نیمنگاهی به اجزای بزرگترین نمایش مذهبی دنیا، نشان میدهد که اربعین یک رسانه اسلامی است. فرصتی با ظرفیتهای منحصربفرد و چندگانه که از نظر جامعیت، موضوعات متنوع و گوناگونی را در خود دارد از روابط بین الملل، ارتباطات میان فرهنگی گرفته تا فرصتهای مطالعاتی، رسانهای و حتی مباحث تربیتی، مدیریتی و غیره که هر کدام در جای خود قابل تأمل است و میتواند موضوع پایاننامههای دانشجویی و مقالات علمیباشد.
اربعین به عنوان یک واقعه مذهبی که پیامهای خاص خود را دارد یک نوع رسانه با ویژگیهای منحصربفرد خود خواهد بود. رسانهای پیچیده که در درون آن پیام از طرق مختلفی مبادله میشود.
بیشک استخراج هر یک از قوتها و فرصتهای اربعین و کاهش ضعفها و تهدیدهای آن دستاوردهای فراوانی را برای امت اسلامی خواهد داشت. متن پیشرو نتیجه مشاهدات میدانی و به نوعی تجربه نگاری نگارنده در اولین تجربه پیادهروی اربعین است که به منظور ارائه نکات کاربردی، اجرایی، محتوایی و غیره نگاشته شدهاست که امیدوار است پنجرهای جدید در مقابل مجریان و متولیان اجرای مراسم اربعین بگشاید. در نگارش متن بخشی از مشاهدات و تجربه های شخصی نگارنده به صورت بخشهای مجزا بیان شدهاست.
اربعین یک رسانه اسلامی
وقتی قدم در راه گذاشتم دلم میخواست مانند محققی که تحقیق میدانی میکند تمام مشاهداتم را ثبت و ضبط کنم و از همه آنها یک خروجی بگیرم. تمام مشاهداتم با تجربههای گوناگونی که طی این سالها هزینه هدررفت عمر را برای آنها صرف کردم در هم تنیده شدند و صدای استاد ارتباطاتم در گوشم طنین میانداخت که با آب و تاب برای ما اربعین را نوعی رسانه میدانست و میگفت اگر رسانه را وسیله انتقال پیام بدانیم هر وسیلهای که پیامی را انتقال بدهد یک رسانه است.
بر این اساس اربعین به عنوان یک واقعه مذهبی که پیامهای خاص خود را دارد یک نوع رسانه با ویژگیهای منحصربفرد خود خواهد بود. رسانهای پیچیده که در درون آن پیام از طرق مختلفی مبادله میشود. در ذهنم با او مباحثه میکردم و میگفتم استاد ارزش خبری مجاورت و دربرگیری، فراوانی و شگفتی مواردی هستند که میتواند اربعین را به عنوان یک واقعه مهم در صدر جریانهای خبری قرار دهد. در کنار اینها، سوژههای نابی که هر ساله در بین زائران اربعین قابل شناسایی است ظرفیت عظیمیبرای تولیدات هنری و رسانه ای خلق کردهاست از شعر و قطعات ادبی گرفته تا تولید مداحی، سرود، فیلم، سریال و… همچنین ظرفیت مطالعاتی اربعین از نظر جامعه شناسی، فرهنگ شناسی، مردم شناسی و… قابل توجه است.
همگرایی بین فرهنگی
در این کشمکش خیالی با استادم بودم که صدای مداح عراقی باسم الکربلایی که قطعه یا ابوفاضل را اجرا میکرد توجه من را به خود جلب کرد به سمت موکب رفتم و به بهانه استراحت به نوای یاابوفاضل گوش دادم. چه میگوید این مداح در وصف جدایی زینب(س) و عباس(س) که بی آنکه عربی بدانم پا به پای بیتهای شعرش اینچنین بارانیام! بعد از برگشت به ایران این مداحی را با زیرنویس فارسیاش دانلود کردم. به این فکر کردم که اگر قبل از اربعین مداحان ایرانی و عراقی جلسهای داشته باشند که در آن به انتقال تجربیات بپردازند و تولیدات جدید فراملی و چند زبانه ای تولید کنند، چهقدر میتواند به همگرایی بین فرهنگی میان زائران ایرانی و عراقی و سایر کشورها در اربعین کمک کند.
به خصوص آنچه بیش از سایر چیزها توجه من را به خود جلب میکرد محتوا و شعرهایی بود که از موکب۲ها پخش میشد و وقتی آن را با محتوای مداحیهای داخل کشورخودمان مقایسه میکردم بیشتر شگفتزده میشدم. چرا که در مضامین آنها توجه به احکام، دعا، نماز و زیارت و مسائل عاطفی با هم و در کنار هم بیان شدهبودند. میتوان گفت اگر زائران همه زبان عربی با لهجه عراقی میدانستند چقدر این مداحی ها میتوانست برای آنها از نظر محتوایی قابل استفاده و کاربردی باشد. همچنین، در تولید سبکهای جدید مداحی و گزینش محتواها در بین مداحان ایرانی نیز موثر است.
با پای دل یا با پای عقل
در اول سفر با دوستم نسرین که پسر۸ماهه اش را به این سفر آورده بود بحث کردیم آیا او وظیفه داشت به این سفر بیاید؟ آیا این سفر برای محمد فاضل ۸ماهه خطرناک نبود؟ آیا او باید به نقش مادریاش توجه میکرد یا به تمنای دلش ارج مینهاد؟ من اِشکال را در سکوت واعظان میدانستم. چرا که فقط در سخنرانیها تکیه بر شور است و عشق و آن روی سکه که عقل است را مسکوت گذاشتهایم. چرا سخنرانان به سوالات اینچنینی در سخنرانیهایشان پاسخ نمیدهند.
زنانبارداری که به عشق امام حسین(ع) در این راه گام میگذارند را نیز به این مورد بیفزایید. آیا در این سفر باید با پای عقل رفت یا دل؟ آیا این سفر برای اشخاصی، سفر حرام خواهد بود یا خیر؟ به نظر میرسد مباحث اینچنین نیاز به بررسی و واکاوی حتی در سطح برنامههای مذهبی رسانه ملی را دارد. به خصوص در بخش خانمها که شور و احساس و عاطفه در اوج خودش است. باید برخی مسائل که نقشها و وظایف زنان را نیز در برمیگیرد مطرح شود. اجرای برنامههای کارشناسی و پاسخ به سوالات و شبهات این بخش یکی از مواردی است که تا حدی مورد غفلت قرار گرفته است در صورتی که آسیبهای زیادی به همراه دارد.
مشق خادمی هیئت
اولین تجربه توقف در منزل یک خانواده عراقی یکی از متفاوتترین تجربیات زندگیام بود. عاشقانی که بی هیچ چشمداشتی و فقط به عشق ارباب کمر خدمت برای زائران بستهاند. یادم است در بحث خادمی هیئت در ایران همیشه برخی از متولیان به دنبال ارائه نکات کاربردی و قابل اجرا برای برپایی هیئت بودند.
به خودم میگفتم اگر می خواهیم خادمی هیئت آموزش دهیم باید یک سفر بچه هیئتیها به پیادهروی اربعین بیایند. در اینجا مشق عاشقی و خادمی دیدنی است و نه گفتنی. خادمییعنی صبوری، ایثار، سخاوت و بیتابی برای زوارالحسین. یعنی با تمام خستگیات که نان و غذا پختهای و منزل را آماده کردهای، لباس زائر را بشویی و سفره برایش پهن کنی. رختخوابش را آماده کنی و وقتی تشکر میکند ناراحت شوی که چرا تشکر میکند. این برای او نبوده است. برای ارباب بوده است و اگر حتی مهربان نیستی در اربعین مهربان بودن را مشق کنی.
مدل مدیریت اسلامی
به نظر شما از نظر مدیریتی چگونه می توان ۱۷ میلیون زائر را برای حداقل ۷ روز پشتیبانی کرد؟ آن هم زائرانی که هر کدام برنامه خاصی برای سفر دارند. به راستی کسی میتواند ادعا کند که پذیرایی و اسکان ۱۷ میلیون زائر اربعینی را یک دولت قدرتمند برنامهریزی شده انجام میدهد. آیا دولت عراق به هر کدام از این خانوادهها گفته است که کدام زائر از درب منزل آنها رد میشود و نیاز است آن زائر را به خانه خود دعوت کنند و نه زائر دیگری را؟
دیدن این نحوه پذیرایی از زائران و همدلی در اربعین، من را یاد کلاس مدیریت اسلامی میانداخت. آنجا که استاد میگفت در اسلام مسائل و مشکلات بیشتر در سطح خرد حل میشود تا در سطح کلان و بیشتر محله محور است. به نظر میرسد استخراج مدل مدیریت اربعین و ارائه الگوی تطبیقی آن در برخی موارد در بخشهای مدیریتی، میتواند راهگشای برخی مسائل کشور باشد.
آگاهی قبل از حرکت
یکی از تجربیات جالب این سفر مشاهده همکاری خادمان ایرانی با خادمان عراقی در برخی مکانهای خاص بود. یادم هست اولین شب در نجف را در قسمت خانمهای حرم امیرالمومنین(ع) گذراندیم. جایی که رفتار خادمان ایرانی و عراقی بسیار جلب توجه میکرد. تفاوت میان فرهنگی آنها در برخی موارد مشکلساز بود. در آنجا خادمان ایرانی برای هر نفر یک پتو روی فرش پهن میکردند، مدل آنچه در اعتکافها میبینیم. اندکی بعد خادمان عراقی آنها را جمع میکردند و بعضاً دلخوریهایی را به وجود میآورد.
به نظر میرسد گروهها و برنامهریزان، لازم است از برخی نکات فرهنگی قبل از ورود به پیادهروی اربعین آگاهی یابند. این مسئله نه تنها در رفتار خادمها بلکه در رفتار زائرها هم جلب توجه میکرد. زنان ایرانی که بعضا لباس رنگ روشن بر تن داشتند و با تعجب زنان عراقی روبرو میشدند. حتی دختربچههای عراقی در موکب ها و منازل سوال میکردند چرا اینها لباس مشکی بر تن ندارند؟ چرا که در فرهنگ آنها اربعین باید لباس مشکی بر تن داشت و حتی بچهها از این قاعده مستثنی نیستند.
اینکه متولی ارائه نکات تابوهای فرهنگی به زائران ایرانی کیست باید مشخص شود. آیا رسانه ها باید اطلاعرسانی کنند؟ یا آژانسها و یا سازمانها و نهادهای دیگر مانند حج و زیارت و غیره. به هر حال توجه به تابوهای فرهنگی کشور میزبان یکی از مهمترین نکاتی است که نباید در آموزش آن به خادمان و زائران ایرانی از آن غفلت کرد.
هر زائر، یک خادم
یک مسئله عمومی در این سفر بیتوجهی زائران به نظافت مسیر است. اکثر زائران زبالههایی را که باید در جایگاه خاص آن قرار دهند، در طول مسیر رها میکردند و به راه خود ادامه میدادند. یکی از همسفرهایمان در یک حرکت داوطلبانه هر زبالهای را که میدید، داخل کیسه میریخت و در کنار یک سطل آشغال قرار میداد.
مشاهده این نکات ریز که میتوانست در سطح کلان آن منجر به بیماری شود، چگونه باید مدیریت شود تا کمترین هزینه را برای کشور میزبان داشته باشد؟ به نظر میرسد در این زمینه از ظرفیت خود زائران نباید غافل شد. اگر هر زائری یک خادم باشد ولو اینکه لیوانها و بطریهای یکبار مصرف را جمع کند، بخش زیادی از مسائل بهداشتی طول مسیر حل میشود. و شاید دیگر کسی باقی نماند که زبالهاش را رها کند. شاید با ایجاد میزهایی تبلیغی در بخشهای مرزی و توجیه زائران، ایجاد پویشهای مردمیبتوان بار این کار را کاهش داد و زائران را توجیح کرد.
خانمها مقدماند
به کربلا رسیدم. گروه خسته بودند و بعضیها آنقدر خسته بودند که نمیخواستند حرم بروند. حدود۲ساعت در کربلا گشتیم تا در نهایت موکبی که هم آقایان و هم خانمها را در خود جای دهد یافتیم. یکی از مهمترین سختیهای این سفر کم بود مکان امن و مناسب برای خانمهاست. علیرغم تعداد قابل توجه زائران خانم در پیادهروی اربعین، تعداد مکانهای ویژه بانوان پاسخگوی آنها نیست. نیمنگاهی به آمار حضور خانمها در مراسم پیادهروی اربعین نشانگر نیاز به تدارک مکانهای بیشتری برای بانوان است. به خصوص از موکبداران ایرانی انتظار بیشتری برای حمایت از بانوان میرود. مسائل امنیتی نیز در این مسئله دخیلاند. برای خانمها امکان حضور در هر منزل و خانهای فراهم نیست.
درس سقایی
از مهمترین توشههای سفر اربعین بحثهای تربیتی، برای تمام گروههای سنی زائران و به خصوص کودکان است. نحوه برخورد، نشست و برخاست، پذیرایی، احترام و… با زائران و متقابلاً هدیه دادن زائران به خانواده میزبانان، بازی و تعامل کودکان با یکدیگر و به خصوص مشاهده کودکانی که توسط والدین تشویق میشوند تا با سقایی از زائران پذیرایی کنند، درسهای تربیتی خاصی نهفته است که نیاز به توجه و تقویت دارد.
از آب گلآلود ماهی نگیریم
هنوز برای برنامه ورود و خروج زائران در مرزها شکل منسجم و کارآمد وجود ندارد. در برخی موارد سیستم قطع میشود. نیروی انسانی در گیت نیست و… هنوز مسئله حمل و نقل زائران و افزایش خودسرانه و فردی قیمتها وجود دارد. اتوبوس انتقال زائران از مرز به سمت پایانه رایگان است. اما راننده برای هر نفر۳۰۰۰ تومان کرایه میگیرد. ای کاش مسئولین برای یکبار هم که شده در مراسم اربعین جرأت ثابت نگه داشتن قیمتها را به خود میدادند و برای آن فرآیند تعریف میکردند. و ای کاش حداقل در بخش حمل و نقل برای یکبار هم که شده فرهنگ نگرفتن ماهی از آب گلآلود را به احترام زائران امام حسین(ع) تمرین میکردیم.
حرف آخر
در مجموع توجه به ظرفیتهای آشکار و پنهان اربعین نیاز به برنامهریزی و تدارک پروژهای مطالعاتی دارد. متولیان فرهنگی و علمیکشور نباید از آن غافل باشند. در بحث تعاملات میانفرهنگی، اطلاعیابی و آگاهیبخشی از تابوهای فرهنگی به خادمان و زائران، تولید محصولات فرهنگی و رسانهای چندزبانه، شناسایی سوژههای رسانهای و هنری برای تولیدات هنری و برنامهسازی، استخراج و تقویت ظرفیتهای تربیتی و مدل مدیریت اسلامی، برنامهریزی برای ارائه خدمات بهتر و مناسبتر موکبهای ایرانی به زائران و بخصوص خانمها، جلوگیری از سوء استفاده برخی افراد برای افزایش قیمتها و آموزش قبل سفر به زائران، خادمان و موکبداران با تکیه بر عناصر فرهنگی کشور میزبان از مهمترین مواردی است که باید متولیان و برنامهریزان بیش از پیش به آنها توجه کنند.
نویسنده: اعظم علی اصفهانی | نسیم آنلاین