میعادگاه منتظران


تهیه و تنظیم: سیدصادق سیدنژاد

اشاره: بیش از هزار سال است که مسجد مقدس جمکران میعادگاه منتظران و سجده‏گاه مشتاقان کوى مهدى، علیه‏السلام، است. و هر شب چهارشنبه هزاران عاشق دلسوخته از گوشه و کنار ایران اسلامى و دیگر کشورها به این مسجد رو مى‏آورند تا شاید نشانى از آن یار غایب از نظر بیایند.

به منظور فراهم آوردن امکان ارتباط گسترده‏تر خوانندگان موعود با مسجد شریف جمکران بر آن شدیم که در هر شماره صفحاتى را به این مسجد اختصاص دهیم.

مطالبى که در این صفحات درج مى‏شود همگى توسط معاونت فرهنگى مسجد مقدس جمکران تهیه و تدوین شده و در اختیار علاقه‏مندان موعود قرار گرفته است.

مظهر جمال و جلال خدا
تلخیص متن سخنرانى حضرت آیه‏الله امامى کاشانى به مناسبت نیمه شعبان ۱۴۲۰ در مسجد مقدس جمکران

بحث انتظار فرج در احادیث فراوان آمده است. سنى و شیعه این مساله را مطرح کرده و هر یک احادیث‏بسیار مهمى در این زمینه نقل کرده‏اند که بنده به یکى دو تا از این احادیث اشاره مى‏کنم.

یکى از آن احادیث عبارتست از اینکه:

لانتظار من الفرج
یعنى انتظار بخشى از ظهور امام عصر، علیه‏السلام، است‏یا انتظار مرحله‏اى از فرج امام زمان، علیه‏السلام، است. این به چه معناست؟ اینکه این قدر اهتمام براین امر شده است و انبیاى سلف و کتابهاى آنها نظیر تورات و انجیل و… جامعه را منتظر ناجى دانسته‏اند و سفارش کرده‏اند که به انتظار مصلح باشید یعنى چه؟

گر چه مسیحیان مى‏گویند ما در انتظار مسیح هستیم و یهودیان در انتظار فردى به اسم دیگر هستند; اما بهرحال اینکه سفارش مى‏شود منتظر باشید; این خود یک مکتب است.

مکتب انتظار یعنى مکتب احیاى دین، مکتب انتظار یعنى مکتب فرج، مکتبى که جامعه را الهى مى‏کند. انتظار یعنى آماده بودن. زبان حال منتظر این است که من برخاسته‏ام و در انتظار هستم تا او بیاید، تا تمام افکارش را پیاده کنیم. آماده شدن براى چنین هدفى بسیار مساله مهمى است.

در برخى از روایات ما هست که انتظار فرج معرفت وجود مبارک امام عصر، علیه‏السلام، است. اگر آن حضرت را بدرستى شناختیم منتظر هستیم بنابراین به صرف اینکه بگوئیم و بشنویم و به عنوان جشن میلاد سر و صدا برپا کنیم و کوچه و بازار را چراغانى کنیم و به این امور اکتفا کنیم به ما منتظر و به عملمان انتظار نمى‏گویند. آیا انتظار به این معنى کافى است‏یا انتظار یک فکر است‏یک روحیه خاصه پیدا کردن است؟ انتظار واقعى آنست که افکار ما امام زمانى شود اندیشه‏هاى ما الهى گردد در آنها یافت نشود مگر امورى که با ملاکها و معیارهاى الهى مطابقت داشته باشد و چیزى برخلاف رضاى خدا و امام‏عصر، علیه‏السلام، در آن خطور ننماید.

مناسب است که کمى این بحث را بیشتر مورد توجه قرار دهیم. در قرآن کریم در ضمن آیاتى به این حقیقت اشاره شده است که آدم ابوالبشر مسجود ملائکه و محسود شیطان رجیم گشت. سؤال این است که چرا آدم مسجود ملائکه واقع شد؟ قرآن خود در پاسخ مى‏فرماید: چون خداوند متعال براى آدم اسماء را تعلیم کرد یعنى آدم خزانه اسماء الهى شد و این اسماء عبارت از حقایق بودند; عبارت از مجموعه ارزشهاى معنوى و انسانى بودند که به واسطه تعلیم آنها آدم خصیت‏بسیار والایى پیدا کرد و این معارف از طرف حضرت آدم، علیه‏السلام، بعدها به پیامبر بعدى از او به پیامبر بعد تا به پیامبر اکرم، صلى‏الله‏علیه‏وآله، و بعد از آن حضرت به اوصیاى آن حضرت رسید و چون همواره در عالم هستى یک انسان کاملى وجود دارد که داراى این اسماء است; امروزه وجود مبارک امام عصر، عجل‏الله‏تعالى‏فرجه، وارث و خزانه این اسماء است. بنابراین، این اسماء در وجود مقدس آن حضرت است و مجموعه ارزشهاى معنوى منادى‏اش امام عصر است. به عبارت دیگر آن حضرت با داشتن اسماء چهره خدا و وجه خدا مى‏شود. در سوره مبارکه الرحمن مى‏خوانیم:

کل من علیها فان و یبقى وجه ربک ذوالجلال و الاکرام.

تمام قرا «ذوالجلال‏» خوانده‏اند، و بنابراین «ذوالجلال‏» وصف وجه است; یعنى وجه خداست که داراى جلال و جمال است. وجه خدا یعنى چهره خدا، یعنى صورت خدا، یعنى تمام نور خدا و تمام جلوه خدا.

بنابراین اسمائى که خدا تعلیم کرد و ملائکه سجده کردند به آدم; آن اسماء آن قدر بلند و ارزشمند است که مى‏شوند جلال و جمال خدا; یعنى صفات ثبوتیه و سلبیه خدا. بنابراین آن چیزى که باقى است وجه و چهره خداست و آن عبارت از همه ارزشهاى الهى است. پس ارزشهاى الهى است که باقى است.

امام عصر، علیه‏السلام، مجموعه آن ارزشهاست; یعنى همه حقیقت، همه فضیلت، همه حکمت همه عدالت، همه رحمت، همه رحمانیت و همه آنچه جمال و جلال است، در وجود امام زمان، علیه‏السلام، تجسم یافته است. و ما منتظر چنین کسى هستیم. در قرآن کریم در سوره نور مى‏فرماید:

الله نور السموات و الارض مثل نوره کمشکوه فیها مصباح المصباح فى زجاجه الزجاجه کانها کوکب درى.

یعنى نور خدا از مشکوه مى‏درخشد; در مشکوه هم چراغى هست، پس نور خدا تابشش از چراغ است، نور خدا به چراغ وارد مى‏شود چراغ مشکوه را روشن مى‏کند و آن گاه مشکوه جهان را روشن مى‏نماید; یعنى خداوند جل و علا نورش در مصباح است و آن مصباح هم در مشکوه قرار داده شده است. به عبارت دیگر نور خدا دو حجاب دارد که یکى مصباح و دیگرى مشکوه است‏بعد از آن دو حجاب است که نور خدا قرار دارد، چهره خدا قرار دارد. بنابراین این انسان کامل چهره خداست، وجه خداست که جهان را روشن مى‏سازد.

جامعه بشرى در انتظار آن وجه خداست; در انتظار او که تمام زیبایى است. لذا جامعه منتظر باید خود زیبا بشود و مظهر خدا گردد تا به وجه خدا بتواند نزدیک بشود.

حالا جا دارد که حساب کنیم که آیا صندوقخانه قلب ما الآن چنین است؟ آیا صفات ما نشات گرفته از جلال و جمال حق است؟ اگر چنین نباشد، یعنى آنچه غالب است هواى نفس باشد و با هواى نفس بودن با امام عصر بودن نمى‏سازد.

امام عصر، عجل‏الله‏تعالى‏فرجه، خداپرست است… اگر ما دنبال شهوت رفتیم; امیر ما شهوت بود و هر جا که خواست ما را برد. یا همراه خشم رفتیم یا دنبال لذات دنیا; یعنى پول و مقام و… رفتیم. آیا باز مى‏توانیم بگوییم ما عاشق امام زمان هستیم؟ ما منتظر امام زمانیم؟ اگر جوانان ما اسیر هوى و هوس شدند دنبال هوى رفتند بدیهى است که نمى‏توانند ادعاى منتظر بودن بکنند; چون کسى که عاشق امام زمان شد دنبال حق، صداقت و عدالت مى‏رود… دنبال نماز بموقع مى‏رود. ولى اگر دیدیم من و شما اذان صبح را گفتند ولى به خواب ادامه دادیم آیا با چنین حالى مى‏توانیم ادعاى دلبستگى به امام عصر، علیه‏السلام، بکنیم؟ جامعه منتظر آنست که وقتى با امام زمان، علیه‏السلام، عهدبست که همواره پیرو او باشد در همه حال رضایت او را مقدم بر همه چیز مى‏دارد و هرگز عهدى را که با امام بسته است نمى‏شکند… وقتى افراد جامعه چنین شدند جامعه مى‏شود جامعه منتظر.

برطبق روایات این مسلم است که تا جامعه ما جامعه منتظر واقعى نشود امام، علیه‏السلام، ظهور نخواهند کرد بالاخره حداقل باید یک گوشه دنیا منتظر بشوند تا زمینه براى آمدن آن حضرت فراهم گردد.

از مطالعه اوضاع جهان در مى‏یابیم که در غرب و شرق عالم امت و جامعه منتظرى وجود ندارد; اگر چیزى هست در همین ایران و جوامع شیعى است که کم و بیش دنبال حق و عدالت‏اند. منتهى اگر بنا باشد که شهوات بر دختر و پسر ما حاکم گردد یا حب مقام بر ما حکومت کند و حب جاه ما را به خود مشغول نماید این نمى‏گذارد که جامعه، جامعه منتظر باشد. باید به گونه‏اى خود را بسازیم که همه بطور طبیعى برویم به دنبال امام عصر، علیه‏السلام، تمام وجودمان پر باشد از عشق به آن حضرت و این نمى‏شود مگر با شناختن امام زمان، علیه‏السلام. ما مسؤولیت داریم که امام زمان، علیه‏السلام، را به مردم بشناسانیم تا آنها اخلاق امام عصر، علیه‏السلام، را بشناسند و به سوى آن گرایش پیدا کنند و آن را سرمشق خود قرار دهند. چرا که او جلوه خداست مظهر خداست، هیچ راهى براى خدایى شدن جز تبعیت از او وجود ندارد… آرى بودند و هستند افرادى که به ظاهر این عالم اکتفاء نکرده و نمى‏کنند به باطن عالم توجه پیدا مى‏کنند لذا آن عالم ربانى عالم آشناى با باطن عالم مى‏فرماید: وقتى در حرم سامرا در نماز صبح نشسته بودیم و مشغول نماز بودیم یک مرتبه امام جماعت که یکى از مراجع بودند وقتى «السلام علیکم و رحمه‏الله و برکاته‏» را گفت; دیدم عجیب مضطرب است. لذا شب در مجلس درس عرض کردم موقع نماز صبح بسیار مضطرب بودید مگر چه خبر بود؟

فرمود: وقتى سلام نماز را گفتم ناگهان متوجه شدم که وجود مبارک امام زمان، علیه‏السلام، به طرف سرداب تشریف مى‏برند وقتى من عبارت «السلام علیکم و رحمه‏الله و برکاته‏» را ذکر کردم حضرت به من نگاهى کرد و فرمودند: «و علیک السلام و رحمه‏الله و برکاته…» آرى او وارث انبیاء و مرسلین است‏با او باید همیشه ارتباط خود را حفظ کنیم. مردى که این مسجد جمکران را بنا نمود یک چنین فردى بود و این مکان مقدس مورد توجه آن حضرت است اینجا باید استغفار و توبه را مغتنم بشماریم اینجا جاى توبه و استغفار امام عصر، علیه‏السلام، است…

مجله موعود شماره ۱۸

همچنین ببینید

من مهدى هستم‏

سيد جمال الدين حجازى‏اين ماجرا مربوط به شخصى است كه «حسن عراقى» نام داشت. او در زهد و معنويت به جايى رسيد كه همرديف بزرگان عصر خويش قرار ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *