رسول خدا (ص) و ائمه اطهار (ع) هیچگاه به دعا اکتفا نکردند. پیامبر (ص) در جنگ، مانند فرماندهان نظامی، سپاه را با تدبیر نظامی سامان میداد بعد از کسب این آمادگیها دست به سوی آسمان برمیداشت.
ماه رجب یکی از ماههای پرفضیلتی است که اعمال مختلفی برای آن نقل شده است. یکی از این اعمال خواندن روزانه دعای «یا من ارجوه لکل خیر» است. آنچه در ادامه میآید، بخش نخست سخنرانی امام موسی صدر درباره دعای ماه رجب است که در کلاس اعضای ارشد جنبش امل لبنان ایراد شده است.
گفتنی است در این کلاسها مباحث فرهنگی، اعتقادی، اقتصادی و سیاسی برای بالا بردن سطح آگاهی شرکت کنندگان مطرح میشد. بخش نخست این سخنرانی به شرح ذیل است:
«در این روز از ماه مبارک رجب دلم میخواهد این دعای پربرکتی را که بعد از هر نماز میخوانیم و مستحب هم هست، بخوانیم و تفسیر کنیم، زیرا همانطور که میدانید، دعا در روزهای نخست اسلام، نقش بسیار مؤثری داشت و مسلمانان در زندگیشان و در برقراری ارتباط با خدا از آن بهره میبردند، اما بهتدریج مثل همه چیز و مثل بسیاری ارزشهای اسلامی، مفهوم اصلی خود را از دست داد و چنان شد که همه مسلمانان یا دست کم برخی آنان با این طرز تفکر که دعا کافی است، کار و تلاش را و درمان بیماری و دست به کار شدن و آماده کردن خود را برای برطرف کردن مشکلات بزرگ و کوچک رها کردند و به دعا اکتفا کردند. اگر کسی مریضی داشته باشد، به جای اینکه با مراجعه به پزشک بیماری خود را درمان کند، به دعا بسنده میکند و چنین باور دارد که دعا مستقلاً مایه شفا و بهبود بیماری است.
در یکی از جمعههای گذشته، نقش دعا را در زندگی مسلمانان مطرح کردیم و گفتیم که رسول خدا (ص) و ائمه اطهار (ع) هیچگاه به دعا اکتفا نکردند. پیامبر (ص) در جنگ، مانند فرماندهان نظامی، سپاه را با تدبیر نظامی سر و سامان میداد، روحیهها را بالا میبرد، نقاط ضعف را برطرف میکرد، مواضع راهبردی اتخاذ میکرد و دستور میداد که سپاه در دامنه کوه بجنگد یا دفاع کند یا مستقر شود. بعد از کسب این آمادگیها دست به سوی آسمان برمیداشت و از خدا درخواست یاری و پیروزی میکرد. هیچگاه ندیدند که او به دعا بسنده کند.
اگر دعا بهتنهایی کافی بود، چرا این همه سختی و دشواری را تحمل کنند؟ بله دعا لازم است و باید همه مراحل کار و تلاشمان همراه دعا باشد. قرآن کریم میگوید: «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ.» [۱] امیرمومنان علی (ع) به آن پیرزن فرمود: مقداری قطران به دعایت اضافه کن. قبلاً در این باره صحبت کردهایم که انسان در زندگی خود باید کار کند، تلاش کند، از اسباب مادی استفاده کند و بعد از آنکه همه توان خود را به کار برد، از خدا که گرهگشا و چارهساز حقیقی است، کمک بخواهد. باید اول تلاش کنیم، سپس به انتظار برآورده شدن دعاهایمان بنشینیم. اما دعا، طبق فرموده امام (ع)، بهتنهایی در حق کسی که کار و تلاش را رها کرده، مستجاب نمیشود. همه امور و شئون ما چنین است و دعا بهتنهایی کارساز نیست. نمیخواهم این بحث را دوباره تکرار کنم.
خواندن دعا و آشنایی با تفسیر آن موجب هدایت و بهترین توشه زندگی است
همچنین گفتیم که اگر در این دعاهایی که از ائمه (ع) به دست ما رسیده، دقت کنیم، میبینیم که در آن، معارف هست، استغفار هست، معرفت حقایق دینی هست و انسان با این دعاها سطح معنویت خود را بالا میبرد. وقتی درمانده میشوی و اسباب عادی بیاثر میشود و همه توان خود را به کار میگیری و به نتیجه نمیرسی، وقتی مردم تو را تنها میگذارند و دوستانت خیانت میکنند، اینجاست که باید به خدا رو کنی چنانکه قرآن مجید میگوید: «أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ.» [۲] بنابراین، خواندن دعا و آشنایی با تفسیر آن موجب هدایت و افزایش شناخت است و بهترین توشه زندگی است.
«یا من أرجوه لکل خیر.» (ای آن که در هر خیری چشم امید به تو دارم.) یعنی: پروردگارا! ما کار و تلاش میکنیم، به پزشک مراجعه میکنیم، زحمت میکشیم، به سفرهای تجاری میرویم، کشاورزی میکنیم و در پی کسب روزی میدویم، ولی با این همه، تنها از تو امید خیر و نیکی داریم. طبق فرمودهات برای درمان و شفای بیماریهایمان به پزشک مراجعه میکنیم ولی در همان وقت، دلمان با توست و میدانیم که خاصیت اثرگذاری اسباب عادی از توست. تویی که راه درست را به پزشک نشان میدهی و طریق مداوای بیماری را به او میآموزی. تویی که خواص شفابخشی را در داروها قرار دادی. غیر از این است؟ چه کسی خاصیت شفابخشی و آرامشبخشی را در آسپرین قرار داده است؟ چه کسی خواص علق را در آن قرار داده است؟
این دعا به تو یاد میدهد که ای انسان، بیش از حد به سعی خود متکی نباش. سعی و تلاش واجب است، ولی همه خیرها از جانب خداست. اگر چنین شد، وقتی سراغ رئیس، دکتر، یا همسایه میرویم یا به کار خانه و دیگر امور زندگیمان میپردازیم، اینها را همه چیز نمیدانیم، بلکه به چشم وسیله به اینها نگاه میکنیم
خدایا! تو هستی که تشخیص صحیح را به پزشک الهام میکنی تا پاسخ درستی به بیمار بدهد. پس همه خیر و خوبیها از پیش توست. تو خودت دستور دادی که خود دست به کار شویم و به پزشک مراجعه کنیم و درمان بیماریمان را از او بخواهیم، و الاّ شفادهنده حقیقی تویی. در انجام دادن وظایف خانگیمان هم ما تلاش خود را در تربیت فرزندانمان به کار میگیریم، با آنان صحبت میکنیم، تأدیبشان میکنیم، تهدیدشان میکنیم، اجبارشان میکنیم، ولی این را میدانیم که خداوند در قرآن خطاب به پیامبر (ص) میفرماید: «إِنَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَن یَشَاء وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ.» [۳] بنابراین، ما همه توان خود را در راه تربیت فرزندانمان به کار میگیریم، ولی مغرور نمیشویم و نمیگوییم: ما بودیم که فرزندانمان را تربیت کردیم. هرگز، تو نمیتوانی فرزندانت را بهتنهایی تربیت کنی. در راه تربیت آنان باید زحمت بکشی و لحظهای کوتاهی نکنی، ولی در همان حال باید دلت با خدا باشد و از او کمک بخواهی، زیرا او منشأ همه خوبیها و خیرهاست. هنگام جنگ با دشمنانمان آموزش میبینیم، کار میکنیم، آمادگی کسب میکنیم، صفوف خود را منظم و متحد میکنیم و همه توان خود را به کار میگیریم و تا حد توان، جانب احتیاط را مراعات میکنیم، ولی در همان وقت مثل رسول خدا (ص) دلمان با خداست و از او یاری میخواهیم.
در رفع مشکلات اجتماعی، گرفتاریهای مالی، در تجارت، کشاورزی و ارتباط با مردم نیز تمام سعی خود را میکنیم، ولی در عین حال میگوئیم: «یا مَن أرجُوهُ لِکُلِّ خَیرٍ.» او منشأ خیر است. نظرهای راهگشا را او الهام میکند. اوست که به دانشمندان علم میآموزد. صاحب هر خیروبرکتی اوست. ببینید امام (ع) چگونه راه درست کار کردن را به ما یاد میدهد. اگر در ماه رجب بعد از هر نماز دعای «یا مَن أرجُوهُ لِکُلِّ خَیرٍ» را با حضور قلب بخوانی و بعد از خارج شدن از مسجد، سراغ کسب روزی یا تربیت فرزندان یا کشاورزی یا حل مشکلات زندگی یا درمان بیماری بروی، در این صورت این دعا به تو یاد میدهد که ای انسان، بیش از حد به سعی خود متکی نباش. سعی و تلاش واجب است، ولی همه خیرها از جانب خداست. اگر چنین شد، وقتی سراغ رئیس، دکتر، یا همسایه میرویم یا به کار خانه و دیگر امور زندگیمان میپردازیم، اینها را همه چیز نمیدانیم، بلکه به چشم وسیله به اینها نگاه میکنیم.
«یا مَن أرجُوهُ لِکُلِّ خَیرٍ وَآمَنُ سَخَطَهُ عِندَ کُلِّ شَرٍّ.» به خدا میگوئیم: خدایا! ما در همه بدیها و مشکلات و بلاها خود را از خشم و غضب تو در امان میبینیم. عبارت روشن است. میگوید: خدایا! ای کسی که در همه بدیها از خشم او در امانیم. این به توضیح نیاز دارد، زیرا میدانیم که ناامیدی از رحمت خدا و احساس ایمنی از خشم او، دو گناه از گناهان کبیره بهشمار میآیند. خواهش میکنم دقت فرمائید، عزیزان! اینها جزو معارف دینی ماست و باید اینها را بدانیم. دهها سال است که این دعاها را میخوانیم. باید بدانیم چه معانی و چه گنجینههای گرانقیمتی در آن هست.
ایمنی از خشم خدا این است که انسان مطمئن باشد که عذاب و اذیتی به او نخواهد رسید و بیخیال و آسودهخاطر باشد. این گناهِ کبیره است. ناامیدی از رحمت خدا هم از گناهان کبیره است. انسان ناامید، امیدی به آینده ندارد. همه چیز را تمام شده میبیند. چنین میپندارد که رحمت خدا شامل حال او نخواهد شد و در توبه به روی او بسته است. این حالت خطرناکی است، احساسی شیطانی است. تا وقتی انسان زنده است، خوف و رجا را باهم دارد. خوف و رجا دو عاملاند که باید همیشه در وجود انسان باقی بمانند. انسان ناامید از رحمت خدا گنهکار است. انسان تا وقتی زنده است و درِ توبه باز است، میتواند هر لحظه که بخواهد، به توبه پناه آورد. انسان نباید احساس ناامیدی و نیز احساس امنیت داشته باشد. نباید مطمئن باشد که همه چیز تمام شده و راه بازگشت ندارد یا جای خود را در بهشت بداند و خیالش آسوده باشد. این فکر خطرناکی است.
اگر احساس امنیت از خشم خدا گناه است، چگونه دعا میگوید: «وَآمَنُ سَخَطَهُ عِندَ کُلِّ شَرٍّ»؟ حقیقت آن است که وقتی گرفتار خشم و غضب خدا میشویم، منشأ آن مکر و شر و عذاب خدا نیست، بلکه همه بدیها و شرها و بلاها از جانب خود ماست، نه از جانب خدا. چرا؟ زیرا خداوند خالق ماست و ما را دوست دارد. از رگ گردن به ما نزدیکتر است. نسبت به ما از پدر و مادر دلسوزتر است. چگونه میتواند ما را عذاب کند؟ این با عقل جور درنمیآید. ما هستیم که با دست خود، خودمان را گرفتار عذاب میکنیم. «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ.» [۴] چرا به سبب اعمال مردم، فساد و عذاب دامنشان را گرفته است؟ جوابی دارد که بیانگر رحمت و لطف خداست: «لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ.» [۵] مثَل این بلاها و مشکلاتی که از ناحیه خدا به ما میرسد، مثَل پدر و مادر دلسوز و مهربان در تربیت و تأدیب فرزندانشان است. مادر فرزندش را میزند، به او ناسزا میگوید، و احیاناً لعن و نفرین میکند، ولی آیا بدی او را میخواهد؟ این همه کتک و داد و فریاد بر سر فرزندش، تنها به این منظور است که او تربیت شود و ادب یاد بگیرد. چرا خشکیها و دریاها به سبب اعمال مردم پر از فساد شده است؟ برای آنکه خداوند نتیجه برخی از کارهایشان را به آنان بچشاند و نشان دهد؛ شاید به راه هدایت برگردند.
بنابراین، شر و عذاب از جانب خدا نیست. خدا خیانت نمیکند، به کسی ضرر نمیزند، خشم نمیگیرد و عذاب نمیکند. اینها همه از جانب خود ماست، بلاهایی که دامنگیرمان شده، نتیجه کارهای ماست. بلاهایی که در روز قیامت گرفتارشان خواهیم شد، تجسم اعمال ما در این دنیاست. قد افلح من زکها و قدخاب من دساها (شمس/۱۰) در این بلاها و مشکلات خیر عظیمی وجود دارد. بدبختی و فقر و تفرقه و مرضی که جامعه ما دچارشان است، از کار من و تو، از سعادت و بدبختی و عمل من و تو و امثال من و تو ناشی میشود. بنابراین، از خداوند متعال که هر خیری را از او امید داریم و از هر شرّی نزد او احساس امنیت میکنیم، شرّی صادر نمیشود. منشأ همه شرور خودمان هستیم. این است معنای جمله «وَآمَنُ سَخَطَهُ عِندَ کُلِّ شَرٍ.»