طی گفتوگوی تلفنی رئیسجمهور آمریکا و پادشاه سعودی، طرفین از یکدیگر تقدیر و تشکر کردهاند؛ ملک سلمان از آنچه که «تلاشهای آمریکا برای بازگرداندن صلح به منطقه» خوانده، قدردانی کرده، و ترامپ نیز بابت موافقت ریاض با گشودن حریم هوایی عربستان بر روی هواپیماهای اسرائیلی.
سوال اینجاست که چگونه ملک سلمان به این نتیجه رسیده که ترامپ “برای برقراری صلح در منطقه” تلاش میکند. آیا ملک سلمان زمانیکه از سلامت عقلی برخوردار بود، متوجه نشد که ترامپ قدس را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی معرفی و سفارت آمریکا را به این شهر اشغالی منتقل کرد، سپس حاکمیت اسرائیل را بر جولان سوریه، و نیز بر کرانه باختری و درهها به رسمیت شناخت و با طرح “صلح” سعودی مخالفت و راهحل دو دولت را رد کرد و به کمکها به آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی( آنروا) پایان داد و با طرح “معامله قرن”، در صدد حذف قضیه فلسطین است و رژیمهای عربی را برای نادیده گرفتن قضیه فلسطین و عادیسازی با رژیم اسرائیل، تحت فشار قرار داده است.
در مقابل این سیاستهای مخرب و فاجعهبار دولت ترامپ در قبال قضیه فلسطین، ملک سلمان از ترامپ به خاطر “تلاشهایش درخصوص صلح و قضیه فلسطین”!!! قدردانی میکند. اینجا، ناظران هیچ توجیهی برای ادعاهای ملک سلمان ندارند بلکه رژیم سعودی را متهم میکنند که عادیسازی علنی میان شیوخ نفتی و رژیم صهیونیستی را مدیریت میکند و در پشت پرده، دیگر حکومتهای عربی خلیجفارس را به عادیسازی سوق میدهد.
میتوان گفت، ملک سلمان چه زمانیکه از سلامت عقلی برخوردار بود و چه حالا که هذیانگویی میکند، همواره مطیع آمریکا بوده است. او این بار نیز تحت فشارهای ترامپِ احمق قرار گرفته تا روابط “استراتژیک” میان رژیمهای سعودی و صهیونیستی را علنی و ریاض با نتانیاهو رسما عادیسازی کند. به نظر میرسد این فشارها، ملک سلمان و پسرش “محمد” را در مضیقه قرار دهد. آلسعود که از جایگاه دینی عربستان سعودی به دلیل مکه مکرمه و مرقد نبی اکرم، بهرهبرداری میکند، نمیتواند روابط با رژیم صهیونیستی را علنی کند. هیچ شکی نیست که بین این دو رژیم عادیسازی وجود دارد ولی ترامپ به دلیل انگیزههای انتخاباتی، ملک سلمان و پسرش را تحت فشار قرار داده که این رابطه را از حالت محرمانه خارج و علنی کنند. تا به این ترتیب، اولین رئیسجمهور آمریکا باشد که توانسته است میان “رهبر جهان سُنّی” و رژیم اسرائیل رابطه ایجاد کند؛ دستاوردی که ترامپ آن را برهم زننده نتایج انتخابات ریاستجمهوری به نفع خود میداند.
واضح است اگر رژیم سعودی مجبور به عادیسازی علنی با رژیم اسرائیل شود مانند کسی است که دست به خودکشی میزند و اگر به فشارهای ترامپ تن ندهد گویا علیه اربابش شورش کرده است. لذا معتقدیم که ریاض برخی رژیمهای عربی حوزه خلیجفارس، از جمله بحرین را که از اراده مستقل سیاسی برخوردار نیست، به علنی کردن روابط با رژیم اشغالگر ترغیب میکند تا رضایت ترامپ و شانس او برای دستیابی به آرای لابیهای یهودی در انتخابات را تامین کند. در واقع، ترامپ راهحل میانه را قبول ندارد.