حیرت حضرت موسی(ع) از کارهای یک جوان

به گزارش برنا، حضرت موسی چهل شبانه روز بود که با خدای خود در کوه طور خلوت نموده بود و به نماز و نیایش مشغول بود. آخرین روز اقامت او در کوه طور فرارسیده بود و می خواست از کوه پایین بیاید و به کارهای مردم خود رسیدگی کند. مردم او منتظر حضرت بودند تا آخرین دستورات خداوند را به آنها ابلاغ کند.

حضرت موسی آخرین سوال خود را پرسید: خداوندا من پیامبر(ص) برگزیده تو هستم و مدت چهل شبانه روز است که تو را عبادت می‌کنم آیا بنده شایسته تر از من هم داری که تو را چنین عبادت کند؟

از جانب باری تعالی وحی رسید و او را به محله ای راهنمایی کرد تا او بنده پرهیزگار دیگری را مشاهده کند.

موسی از کوه پایین آمد و به کارهای مردمش رسیدگی کرد. او پس از فراغت از کار مردم، بلافاصله به محله ای که خداوند به او وحی کرده بود شتافت. او می خواست هر چه سریعتر آن بنده برگزیده خداوند را ببیند و بداند آیا او هم چون او چهل شبانه روز خداوند را عبادت می‌کند؟

او در زد. جوانی در را باز کرد. موسی سلام کرد و مقصود خود را گفت. او می خواست چند ساعت در آن منزل اقامت کند و از نزدیک کردار و اعمال آن جوان شایسته را ببیند.

جوان از حضرت موسی پذیرایی کرد و فورا او را ترک کرد. موسی دید که جوان به سراغ پیرزنی رفت که در گوشه ای خوابیده است. او ساعت های زیادی منتظر پیرزن ماند و پیرزن همچنان خواب بود.

پیرزن بعد از ساعت ها از خواب بیدار شد و شروع به پرخاش به جوان منتظر کرد: آیا تو غذایی را که گفته بودم آماده کرده ای؟

جوان گوشه سفره را باز کرد و گفت: بلی مادر من در جا خواسته شما را فراهم کردم ولی شما بلافاصله خوابیدید و من نخواستم شما را بیدار کنم بنابراین من همچنان منتظر شدم تا شما بیدار شوید و غذایتان را بخورید.

جوان در ابتدا پیرزن را در بغل گرفت و به دستشویی برد بعد از شستن دست و صورتش دوباره او را بر کول گرفت و کنار سفره گذاشت، غذای او را با دست لقمه نمود و به پیرزن داد. پیرزن به محض اینکه غذا خورد دوباره خوابید.

موسی از کارهای جوان حیرت مانده بود بعد از اینکه دید پیرزن خوابیده است پرسید: ای جوان من پیامبر خدا هستم. خدا تو را یکی از بندگان شایسته خود معرفی کرده است. من چندین ساعت است که اینجا نشسته ام و می‌بینم که تو فقط کارت رسیدگی به این پیرزن است. پس این مقام بزرگ را چگونه یافته ای؟

جوان لبخندی زد: یا پیامبر خدا من این مقام را به واسطه خدمت به مادرم یافته ام و برخلاف دیدگاه تو من دارای زن و فرزند هستم و هر روز عبادت خداوند را هم می‌کنم ولی تمام اوقات فراغت من صرف رسیدگی به این پیرزن می‌شود و مقامی هم اگر در نزد خداوند دارم به واسطه رسیدگی به مادرم است.

حضرت موسی از خانه آن جوان بیرون آمد و دانست که خدمت به والدین چه اجر و پاداش شایسته ای در نزد خداوند یکتا دارد.

همچنین ببینید

ماهنامه موعود شماره 280 و 281

شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد

با امکان دسترسی سریع دیجیتال ؛ شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد ماهنامه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *