اندیشه افلاطونی اتوپیا و آتلانتیس، که به تعبیر شما، ریشه در تلقّی یهود دارد، چگونه در دوره مدرن باز تولید میشود؟ از این جهت این را میپرسم که این مفاهیم در مکاتب گوناگون غربی در قرنهای اخیر بسیار به کار رفته است!
بله! در اواخر عصر کلیسا در غرب و همزمان با آغاز رنسانس و جنبش دوم #اومانیسم در اروپا، پس از اومانیسم یکم که در #یونان باستان پدید آمده بود، سه حرکت ویژه از غرب اروپا، به ویژه از کشور #انگلیس آغاز شد. ابتدا با حمایت و فرمان دولتهای #اسپانیا و انگلیس، کریستف کلمب به سمت غرب روانه شد و به سرزمین سرخپوستان رسید و این مرحله، سرآغاز اشغال و غارت آن سرزمین و شکلگیری دنباله تمدّن غرب در آنجا، در قالب قارهای به نام آمریکا شد.
دیگر اینکه سیاستمداری به نام #تامس_مور در دربار انگلیس، کتابی نوشت به نام اتوپیا. او در این کتاب، با ترکیب اومانیسم جدید و برخی انگارههای #کاتولیکها، ضمن نقد جامعه آن زمان غرب، طرح #جامعه_آرمانی نوینی را ارائه کرد. به گونهای که در سدههای بعد، برخی نویسندگان در غرب معتقد بودند که #کمونیسم موجود در اتوپیای تامس مور، مبنا یا الهامبخش کمونیسم مارکس شده است؛ اتوپیایی که متعاقباً در #شوروی شکل گرفت و در نهایت، شخصی به نام فرانسیس_بیکن کتاب #نئوآتلانتیس را در انگلیس نگاشت.
اکنون اتوپیای افلاطون در کتاب «جمهور»، در قالب اتوپیای تامس مور، چهرهای متفاوت به خود گرفته بود: خبر که به اروپا رسید، سراسیمه به دریا زدند و خود را به این قاره رساندند. آن سرزمین را غارت کردند و تمدّنهای ثروتمند آنجا را نابود و طلا و نقره آنها را به اروپا سرازیر کردند.