از آنجا که تأمین جمعیت همواره دغدغه اصلی رژیم صهیونیستی بوده، سران این رژیم در ترفندی جدید تلاش کردهاند با انتساب قبایلی از افغانها به آیین یهودیت آنها را به مهاجرت به رژیمشان ترغیب کنند.
فارس:
به گزارش پایگاه خبری الجزیره، بشیر الانصاری نویسنده و تحلیلگر افغان متولد سال ۱۹۶۶ در مقالهای به بررسی وضعیت یهودیان افغان و نفوذ صهیونیسم در این کشور برای جذب این یهودیان افغانی به رژیم صهیونیستی پرداخته است.
* ترفند جذب مهاجر از افغانستان
الانصاری مینویسد: تاکنون خبرها و مطالب بسیاری در این باره منتشر شده که رژیم صهیونیستی برای تامین جمعیت خود به ترفندهای بسیاری از جمله جذب مهاجر از نقاط مختلف و کشورهای مختلف دنیا متوسل شده است که شاید آخرین آن مهاجران سیاهپوست اتیوپی بودند که پس از مهاجرت به رژیم صهیونیستی در وضعیتی اسفبار در این رژیم به سر میبرند و با چه تبعیضهایی که مواجه نیستند.
اما آنچه تاکنون به گوش نرسیده، جذب مهاجر از افغانستان است که چندی پیش الجزیره با انتشار مقالهای پرده از فعالیت صهیونیسم در این کشور برداشت، جایی که کمتر کسی تاکنون به آن توجه داشته است.
الجزیره مینویسد: گویا رژیم صهیونیستی برای حل بحران جمعیتی خود دست به دامن قبایل بدوی افغانستان شده و در صدد برآمده، پس از یهودی کردن افغانها آنها را به فلسطین اشغالی انتقال دهد.
* تأمین جمعیت یکی از دلنگرانیهای عمده رژیم صهیونیستی
این نویسنده و تحلیلگر افغان در ادامه با به سخره گرفتن موجودیت و تاریخ رژیم صهیونیستی مینویسد: اسرائیل با جغرافیای محدود و تاریخ ساختگی و هویت دروغین و بحران جمعیتی خود که چون بمب هرلحظه آماده انفجار است، چقدر بدبخت مینماید.
موضوع تامین جمعیت سرزمین موعود همواره یکی از دلنگرانیهای کابینههای مختلف رژیم صهیونیستی بوده و موجب شده این رژیم برای تامین جمعیت خود به فکر یهودی کردن قبایل و سپس مهاجرت دادن آنها به “سرزمین موعود ” باشد تا از یک سو نیازهای امنیتی و جنگی و از سوی خطر جمعیتی پاسخ گوید که موجودیتش را تهدید میکند.
* تحریف تاریخ برای یافتن “گم شده یهودی “
به همین دلیل صهیونیستها در این اواخر دست به نگارش مجدد تاریخ خود بر اساس افسانهها و نسبسازی در قبایل مختلف زدند که برخی از آنها هیچ سنخیتی با یکدیگر ندارد.
الانصاری در ادامه میافزاید: رژیم صهیونیستی در همین راستا طرحی به نام “یافتن قبایل گم شده یهودی ” در روسیه، هند، اتیوپی، آسیای میانه، گینه، چین، نیجریه، ژاپن، قبایل سرخپوست آمریکای شمالی و اخیرا نیز در افغانستان را به اجرا گذاشت و در زمینه به آیه دوازدهم باب یازدهم “سفر اشعیاء ” در کتاب مقدس استناد جست که میگوید: پرچمیبرافراشته میشود و پراکندهشدگان اسرائیل و تبعیدشدگان یهود از چهار سوی زمین گرد هم جمع میشوند.
به این ترتیب ملاحظه میکنیم، آنها هرگونه که بخواهند و با منافعشان سازگار باشد، آیههای کتاب مقدس را تفسیر میکنند و به همین دلیل در این اواخر مهندسی ژنیتیک را دستاویز تحقق اهداف خود کردند تا به مقولههای تورات مشروعیت علمیببخشند.
و چون از طرحهای سازش عربی به نتیجهای نرسیدند، روی به افغانستان آوردهاند تا به قلب بزرگترین قبیله کنونی روی زمین نفوذ کنند، “قبایل پشتون ” مسلمانان افغانی که در مرز افغانستان و پاکستان زندگی میکنند.
* سابقه دیرینه یهودیت در افغانستان
این نویسنده و تحلیلگر افغان در ادامه تاکید میکند: بر خلاف مسیحیت که در افغانستان نه نفوذ چندانی کرده و نه سابقه آنچنانی دارد، شهرهای بزرگ افغانستان مثل کابل، هرات، بلخ، میمنه، غزنه و قندهار در طول قرون اخیر شاهد نفوذ اقلیتهای یهودی بوده و در این باره به جرات میتوان گفت، اقلیت یهودی در افغانستان بهاندازه تاریخ مکتوب این کشور سابقه دارد.
همچنین با اشاره به این که مقبرهای یهودی در ولایت “غور ” وجود دارد که نوشتههای روی قبرهای آن به زمان ماقبل حمله مغولها باز میگردد، مینویسد: مورخانی مانند ادریسی، ابنحوقل، جوزجانی، المقدسی و یعقوبی نیز به وجود برخی گروههای یهودی در برخی شهرهای افغانستان اشاره داشتهاند.
به عنوان مثال “جوزجانی ” مؤلف کتاب “طبقات ناصری ” (۱۲۶۰ م) از وجود اقلیتی یهودی در منطقه غور در غرب افغانستان سخن گفته، همچنین ابنحوقل و ادریسی نیز از وجود اقلیتی یهودی در کابل یاد کردهاند.
ابنحوقل در کتاب “المسالک و الممالک ” از حضور گروهی یهودی در کابل نوشته است. سپس ادریسی (۴۹۲-۵۵۹ هجری) عبارت ابنحوقل را با کمی تغییر در کتاب “نزهۀ المشتاق فیاختراق الآفاق ” ذکر کرده و گفته: کابل از شهرهای همجوار هند در بلاد بخارستان و شهری جلیل القدر و خوش ساخت است… دژهای مستحکمی دارد و هیچ راهی برای بالا رفتن و گریز از آن نیست. در این شهر مسلمانان زیادی بسرمیبرند و گروههایی از کفار یهود نیز در آن زندگی میکنند.
* مهاجرت یهودیان ثروتمند افغان به رژیم صهیونیستی
بشیر الانصاری در سپس به روزنامه “هرالد تریبون ” استناد می جوید که در شماره ۴ نوامبر ۱۹۶۹ خود نوشته بود: جمعیت یهودیان افغانستان در اوایل قرن بیستم حدود ۱۰ هزا نفر بود که پس از شکل گیری رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ و پس از جنگ ۱۹۶۷ و آتش زدن مسجد الاقصی در سال ۱۹۶۹ از آنجا که با حساسیتهای افغانیها مواجه شدند، از این کشور به کشورهای دیگر مهاجرت کردند.
هرالد تریبون میافزاید: یهودیان ثروتمند افغان به نیویورک و فقرای آنان به محله “بخارا ” در قدس و تلآویو رهسپار شدند و جز ۳۰ خانواده یهودی از آنان در افغانستان باقی نماند.
بر اساس آمارهای ارائه شده توسط منابع صهیونیستی در حال حاضر جمعیت یهودیان افغانی الاصلی که در رژیم صهیونیستی بسرمیبرند، حدود ۱۰ هزار نفر است و نخستین کسی که مهاجرت یهود افغان را به فلسطین آغاز کرد، فردی به نام “ملا بنیامین ” در سال ۱۸۹۲ بود.
* استفاده یهودیان افغان از القاب مسلمانان
بنابر این گزارش، و به گفته “اسحق بن زوی ” از رهبران اولیه یهود، یهودیان افغان ویژگیهای خاص خود را دارند، از جمله این که آنها از القاب مذهبی رایج میان علمای مسلمانان افغان مانند “ملاجردشی “، “ملاجان “، “ملاکویین ” و “ملابنیامین ” برای خود نیز استفاده میکنند، حتی “اسحق لوی ” از بزرگان یهودیان افغان که در ژانویه ۲۰۰۵ در کابل از دنیا رفت و پیکرش به سرزمینهای اشغالی منتقل شد تا در جبل زیتون دفن شود، آیات قرآن را مانند حرز و دعا مینوشت و به مشتریان افغان خود میداد.
* دو هدف رژیم صهیونیستی از جعل القاب قبایل افغانی
اما رژیم صهیونیستی با دو هدف در صدد جعل کردن اصل و نسب قبایل افغانی و منسوب کردن آنها به اقوام یهودی است.
اول اینکه در افغانستان رسم است، هر قبیله نسب خود را به یک پیامبر یا یک نماد بزرگ تاریخی منسوب کند و در میان قبایل پشتون داستانی وجود دارد که نسب آنها را به یکی از سبطهای بنیاسرائیل ارجاع میدهد و میگوید، بختنصر پس از کشتار وسیع یهود، آنها را در کوههای غور در غرب افغانستان اسکان داد و سید جمالالدین اسد آبادی (همدانی) مشهورترین فردی است که از این افسانه سخن میگوید: محل زندگی خود را به یادبود سرزمین خود در خاک شام، “غور ” و “بگتو ” نامیدند که تغییر یافته “بختو ” و منسوب به بختنصر است.
این گزارش در ادامه میگوید: سپس جمعیت آنها افزایش یافت و بر منطقه حاکم شدند و میان آنها و یهودیان ساکن سرزمینهای عربی روابط و نامهنگاریهایی بوجود آمد.
این نویسنده و تحلیلگر افغان افزود: زمانی که یهودیان عرب وارد اسلام شدند… افغانها جماعتی از امرای خود را نزد آنها فرستادند، در میان آنهان فردی به نام قیس بود که با چهل و هفت واسطه به یکی از سبطهای بنیاسرائیل و با پنجاه و پنج واسطه به ابراهیم (ع) منسوب بود. یکی از یاران پیامبر آنها را نزد رسول خدا (ص) برد و این جماعت افغان به همراه قیس مشمول عنایت پیامبر شدند و قیس را “عبدالرشید ” خواند و به او لقب “امیر ” داد و اعلام کرد که وی شایسته این لقب است، زیرا وی از نسل امرای بنیاسرائیل است. ولی کوچکترین مشابهتی بین زبان پشتو، زبان افغانها و زبان عبریها وجود ندارد.
وی افزود: اعتقاد یهودیان افغان به این روایت که صحت آن به اثبات نرسیده و وجود مکانی به نام “خیبر ” در افغانستان شاید موجب پدید آمدن این تصور شده که این روایت درست است .
* سرمایهگذاری صهیونیسم بر این روایات جهت خلق سند “در جستجوی قبایل گمشده “
بشیرالانصاری نویسنده مقاله در ادامه با اشاره به روایت مذکور مینویسد، این کتاب که باستانشناسان و مورخان و سیاستمداران صهیونیست به آن متوسل شده و بوسیله آن تلاش نمودهاند، گمشده خود را در آن پیدا کنند، چنان محل سرمایهگذاری صهیونیسم قرار گرفت که دیگر ارزش علمی خود را از دست داد.
به نوشته این تحلیلگرد و نویسنده افغان گروهی از صهیونیستها به استناد این داستانها و روایتها سندی جعلی و ساختگی به زبان انگلیسی با نام “در جستجوی قبایل گمشده ” خلق کردند که از قبیلهای یهودی و گمشده سخن میگوید که در گذرگاه خیبر در مرز افغانستان و پاکستان اسکان داشته و سپس اسلام آورده و به پشتون معروف شده است.
الانصاری میافزاید: این صهیونیستها سپس این سند جعلی را به مراکز صهیونیستی ارائه و آن را در شبکههای تلویزیونی رژیم خود و غیر آن نمایش دادند، سپس خاخام “الیاهو ابیحایل ” در گفتوگو با روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت اعلام کرد: وی بقایای میراث و خون یهودیان را در رگهای طالبان مشاهده کرده است.
وی همچنین مدعی شده، نام “ربانی ” تحریف نام یهودی “رابین ” است و بر همین اساس خواستار تقویت این ارتباط خونی و سرمایهگذاری در آن شد. مشابه چنین مقالهای در روزنامه صهیونیستی هاآرتص نیز منتشر شده است.
الانصاری سپس به تلاشهای سیاسی رژیم صهیونیستی برای خلق هویت ساختگی برای قبایل افغانستانی اشاره میکند و مینویسد: تلاشهای سیاسی برای این امر در اقدام وزارت خارجه رژیم صهیونیستی جهت اعطای بورس تحصیلی به “شهناز علی ” پژوهشگر زن هندی در مسائل علم ژنتیک نمود پیدا میکند.
وی از خون اعضای قبیله پشتون ساکن شهر “لکنهو ” هند نمونهبرداری کرد تا با همکاری پژوهشگران صهیونیست مرکز “التخنیون ” در حیفا رابطه ژنتیک پشتونها و قبایل گمشده یهودی را بیابد.
* خلق کانون بحران در قلب آسیا
این تحلیلگر و نویسنده افغان در ادامه به هدف دیگر رژیم صهیونیستی از خلق هویت جدید در افغانستان و منسوب کردن آنها به قبایل یهودی اشاره میکند و مینویسد: یکی دیگر از اهداف خلق هویت کذایی صهیونیستی در افغانستان، بوجود آوردن نقطه بحران و اختلاف در افغانستان و منطقه، برای سوء استفاده از آن در مواقع ضروری است.
الانصاری مینویسد: اگر برخی ملتها و نژادها برای جذب افراد منسوب به خود تلاش میکنند، صهیونیسم جهانی برای صید همه قبایل دنیا تلاش میکند. آنچه درباره ارتباط قبیله پشتون با قبایل یهود گفته میشود چیزی جز تحریف حقایق تاریخی و تحریف عرق و نژاد و تاریخ سازی نیست. همان طور که سیدجمالالدین اسد آبادی گفته، کوچکترین رابطهای بین زبان پشتو و زبان عبری نیست و “جیمز درمستتر ” زبانشناس فرانسوی که تحقیقات بسیاری در حوزه زبانهای افغانستانی انجام داده، اعتقاد دارد که زبان پشتو ریشه آریایی داشته و هیچ ارتباطی با زبانهای سامی ندارد و جالب است، بدانید درمستتر از پدر و مادری یهودی زاده شده و خود یهودی است.
* اتفاق نظر مورخان بر اصل آریایی قبایل پشتو
نویسنده مقاله با اشاره به این که تاریخنگاران افغان همه اتفاق نظر دارند، پشتوها از قبایل آریایی هستد، میافزاید: تصور نمیکنم، پژوهش علمیکه در مرکز التخنیون جهت کشف رمز ژنتیکی پشتوها در جریان است، بتواند اشتراکی در ژنهای پشتوها و یهود بیش از یک اشتراک عمومیبیابد، بسان اشتراکی که میان یهود و پسر عموهای آنان، یعنی اعراب فلسطینی که روزانه منازل آنها توسط صهیونیستها بر سر کودکان شیرخوارشان خراب میشود، وجود دارد.
بنابراین گزارش، پس از تشدید مهاجرت معکوس یهودیان اروپایی از سرزمینهای خود به کشورهایشان، رژیم صهیونیستی تلاش میکند، قبایل فقیر جهان سوم را جذب رژیم خود کند.
* فعالیت سازمان “شابی اسرائیل ” در افغانستان
جعفر هادی حسن، پژوهشگر امور صهونیسم معتقد است: سازمان “شابی اسرائیل ” توانسته برخی از افراد قبایل پشتون را یهودی کند و به سرزمینهای اشغالی مهاجرت دهد تا وظیفه پاسداری از مرزهای رژیم صهیونیستی را بر عهده بگیرند. همچنانکه این سازمان اکنون تلاش میکند تا آداب دین یهود را به زبان پشتو ترجمه و آن را میان افراد این قبایل توزیع کند.
الانصاری تصریح کرد: طرح صهیونیسم جهانی این است که بذر اختلاف مذهبی، نژادی و دودستگی را میان قبایل پشتو کاشته و آنها را به دو گروه یهودی و غیریهودی تقسیم و پشتوانهای راهبردی برای رژیم صهیونیستی ایجاد کند تا با خلق کانون بحران در قلب آسیا مقدمات درگیریهای قبیلهای در منطقه را فراهم کند.
نویسنده در پایان تاکید میکند: دو دهه پیش شاهد پدیدهای به نام “اعراب افغان ” بودیم که این امر موجبات نگرانی صهیونیستها را فراهم آورده بود، حال این سوال پیش میآید که آیا صهیونیسم جهانی درصدد است با یهودی کردن افغانها به این پدیده پاسخ گوید.