علی خلیل اسماعیل ( برادران )
تاریخ حکایتی خونبار تر از حوادث سال های تسلط داریوش بر ایران و شرق میانه به یاد ندارد و تمدن آدمی هول آور تر و خشن تر از کشتار ایرانیان در ماجرای پوریم ثبت نکرده است… اقدام یهودیان در انهدام برنامه ریزی شده، منظم، ناگهانی و سراسری بومیان ایران، پیش و بیش از همه، به علت مخالفت و مقابله ی وسیع اقوام کهن ایران، با تسلط وحشیان هخامنشی بوده است، که به وسیله یهودیان حمایت، رهبری و راهنمایی میشدهاند .
« ناصر پورپیرار، مورخ »
« تورات در کتاب استر۲ میگوید : خشایار شاه پادشاه پارس در آخرین روز جشن ۱۸۰ روزه که از باده نوشی سرمست بود، دستور داد ملکه وشتی زیباییش را به مقامات و مهمانانش نشان دهد . ملکه امتناع ورزید و پادشاه بسیار خشمناک شد.
در شوش یک یهودی به نام مردخای پسر یائیز زندگی میکرد، او دختر عموی زیبایی داشت بنام هدسه دختر ابیحایل که به او استر هم میگفتند . زمانی که قرار شد از تمام بلاد دختران زیباروی به حرمسرای پادشاه آورده شوند استر نیز همراه دختران زیبای بیشمار دیگری به حرمسرای قصر شوش آورده شد . به توصیه مردخای استر به هیچ کس نگفته بود که یهودی است . استر بیش از دختران دیگر مورد توجه و علاقه پادشاه قرار گرفت بطوری که پادشاه تاج بر سر استر گذاشت و او را به جای وشتی ملکه ساخت . اما استر مثل زمان کودکی دستورات مردخای را اطاعت میکرد. »
تا اینجای داستان به چند نکته باید توجه کرد :
۱. امتناع وشتی از نمایاندن خود، می فهماند که زن ایرانی راضی نیست ملعبه دیگران قرار گیرد . در ضمیر زن ایرانی حجب، حیا و عفت از روزگاران دور وجود داشته است .
۲. زیبایی استر نیز قابل ملاحظه است چیزی که در طول تاریخ، یهود از آن بهره برده و امروز نیز یکی از ابزارهای مهم جاسوسی و نفوذ به دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی حکومتها و سازمانهای دولتی و بین المللی، استفاده یهود از زنانش میباشد . انان برای به انحراف کشیدن نسل ها هم از حربه ی نمایش زنان بهره برده و میبرند .
۳. واضح است پیمانی که او بعنوان ملکه با پادشاه میبندد بر اساس پنهان کاری است، او تصمیم به شتر دزدی دارد لکن در ابتدا تخم مرغ دزدی را به اجرا میگذارد . به یهودیانی که برای مقاصدی شوم دین، عقیده و باور خود را پنهان میکنند و از اسم و رسم مقصد بهره میبرند آنوسی میگویند . و استر یک آنوسی است . ظاهرا ملکه ی پادشاه است . رسما تورات میگوید : او فرمانبر مردخای یهودی است
« مرد خای نیز از طرف پادشاه به مقام مهمی در دربار منصوب میشود . با توصیه مردخای ، استر علیه هامان « وزیرالوزرا » دسیسه کرده و شاه هامان را اعدام و املاک او را به استر میبخشد . بعد از ان پادشاه انگشتر خود را به مردخای داد .
پادشاه به ملکه استر و مردخای گفت : شما می توانید حکمی مطابق میل خود بنام پادشاه برای یهودیان صادر کنید و آن را با انگشتر پادشاه مهر کنید . »
۲۶ قرن از ماجرای استر، مردخای و هامان میگذرد متاسفانه تاریخ شناسان ایران بیشتر به زرق و برق پادشاهان و افتخارات جعلی زمامداران پرداختهاند . و سلسله های پادشاهی را برایمان آرایشگری کردهاند .
جوان ایرانی از ماجرای دردناک نخبه کشی و ایرانی کشی که در کتاب استر آمده، خبر ندارد . استر و مردخای توطئه گر را نمیشناسد . هامان « وزیرالوزرا » که مورد خشم یهود قرار گرفته است را نمیشناسد . او نمی داند که هامان در هنر دست میکل آنژ بر سقف نمازخانه سیس تین واتیکان چهره معصومی دارد که به صلیب کشیده شده است .
آیا میکل آنژ دانسته یا ندانسته نمی خواهد رنج و مصیبت مسیح بدست یهودیان را در صورت هامان بنمایاند ؟
آنانی که دم از ایرانیت، قومیت و نژاد می زنند از چه طریقی هامان سوزان۳ را که در بسیاری از نقاط جهان برگزار میشود، به گوش جوان ایرانی رساندهاند ؟
« مردخای فرمانی بنام پادشاه نوشت و آن را به همه جا فرستاد . فرمانی که به یهودیان اجازه می داد متحد شوند و بد خواهان خود را از هر قومیکه باشند، بکشند و دارایی شان را به غنیمت بگیرند . تورات میگوید در سراسر مملکت همه از یهودیان می ترسیدند تمام حاکمان و استان داران، مقامات مملکتی و درباریان از ترس مردخای، به یهودیان کمک میکردند . و به این ترتیب یهودیان به دشمنان خود حمله کردند و آنها را از دم شمشیر گذرانده، کشتند. »
تورات توضیح نمی دهد که چرا همه ی مردم ایران از یهود می ترسیدند چگونه میشود در یک مملکت غیر یهودی همه ی قدرت در انحصار یک یهودی قرار گیرد و همه ی مقامات از او بترسند مگر اینکه بپذیریم پادشاهان هخامنشی۴ دست نشاندگان یهود بودند . آنچه که تورات و یهودیان بر آن تاکید دارند، این است که آنان در ماجرای پوریم که پانزده ملت ایران را نابود کردهاند و هزاران نفر از هنرمندان، اندیشمندان و مردم عادی را کشتهاند، پیش دستی و قتل عام پیش گیرانه بوده است .
از یهودیان و حامیانشان می پرسیم، به چه دلیل مردم سراسر شرق میانه نسبت به این قوم نفرت و در دل کینه داشتهاند ؟ آیا سبب دشمنی همیشگی آدمیبا یهودیان را نمی توان در رفتار حریصانه و توطئه گرانه این قوم با دیگران دانست ؟
« تورات میگوید در آن روز آمار کشته شدگان به عرض پادشاه رسید . او ملکه استر را خواست و گفت : یهودیان تنها در پایتخت پانصد نفر را که ده پسر هامان نیز جزو آنها بودند، کشتهاند . پس در سایر شهر های مملکت چه کردهاند ؟ روز بعد باز یهودیان پایتخت جمع شدند و سیصد نفر دیگر را کشتند، بقیه یهودیان در سایر استان ها هفتاد و پنج هزار نفر از دشمنان خود را کشتند و از شر آنها رهایی یافتند . »
از ابتدا تا انتهای کتاب استر هیچ کلمه ای که نشان دهد خون از بینی حتی یک یهودی ریخته شده است، وجود ندارد . به هیچ آزار عملی ای از سوی ایرانیان نسبت به یهود اشاره نشده است . با این وجود آنان قصاص قبل از جنایت را چگونه توجیه میکنند ؟
چگونه است که بعد از ۲۶ قرن همچنان ایام پوریم، سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه ادار، روزهایی که از هر یازده نفر ایرانی یک نفر کشته شده است را به عنوان روز سپاسگزاری، روز امحاء دشمنان یهود و روز پوریم جشن میگیرند . بسیاری از یهودیان اروپا و آمریکا به جای پوریم، این مراسم را جشن ایرانی کشی می نامند .
اما ایرانیان از همان زمان سیزدهم فروردین را که مصادف با آن ایرانی کشی وحشیانه بود به عنوان نماد مبارزه و اعتراض به قوم یهود و وحشیان هخامنشی، که سراسیمه از خانه و کاشانه شان فراری شده بودند، سر به کوه و صحرا میگذارند . و نافرخندگی سیزده ی فروردین را دور از خانه بدر میکنند .
اما اینک به دلیل هجمه ی گسترده فرهنگی و تسلط فراگیر یهود بر رسانه های ارتباط جمعی و غفلت نگران کننده ی جمع کثیری از ارباب قلم و دانش، این روز نه تنها نمادی از مبارزه با یهود را با خود ندارد، بلکه در جهت خواسته ی یهود، آمال و آرزوی یهود را که همانا غفلت، جهل، خرافه پرستی و باستان پرستی ایرانی است را بر آورده می سازد .
پی نوشت :
۱- پوریم یکی از بزرگترین جشن های یهودیان است . یهودیان در جشن پوریم در دو نوبت به قرائت کتاب استر می پردازند . آنان واقعه کشتار ۷۵۸۰۰ نفر از ایرانیان را معجزه الهی می دانند و به همین مناسبت سیزدهم ماه ادار را روزه میگیرند . چهاردهم و پانزدهم ماه ادار را به رقص و پایکوبی می پردازند .
۲- استر نام آخرین دفتر از کتاب تورات است در این دفتر نامی از یهوه، خدای بنی اسرائیل برده نشده . این کتاب در اواخر عهد هخامنشی و یا پس از آن نوشته شده است . بنابر نوشته د. جوینی مطالب کتاب استر تماما در خدمت مصالح رباخواران حاکم بر جهان ، یعنی صهیونیستها و فراماسونها است .
این کتاب عمق نفرت و انزجار تند یهود نسبت به غیر یهودیان به ویژه ایرانیان را نشان می دهد . شدت و تندی نفرت بحدی است که حاخام ها و فقیهان قوم یهود در سده اول میلادی مطمئن و متفق القول نبودند که آیا باید کتاب استر را در
کتاب مقدس بیاورند یا نه ؟ از اقوال مارتین لوتر از رهبران پروتستان ها نقل کرده ان که گفته است : ای کاش این داستان وجود نداشت .
۳-استاد ناصر پور پیرار در مقاله شنبه ۸ شهریور ۱۳۸۲ در وبلاگ http://naria.persianblog.com می نویسد : واژه هخامنش لقبی است که پس از تسلط داریوش و نخست وزیری مردخای و انتخاب استر به عنوان ملکه داریوش و قتل عام پر خشونت مخالفان یهود در سراسر ایران، که نزد یهودیان به عید پوریم معروف است و بالاخره تسلط کامل رابی های یهود در ایران و بین النهرین مردم شکست خورده منطقه بر قوم داریوش نهادند و آن را حاخام منش به معنای پیرو روحانیت یهود نام نهادند .
تورات به دفعات بر تسلط کامل رابی های یهود بر دربار هخامنشیان تاکید میکند که مشروح آن را می توان در کتاب های استر، عزرا، نحمیا، دانیال و اشعیا در تورات یافت .
۴- هامان سوزان مراسمی است که یهودیان هر ساله در بسیاری از کشور های دنیا برگزار می کنند . بنابر آنچه آقای عباس احمدی در مقاله عید پوریم در بخش خبر نامه http://mag.gooya.com نوشته است : در ایتالیا، فرانکفورت آلمان، سالونیکای یونان ، ایران، افغانستان، لیبی، مراکش، بخارای ازبکستان، منطقه قفقاز، یمن برگزار میشود . ویژگی این مراسم سوزاندن هامان و رقص و پایکوبی یهودیان به هنگام آتش زدن مجسمه هامان است . در ازبکستان مجسمه را از یخ می سازند و به دور آن آتش روشن می کنند . در یونان نان هایی به شکل هامان درست میکنند و با چاقو سر آن را میبرند . در ایران مجسمه هامان را به دار میکشند، سپس می سوزانند.