جهان و هر چه با جهانِ بیقرار و زودگذر و جهنده نسبت مییابد، هلاک میشود؛ چراکه در بنیاد خود، فانی و نابودشدنی است. به استناد اشعاری که به امام علی(ع) منسوب است:
همانا دنیا فناست و ثبوتی در آن وجود ندارد
همانا دنیا مانند خانه عنکبوت سست و لرزان است.
جهان در ذاتش، جهندگی، بیثباتی و بیقراری را داراست.
بدا به حال امیران و حاکمانی که گمان میکنند برای طولانی ساختن مدّت عمر و ماندگاری خود، می توانند دلخوش و مطمئن به شحنهها و برجها و گزمهها و زندانها شوند!
همه اقوام و حاکمانی که برای ماندگاری، متّکی به ضرب و شتم مظلومان و به چارمیخ کشیدن حقجویان شدند، زمان مرگ خود را جلو انداختهاند.
«و چه بسیار آبادیهایی را که در معیشتشان طغیان کردند و ما هلاکشان کردیم و اینک خرابههای منازل و مساکن آنهاست که دیگر بعد از آنها، دارای سکنه نشد؛ مگر اندکی و مائیم وارث آنها.»
« بَطَر» به معنی طغیان ناشی از نعمت است.
موزهها و همه آنچه که ذیل تمدنـمدرن در حوزه سیاحت و جهانگردی در محلّ نگهداری اشیای عتیقه و باستانی جلوه کرده است، نه به منظور متذکّر شدن خلق روزگار و عبرت آموزی آنان در وقت مشاهده نشانههای فروپاشی اقوام و تمدّنهاست.
کسی برای عبرتآموزی، به موزه نمیرود و با دیدن آنهمه اثر عتیقه، متذکّر مرگ نمیگردد، انسان معاصر در عصر حاضر، چنان شیفته خود و محجوب حاصل دست جهان مدرن است که خود را میراثدار همه گذشته و سرآمد همه گذشته میشناسد و در موزهداری، همه پیشرفت و مدرنیته را در برابر نشانههای خرافه و جهل و نادانی گذشتگان به رخ میکشد؛ در حالیکه بر قلّه بطر، طغیان و اتراف، بر آستان هیچ خدایی و معبودی، جز نفسـاماره فردی و جمعی، سر تعظیم فرود نمیآورد.
✍️ اسماعیل شفیعی سروستانی