امام موسی بن جعفر(ع) دربارۀ سخن خداوند «یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» فرمودند: «مراد این نیست که خداوند زمین را به وسیلۀ باران زنده میکند؛ بلکه مردانی را برمیانگیزد که عدالت را احیا میکنند، زمین با احیای عدالت زنده میشود. اقامۀ عدل در زمین از چهل روز باران نافعتر است».
«اعْلَمُوا أَنَّ الله یُحْییِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛ ۱
بدانید که خداوند زمین را پس از مرگش زنده میکند. ما این آیات را برای شما آشکار میکنیم تا اندیشه کنید.»
این آیه با خطاب «اعْلَمُوا» هشداری عمومی همراه با این بشارت است که خداوند با نزول برکات خویش زمینهای مرده و بی آب و علف را با حیات تازهای سرسبزی و رونق جدیدی میبخشد. چنین مرگ و حیاتی را در هر زمستان و بهاری میتوان مشاهده کرد. همانگونه در آیات دیگری نیز می توان آن را مشاهده کرد، مانند:
«وَ اللهِ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ فی ذلِکَ لَآیَۀً لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ؛ ۲
و خدا از آسمان آبی نازل کرد که با آن زمین را پس از مردنش زنده نمود، در آن نشانهای برای گروهی است که میشنوند.»
این آیه و امثال آن در حقیقت زیرمجموعه صفت محیی بودن خداوند است که نسبت به همه چیز ظهور مییابد. همانگونه که خود میفرماید:
«فَانْظُرْ إِلی آثارِ رَحْمَتِ اللهِ کَیْفَ یُحْییِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ ذلِکَ لَمُحْیِ الْمَوْتی …؛ ۳
پس به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از مرگش زنده میکند. به یقین چنین خدایی زنده کننده مردگان است …»
«مُحیی» بودن خداوند زمانی به طور کامل ظهور مییابد که حیات او ذاتی باشد. «اللهٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ»۴ زیرا تا موجودی زنده نباشد نمیتواند به دیگری حیاتی ببخشد. از سوی دیگر این حیات باید کامل و واقعی باشد؛ به گونهای که افولی در او راه نیابد و جاودانه باشد تا همیشه و همه جا، اثرش آشکار گردد.
«وَ تَوَکَّلْ عَلَی الْحَیِّ الَّذی لا یَمُوتُ؛ ۵ و بر آن زنده که نمیمیرد، توکّل کن.»
جلوههایی دیگر از «محیی» بودن خداوند در قرآن
حیاتبخشی خداوند منحصر به گیاهان و درختان نیست؛ بلکه او به همه مردگانِ عالمِ هستی بر اساس مقدار ظرفیّت وجودیشان روح و حیات عطا میکند. این حیات ممکن است حیات مادّی باشد، ممکن است حیات معنوی باشد. در اینجا به نمونههایی از این حیاتهای مادّی و معنوی میپردازیم.
۱. انسانها را خلق کرده، آنگاه پس از مرگ دوباره زنده میکند.
«کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِالله وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ثُمَّ یُحْییکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُون؛ ۶
چگونه به خداوند کفر میورزید؛ درحالی که شما مردگانی بودید که خداوند شما را زنده کرد، سپس شما را میمیراند، سپس شما را زنده میکند، آنگاه به سوی او باز میگردید.»
در جای دیگر میفرماید:
«…وَ هُوَ الَّذی أَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ثُمَّ یُحْییکُمْ …؛ ۷
… و او کسی است که شما را زنده میکند، سپس شما را میمیراند، سپس شما را زنده میکند…»
جای دیگر نیز می فرماید:
«قُلِ اللهِ یُحْییکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ثُمَّ یَجْمَعُکُمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَۀِ لا
رَیْبَ فیهِ …؛ ۸
بگو: خداست که شما را زنده میکند، سپس میمیراند، آنگاه به روز رستاخیز که تردیدی در آن نیست، گرد میآورد…»
یکی از درسهایی که میتوان از بهار گرفت، یادآوری قیامت و زنده شدن مردگان است. خداوند در اینباره میفرماید:…
«أَحْیَیْنا بِهِ بَلْدَۀً مَیْتاً کَذلِکَ الْخُرُوجُ؛ ۹
و با آن [آب] سرزمین مرده را زنده کردیم. خروج [از قبرها] نیز چنین است.»
۲. اجرای احکام الهی حیاتبخش است:
«وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاۀٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛ ۱۰
و ای خردمندان، برای شما در قصاص، زندگانی است، باشد که به تقوا گرایید.»
اجرای کامل عدالت، امنیّت و آرامشی را در جامعه ایجاد میکند که انسانها بتوانند عطر حیات را با تمام وجود استشمام کنند. بازگشت این سخن به همان تعبیری است که در بحث روایی بیان میکنیم که اقامه عدل در زمین از چهل روز باران نافعتر است.
۳. دلهای مؤمنان با پیوند به خدا و پیامبر(ص) حیات تازهای مییابد.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُواللهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ…؛ ۱۱
ای مؤمنان! هنگامیکه خدا و پیامبر شما را به چیزی که حیات میبخشد بخوانند، اجابت کنید …»
در جای دیگر نتیجه این حیات را بیان میکند که:
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاۀً طَیِّبَۀً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ؛ ۱۲
هر کس – از مرد یا زن – کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزهای، حیات میبخشیم و مسلّماً به آنان بهتر از آنچه انجام میدهند، پاداش خواهیم داد.»
۴. انسان جاهل به وسیله علم و حکمت حیات دوبارهای پیدا میکند.
«کَما أَرْسَلْنا فیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَۀَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ؛ ۱۳
همانطور که رسولی در میانه شما فرستادم تا آیات ما را بر شما بخواند و تزکیهتان کند و کتاب و حکمتتان بیاموزد و به شما یاد دهد آنچه را که هرگز خودتان نمیدانستید.»
محیطی که جهل و جهالت بر آن حاکم باشد، زندگی آنها با یک انسان مرده تفاوتی ندارد؛ امّا علم و حکمت از آثار همان حیاتی است که انسان را به رشد و کمال میرساند . از این رو قرآن کریم از حکمت به عنوان خیر کثیر یاد کرده است.
«یُؤْتِی الْحِکْمَۀَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَۀَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثیراً وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ؛ ۱۴
حکمت را به هر کس که بخواهد، میبخشد و هر که را حکمت داده شود؛ یقیناً خیر بسیاری داده شده است و جز خردمندان پند نگیرند.»
۵. به کافران نور ایمان میبخشد:
«أَوَمَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْکافِرینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ؛ ۱۵
آیا کسی که مرده بود و زندهاش کردیم و برایش نوری پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه برود، مانند کسی است که گویا در تاریکیهاست و از آن بیرون آمدنی نیست؟ بدینسان برای کافران اعمالی که انجام میدادند، جلوه یافته است.»
۶. خداوند به قلبهایی که بر اثر گناه قساوت یافته، با توبه و خشوع حیات تازهای میبخشد. همچنان که قبل از همین آیه مورد بحث میفرماید:
«أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِللهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا یَکُونُوا کَالَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَثیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ؛ ۱۶
آیا برای کسانی که ایمان آوردهاند، وقت آن نرسیده است که دلهایشان به یاد خدا و آن حقیقتی که نازل شده، نرم و خاشع گردد و مانند کسانی نباشند که در گذشته کتابشان داده شد، پس زمان بر آنها طولانی شد و دلهایشان را قساوت گرفت و بسیاری از آنها فاسق بودند.»
پس از این آیه، آیه مورد بحث ماست که میتواند گویای این باشد که انسان با خشوع در برابر خداوند حیات دوبارهای پیدا میکند.
۷. جامعهای که در اثر ظلم، آثار حیات از او رخت بر بسته و در تاریکی غوطهور است، با گسترش عدل به روشنی و حیات واقعی دست مییابد. رسیدن به چنین زمانی از وعدههای خداوند در قرآن است و در مقالههای قبل به تفسیر آن پرداختهایم. اینک روایاتی که در ذیل این آیه آمده است، بیان میشود:
روایت اوّل: سلام بن مستنیر از امام باقر(ع) درباره آیه «اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» سؤال کرد، ایشان فرمودند:
«منظور از مُردن زمین، کفر اهل آن است و کافر مرده است. خداوند به وسیله قائم زمین را زنده میکند، در آن عدالت برپا میکند. سپس زمین زنده میشود، اهل زمین نیز پس از مرگشان زنده میشوند.»۱۷
روایت دوم: از امام حسین(ع) روایت شده که فرمودند:
«ما دوازده مهدی داریم. اوّل آنها امیرالمؤمنین، علیّ بن ابیطالب(ع) و آخر آنها، نُهمین فرزند من است. او امامی است که قیام به حق مینماید، خداوند زمین را پس از آنکه مُرده باشد، به وسیله او زنده میکند و هم به وسیله او دین حق را بر همه ادیان غالب میگرداند، هر چند مشرکان نخواهند …»۱۸
روایت سوم: محمّد حلبی از امام صادق(ع) درباره قول خداوند «اعْلَمُوا أَنَّ الله یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها؛ و بدانید که خدا زمین را، زنده پس از مرگش میکند.» پرسید: فرمودند: «یعنی عدل پس از جور.»۱۹
روایت چهارم: امام موسی بن جعفر(ع) درباره سخن خداوند «یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» فرمودند: «مراد این نیست که خداوند زمین را به وسیله باران زنده میکند؛ بلکه مردانی را برمیانگیزد که عدالت را احیا میکنند، زمین با احیای عدالت زنده میشود. اقامه عدل در زمین از چهل روز باران نافعتر است».۲۰
این روایات زندگی و بهار دیگری را ترسیم میکنند که به دست آخرین حجّت الهی تحقّق مییابد و به دست او زمینی که با ستم، خاک مرگ بر او ریختهاند، با حاکمیّت عدل و داد، حیات تازهای در کالبد جامعه ایجاد میکند. به تعبیر آیت الله جوادی آملی:
میتوان مرگ زمین را دوران ستمزدگی و جهل و کفر و نفاق بشر در سطح بین المللی دانست و هنگامه پر برکت ظهور و قیام نورانی آخرین امام معصوم(ع) را حیات معنوی و بهار حقیقی زمین نامید که با آمدنش همه ستمها و ظلمتها از صفحه روزگار برچیده میشود و نَفَس مسیحایی او جهان خفته در کفر و شرک را بیدار و زمینِ لبریز از بیداد را از عدل و داد، سرشار میسازد.۲۱
بنابراین، همان طور که آب زمینهساز خلقت موجودات زنده میباشد «وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ؛ ۲۲ و هر چیز زندهای را از آب پدید آوردیم، آیا [باز هم] ایمان نمیآورند.» حجّتهای الهی در زمین نیز مظهر آب روانی هستند که حیات معنوی را برای جامعه به ارمغان میآورند. این حیات معنوی اینگونه ظاهر میشود که:
با دم مسیحایی پیشوایان دینی، معنویت در سایه توحید و خداپرستی جایگزین شرک و گناه میشود.
با تعلیم کتاب و حکمت جهل و خرافات از جامعه زدوده میشود.
و بالأخره در سایه تلاش و مجاهدتهایی که در سایه رهبری حجّتهای الهی در زمین صورت میگیرد، جهان پر از ستم از بین میرود و عدالت فراگیر میشود.
به امید آن روز …
عبدالرّسول هادیان شیرازی
پینوشتها:
۱. سوره حدید (۵۷)، آیه ۱۷.
۲. سوره نحل (۱۶)، آیه ۶۵.
۳. سوره روم (۳۰)، آیه ۵۰.
۴. سوره بقره (۲)، آیه ۲۵۵.
۵. سوره فرقان (۲۵)، آیه ۵۸.
۶. سوره بقره (۲)، آیه ۲۸.
۷. سوره حج (۲۲)، آیه ۶۶.
۸. سوره جاثیه (۴۵)، آیه ۲۶.
۹. سوره ق (۵۰)، آیه ۱۱.
۱۰. سوره بقره (۲)، آیه ۱۷۹.
۱۱. سوره انفال (۸)، آیه ۲۴.
۱۲. سوره نحل (۱۶)، آیه ۹۷.
۱۳. سوره بقره (۲)، آیه ۱۵۱.
۱۴. همان، آیه ۲۶۹.
۱۵. سوره انعام (۶)، آیه ۱۲۲.
۱۶. سوره حدید (۵۷)، آیه ۱۶.
۱۷. مجلسی، محمّدباقر، بحارالأنوار، ج ۲۴، ص ۳۲۵.
۱۸. همان، ج ۵۱، ص ۱۳۳.
۱۹. همان، ج ۷۲، ص ۳۵۳.
۲۰. وسائل الشّیعه، ج، ۲۸ ص، ۱۲.
۲۱. حیات حقیقی انسان در قرآن، ص ۱۳۲.
۲۲. سوره الأنبیاء (۲۱)، آیه ۳۰.