جهان: بیانات حکیمانه مقام معظم رهبری که امروز و در سالگرد رحلت حضرت امام خمینی (ره) ایراد شدند، متضمن اشاراتی به موج بیداری اسلامی در میان ملتهای مسلمان منطقه بود و البته در این میان، ایشان اشاراتی به انقلاب ملت مصر داشتند که شایسته است تحلیلگران مسائل منطقه به طور ویژه در این بیانات حکیمانه بیندیشند.
رهبر انقلاب اسلامی در بیانات حکیمانه خود، “اسلامیبودن”، “ضد آمریکا و ضد صهیونیسم بودن” و “مردمیبودن” را مشخصات اصلی قیام مردم خاورمیانه و شمال آفریقا دانستند و به انقلابیون مصر هشدار دادند که مراقب باشند دشمنی که از در بیرونش راندهاند، بار دیگر از پنجره بازنگردد.
این توصیه حکیمانه به ملت انقلابی مصر که به تصریح رهبری معظم انقلاب اسلامی، دارای سوابق درخشانی در تاریخ اسلام است، قطعا بیدلیل نیست؛ چرا که سابقه آن در دوران “جمال عبدالناصر”، رئیسجمهور اسبق مصر به خوبی قابل مشاهده است.
در دوران ریاست جمهوری عبدالناصر بر مصر، این کشور پرچمدار مقابله با رژیم صهیونیستی و امپریالیسم آمریکا در منطقه بود اما همگان مشاهده کردند که چگونه با مرگ عبدالناصر و افتادن مصر به دست انور سادات، رئیس جمهور خائنی که کمپ دیوید را امضا کرد، ورق برگشت و مصر به پایگاه بزرگ همان امپریالیسمی تبدیل شد که روزی خود از بزرگترین داعیهداران تقابل با آن بود.
“جمال عبدالناصر حسین” که از سال ۱۹۵۶ تا ۱۹۷۰ یعنی تا زمان مرگش رئیسجمهوری مصر را بر عهده داشت در تاریخ جهان عرب از شخصیتهای تاثیرگذار محسوب میشد. ملیکردن کانال سوئز، تشکیل جبهه ضدامپریالیستی و تلاش گسترده برای تشکیل “جنبش عدم تعهد” از جمله مواردی است که به نقش وی در تاریخ مصر و جهان عرب وجههای خاص میبخشد.
عبدالناصر از نظر مردم عرب و به ویژه مردم مصر همواره محترم است و سیاستهای ضدصهیونیستی وی نیز قابل تقدیر، اما آنچه که باعث شکست تفکرات وی و نفوذ غرب در جامعه مصر شد را در دوچیز باید جست، اولی نوعی وابستگی به بلوک مارکسیستی – لنینیستی شرق و دیگری تکیه بر پانعربیسم!
وی که سعی داشت رهبر جهان عرب باشد، بر قومیت تاکید میکرد و از سوی دیگر با رژیم الحادی شوروی سابق طرح دوستی ریخته بود و به این ترتیب از ریشههای فرهنگی ملت مصر بریده بود. آنچه عبدالناصر از کنار آن به راحتی گذشت و نتوانست اهمیت آن را به درستی درک کند، “اسلام” به عنوان موتور محرکه تمامی قیامهای آزادیخواهانه در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا بود. علت شکست سختی که اعراب در جنگ ۱۹۶۷ از رژیم صهیونیستی متحمل شدند را فقط نباید در ضعف تکنولوژیک و تاکتیکی جستجو کرد، بلکه تکیه بر “عربیت” به جای “اسلامیت” نیز در این شکست سخت بیتاثیر نبود. همگان دیدند که حزبالله لبنان با وجود در اختیار داشتن امکانات و نیروهای کمتر توانست از پس رژیم تا بن دندان مسلح صهیونیستی برآید و این رژیم را در جنگ ۳۳ روزه شکست دهد، اما آنچه رزمندگان حزبالله را به پیروزی رساند عربیت آنها نبود بلکه ایمان و عقیده مستحکم آنان بود.
ملت مصر اکنون که بار دیگر توانسته است با بیرون راندن حسنی مبارک، از اردوگاه غربگرایان خارج شود همواره باید نسبت به دو خطر هوشیار باشد. یکی از آنها همان پانعربیسم است که همچنان رگههایی از تفکرات آن در مصر جاری است و دیگری روی آوردن مجدد به نظام لیبرال – سرمایهداری غرب است که مدتهاست رسوا شده و ماهیت خود را با اشغال عراق و افغانستان و سکوت در برابر سرکوب انقلاب بحرین به نمایش گذارده و نشان داده است که ماهیت دموکراسی مورد نظرش چیست؟!
لیبرال – دموکراسی غربی برای مردم این منطقه معنایی جز وابستگی ندارد و تنها راهی که برای حاکمیت حق و عدالت در خاورمیانه و شمال آفریقا میتوان یافت، رجوع به ریشههای اسلامی و بازگشت به فرهنگی است که “عزت را از آن خداوند، رسولش و مومنین” میداند.
طبعا کوچکترین نرمش در برابر سیاستهای زیرکانه و بعضا به ظاهر بشردوستانه سران کاخ سفید و همپالگیهای آنان، دستآوردهای قیام ملت مصر را بر باد داده و خون شهیدان انقلاب آنان را به هدر خواهد داد.
البته همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند، ملت مصر هوشیار است و با شیوه برخورد خود در برابر ادامه محاصره نوار غزه که سرانجام منجر به بازگشایی گذرگاه رفح شد، این هوشیاری را ثابت کرده است. امید است تا با ادامه این هوشیاری، مصر نقش خود را به عنوان ملتی مستقل و مسلمان در معادلات خاورمیانه و شمال آفریقا بازیافته و به جبهه ایستادگی در برابر زیادهخواهیهای غرب و توطئههای رژیم اشغالگر قدس بدل شود.