نصیر صاحبخلق
رؤیاهای عهد عتیقی لوتر در پروتستانتیزم
قبل از آشنایی جوامع اروپایی با فلسفه روشنگری، در ذهن انسانهای این جوامع، سؤالات بیپاسخ چندانی وجود نداشت. درباره اینکه «انسان کیست؟»، «زندگی چه مفهومی دارد؟»، «چگونگی دستیابی انسان به حقایق» و اینکه «چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است»، نظریات چندان متفاوتی وجود نداشت. دین پاسخگوی این گونه سؤالات بود و زعامت مردم بر عهده کسانی بود که صلاحیت دینی داشتند.
در رأس ارزشهایی که توسط دین به انسان آموزش داده میشد نیز «گذرا و بیارزش بودن دنیا»، «وجود حیات جاوید پس از مرگ» و ضرورت تلاش انسان برای دستیابی به آن ـ ایمان به آخرت ـ قرار داشت؛ اما روندی که با پروتستانتیزم آغاز شد و با روشنگری ادامه یافت، نفوذ دین ۱ را از میان برداشت.
در چنین شرایطی تلاشهای جدید برای پاسخ به سؤالاتی که در بالا مطرح شد آغاز گردید و ایدئولوژیهایی چون لیبرالیزم، سوسیالیزم، فاشیزم و… پدید آمد.
آنچه در اینجا جالب توجه است وجه اشتراک تمامی این ایدئولوژیها است و آن نظر غیردینی آنها در ارتباط با چیستی انسان، زندگی و دنیا بود. به بیانی دیگر همه آنها از بهشتی که دین به مثابه ارزشی پایه به انسان نشان میداد، روی گردانیده، تحقق بهشتی زمینی یا بهشت دنیایی را وعده میدادند و این موضوع را که انسان پس از مرگ با چه مسائلی روبهرو خواهد بود، نادیده انگاشته، تنها به زندگی دنیایی و رخدادهای آن علاقه نشان میدادند.
معماران فلسفه روشنگری ـ همانطور که در صفحات بعدی با دلایل و مدارک به آنها خواهیم پرداخت ـ اصولاً با رد اندیشه و اعتقادات مسیحی «بیدین» نمیشدند، بلکه دقیقاً برعکس «دین» جدید و کاملاً متفاوتی را میپذیرفتند. این دین، دین «بیخدایی» نبود، بلکه غالباً «دئیست»ها ۲ روشنفکرانی بودند که به خالق و پدیدآورنده جهان معتقد بودند. تنها تفاوت اساسی و اصولی بین مسیحیت و این دین جدید مردود شمردن آخرتگرایی و زندگی پس از مرگ بود. کوتاه سخن اینکه همراه با ایدئولوژیها دینهای غیرآخرتگرا نیز سر برداشتند که هدف آنها دستیابی به «بهشتهای روی زمین» بود.
«پروتستانتیزم» نیز به عنوان اولین عامل مهم در تضعیف آخرتگرایی، سردمداری دینهای غیرآخرتگرا را عهدهدار شد. حال باید دید که عامل جذب روشنفکران به این دین غیرآخرتگرا و اندیشهای که آنها را در این رابطه تحتتأثیر قرار داد چه بود.
گفته میشود که اندیشمندانف غربی پایهگذار رنسانس تحتتأثیر تمدن یونان باستان قرار گرفتند. آیا دینی وجود داشته است که از گذشتههای دور به دنبال «بهشت زمینی» بوده و به عنوان «عامل تمدنی و اعتقادی» پروتستانها و روشنفکران را تحتتأثیر خود قرار داده باشد؟ در این رابطه سخنان «علیعزت بگوویچ» ۳ رئیسجمهور سابق بوسنی هرزگوین و یکی از اندیشمندان جهان اسلام بسیار روشنگر است:
در میان تمامی ادیان، یهودیت دینی دنیوی و دارای تمایلات چپ است. بهشت دنیوی موعود و کلیه تئوریهای یهودی مطروحه، از این تمایل ناشی میشود. «کتاب ایوب» رؤیای تحقق عدالتی است که باید در این دنیا محقق شود. یعنی در آن دنیا نه، بلکه در این دنیا فوراً باید تحقق یابد …! یهودیان خبر از آمدن ملکوت خداوند، قبل از آمدن حضرت عیسی(ع) را دادهاند، اما آنها برخلاف مسیحیان نه در آن دنیا که در همین دنیا آن را انتظار میکشند. در ادبیات دینی یهود در اوان ظهور مسیحیت ۴، مسیح به عنوان شخصیتی که عدالت را به اجرا درمیآورد مورد مدح و ستایش قرار میگیرد … برای کسانی که اهل راستی و درستی هستند دنیای فاقد خوشبختی مفهومی ندارد. این بنیاد و اساس عدالت یهودی و هر عدالت «اجتماعی» است.
ایده بهشت دنیایی در ذات خود یهودی است. نه تنها از نظر محتوا بلکه از نقطهنظر منبع و سرچشمه نیز چنین است. قالبی یهودی برای تاریخ گذشته و آینده، برای ستمدیدگان تمامی دورانها و بدبختیها که فراخوانی پرقدرت است. این قالب را قدیس آگوستین به مسیحیت و مارکس به سوسیالیزم منتقل کرد. ۵ تمامی قیامها، اتوپیاها، سوسیالیزمها و دیگر جریاناتی که خواستار ایجاد بهشت در روی زمین هستند، در بنیان و ماهیت خود دارای آبشخوری توراتی و عهد عتیقی بوده و ریشهای یهودی دارند.» ۶
این تحلیل بسیار خردمندانه است. حقیقتاً برخلاف اسلام و مسیحیت، در دین یهود ایمان به آخرت وجود ندارد، بلکه برعکس میل و حسرت دستیابی به «بهشت زمینی» و به بیانی دیگر «وابستگی به دنیا» در آن وجود دارد. شدت این وابستگی را قرآن کریم چنین بیان میدارد:
آنان را از مردم دیگر، حتی مشرکان به زندگی این جهانی حریصتر خواهی یافت و بعضی از کافران دوست دارند که هزار سال در این دنیا زندگی کنند، و این عمر دراز عذاب خدا را از آنها دور نخواهد ساخت که خدا به اعمالشان بیناست.» ۷
به همین علت رویکرد این روند که با پروتستانتیزم آغاز گردیده، با روشنگری ادامه یافت، از «بهشت اخروی» به سوی «بهشت دنیوی» و از مسیحیت کاتولیک به یهودیت است. جریان روشنگری که به اوج قله لذتپرستی ۸ رسیده ـ تا آنجا که وابستگی آن به دنیا در بالاترین حد خود است ـ از مسیحیت کاتولیک ـ که به دست شستن از دنیا دعوت مینماید ـ بسیار فاصله دارد و به یهودیتی که ویژگی آن در آیه قبل مشخص شده، بسیار نزدیک است اما این نقطه عطفی که از نظر فلسفی تحتتأثیر آشکار اندیشههای عبرانی است، عملاً چگونه قابل تغییر است؟ آیا این رخداد امری اتفاقی بوده است یا معماران پروتستانتیزم و روشنگری در چمبره «یهودیزه شدن» گرفتار آمده بودند؟
پروتستانتیزم، عهد عتیق و لوتر
پروتستانتیزم حرکتی بود که نظام اروپایی ایجادشده تحت اقتدار کلیسای کاتولیک را ویران ساخت. همراه با پروتستانتیزم دین از مفهوم حقیقی خود جدا شده، به کاتالیزوری اجتماعی تبدیل شد که اهداف نظام فکری سکولار را تقدیس نمود و بدینترتیب پیشاهنگ حرکتی گردید که حیات دنیوی را به اساسیترین هدف انسان بدل ساخت.
به عنوان یکی از دستاوردهای این فرآیند، اقتدار کاملاً از اتوریته الهی جدا گردید. دین از مسئولیت «ایجاد و تأسیس نظام» خود منفک شده، خود تابعی از نظامی گردید که مستقر شده بود. یکی دیگر از دستاوردهای پروتستانتیزم ـ که با همه موارد یاد شده مرتبط بود ـ همانگونه که از طرف «ماکس وبر» ۹ در اثر مشهور او مورد یادآوری قرار گرفته و از سوی تمامی علمای علوم اجتماعی پذیرفته شده، اخلاقی مناسب با نظام سرمایهداری اروپا بود.
باید پرسید آن چیزی که معماران پروتستانتیزم را ضمن جدا نمودن از کلیسای کاتولیک دچار چنین گمراهی بنیادی نمود چه بود؟ چگونه و از چه طریقی به سمت آرمان بهشت زمینی متمایل شده بودند؟
هنگامی که چگونگی پیوستن لوتر به عنوان مهمترین رهبر و پیشوای پروتستانتیزم به این باور را مورد مطالعه قرار میدهیم، با تمایلات شدید و فوقالعاده او به دین عبرانی و منابع این دین روبهرو میشویم.
لوتر به هنگام اعلام اساس دین جدید خود که با سنتهای کلیسای کاتولیک کاملاً متفاوت بود، به عهد عتیق متمایل شده بود. او که زبان عبرانی را آموخته بود، به مطالعه منابع عبرانی پرداخت. لذا او و همفکرانش در منابع یهودی چیزهای بسیاری یافتند.
در دانشنامه یهود ۱۰ درباره این موضوع چنین آمده است:
حرکت اصلاحی مسیحی در حد بسیار وسیعی از ادبیات و فلسفه یهودی تأثیر پذیرفته بود. به طوری که به آن از جانب رقبا و مخالفین این رفورم و حرکت به عنوان «یهودیگری» نگاه میشد … گروههای مختلف پروتستان به فرمان تورات به عباداتی ازجمله آیین «شابات» که از نظر کلیسای کاتولیک مطرود و منسوخ اعلام شده بود، پرداختند و به عهد عتیق (تورات) بیش از عهد جدید (انجیل) وابسته شدند.
تمامی رهبران شاخص و مهم اصلاحگرایی مسیحی در قرن پانزده و شانزده با زبان عبری آشنایی داشتند و منابع یهودی را مورد مطالعه قرار میدادند و بدون استثنا تمامی آنها به تئولوژی عهد عتیق بازگشتند. جان هاوس ۱۱، زوینگلی ۱۲ ، میخائیل سروتوس ۱۳، کالوین ۱۴ و لوتر از جانب مخالفین خود متهم میشدند که یا یهودی شدهاند و یا یهودیزه گردیدهاند.
تأثیرات قطعی عهد عتیق (تورات) در مذاهب پیورتانیزم و انگولو ـ آمریکن مشاهده شد.» ۱۵
تأثیرپذیری لوتر و همفکران او از عهد عتیق، به طور طبیعی موجب بروز تغییرات در فهم دینی کلیسای کاتولیک گردید. تغییرات بزرگی که پیش از این در آن وجود نداشت. در عهد عتیق یک نمونه هم از ایمان به آخرت (آخرتگرایی) وجود ندارد. باور به بهشت و جهنم وجود ندارد. «هرچه هست» در همین دنیاست. بهشت در دنیا ـ و همواره با آمدن مسیح ـ برپا خواهد گردید.
رویکرد به عهد عتیق دستاورد مهم دیگری هم داشت. کلیسای کاتولیک براساس تفسیر آیه ۳۵ از بخش ششم انجیل لوقا ۱۶ سود و ربا را «حرام» شمرده و آن را ممنوع نموده بود، در حالی که در عهد عتیق (تورات) سود و ربا ممنوع نگردیده و برعکس مورد تشویق قرار میگیرد. به همین علت نیز در عصر میانه غیر از یهودیان، کمتر مسیحی وجود داشت که به رباخواری اقدام نماید. معماران پروتستانتیزم تحتتأثیر عهد عتیق و با «اجتهاد»، ممنوعیت ربا و سود را لغو نمودند.
کالوین در کتاب خود موسوم به سود و ربا ۱۷ آیه مذکور را که ناظر بر حرمت ربا و سود بود، چنین تفسیر کرد: «در اینجا هیچ دلیلی در مذمت رباخواری و سود وجود ندارد.» ۱۸
بدین ترتیب رباخواری و بانکداری که در طول قرنها، حرفهای یهودی محسوب میشد، در تمامی منطقه شمال اروپا که تحت تأثیر و نفوذ پروتستانتیزم بود با سرعت گسترش یافت. لوتر و همفکران او با سرلوحه قرار دادن عهد عتیق و مطرح نمودن چنین نظریهای به طور طبیعی حکم قابل توجه دیگری را نیز پذیرا شده بودند: بنابر عهد عتیق، یهودیان «قوم برگزیده خداوند» بوده، از دیگر ادیان و ملتها برترند. سرزمینهای مقدس از سوی خداوند به آنها هدیه شده است و «متعلق» به آنهاست. لوتر این احکام عهد عتیق را از نظر دور نداشت. علیرغم اینکه این نظریات و طرح آنها میتوانست از جانب مخالفان، او را به یهودی شدن متهم نماید، همچنان به ستایش یهودیان و پافشاری بر نظریه «قوم برگزیده خداوند» بودن آنها پرداخت. لوتر در کتابی که در سال ۱۵۲۳ م تحت عنوان عیسی مسیح یک یهودی زاده شده ۱۹ به رشته تحریر درآورده بود، به تفصیل به طرح نظریات خود در اینباره پرداخت. وی به عنوان پیشوای بزرگ پروتستانتیزم اعلام داشت:
یهودیان خویشاوندان خداوند ما (عیسی مسیح) هستند، برادران و پسرعموهای اویند، روی سخنم با کاتولیکهاست، اگر از اینکه مرا کافر بنامند خسته شدهاند، بهتر است مرا یهودی بخوانند. ۲۰
این تقربجویی قابل توجه لوتر به یهودیان به ابعاد جالب توجه دیگری رسید.
نیمه یهودی پنهانکار
دانشنامه یهود این مسأله را چنین بیان میدارد:
لوتر ضمن طرح اینکه یهودیان جهت رسانیدن پیام خداوند به تمامی جهانیان انتخاب شدهاند، آنها را مورد ستایش قرار میدهد. او میگوید که یهودیان حامل برترین خونها در رگهای خود هستند. روحالقدس به واسطه آنها کتاب مقدس را به اقصی نقاط دنیا برد. آنها فرزندان خدایند. ما در مقایسه با آنها بیگانهایم. همانطور که در داستان «زن کنعانی» آورده شده است ما همچون سگانی هستیم که از خرده نانهای بر زمین ریخته اربابان خود ارتزاق میکنیم. ۲۱
نمیتوان لوتر را به خاطر هواداری از یهود سرزنش کرد. هر کس هوادار و خواهان چیزی است که مورد علاقه اوست، اما هواداری و علاقه در این حد نیز عجیب به نظر میرسد.
لوتر با طرح نظریات توجه برانگیز خود ـ همانطور که انتظار آن نیز میرفت ـ از سوی یهودیان آن عصر مورد «تقدیر» گستردهای قرار گرفت. آنها هم شخص لوتر و هم پروتستانتیزم پایهگذاری شده توسط او را از جان و دل مورد حمایت قرار دادند.
دانشنامه یهود مینویسد:
ضربه ویرانگری را که لوتر بر کلیسای کاتولیک وارد کرد در وهله اول از طرف یهودیان مورد حمایت قرار گرفت» ۲۲ .
همچنین میافزاید:
بعضی از شخصیتهای دانشمند از یهودیان سفاردی پراکنده در دنیا مثل جوزفها ـ کوهن ۲۳ از جریان اصلاحات، هواداری قابل توجهی به عمل میآورند. ۲۴
و باز در ادامه میخوانیم:
آبراهام ب. الیزرهالوی» ۲۵، خاخام کابلائیست گفته که لوتر در پنهان یهودی بود و تلاش میکرد تا مسیحیان را آرام آرام به (سمت) یهودیت متمایل کند.» ۲۶
مجدداً در دانشنامه یهود با چهره لوتر در قالب یک فرد یهودی روبهرو میشویم:
مارتین لوتر از طرف کلیسا فردی «نیمه یهودی» نامیده میشود. بعضی از یهودیان مثل آبراهام فاری سول ۲۷، لوتر را یهودی پنهانکار متجدد میدانند که تلاش نمود تا حقیقت دینی و عدالت را استوار سازد، نوآوریهای او را اقدامی در راستای بازگشت به یهودیت اعلام میدارند. ۲۸
حرکت آغاز شده توسط لوتر که غیریهودیان را «سگان جیرهخوار اربابان حقیقی خود (که با تغذیه از باقیمانده سفره آنها ادامه زندگی میدهند.)» تلقی میکرد، از سوی یهودیان خدمتی در راستای تئولوژی دینی یهودی ـ مبنی بر ضرورت آمادهسازی و تحقق بهشت زمینی که لازمه آن آمدن مسیح بود ـ عنوان شد:
یهودیان مارتین لوتر را به عنوان فردی دیدند که ضمن ایجاد انعطاف در مسیحیان برای رویگردانیدن از اندیشههای نادرست خویش، آنها را نجات داده و در راستای آمدن مسیح راه را پیراست. ۲۹
لوتر در سالهای پایانی عمر خود علیرغم تمامی اینها با نوشتن مطالبی علیه یهودیان موفق شد تا نام خود را به عنوان یک آنتی سمیتیزم در تاریخ رسمی ثبت نماید. ۳۰
فردی که منزلت خود را تا حد سگان درگاه یهودیان تنزل داده و مبهوت و دلخسته یهودیان بود آیا میتوانست ناگهان تغییر نظر داده، تبدیل به دشمن یهودیان شود!؟
و یا اینکه برای متوقف کردن اعتراضات و مخالفتهای ناشی از ارتباط تنگانگ مذهبی که آورده بود، با یهودیت به صورت مصلحتی تغییر نظر داده بود؟
لوتر بعد از پاولس قدیس ۳۱ دومین انحراف بزرگ را در مسیحیت موجب گردید. باید یادآور شویم که پاولس همانند لوتر تحت نفوذ دین عبرانی بود.
پاولس که تثلیث را در دین مسیح تعبیه نمود، یهودیای بود که نام حقیقی او شائول ۳۲ بود و قبل از مسیحی شدن در قدس مشغول تحقیق و مطالعه بر روی کتاب کابالا ـ منبع میستیزم ۳۳ عبرانی بود. ۳۴
انحراف دیگری که توسط پاولس در مسیحیت ایجاد گردیده، به وسیله لوتر نهادینه گردید، روانشناسی «تسلیم محض» بود. پاولس پیش از این اعلام داشته بود که ایستادگی ولو در مقابل حکام جور هم که باشد نادرست است.
روژه گارودی در آخرین کتاب خود که تحت عنوان Avons-nous besoin de Dieu انتشار یافته است این سخنان پاولس را عامل نهادینه شدن استعمار عنوان میکند. گارودی مینویسد که پاولس با این سخن مردم مسیحی را در خدمت حکام ظالم قرار میدهد. علاوه بر این وی نهادینه نمودن این روانشناسی توسط لوتر را نیز یادآور میشود. زیرا لوتر با گفتن اینکه «تمامی قوانین از جانب خداوند صادر میشود»، هرگونه مخالفت با هرگونه نظامی را هر قدر هم که انحرافی باشد عصیان و شورش علیه خداوند عنوان مینمود. تهی کردن مسیحیت از واکنش و مقابلهجویی، به عنوان یکی از مفاهیم بنیادی دین حق نیز این چنین تحت القائات و نفوذ عبرانیگری صورت پذیرفت.
بدین ترتیب یهودیزه شدن تحت لوای جریان پروتستانیزم، اروپای شمالی را در نوردید.
بعد از آن نیز نوبت انگلیس بود. انتظار «بهشت دنیایی» که یکی از خصوصیات بارز خط فکری یهودی ـ پروتستان ۳۵ بود و امکان انباشت سرمایه را فراهم نموده بود، در میان تجار و صنعتکاران انگلیسی نیز توسعه یافت. کلیه علایق و ارتباطات با کلیسای کاتولیک که سود و بهره را ممنوع نموده بود قطع گردید و ارتباط و پیوستن به پروتستانیزم و بویژه کالوین و طریقتهای وابسته به او که سود و ربا را تقدیس مینمود موجب افتخار بود.
تأثیرپذیری پیوریتانهای انگلیس و آمریکا از جریان یهودیزه شدن مسیحیت
«کالوین» نیز علایم و شواهد یهودیزه شدن را (در افکار و اندیشههای خود) داشت. حلیت سود و بهره، پذیرش تورات مقدس به عنوان مرجع اصیل ـ بنابر بیان قرآن ـ انباشت سرمایه و مقبولیت آن، با ویژگیهای دین عبرانی انطباق داشت. اصولاً کالوین نیز همانند لوتر سخنان ستایشآمیزی در ارتباط با یهودیان بر زبان آورده بود (به طوری که) بعضی از مذاهب دیگر، این اظهارات کالوین را به عنوان دوستی او با یهودیان مورد استناد قرار داده، او را یهودی انگاشته و به یهودیگری متهم نمودند. ۳۶
اشتراکات موجود بین یهودیان آن عصر و پروتستانیزم به عنوان مثال در هلند به طور واضح و آشکاری قابل مشاهده است:
هلند اولین دولتی بود که پروتستان شدن خود را رسماً اعلام داشت. بلافاصله پس از این موضوع تعداد زیادی از یهودیان سفاردی به هلند به ویژه آمستردام نقل مکان کردند.
یهودیان آمستردام که پس از مدت کوتاهی به قدرت اقتصادی بزرگی تبدیل شدند، برای اولین بار سیاستهای کاپیتالیستی را به اجرا درآوردند. ویژگیها و خصوصیات یهودیان آمستردام را که به عنوان قدس جدید مورد تجلیل قرار میگرفت در دایرهالمعارف یهود چنین میخوانیم:
از نقطهنظر اقتصادی تا سال ۱۶۴۸ یهودیان آمستردام از موقعیت قابل ملاحظهای برخوردار نبودند اما از این تاریخ به بعد تعداد زیادی از یهودیان مهاجر اسپانیا به آمستردام مهاجرت کردند و نفوذ جماعت یهودی به میزان قابل توجهی افزایش یافت.
تجار یهودی آمستردام برای اولین بار با استفاده از روشهای مدرن سرمایهداری آغاز به فعالیت نمودند. مناطق مورد علاقه آنها در تجارت خارجی شبهجزیره ایبری، انگلستان، ایتالیا، آفریقا، هندوستان و جزایر شرقی و غربی هند را شامل میشد. یهودیان آمستردام همچنین به فعالیتهای صنعتی در ارتباط با توتون، چاپ و نشر و الماس نیز روی آوردند. به ویژه اینکه صنعت الماس کلاً در دست یهودیان قرار گرفته بود.
در پایان قرن ۱۷ میلادی بخشی از یهودیان آمستردام در بازار بورس بسیار فعال بودند. آنها در سطح گستردهای بر بازار بورس مسلط شدند و در توسعه و سازماندهی آن نقش پیشتازی داشتند. بعضی از نویسندگان، ثروتمندی قابل توجه آن زمان آمستردام را به قدرت اقتصادی یهودیان مربوط میدانند. ۳۷
یهودیان آمستردام بخش بزرگی از سها
پینوشتها :
۱ .لازم به یادآوری است در اینجا منظور از دین، همان مسیحیت است؛ دینی که حقیقت آن مورد تحریف قرار گرفته است.
۲ .Diest کسی است که به خدا معتقد بوده ولی پیامبران و شریعت آنها را قبول ندارد.
۳ .Ali Izzet Begovic.
۴ .نویسنده در اینجا از واژه Apocalyptic استفاده نموده است که مفهوم اصطلاحی آن عبارت از ادبیات دینی اواخر دوره یهود (قبل از مسیحیت) و اوایل مسیحیت است؛ هرچند این واژه در معنای تحتاللفظی خود معنی مکاشفه، الهام، وحی و همچنین عنوان کتاب مکاشفات یوحنا در انجیل است (به نقل از فرهنگ اصطلاحات دینی و عرفانی، دکتر عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴).
۵ .ر.ک: برتراند راسل، تاریخ فلسفه غرب.
۶ .Ali izzetbegovic. Dogu ve Bati Arasinda Islam, Nehir yayin Lari Istanbul, 1992, SF 275-277.
۷ .سوره مبارکه بقره، آیه ۹۶.
۸ .Hedonizm .
۹ .Max Weber.
۱۰ .The universal jewish Encyclopedia.
۱۱.John Huss.
۱۲.Zewingli.
۱۳.Michael Servetus.
۱۴.Calvin.
۱۵.The universal Jewish Encyclopedia, vol.3, P.185.
۱۶.ترجمه این آیه چنین است: اما شما، دشمنانتان را دوست بدارید و به ایشان خوبی کنید! قرض بدهید و نگران پس گرفتن (آن) نباشید در این صورت پاداش آسمانی شما بزرگ خواهد بود، زیرا همچون فرزندان خدا رفتار کردهاید، چون خدا نیز نسبت به حقناشناسان و بدکاران مهربان است.
۱۷.Du Usuris .
۱۸.Encyclopedia Judaica, Vol 5, P.66.
۱۹.Jesus Christ was born a Jewish.
۲۰.Leon Poliakov, History of Anti-Semitism, P.221.
۲۱.The Jewish Encyclopedia, Vol 8, P.213.
۲۲.Encyclopedia Judaica Vol.11, P.485.
۲۳.Joseph Ha-Kohn.
۲۴.همان منبع.
۲۵.Abraham B.Eliezer Ha-Levi.
۲۶.Ibid Vol.41, P.12.
۲۷.Abraham Farissol.
۲۸.Ibid Vol.11, P.585.
۲۹.Ibid, P.1426.
۳۰.این اقدام لوتر نیز میتوانست اقدامی در جهت حفظ و تداوم حرکت پروتستانیزم در مسیحیت باشد چرا که در صورت یهودی قلمداد شدن او و سکوت او در این رابطه، این حرکت میتوانست بعد از مرگ او دچار آسیبهای جدی شده و حتی متوقف شود. احتمال اینکه این اقدام لوتر بنابر توصیه جریان یهودیت بوده باشد، بسیار زیاد است.
۳۱.Paulus.
۳۲.Saul.
۳۳.Mistisizm.
۳۴.(Edited by) James B. Prichavd, The concised Atlas of the Bible Times Book. London, 1991, P.421.
۳۵.Judeo-Protestan.
۳۶.Karen Armestrong, Holy War, Mecmillian London limited, 1988, P.344.
۳۷.Encyclopedia Judaica, Vol.11, P.898.
۳۸.Dutch East India Company .
۳۹.Dutch West India Company.
۴۰.Elie Kedourie Spain and the Jews: the Sephardi Experience 1492 and After. Thames and Hadson Ltd. London 1992, P.208.
موعود ۴۹