پژوهشی در موسیقی واثرات آن (۱)

08b6432f46f5a9950c9b29282b7539c5 - پژوهشی در موسیقی واثرات آن (1)

«کسی که چهل روز در خانه اش بربط نوازند و مردمان بر او وارد شوند شیطانی به نام قفندر اعضای خود را به تمام اعضای بدنش مس می نماید، پس غیرت از آن مرد برداشته می‌شود تا به حدی که با زنانش اگر فعل قبیحی کنند بدش نمی آید ». با این روایت شاید بتوان به یکی از علل اصلی رواج بد حجابی و فحشا در جامعه پی برد …

 

 

 

چکیده

در این مقاله که عنوان آن «پژوهشی در موسیقی واثرات آن» می‌باشد، سعی شده هم به لحاظ فقهی و هم به لحاظ علوم تجربی، تحقیق مختصری راجع به موسیقی و اثرات آن انجام گیرد. بحث موسیقی از جمله مباحثی است که با وجود این که دارای قدمت زیادی است ولی درعین حال، جزو مباحث روز بوده و از جمله مسائلی است که مخصوصاً جوانان زیادی را به خود مشغول داشته و بالتّبع سؤالات زیادی پیرامون آن مطرح شده و می‌شود. موسیقی را از جنبه های مختلفی ازجمله، فقهی، هنری و…می توان بررسی کرد، ولی آن چه بیشتر در این مقاله مدّنظر بوده، نگاه به موسیقی هم از جنبۀ علوم تجربی وهم ازمنظردین است که درکل، در مورد اثرات موسیقی برجسم و روان انسان، مطلب مختصری به دست می دهد. در مورد اهمّیّت وضرورت چنین بحثی همین بس که این بحث از قدیم الأیّام مطرح بوده ولی بیشتر جنبۀ فقهی آن مدّ نظر بوده و از جنبۀ علم تجربی کمتر مورد توجّه واقع شده لذا در این مقاله سعی شده بیشتر به جنبۀ علم تجربی پرداخته شود.این مقاله در ۵ فصل تنظیم شده که در دو فصل نخست به تعریف موسیقی و انواع آن پرداخته و نیز ارتباط واژۀ موسیقی با واژۀ غنا ازنگاه مراجع عظام مطرح شده، سپس دریک فصل مجزّا وطولانی تری به انواع اثرات موسیقی بر جسم و روان که در بخشهای مختلفی ازآن، از روایات وآیات قرآن استفاده شده پرداخته شده است. و امّا فصل چهارم، برای آشنایی با نظرات علما و دانشمندان اسلام وغرب، راجع به موسیقی تنظیم شده ودر فصل آخر نیز بحث مختصری راجع به موسیقی درمانی وصحّت آن انجام شده است و درکل یک بحث نسبتاًجامعی که راجع به موسیقی نیاز بوده عنوان و ارائه گردیده است.
کلیدواژه : موسیقی، غنا، تأثیر، جسم، روان.

مقدّمه

آن چه در این نوشتارآورده شده است پژوهشی است پیرامون موسیقی و انواع آن و اثرات موسیقی بر جسم و روان انسان که البتّه اثرات آن بیشتر مورد توجّه قرار گرفته است.آن چه در این زمینه بیشتر مورد توجّه صاحب نظران بوده است پرداختن به موسیقی ازجنبۀ فقهی آن بوده است وکمتر به جنبۀ تأثیرات آن و خصوصاً تأثیرات جسمی آن پرداخته شده است. لذا برآن شدیم تا از جنبۀ تأثیرات جسمانی و فیزیکی نیز آن را بررسی کرده تا هم از یک زاویۀ جدید به مسئله پرداخته شود و هم این که به برخی سؤالات جدید مطرح شده پاسخی هر چند مختصر داده شود.
همان گونه که بیان شد اگر چه این بحث دارای سابقۀ طولانی است و از دیر باز مطرح بوده است ولی امروزه نیز جزو مباحث روز، مطرح است وعموم مردم، خصوصا ًجوانان با آن در ارتباط اند وگویا جزءلاینفکّ زندگی ما شده است. از طرفی نیز این هنر به ابزار و وسیله ای برای انتقال فرهنگ و حتّی تغییر فرهنگ جوامع، مبدّل گشته است و این گونه مسائل برضرورت تحقیق بیشترراجع به این هنر وکارایی آن و اثرات آن می افزاید.هم چنین همان گونه که مطرح شد بیشترین اثرات، راجع به هنر موسیقی به جنبۀ فقهی آن بر می‌گردد ولی از کتاب ها و مقالاتی نیزکه در این زمینه نگاشته شده است، نباید چشم پوشی کرد و ما نیز در این نوشتار که به روش اسنادی ـ کتابخانه ای تهیّه شده از برخی از آنها بهره برده ایم.برخی از این کتابها عبارتند از: تأثیر موسیقی براعصاب وروان، نوشتۀ زنده یاد، حسین عبداللّهی خوروش، موسیقی ازدیدگاه فلسفی وروانی، نوشتۀ علّامه محمدتقی جعفری، تاریخ موسیقی، نوشتۀ سعدی حسنی، بخشی ازکتاب سلامتی وطول عمر در احکام اسلام، نوشتۀ مهدی طاهری، بخشی ازکتاب نکته های ناب، نوشتۀ حسن قدّوسی زاده و نیز برخی از مقالات که در این زمینه نوشته شده‌اند.ازجملۀ وجه امتیاز این مقاله این است که مطالب این نوشته ها را به صورت موجز و مختصرجمع کرده و برخیمطالب پراکنده و زاید را ازآنها حذف کرده وآن چه در این باره مورد نیاز بوده است در حدّ این نوشتار ارائه گردیده است.بالأخره بعد از تحقیق دربارۀ انتخاب موضوع و پس از انتخاب آن به خاطر اهمیّت آن و پس از ارائه به مسؤولین مورد تأیید قرارگرفت و مشغول به تنظیم آن شدیم. البته درتنظیم آن مشکلاتی نیز پیش روی ما قرارداشت؛ ازجمله این که در این زمینه، کتابهای اندکی نوشته شده وکمتر قلم فرسایی شده است لذا منابع قابل دسترسی در این باره محدودتر می‌باشد. هم چنین بعد از رجوع به منابع، بعضاً استناد به منابعی شده بود ولی از ذکر آن منابع به صورت کامل ودقیق، صرفنظر شده بود وحتّی گاهی مطلبی مستند به منبعی شده بودکه بعد از مراجعه به آن منبع چنین چیزی یافت نمی شد.یا مشکلات دیگری که نیازی به اطالۀ کلام در این مورد نیست.این مقاله، پیرامون ۵ سؤال کلّی و جواب آنها تنظیم گشته که این سؤالات شاکله و پایۀ این مقاله را تشکیل می دهد و هرسؤالی یک فصل ازمقاله رابه خود اختصاص داده است که هرفصل، جواب یکی ازآن سؤالات وسؤالات ریزتر دیگر است و مجموعاً اطلاعات کلّی دراین زمینه رابه خواننده می دهد.
سؤالات کلّی هرفصل عبارتست از:
۱ـ موسیقی چیست؟ وانواع آن کدام است؟
۲ـ فرق موسیقی وغنا چیست؟
۳ـ موسیقی چه تأثیری برانسان دارد؟
۴ـ نظرعلما و دانشمندان در مورد موسیقی چیست؟
۵ ـ آیا موسیقی درمانی واقعیّت دارد؟
البته تذکّراین نکته لازم است که در این نوشتار با توجّه به ظرفیّت وگنجایش آن، مطلب آمده و ممکن است مطالب فراوان دیگری نیز باشدکه به جهت اختصار، بیان نشده باشد و این مسئله در نقل قول افراد و دانشمندان و علما نیزصدق می کند یعنی ممکن است در میان دانشمندان، تنها به ذکراقوال برخی از آنان اکتفا شده باشد و این فقط به جهت رعایت اختصار بوده وترجیحی دراین مسئله صورت نگرفته است. ولی پیشاپیش از نواقص موجود، عذرخواهی می نمائیم.

فصل اول : موسیقی و انواع آن

در این فصل برآنیم که تعریف مختصری از موسیقی ارائه داده و با اقسام آن آشنا شویم که البتّه محصوردر این اقسام نبوده و ممکن است به اعتبارهای مختلف، اقسام مختلفی پیداکرد، ولی در یک تقسیم بندی کلّی می توان آن را به اقسامی‌که بعداً خواهد آمدتقسیم نمود.

تعریف موسیقی

برای موسیقی تعریفهای زیادی ارائه شده و از زوایای مختلفی به آن نگریسته شده است . موسیقی را می توان هم ازلحاظ لغوی و هم از لحاظ اصطلاحی مورد بررسی قرارداد. این واژه، یک واژۀ یونانی است که به آن «موسیقیا»گفته می شود و ازآن به عنوان غنا ولحن نیز یاد شده است :
«بدان که موسیقی در لغت یونان، لحن است و لحن عبارت است از اجتماع در نغم مختلفه که آن را ترتیبی محدود باشد و بعضی این قید را زیاده کنند که کلام مفید بدان مقرون بود….و بعضی این قید را زیاده کنند که آن کلام، دال بر معانی که محرّک نفس باشد به تحریکی که ملایم غرض و لفظ او موزون باشد(۱)هم چنین درتعریف موسیقی گفته شده« عبارتست ازاصوات وآهنگهایی که انسان را در عالمی‌که برای وی قابل توصیف نیست سیر می دهد و چنان بر اعصاب آدمی مسلّط می‌شودکه گاهی می خنداند، گاهی می‌گریاند گاهی اعضاء و جوارح انسان را بدون اختیار به حرکت در می آورد، و زمانی تهییج عشق و شهوت می‌کند و آدمی را برده و غلام خود ساخته و بر اعصاب، فکر، عقل و روانش فرمانروایی می کند».(۲)مانند ساز زدن فارابی دربزم سیف الدّوله که با ساز زدن او مدّتی همه خندیدند و باتغییر آهنگ، همه را به گریستن وا داشت و در آخر بانواختن آهنگی دیگر، همه اهل مجلس را به خواب فروبرد و سپس ازآن مجلس خارج شدکه این جریان در تاریخ، مشهور است.«ارسطو موسیقی را یکی از شعب ریاضی دانسته و فیلسوفان اسلامی نیزاین قول راپذیرفته‌اند ولی از آنجاکه همۀ قواعد موسیقی مانند ریاضی مسلّم و غیرقابل تغییر نیست، بلکه ذوق و قریحۀ سازنده و نوازنده هم درآن دخالت تام داردآن را هنر نیز محسوب دارند».(۳)زیبایی موسیقی بر حسب اثری است که درذهن و احساسات شنونده می‌گذارد . این هنر با دقّت و محاسبه و اندازه گیری دقیق انجام می‌گیرد شاید به همین خاطر است که در تقسیم بندیهای علوم قدیم و همان گونه که ذکرشد از شعب علوم ریاضی به حساب آمده است.

انواع موسیقی

شاید دریک تقسسیم بندی بتوان موسیقی را به دو دسته تقسیم کرد : ۱ـ موسیقی طبیعی. ۲ـ موسیقی هنری.
موسیقی طبیعی : عبارت است از اصوات و نغمه هایی که ازطببیعت و یا از حنجره حیوانات شنیده می‌شو د؛ مانند صدای برگها و درختان هنگام وزیدن باد و یا مثل آواز پرندگان وموسیقی هنری : عبارت است ازآهنگهایی که انسان با وسایل مصنوعی(چون ویولون، گیتارو…) می سازد.تفاوت موسیقی طبیعی و مصنوعی یا هنری را شاید بتوان در این مسئله دانست که آهنگ های طبیعی دارای سیر ملایم و یکنواخت هستند لذا همواره برای انسان جذّاب و مفرّح و مسرت بخش بوده و بر نشاط انسان به صورت واقعی می افزاید و این مسئله کم و بیش شاید برای همه اتفاق افتاده ولی آهنگهای مصنوعی این گونه نیستند بلکه دارای ارتعاشات وزیر وبم های گوناگونی هستند و لذا به نسبت این ارتعاشات و زیروبم ها سلسله اعصاب از آن اثر می پذیرند و چون یکنواخت نیستند اثرات آن زیان بخش خواهد بود. در موسیقی هفت دستگاه اصلی و البته دستگاههای فرعی نیز وجود دارد و هرگونه صدایی که انسان تولید کند در یکی از این دستگاهها می‌گنجد . بالأخره بعد از آن که موسیقی را به طبیعی و هنری تقسیم کردیم موسیقی هنری نیز خود ازلحاظ فقهی به موسیقی حلال و موسیقی حرام تقسیم می‌شود.اگر موسیقی غنا باشد و جزء موسیقی حرام شناخته شده باشد، قطعاً در انسان تاثیرات منفی بسیاری خواهد گذاشت . البته در برخی از مراکز انرژی‌ درمانی ثابت شده است که اصوات آثار بسیاری بر احساسات و روح بشر برجا می‌گذارد که هم ممکن است سودمند وهم زیانبار باشد و در آینده درباره اثرات منفی یا مثبت آن مطالبی خواهدآمد.

فصل دوم : فرق موسیقی و غنا چیست ؟

بعد از آشنایی کلّی باتعریف موسیقی وهمچنین انواع موسیقی، بدنیست به جواب سؤالی که در ذهن افراد زیادی هست بپردازیم وآن این که چه تفاوتی میان موسیقی و غنا وجود دارد؟ و مرز این دو کدام است؟ برای پاسخ به این پرسشها از نظرات علما و مراجع بهره می‌گیریم.
حضرت آیت الله خامنه ای(حفظه الله):
«غنا یعنی ترجیع صدا به نحوی که مناسب با مجالس لهو باشد که ازگناهان بوده و بر خواننده و شنونده حرام است . ولی موسیقی نواختن آلات آن است که اگر به نحو معمول در مجالس لهو و گناه باشد هم بر نوازنده و هم بر شنونده حرام است . واگر به آن نحو نباشد فی نفسه جایز است و اشکال ندارد».(۴)
حضرت آیت الله صافی گلپایگانی(حفظه الله):
«غنا عبارت از آوازی است که مشتمل بر ترجیع و صوت و طرب انگیز و مناسب با مجالس طرب باشد و موسیقی گاه بر غنا وگاه بر آلات مختلف موسیقی مانند تار، سنتور، دف و غیره اطلاق می‌شود. موسیقی را اگر به همان معنای غنا و آوازها و سازها و بکار گرفتن آنها بدانیم، فراگرفتن موسیقی که از قدیم الایّام بین اهل لهو و بزم متداول بود و در کشورها و مناطق مختلف انواعی از آن بکار برده می‌شده و می‌شود همه حرام است».(۵)
حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(ره):
«غنا عبارتست از آوازی که درآن صدا را در گلو می‌گردانند که به زبان عرفی چهچه می‌گویند و طرب (تحوّل غیر اختیاری در مستمع) انگیز هم باشد و مناسب مجالس لهو و لعب هم باشد…. غنا صوتی است که باترجیع و طرب همراه باشد ومناسب مجالس لهو و لعب باشد».(۶)

سؤال : اگر استماع موسیقی هیچ گونه تأثیری در انسان نداشته باشد، آیا باز حرام است؟

جواب همه مراجع : اگر از نوع موسیقی حرام باشد، گوش دادن به آن جایز نیست؛ هر چند در شخص تأثیری نداشته باشد. (۷)تبصره: موسیقی حرام، غالباً آثار ناپسندی دارد و باعث بیگانگی از خدا و تحریک شهوت و آلودگی به مفاسد دیگر می‌شود ولی حکم، تابع این امور نیست و اگر به فرض، در موردی موسیقی حرام، هیچ تأثیری در روح و روان انسان برجای نگذارد باز گوش دادن به آن جایز نیست.

اولین غنا :

بنابر آنچه در معارف اسلامی آمده است:«اولین کسی که مرتکب غنا شد، شیطان بود(۸)و ازآن به بعد غنا رواج پیدا کرد. همچنین در روایتی از امام جعفرصادق(ع)آمده است : « وقتی آدم رحلت نمود ابلیس و قابیل بارحلت او خوشحال شدند، آن دو در اجتماع شرکت کردند و به نشانۀ شادی برای مرگ آدم از تنبورها و وسائل لهو (موسیقی) استفاده کردند پس هرکس در روی زمین از این وسائل لذت می‌برد از پیروان آن می‌باشد»(۹)
باید دانست در متون دینی واژۀ موسیقی به چشم نمی خورد ولی به جای آن واژه های غنا، لهو، ملاهی و مصادیق آلات موسیقی مانند : مزمار(نی و فلوت)، معزف (تار)، عود، طبل، تنبور و مانندآن به کار رفته است.

فصل سوم : اثرات موسیقی برجسم و روان.

حال که تفاوت موسیقی وغنا و احکام آنها دانسته شد به یکی ازمهمترین بخشهای این نوشتاریعنی انواع اثرات موسیقی برجسم و روان انسان می پردازیم. دربارۀ حوزۀ تأثیرگذاری موسیقی و این که اصالتاً مخاطب آن کدام یک از این دو (جسم و روان) هست باید گفت : « مخاطب حقیقی این هنر، مغز و روان انسانها است، نه حس بینایی و نه حس شنوایی؛ زیرا این دو حس چیزی جز واسطه انتقال اصوات فیزیکی به مغز و روان انسانها نیست .تیز گوش ترین انسانها که دریافت درونی از معنای موسیقی ندارند، هیچ درکی درباره آن نمی توانند داشته باشند، حتی تفسیر و چگونگی برداشت انسانهایی که در یک جامعه و در پوشش یک فرهنگ و یک محیط و سرگذشت زندگی می‌کنند گوناگون می‌باشد، اگرچه همه آنان ازحس شنوایی مساوی برخوردار بوده باشند(۱۰)ولی بالاخره اثر موسیقی دوگونه است :۱ـ اثرات معنوی ۲ـ اثرات جسمی.

اثرات معنوی و روحی موسیقی:

روح انسان، مهم ترین جنبۀ وجودی انسان است، لذا هر آن چه که برآن اثر بگذارد می تواند در کمال و سقوطش، مؤثّر باشد. از این جا اهمّیت اثر موسیقی بر روح و روان انسان مشخّص می‌شود. ما در این بخش مهمترین آثار موسیقی را بر روح بررسی می‌کنیم:

۱ـ گمراهی و غفلت ازخدا :

از بزرگ ترین آثاری که برای موسیقی ذکر شده است دور شدن از یاد و ذکر خداست . قرآن در سورۀ لقمان یکى از عوامل گمراهى و ضلالت را «لهو الحدیث» دانسته است. «ومِن النّاسِ مَن یشتری لَهوالحدیثِ لیُضلَّ عن سبیلِ الله(۱۱)«لهویعنی غفلت،یعنی دورشدن از ذکرخدا، دورشدن از معنویت، دورشدن از واقعیتهای زندگی، دورشدن ازکار وتلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بی بند وباری».(۱۲) در روایات اسلامى از «لهو الحدیث» نیز به «غنا» تفسیر شده است.(۱۳) شنیدن غنا و موسیقى آن چنان اراده انسان را سست و غریزه جنسى شخص را تحریک مى‏کند که شخص را از یاد خدا و قیامت باز می دارد لذا ازعوامل گمراهی به حساب می آید.

۲- گرایش به فساد :

غنا و آواز مطرب و لهوى، انسان را به سوى شهوت و فساد اخلاقى مى‏کشاند و از راه پرهیزکارى باز مى‏دارد.مجالس غنا و موسیقى، معمولاً جزو مراکز مفاسد گوناگون است و این خود دلیل روشنی است بر این که موسیقی درگرایش به فساد نقش مؤثّری دارد . در حدیثى از نبى اکرم(ص) آمده است : «الغناءُ رقیۀ الزنا»:«غنا نردبان زنا است».(۱۴)

۳ ـ سوء عاقبت :

برای اثبات سوء عاقبت، به واسطۀ غنا و موسیقی به یک داستان کوتاهی که در زمان امام صادق (ع) اتفاق افتاده اکتفا می‌کنیم، چرا که آن چه در زمان آن بزرگواران رخ داده، صرفاٌ یک داستان نیست بلکه باید عبرت برای سایرین وآنان که در زمانهای بعد می آیند قرار بگیرد. مردی به امام صادق(ع) عرض کرد: همسایگان من کنیزانی دارند که آواز می خوانند و با عود (یکی از آلات موسیقی) می نوازند . چه بسا به هنگام قضای حاجت نشستنم را طول می دهم، تا صدای آنها را بیشتر بشنوم.امام فرمودند: « این کار را نکن. در روز قیامت در برابر خداوند هیچ عذری نداری؛ مگر سخن حق را نخواندی که می فرماید : گوش، چشم، دل، مسئولند و در برابر کارهایی که کرده‌اند، مورد سؤال واقع می شوند. » مرد عرض کرد : به خدا سوگند گویا این آیه را تاکنون نخوانده و نشنیده بودم. دیگر به خدا این کارها را انجام نمی دهم و از اوآمرزش می طلبم . امام سپس فرمودند: «برخیز و غسل کن و آن چه می توانی نماز بخوان، چون تا کنون به گناه بزرگی مشغول بودی و چه بد حال وتیره بخت بودی اگر بدون توبه و بر این حال از دنیا می رفتی.» (۱۵) همین داستان کوتاه، خود مؤیّد بزرگی بر مطلب ما می‌باشد و تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل.

۴- قساوت قلب :

یکی از اثرات شوم موسیقی بر روان انسان ها پدید آوردن بیماری قساوت قلب در انسان می‌باشد. و مویّد اینکلام، سفارش رسول خدا (ص) به حضرت علی (ع ) می باشد که به ایشان فرموده‌اند:« یا على؛ سه کار دل راسخت کند: گوش دادن به آواز و موسیقى و شکار و به دربار سلاطین رفتن(۱۶) افرادی که مداومت بر گوش دادن به موسیقی و مطربی دارند قلبشان مریض می‌گردد. و نتیجه این سختی و قساوت قلب این می‌شود که دیگر موعظه و پند در این قلوب اثر نمی‌کند. زیرا طبق آیات قرآنی از آثار گناهکاری، قساوت قلب است.خداوند متعال درقرآن می فرماید : قلوب افراد گناهکار مانند سنگ است یا سخت تر از سنگ . زیرا برخی از سنگ ها از میانشان آب بیرون می آید یا از ترس خدا از بلندی ها فرو می افتد.(۱۷) ولی قلوب افراد گناهکار به قدری سخت است که دیگر چیزی از پندها و موعظه های الهی در آن اثر نمی نماید.نشانه و علامت این بیماری آن است که این گونه افراد وقتی در مجلسی قرار می‌گیرند که در آن سخن از خدا و قرآن و یاد مرگ و آخرت است، اهل موسیقی، حالشان بد می‌شود و دوست دارند زود از این گونه مجالس خارج شوند و بر عکس اگر در جایی باشند که سخن از دنیا و سرگرمی های گمرا ه کننده باشد . به اشتیاق بر آن توجه می‌کنند و دوست ندارند که تمام شود و باز تایید کنندۀ سخنان فوق، آیۀ ۶ و۷ سورۀ لقمان است که در آیۀ ۶ در مورد اهل «لهوالحدیث» توضیح و بلافاصله درآیۀ ۷ که مورد بحث ما است می فرماید: و چون آیات و گفتارما بر اهل لهو و موسیقی خوانده شود دوری گزینند و روی برگردانند و تکذیب آن گفتار نمایند مانند کسی که آن را نشنیده و گویا در گوش های ایشان سنگینی است از شنیدن آیات ما پس به ایشان عذابی دردناک را مژده بده.

۵- از بین رفتن حیا :

امام صادق(ع) در این رابطه در حدیثی می فرمایند :«مَن ضُربَ فی بَیته بَربَطٌ أربعینَ یوماً سلَّطَ اللهُ علیه شَیطاناً یُقال له القَفَندَر فلا یَبقی عضوٌ مِن أعضائه إلّا قَعدَ علیه فإذا کانَ کذلک نزعَ منه الحیاءُ ولم یُبال ما قال و لا ما قیل فیه»(۱۸)«کسی که در خانه اش چهل روز بربط ( نوعی تار ) نواخته شود خداوند متعال شیطانی را به نام قفندر بر او مسلّط می کند که عضوی از اعضای وی باقی نمی ماند مگر اینکه او را در برمی‌گیرد و هنگامی‌که این گونه شد حیا از او گرفته می‌شود به گونه ای که نسبت به آنچه به او گفته می‌شود بی تفاوت می‌گردد».در خصوص اهمّیت حیا نیز خوب است بدانید رسول خدا (ص) در این باره فرموده‌اند : «حیا و ایمان با همدیگر وابسته‏اند چون یکى از میان برود، دیگرى هم از میان مى‏رود».(۱۹)و باز در اهمیّت حیا درحدیثی آمده است که:«کسی که حیا نداردایمان ندارد(۲۰)شهید مطهّری در کتاب تعلیم وتربیت در اسلام به نقل ازمسعودی در مروّج الذّهب می نویسد : در زمان عبدالملک یا یکی ازخلفای بنی امیّه که موسیقی رایج بود خبربه خلیفه رسیدکه شخصی باکنیزش خواننده هستند و تمام جوانان مدینه را به فساد می‌کشند . خلیفه دستور داد آنها را آوردند .آن مردگفت : معلوم نیست آنچه این کنیز می خواند غنا باشد و ازخلیفه خواست خودش امتحان کند. وقتی کنیز شروع به خواندن کرد کم کم دید سرخلیفه دارد تکان می خورد و به جایی رسید که خلیفه چهار دست و پا راه می رفت و می‌گفت : بیا به امرکوب خودت سوارشو.
«واقعاً موسیقی قدرت فوق العاده ای مخصوصاً ازجهت پاره کردن تقوا و عفّت دارد».(۲۱)

۶ـ از بین رفتن قوّۀ تفکّر:

موسیقی بوسیله ارتعاشات خود، اعصاب راتحت تأثیر خودقرارداده وکم کم برقوای ادراکی چیره می‌شود.به عبارت دیگر«موسیقی به حسب انواع هنری که دارد وهریک از آن انواع مختلف یک حالت دراعصاب ادراکی بر می انگیزد، ازشهوت و بی بندوباری ویا شادی ونشاط و اندوه و یا خیالات عرفان گونه و یا دیگرحالات که همۀ آنهاحالاتی است خیالی و اوهام ساز،دیگر ادراکات را بر کنار کرده و همان خیالات جای آن راگرفته و در مسیر انگیزه های موسیقی به حرکت در می آورد . در این حال پای عقل و ذهن و اندیشه به همان خیالات و اوهام بسته شده و درهمان مسیر خیال بافی های موسیقی درحرکت است و دیگر نمی تواند به خود آید.»(۲۲)

۷- از بین رفتن غیرت:

«إنّ شَیطاناً یُقال له القَفَندَرُ إذا ضَربَ فی مَنزل الرَّجلِ أَربعینَ صباحاً بالبَربَطِ و دَخلَ الرّجالُ وَضع ذلک الشّیطانُکلَّ عضوٍ منه علی مِثله مِن صاحبِ البیَتِ ثمّ نفخَ فیه نفخۀً فلا یُغار بعدَها حتّی تؤتی نساؤه فلایُغارُ.» (۲۳)«کسی که چهل روز در خانه اش بربط نوازند و مردمان بر او وارد شوند شیطانی به نام قفندر اعضای خود را به تمام اعضای بدنش مس می نماید، پس غیرت از آن مرد برداشته می‌شود تا به حدی که با زنانش اگر فعل قبیحی کنند بدش نمی آید ». با این روایت شاید بتوان به یکی از علل اصلی رواج بد حجابی و فحشا در جامعه پی برد، چراکه براساس این روایت به هر مقدارموسیقی در جامعه رواج پیدا کند غیرت از مردان زایل شده و نسبت به بد حجابی وتعرّض نامحرمان به ناموسشان،بی تفاوت تر می‌شوند.

۸ ـ جنون و دیوانگی:

فشار شدید موسیقی بر روی اعصاب، قدرت اندیشه و تفکّر را از انسان می‌گیرد لذا منجر به انجام کارهایی که با عقل تضاد دارد می‌شود.نمونه ای ازاین کارهای جنون آمیز را ذکرمی‌کنیم : «درملیون پنجاه هزار نفر بعد ازگوش کردن به یک کنسرت موسیقی چنان موسیقی آنها را به هیجان آوردکه ناگهان همه به هم ریختند و بدون جهت، هم دیگر را زخمی و مصدوم کردند و قبل از این که پلیس خود را برساند چند نفر به ضرب چاقو از پای درآمدند و به چندین دختر، تجاوز شد وتعداد زیادی مجروح شدند»(۲۴) یا« درایالت «لتیل راک» جوانی پیانو یاد می‌گرفت . نغمات موسیقی چنان درروح اوهیجان ایجادکرد که بدوندلیل ازجای برخاست وبا۱۹ضربه چاقو، معلّم خودرا ازپای درآورد».(۲۵)

۹ـ افسردگی:

کسی که درموسیقی غوطه ور شد، حالت خمودی وافسردگی، یکی ازحالاتی است که بر او عارض می‌شود.این مسئله در کسانی که با مطالعه ودرس وبحث سروکار دارند بیشتر نمود دارد . به گونه ای که بعد از موسیقی رغبت آنها نسبت به مطالعه کمترشده و نیروی فکر آنها ضعیف می‌شود.روانشناس معروف، دکتر «الکسیس کارل» درکتاب «راه و رسم زندگی» می نویسد : «برخی دانش آموزان می خواهند با توجه به رادیو درس خود را یاد بگیرند و در راه تحصیل پیشرفت کنند، باید گفت رادیو نیز مانند سینما و موسیقی کاهلی کاملی می‌بخشد به کسانی که به آن سرگرمند(۲۶)

۱۰- نزول بلاهای ناگهانی و عدم استجابت دعا :

هم اکنون بسیاری به دنبال پاسخ این پرسش می‌گردند که چرا زندگی هایمان با وجود رفاه ظاهری با بلاها و مصیبت ها آمیخته شده و یا اینکه چرا هرچه دعا می‌کنیم مستجاب نمی‌شود ؟ یکی ازعوامل این گونه مسائل راشاید بتوان در روایتی که از امام صادق (ع) نقل شده پیدا کرد.که فرموده‌اند : «بَیت الغناءِ لاتُؤمن فیه الفجیعۀُ و لا تُجاب فیه الدَّعوۀُ و لا یَدخلُه المَلَکُ.»(۲۷) «خانه ای که در آن غناء خوانده می‌شود از مصیبت و بلای ناگهانی ایمن نیست و دعا در آن مستجاب نمی‌شود و فرشته داخل آن نمی‌گردد .»اینها بخشهایی از مضرّات موسیقی بر روان و معنویّت انسان ها بود و اینک، اثرات جسمانی و مادی آن را بررسی می‌کنیم.

پی‌نوشت‌ها:

۱. شریعت موسوی، مصطفی،نظری به موسیقی ازطریق کتاب وسنت، به نقل از نفائس الفنون، محمدبن محمودآملی، ج۳، ص۸۳.
۲. اولیایی، احمد، نگاهی به موسیقی،ص۹.
۳. معین،محمّد، فرهنگ فارسی معین، ج۴، ص۳۰۳۱.
۴. حسینی خامنه ای، علی، رهبرمعظّم انقلاب، أجوبۀ الإستفتائات، ص ۲۵۰، م۱۱۳۸.
۵. محمودی، محسن، مسائل جدیدازدیدگاه علماو مراجع تقلید، ص۴۹.
۶. فاضل لنکرانی، محمد، جامع المسائل، م ۹۷۴و۹۷۸، ص۲۵۲.
۷. استفتائات مراجع.
۸. عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۳۱، ح۲۸.
۹.همان، ص۲۳۳وکلینی، محمدبن یعقوب، کافی، ج۶، باب الغناءص۱۶۵۴، ح۳.
۱۰. جعفری، محمدتقی، موسیقی از دیدگاه فلسفی وروانی، ص۱۱۷و۱۱۸.
۱۱. لقمان(۳۱)، آیه۶.
۱۲. قدوسی، حسن، نکته های ناب، ص۱۰۲.
۱۳. وسائل الشّیعه، ج۱۲، باب۹۹، ص۲۲۶، ح۷.
۱۴. مجلسی، محمدتقی، بحارالأنوار، ج۷۹، باب۹۹، ص۲۴۷، ح۲۶.
۱۵. طباطبائی، محمدحسین، ترجمۀ تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۱۰۷وکافی، ج۶، ، ص۱۶۵۵، ح۱۰.
۱۶. فیض مشکینی، علی اکبر، نصایح، ترجمه آیت الله احمدجنّتی،ص ۱۳۴.
۱۷. بقره، (۲)، آیۀ ۷۴.
۱۸. وسائل الشیعه، کتاب تجارت، باب۱۰۰، ج۱۲، ص۲۳۲، ح۲وکافی، ج۶، ، ص۱۶۵۵، ح۱۷.
۱۹. بحارالأنوار، ج۷۱، باب۸۱، ص۳۳۱، ح۴، به نقل ازکافی،ج۲، ص۱۰۶.
۲۰. همان.
۲۱. مطهری، مرتضی، تعلیم وتربیت دراسلام، ص۷۲.
۲۲. نظری به موسیقی ازطریق کتاب وسنت، ص۲۲۷.
۲۳. وسائل الشیعه، کتاب تجارت، باب ۱۰۰،ج ۱۲، ص ۲۳۲، ح۱وکافی، ج۶، ص۱۶۵۵، ح۱۴.
۲۴. محمدی نیا، اسدالله، بهشت جوانان، ص۳۵۹ وموسیقی از نظر دین ودانش، ص۲۰، کیهان شماره ۶۲۶۵.
۲۵. طاهری، مهدی، سلامتی وطول عمردراحکام اسلام، ، ص۸۴.
۲۶. تاثیرموسیقی براعصاب وروان، ص۶۲.
۲۷. کافی، ج۶، ص۱۶۵۵، ح۱۵ووسائل الشیعه، ج۱۲، باب۹۹، ص۲۲۵، ح۱.

ادامه دارد…
نویسنده : هادی اسپنانی

منبع: راسخون

Check Also

ویژه نامه آخرالزمان

component/k2/item/28006-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86.html ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *