رضا استادى
مقاله حاضر متن سخنرانى آیه اله استادى در سومین اجلاس دو سالانه بررسى ابعاد وجودى حضرت مهدى (ع) است که با تلخیص و ویرایش تقدیم خوانندگان عزیز موعود مىشود.
بخشى از مباحثى که در روایات باب مهدویت مطرح شده از مسلمات به شمار مىآید. بحثهایى از قبیل ولادت، امامت، غیبت، گسترش فساد، گناه، انحراف و تحریف در غیبت امام زمان (ع)، ظهور امام زمان (ع)، تشکیل حکومت جهانى و حاکم شدن عدالت در کل جهان و … اینها از مسلمات مباحث مربوط به امام زمان (ع) است و براى هر کدام از اینها بخواهیم مىتوانیم مدرک نشان بدهیم و روایت ذکر کنیم، مگر اینکه مخاطب، مخاطب بىانصافى باشد و بگوید من یقین نکردم و شک و تردید دارم.
اگر مطلبى در مورد امام زمان (ع) در ۱۵۰ یا ۳۰۰ یا ۶۰۰ روایت آمده باشد جاى تردید براى هیچکس باقى نمىگذارد. مثلاً موضوع ظهور امام زمان (ع) در برخى کتابهاى روایى با حدود ۶۰۰ روایت آمده است. البته من این آمارى که گاهى در بحثم ذکر مىکنم فقط مستند به کتاب منتخبالأثر چاپ قبلى است و چاپ جدید را هنوز مراجعه نکردهام. یک مطلبى اگر ۶۰۰ روایت دارد دیگر جاى هیچ شک و شبههاى باقى نمىگذارد.
در منتخبالأثر حدود ۳۰۰ روایت نقل شده که ائمه ما دوازه نفرند و دوازدهمى ایشان امام زمان (ع) است. اینها اصلاً جاى شک و تردید براى کسى نمىگذارد. بنده اینها را به عنوان محکمات روایات مربوط به امام زمان(ع) نام مىگذارم. ولى شما مىدانید که همانطور که آیات قرآن کریم، محکمات دارد، متشابهات هم دارد. از خود ائمه (ع) ما نقل شده که در روایات ما هم محکم هست و هم متشابه.
این یک مطلب، مطلب دوم اینکه مسئله مربوط به امامت و حضرت مهدى(ع) یک مسئله عقیدتى است. به صرف اینکه یک یا دو روایت یک مطلبى را بیان کند اگر یقین آور نباشد نمىشود آن را به عنوان یک مطلب مسلمى در رابطه با امام زمان (ع) نقل کرد و نوشت. در مدارک و منابع روایى ما باید باشد، ولى اگر در جایى مىخواهیم براى تعدادى از شیعیان یا تعدادى از مسلمانان اعم از شیعه و سنى راجع به امام زمان (ع) صحبت کنیم باید توجه داشته باشیم که از روایات متشابه استفاده نکنیم. باید توجه داشته باشیم به روایاتى که تعدادشان کم است و از حیث سند هم اطمینان بخش نیست و یا معارض دارد تکیه نکنیم. اگر روایتى هست که معارض هم ندارد و از حیث سند هم تا حدى معتبر است ولى با اصول اسلام و هدف رسول خدا (ص) تناسب ندارد، یا لااقل نمىدانیم تناسب دارد، نباید در تبیین مطالب مربوط به امام زمان (ع) و تبلیغ در مورد آن حضرت مورد استفاده واقع شود.
اینگونه روایات باید در کتابهاى منبع ما باشد و در بحثهاى گسترده هم به عنوان احتمال گفته شود امّا اگر بناست امام زمان (ع) را معرفى کنیم و از امام زمان (ع) بگوییم، اولاً باید از مسلمات و محکمات چیزهایى که در روایات هست و اطمینان بخش است استفاده کنیم و ثانیاً محکمات و مسلمات را هم به گونهاى بیان کنیم که از بیان و تبیین ما یک وقت سوء برداشت نشود.
مطلب دوم اینکه بسیارى از برداشتهاى غلطى که از مسایل مربوط به امام زمان (ع) شده است یا معلول این است که ما برخى از روایات را که نباید مطرح شود مطرح کردهایم و یا معلول این است که ما برخى از روایات را که مطرح کردن آنها خالى از اشکال است به خوبى بیان نکردهایم.
در زمان غیبت اندیشههاى مختلفى به وجود آمده است؛ بعضىها معتقد شدهاند لازم نیست در زمان غیبت خودسازى کنیم، البته کسانى که به استناد روایات مربوط به امام زمان(ع) بگویند که ما در زمان غیبت حتى به خودمان هم نباید برسیم افراد کمى هستند، ولى بالاخره ممکن است بعضى،چنین فکر کنند.
بعضى، که البته تعداد آنها نادر است، مىگویند ما باید کارى کنیم که گناه زیاد بشود.
دسته دیگر، که شاید تعداد آنها زیاد باشد، مىگویند نباید خیلى به فکر اصلاح جامعه باشیم، نباید خیلى به فکر امر به معروف و نهى از منکر باشیم.
افراد دیگرى که تعداد آنها هم کم نیست، مىگویند اصلاحات، امربه معروف ونهى از منکر، تشکیل حکومت اصلاًلزومىندارد و ما منتهایش باید به خودمان برسیم و باید خودمان گناه نکنیم، خودمان را حفظ کنیم.
حال این پرسش مطرح است که اینگونهاندیشهها از کجا پیدا شده است؟
بنده فکر مىکنم اینها معلول درست بیان نشدن همان مسلمات و محکمات است. در کتاب منتخب الاثر ظاهراً حدود ۱۵۰ روایت وجود دارد که در آنها آمده است: »یملا الارض عدلاً و قسطاً (یا قسطاً و عدلاً) کما ملئت ظلماً و جوراً ( بعد ما ملئت ظلماً و جوراً)« این از مسلمات و محکمات مطالب مربوط به امام زمان (ع) است . جاى هیچ تردیدى ندارد که امام زمان (ع) وقتى که بیایند عدالت را بر جهان حاکم مىکنند. امّا این جمله قبلش آیا درست معنى شده است ؟ آیا این برداشت درست است که باید ظلم و جور در سراسر جهان آنقدر گسترده و زیاد بشود که اصلاً عدالت و خوبى و فضیلت و ارزشها به صفر برسد. بعد حضرت بیاید از صفر قضیه را برگرداند؟ نخست باید دید »این پر از ظلم و جور شدن« معنى اش چیست؟
آن کسى که مىگوید بگذار من گناه کنم تا حضرت زودتر بیاید حتماً اینطور فکر کرده که این گناهى که الان هست کم است و کافى نیست براى آمدن امام زمان باید یک قدرى به ظلم بیفزاییم تا زیاد بشود. آیا معنى عبارت این است؟
بنده فکر مىکنم در حال حاضر هم مىتوانیم بگوییم جهان پر از ظلم و جور شده است. چرا نباشد؟ کجاى جهان عدالت آن طور که باید حاکم است؟ اصلاً این جمله »جهان پر از ظلم و جور شده باشد« حتماً یک معنى عرفى دارد؛ زیرا نمىشود این طور معنا کرد که باید عدالت اصلاً نباشد. حتى یک نفر عادل نداشته باشیم تا بگوییم جهان پر از ظلم و جور شده است. الان جهان پر از ظلم و جور است ده سال پیش پر از ظلم و جور بود. خدایش رحمت کناد آیت الله مرحوم حاج شیخ عباس تهرانى یک وقتى همین روایت رابیان کردند و فرمودند اینکه در روایت است »بعد ما ملئت« این بعد بلافاصله نیست کسى نباید این جور فکر کند که تا پر شد حضرت تشریف مىآورند. نه، جهان پر از طلم و جور مىشود بعد حضرت تشریف مىآورند. ولى فاصله بین پر از ظلم و جور شدن و آمدن حضرت ممکن است صدها سال باشد. کسى نباید این جور برداشت کند که الان جهان پر از ظلم و جور نیست پس باید ظلم و جور زیادتر بشود.
بنده عرض اولم این است که بعضى از این عبارات که در روایات ما آمده است اول باید یک قدرى روى آنها دقت بشود اگر کسى عبارت را آن جور معنا کند که باید ما به جایى برسیم که عدالت به صفر برسد، حقیقت به صفر برسد، به معنى واقعى کلمه جهان پر از ظلم و جور بشود تا حضرت بیاید این با خود روایات نمىسازد.
بنده روایات حاوى این جمله »یملأ الأرض قسطاً و عدلاً« را یک دور نگاه کردم؛ در خود این روایات شاید بیست روایت هست که با این معنا نمىسازد؛ زیرا در خود این روایات هست که وقتى حضرت ظهور مىکنند شیعیان حضرت از اطراف جهان به طرف حضرت مىآیند؛ یعنى در همان زمان تعدادى کم یا زیاد که آن روشن نیست؛ مسلمان هستند، شیعه، موحد، مصلح و اهل انجام وظیفه هستند. در بعضى گفتهها دیدم که کار به جایى مىرسد که هیچکس» لإاله الاّ اللّه« نخواهد گفت و آن وقت امام زمان (ع) مىآید. این جور نیست که باید »لإاله الاّ اللّه « گفتن به طور کلى از بین برود تا حضرت بیایند. فقط باید عدل حاکم نباشد. باید ظلم حاکم باشد که بیشتر هم به حکومتها مربوط است؛ یعنى حکومتهاى جهان وقتى حکومتهاى ظالمانه بودند جهان پر از ظلم و جور است حکومتهاى جهان وقتى اهل گناه و انحراف بودند، وقتى معتقد به خداى متعال و ارزشها نبودند این تعبیر صادق است.
این را بنده به این دلیل عرض کردم که اشتباه بودن برخى دیدگاهها روشن شود. دیدگاه کسانى که مىگویند ما نباید به فکر آماده سازى باشیم . کسانى که مىگویند ما باید دست روى دست بگذاریم؛ چون هر چه بیشتر تلاش و کوشش کنیم و در راه صلاح بیشتر قدم برداریم؛ تعداد شیعیان و تعداد آدمهاى صالح بیشتر خواهد شد.
از حدود بیست روایت استفاده مىشود که هنگام ظهور حضرت افراد قابل قبولى غیر از آن ۳۱۳ نفر وجود دارند. آن ۳۱۳ نفر یک خصوصیات بارزى دارند. نباید باز این جور تلقى بشود که یاران حضرت فقط ۳۱۳ نفر هستند. از روایات این جور استفاده نمىشود. روایات باید بررسى شوند. مثلاً روایت این طور دارد که امام زمان(ع) افراد زیادى را مىکفشد، تا جایى که کسانى که جاهلند مىگویند امام زمان اگر از فرزندان حضرت محمد(ص) بود یک قدرى رحم داشت. ما این را به چه مستندى مىگوییم. مگر امام زمان (ع) نمىخواهد به سیره رسول خدا (ص) عمل کند؟! مگر همان دین اسلام را امام زمان نباید توسعه بدهد و به آن عمل کند؟! این جور ما برخورد کنیم و این جا و آنجا بگوییم و به شوخى به جدّى به گردنهایمان اشاره کنیم که حضرت بیاید… نه این جور نیست. حضرت دشمنان دین را مىکشند آنهایى که با دین مخالفند.
باز به عنوان یک احتمال عرض مىکنم و باید دقت شود آیا این جمله »یملأ الارض« همهاش جنبه اعجازى و خرق عادت دارد؟ درست است که قسمتى از کارهاى امام زمان (ع) اختصاصى است، خرق عادت و اعجاز است ولى همهاش هم این طور نیست. هر چه جمعیت معتقد به حضرت در موقع آمدن حضرت بیشتر باشد حضرت زودتر به هدفشان مىرسند.
اگر همه کارهاى حضرت بر اساس اعجاز و خرق عادت باشد دیگر معنا ندارد که ما دعا کنیم، خدایا ما را از یاران و اعوان امام زمان (ع) قرار بده. من فکر نمىکنم در هیچ روایتى این مطلب را پیدا کنیم که حضرت یک شبه همه را عادل مىکنند. حضرت این کار انجام مىدهند ولى با زمینههاى آماده که یک قدرى از آن اعجاز است. ولى یک قدرى از آن هم آمادگى خود مردم است. مردمى که تشنه معارف، اعتقادات صحیح و فضایل اخلاق هستند ولى بوقهاى استکبارى نمىگذارد. امروز کسانى که با واقعیات مکتب تشیع آشنا هستند منصفانه صحبت کنند. بنده مکرر عرض کردهام که اگر ما بتوانیم جلوى تبلیغ علیه مکتب اهلبیت(ع) را بگیریم در طول یکى، دو سال تمام دانشگاههاى ممالک اسلامى حتماً شیعه مىشوند. چون منطق ما منطق بسیار قوى اى است. از آن طرف هم آمادگى هست ولى دشمن نمىگذارد. امروز ما گرفتار تبلیغات هستیم.
آیت الله صافى در یکى از نوشتههایشان از آیت الله العظمى سید محمد تقى خوانسارى نقل کرده بودند که : یک وقتى در مکه با یکى از علما صحبت کردم صحبت من در او مؤثر شد، در یک جلسهاى وقتى خواست براى دیگران صحبت کند، تحت تأثیر حرفهاى من گفت: »به شیعهها اشکال نکنید چون عقیده شیعهها عقیده فاطمه زهرا(س) است و شما که قبول دارید فاطمه زهرا یک انسان وارسته است و آیه تطهیر را دارد«. دشمنان اسلام نمىگذارند این حرفها زده شود، اگر اجازه دهند که این حرفها زده شود همه قبول مىکنند.
مصلحت نیست که ما بدانیم امام زمان(ع) کى تشریف مىآورند. بلکه ما باید براى تعجیل در فرج دعا کنیم و منتظر باشیم و بدانیم که وقتى که امام زمان (ع) بیایند خیلى زود مردم دعوت ایشان را مىپذیرند و آن حضرت کسانى را مىکشند که دشمن دین هستند و در مقابل دین موضعگیرى مىکنند؛ مثل همین مستکبرهایى که امروز هستند. چرا اینها کشته نشوند؟ اگر کسى مىخواهد با دین طرف شود مىخواهد یک خار راهى باشد که مردم نتوانند این راه را طى کنند باید هم کشته شود.
درست است که امام زمان (ع) با شمشیر مىآید ولى ایشان کارش را با منطق و متن دین پیش مىبرد. بهترین منطق و معتقدات را دارد. واقعیاتى را که بافطریات مردم مطابق است مطرح مىکند، چرا مردم قبول نکنند؟
بعد از رسول خدا راهى را که ایشان ترسیم کرده بود برگرداندند، کج راهه شد و این کج راهه مردم را مرتب این طرف و آن طرف برده است. امّا آن حضرت این راه را بر مىگرداند به همان طریق اول.
این قبیل روایات اگر توضیح داده نشود اصلاً با سیره حضرت نمىسازد. با سیره رسول خدا و با هدف او هم نمىسازد. امام زمان (ع) کار پیغمبرى انجام مىدهد. امام زمان (ع) مثل پیغمبر کارش را پیش مىبرد ولى در محیط آمادهتر.
عرض من همین بود که ما این روایاتى را که مربوط به امام زمان (ع) است باید دسته بندى بکنیم. مسلمات و محکماتش را خوب توضیح بدهیم و تبیین کنیم. هم براى خودمان هم براى دنیا و هم براى دنیاى اسلام و حتى فراتر از آن. ولى در بعضى جزئیات و خصوصیات که روایات محدود و معدودى دارد و از حیث سند هم ممکن است اطمینان بخش نباشد اینها در منابع روایى ما باشد ولى بر روى آنها تکیه شود و در جاهایى که بناست صحبت گستردهاى بشود احتمالات دیگر هم ذکر بشود. اگر روى این گونه روایات تکیه نشود آن برداشتهاى غلط به وجود نمىآید. یک نفر آن طور برداشت مىکند که اصلاً امر به معروف را باید کنار بگذاریم، یکى اینطور که حضرت که بیایند شمشیرى در دست گرفته و هر کسى را از دم مىزند. با اینکه هیچ سندى براى این حرف در روایاتى که در اختیار ما هست وجود ندارد. با سیره رسول خدا هم نمىسازد. واقعاً این روایات فراوانى که اوضاع آخر الزمان را مىگوید این هم به نظر من توضیح مىخواهد.
من در یک بحث دیگرى به یک مناسبت عرض کردهام، اگر مثلاً گفتند در آخر الزمان زنا همه جا را مىگیرد آیا شما فکر مىکنید معنىاش این است که همه زانى مىشوند. اگر گفته شد در آخر الزمان همجنس بازى همه دنیا را مىگیرد آیا این معنایش این است که همه همجنس باز مىشوند؟! اینها یک کارهاى قبیحى است که کثرت بر محدود آن هم صادق است. مثلاً شما یک شهرى را در نظر بگیرید که یک میلیون نفر جمعیت دارد در این شهر اسلامى در طول سال اگر بیست دزدى بشود همه خواهند گفت دزدى زیاد شده، اگر پنج تا نعوذ بالله – زنا بشود همه خواهند گفت زنا زیاد شده است. هیچوقت معنىاش این نیست که همه این یک میلیون نفر گناه مىکنند.
این روایاتى را که مىگوید دورههایى مىآید که چنین و چنان مىشود نباید عمومى معنا کنیم. نباید جورى معنا کنیم که همه دروغ مىگویند همه خائن مىشوند .در بعضى روایات دیدهام که مىگویند که در آن زمان مثلاً شرورترین مردم قرآء قرآن هستند. آیا این جور است واقعاً؟ نه، این یک واقعیتى است که اگر در میان قاریان قرآن، یا در میان فقهاى اسلام اعم از شیعه و سنى چهار یا پنج قارى و فقیه نامناسب پیدا شود، معنىاش این نیست که همه فقها این طور هستند. نباید یک جورى تبیین بکنیم که بد آموزىها و پیامدهاى غیر قابل قبولى داشته باشد.
باز من خلاصه مىکنم به نظر من از حیث تتبع و دسته بندى روایات ما تا الان خوب عمل کردهایم ولى یک بررسى مجدد لازم دارد تا مسلمات و محکمات روایات از متشابهات تمیز داده شود. باید از مطرح کردن بعضى از مسائلى که براى خود ما هم روشن نیست به طور جد خوددارى شود. مثلاً اینکه حضرت چند سال حکومت مىکنند، در چند روایت مطرح شده امّا از آنها عدد دقیق و قطعى که بتوان به آن تکیه کرد به دست نمىآید. بنابراین نباید آنها را مطرح کنیم تا بعد در صدد توجیه آنها برآییم.
چیزهایى که نمىدانیم خیلى فراوان است. آنقدر، مطالب ندانسته داریم این هم جزو همانها است وقتى سؤال هم مىشود باید بگوییم نمىدانیم. حالا به عنوان احتمال گفته شود اشکال ندارد. ولى بعضى از مطالب هست که اگر به عنوان احتمال هم گفته شود زود باید توضیح داده شود، چون بدآموزى دارد دنبالههاى ضعیف و ضعیف کنندهاى دارد و روى محیط و افکار اثر مىگذارد. یکى از بزرگان – خدایش رحمت کناد – مىگفت، خوب هم مىگفت، که در تمام مطالب اسلامى آنقدر محکمات داریم که اگر اهل مطالعه و دقت باشیم و نخواهیم همیشه منبرمان حرف تازه داشته باشد باید آنها را براى مردم بگوییم و از متشابهات و طرح مباحث سؤال برانگیز براى مردم بپرهیزیم.
ماهنامه موعود شماره ۳۲