. عرفای ما به زیبایی خدا را به عنوان معشوق مطرح کردند و اگر ما میخواهیم به عشق برسیم باید دستان سرد ما در دستان گرم خداوند قرار بگیرد. چهارمین نیاز بنیادین نیز اضطراب وجودی ماست.
برخی در جامعه دارند دین عوض میکنند
علیزمانی با اشاره به اینکه ماجرای امام حسین (ع) و عشق به اباعبدالله مانند یک موتور حرکت است و هیچگاه سرد نمیشود، تصریح کرد: اما درباره اینکه چرا برخی مخاطرات برای دین شکل گرفته باید بگویم سیدجعفر شهیدی در پاسخ به اینکه چرا بعد از پیامبر آن اتفاقات افتاد، گفته است بعد از فتوحات مسلمانان، به دست آوردن طلا و نقره و مال و غنائم موجب انحراف آنها شد. معلوم نیست هر کدام از ما اگر در چنین موقعیتی قرار بگیریم چه میکنیم. باید به طور سیستماتیک مسائلمان را حل کنیم. ما از ابتدا بنایمان بر اعتماد به افراد بوده است. در صورتی که امروز همه کم کم داریم به این نتیجه میرسیم که ساختارهای مختلف ما باید عادلانه باشد.
میدان امروز خیلی سنگینتر و خطرناکتر از زمان شهید مطهری و شهید بهشتی است
وی گفت: در زمان جنگ فرق سرباز و فرمانده لشگر را نمیفهمیدیم. امروز هم این گونه افراد هستند. جنبههای مثبت و شکوه و عظمت امروز زیاد وجود دارد. ما به زیبایی نتوانستهایم از ارزشهای انقلاب دفاع کنیم. دینداری را باید مقداری وسیعتر بگیریم و با نسل جدید باید گفتوگو کنیم. میدان امروز خیلی سنگینتر و خطرناکتر از زمان شهید مطهری و شهید بهشتی است و جوان امروز بیشتر مورد هجوم است. در دوران آخرالزمان هستیم و ایمان در این شرایط کار سخت و دشواری است. اما مسئولیت داریم که این کار دشوار را انجام دهیم.
در پایان این مراسم از ویژهنامه ماه محرم «مجله موعود» و جدیدترین شماره مجله عربی «الصراط» رونمایی شد.