جارى چون فرات جاوید چون عاشورا

جواد محدثى

اشاره: سالگرد ارتحال امام راحل، قدس سره، فرصت مناسبى براى بزرگداشت یاد و نام آن فرزانه دوران و تجلیل از بزرگ احیاگر اسلام در آغاز سده پانزدهم است.

نهضتى که امام خمینى براى احیاى فرهنگ و اندیشه اسلامى آغاز کرد، عرصه هاى مختلف اجتماعى – سیاسى فرهنگى مسلمانان ایران و جهان را در نوردید و در مدت کوتاهى آثار آن را متجلى ساخت.

همچنانکه به مدد دم مسیحایى آن پیامبر انقلاب، فرهنگ جهاد و انتظار فرج جانى دوباره گرفت، فرهنگ عاشورا نیز پس از هزار و چهارصد پویاتر از همیشه و در گستره اى وسیعتر از پیش، جلوه گر شد.

در ایام سوگوارى حضرت اباعبدالله الحسین، علیه السلام، و در آستانه دهمین سال ارتحال امام خمینى، قدس سره، بجاست که مرورى دوباره داشته باشیم بر حرکتى که ایشان براى احیاى خط عاشورا و نهضت خونبار سید الشهدا، علیه السلام، آغاز نمود.

خط احیاگرى ائمه، علیهم السلام

آنچه در کربلا، در عاشوراى سال ۶۱ ق. اتفاق افتاد، گرچه بظاهر یک حادثه مى نمود، اما حماسه اى عظیم و تکان دهنده بود که وجدانهاى خفته را بیدار کرد و خون رشادت و آگاهى و حماسه، در رگهاى امت اسلامى دوانید.

عاشوراى حسینى، به مکتبى تبدیل شد که ستمدیدگان را بر ضد ظلم، مى شوراند و پیروان مکتب شهادت را به مقابله با سلطه هاى غیر دینى و ضد دینى بر مى انگیخت.

از این رو، امامان شیعه، به عنوان یک «خط احیاگر»و برنامه اى بسیج کننده، روى حادثه کربلا تاکید داشتند و همواره مى کوشیدند که آن را زنده و سازنده نگه دارند. این خط مشى، هم یک برنامه مستقل الهام دهنده و تربیتى بود، هم نوعى مقابله با «سیاست سکوت » و «خط منزوى سازى » که از سوى قدرتهاى حاکم اعمال مى شد.

برنامه احیاگرى و ذکر، از سوى ائمه، علیهم السلام، و سیاست به فراموشى سپردن و بى اثر ساختن و پرده پوشى بر آنچه در عاشورا گذشت، از سوى حکومتهاى جور، در تقابل شدید قرار داشت، همین، سبب شد تا پیرامون محور عاشورا و کربلا، یک فرهنگ پدید آید، فرهنگى حماسى و سیاسى، بر مبناى عشق به اهل بیت، علیهم السلام، که تجلى عشق به حق و آرمانهاى والاى مکتب بود و سبب مى شد «خط ائمه » از آن انزواى تحمیلى به در آید.

این فرهنگ و حماسه، در برخى سنتها، مراسم، عکس العملها، ابزار و وسائل، روزها و اماکن و… نمود و تجلى یافت. برخى از این نمودها از این قرار بود:

– گریه بر امام حسین، علیه السلام،

– زیارت کربلا،

– عزادارى محرم و سینه زنى و زنجیرزنى و قمه زنى،

– مجالس سوگوارى بر حسین، علیه السلام، در طول سال،

– تشکیل و تاسیس هیئتهاى عزادارى و توسل،

– ساختن تکیه ها و حسینیه ها و عزاخانه ها،

– نذر و وقف براى اباعبدالله الحسین، علیه السلام، و عزادارى،

– نوحه خوانى و مرثیه سرایى و پرده خوانى،

– وعظ و خطابه در محافل حسینى و روضه خوانى

– توسل به شهداى کربلا،

– برپایى و اجراى تعزیه و شبیه خوانى،

– سقایى و یاد تشنگى حسین، علیه السلام،

– نامگذارى اماکن، مساجد، تکیه ها و هیئتهاى متوسلین به نام شهداى کربلا،

– قداست تربت امام حسین، علیه السلام، و مهر کربلا،

– لقب «کربلایى » براى زائر سیدالشهداء و چاووش خوانى،

– الهام بخشى فرات، قبر شش گوشه و گودال قتلگاه و قنداق اصغر، علیه السلام،

– مقتل نویسى،

– گرامیداشت اربعین،

– علمات و پرچم و توق و کتل،

– و… بسیارى از اینگونه محورها و موضوعات، که شرح و بسط تاریخى همه اینها و تحلیل و نقش آنها در زنده نگه داشتن حماسه عاشورا و شکل دادن به «فرهنگ عاشورا» کتابى عظیم خواهد شد. در این نوشته، تنها به توضیحى درباره برخى روشها که در فرهنگ اسلامى در راستاى پاسدارى از مکتب خون و حماسه حسینى نقش داشته و دارد، مى پردازیم .

مدایح و مراثى در روزگارى که شعر و ادب، در اختیار حکام جور بود و شاعران اجیر، چه براى مدح امیران و سلاطین و چه گستاخانه براى بدگویى از خاندان عصمت و طهارت، علیهم السلام، پول مى گرفتند و شعر مى سرودند، امامان مى کوشیدند تا از شعر، به عنوان سلاحى در دفاع از حق و مبارزه با ستم و افشاى چهره تزویر استفاده شود. بخصوص شاعران شیعه درباره مظلومیت شهداى کربلا و کشتگان وادى عشق در عاشورا، با جانسوزترین تعبیرات، شعر مى سرودند و «جهاد فرهنگى » آنان مورد تایید و حمایت ائمه بود.

سروده هاى موضعدار شاعران متعهد، در دو محور «مدایح » و «مراثى » بود و هر دو قالب در راستاى تبیین «خط حق » به شمار مى رفت.

امام صادق، علیه السلام، فرمود:

من قال فینا بیت شعر بنى الله له بیتا فى الجنه (۱)

هر کس درباره ما خاندان، یک بیت شعر بسراید، خداوند برایش خانه اى در بهشت بنا مى کند.

شاعرانى همچون دعبل، کمیت، عبدالله بن کثیر، سید حمیرى و… در این خط عمل مى کردند.

علامه امینى درباره سید حمیرى که یکى از وارسته مردان مخلص اهل بیت و شاعران توانمند ولایت و عاشورا و یکى از مرثیه سرایان بلند پایه حماسه کربلا بود، مى گوید:

حضور در هر مجلسى که در آن آل محمد، صلى الله علیه وآله، یاد نمى شد، او را ملول و خسته مى کرد و هرگز به محفلى که خالى از آنان بود، انس و الفت نداشت (۲) .

«دعبل » نیز در قصیده معروف «مدارس آیات »، در بخشى عمده، به سوگ شهداى آل محمد، صلى الله علیه وآله، و به خون خفتگان دشت کربلا و مرثیه اباعبدالله الحسین، علیه السلام، پرداخته است. (۳)

امام صادق، علیه السلام، به یکى از شاعران خط خون، «جعفر بن عفان طائى » فرمود:

به من خبر رسیده که درباره امام حسین، علیه السلام، شعر مى گویى و خوب هم شعر مى گویى؟

گفت: آرى.

آنگاه بخشى از شعرها و مرثیه هایش را در محضر امام صادق، علیه السلام، خواند. امام و اطرافیان بشدت گریستند، تا آنجا که سیلاب اشک بر صورت و محاسن امام جارى شد، سپس امام فرمود:

– اى جعفر! به خدا سوگند، در این لحظه که سوگنامه حسین (ع را مى خواندى، فرشتگان مقرب پروردگار، شاهد و شنواى سخنت بودند و چون ما و بیش از ما گریستند، خداوند، بهشت را بر تو لازم کرد و تو را آمرزید. سپس افزود:

ما من احد قال فى الحسین، علیه السلام، شعرا فبکى و ابکى به الا اوجب الله له الجنه و غفر له. (۴)

هیچ کس درباره حسین، علیه السلام، شعرى نگفت که بگرید و بگرایاند، جز آنکه خداوند، او را بخشوده و بهشت را بر او واجب گرداند.

به کارگرفتن عنصر شعر، به لحاظ «تاثیر عاطفى » و «گسترش سریع »، گامى اساسى در ثبت حماسه هاى عاشورا در دفتر تاریخ بوده است. مردم نیز، اشعار مدح و مرثیه را مى خواندند، حفظ مى کردند، حتى به فرزندان خود مى آموختند. تعالیم عاشورا، در خلال همین سروده ها نسل به نسل، زنده مى ماند و خوگرفتگان به مدایح و مراثى، در سایه محتواى این اشعار، با فرهنگ اهل بیت مى زیستند.

امام امت، قدس سره، فرموده است:

با این هیاهو، با این گریه، با این نوحه خوانى، با این شعرخوانى، با این نثرخوانى، ما مى خواهیم این مکتب را حفظ کنیم، چنانچه تا حالا هم حفظ شده. (۵)

عزادارى

بر پاکردن شعائر سوگوارى بر شهیدان مظلوم، ضمن مقابله نمودن با فراموش شدن یادشان، تعلیم دهنده ارزشهاى متعالى حماسه کربلاست. مراسمى که همه ساله و همه جا به یاد کربلا و عاشورا بر پا مى شود، مایه بقاى مکتب و گسترش تعالیم وحى و اهل بیت است.

رساندن صداى شهادت عاشورائیان به گوش تاریخ، در هیاهوى پر فریب اغواگران براى پوشاندن حقایق و لوث کردن خون شهدا، رسالتى عظیم بوده و هست. شدت علاقه ائمه به مجالس عزادارى سیدالشهداء و نیز، میزان خصومت و ناراحتى دشمنان از برپایى آنگونه محافل و اجتماعات، گویاى این حقیقت است که حیات حماسه عاشورا در گرو این شعائر است، وگرنه به فراموشى سپرده مى شود.

امام صادق، علیه السلام، به عبدالله بن حماد فرمود:

به من خبر رسیده که جمعیتى از اطراف کوفه و جاهاى دیگر از زن و مرد، در نیمه شعبان به زیارت حسین، علیه السلام، مى آیند و سخنها و داستانها و ندبه ها و سوگوارى و مرثیه دارند.

گفت: «آرى چنین است، خود من نیز شاهد برخى از اینها بوده ام.»

حضرت فرمود: «سپاس خدایى را که در میان مردم، کسانى را قرار داده، تا به سوى ما آیند و ما را بستایند و براى ما مرثیه سرایند…» (۶)

در حدیث دیگرى امام باقر، علیه السلام، اینگونه به پیروان خویش، دستور مى دهد:

بر حسین، علیه السلام، ندبه و گریه کنند، و به اهل خانه دستور داده شود که بر حسین بگریند و در خانه ها، مراسم گریه و عزادارى و ناله سر دادن در غم حسین، علیه السلام، باشد و اهل خانه و شیعیان، به یکدیگر تعزیت و تسلیت گویند… (۷)

اینها، سبب «احیاء امر» و زنده نگه داشتن «خط اهل بیت » مى شود و در نتیجه، تضمینى بر بقاى مکتب است.

امام خمینى، قدس سره، مى فرماید:

این مجالسى که در طول تاریخ بر پا بوده و با دستور ائمه، علیهم السلام، این مجالس بوده است… ائمه اینقدر اصرار کردند به اینکه مجمع داشته باشید، گریه بکنید، چه بکنید، براى اینکه این حفظ مى کند کیان مذهب ما را… (۸)

برپایى اینگونه مجالس، هر چند مخفیانه و درون خانه ها باشد، صداى اعتراضى است بر ضد دشمنان و استغاثه مظلومیتى است، علیه ظالمان و هر خانه علوى که داغدار و شهید داده است، وقتى در سوگ سالار شهیدان اشک مى ریزد، حس عدالت خواهى و انتقامجویى از ستمگران در جانش شعله مى کشد. این، خاصیت هر گریه و عزادارى در عصر خفقان است، که تبدیل به کانونى براى افشاگرى، الهام گیرى، خط دهى، تجمع نیروها، شناخت افراد و شناساندن چهره هاى پاک است.

امام خمینى، قدس سره، مى فرماید:

مساله، مساله گریه نیست، مساله، مساله تباکى نیست، مساله، مساله سیاسى است که ائمه با همان دید الهى که داشتند، مى خواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند، از راههاى مختلف، اینها را یکپارچه کنند تا آسیب پذیر نباشند. (۹)

و مى فرماید:

گریه کردن بر شهید، زنده نگه داشتن نهضت است. (۱۰)

آنچه که به عنوان «بعد سیاسى » در عزادارى و گریه مطرح است، همان زنده نگه داشتن روحیه مبارزه با ستم و تشکل انقلابیون با محوریت کربلاست، آن همه ثواب و اجر هم، علاوه بر جهات تربیتى و اخروى، به لحاظ آثار و برکات اجتماعى نیز مى باشد. حضرت امام، درباره ثوابهاى فراوانى که براى عزادارى سیدالشهداء وارد شده مى فرماید:

این که براى عزادارى، براى مجالس عزا، براى نوحه خوانى، براى اینها این همه ثواب داده شده است، علاوه بر آن امور عبادیش و روحانیش، یک مساله مهم سیاسى در کار بوده است. آن روز که این روایات، صادر شده است، روزى بوده است که این فرقه ناجیه، مبتلا بودند به حکومت اموى و بیشتر عباسى و یک جمعیت بسیار کمى در مقابل قدرتهاى بزرگ. در آن وقت براى سازمان دادن، به فعالیت سیاسى این اقلیت، یک راهى درست کردند که این راه، خودش سازمان ده است… شیعیان با اقلیت آن وقت، اجتماع مى کردند و شاید بسیارى از آنها هم نمى دانستند مطلب چه هست، ولى مطلب، سازماندهى به یک گروه اقلیت در مقابل آن اکثریتها و در طول تاریخ، این مجالس عزا که یک سازماندهى سرتاسرى کشورهاست، کشورهاى اسلامى هست، و در این ایران که مهد تشیع و اسلام و شیعه است، در مقابل حکومتهایى که پیش مى آمدند و بناى بر این داشتند که اساس اسلام را از بین ببرند، اساس روحانیت را از بین ببرند، آن چیزى که در مقابل آنها، آنها را مى ترساند، این مجالس عزا و این دستجات بود. (۱۱)

آنچه به این برنامه غنا و تاثیر مى بخشد، گذر از جنبه شکلى آن و پرداختن و رسیدن به محتوا و جهت و حقیقت آن است، اولیاى دین نیز پیوسته با هشدارهایشان در این راه، ارشاد کرده اند، تا عزادارى و سوگوارى، الهام بخش «فرهنگ جهاد و شهادت » باشد و به صورت یک موج تبلیغى، و مبارزاتى و حماسى درآید و در عزادارى، «احساس » به کمک «شعور» آید و شعور، پشتوانه احساس عاطفى گردد، تا اینگونه مجالس و شعائر و سنتها از محتوا تهى نشده و به تشریفاتى کم اثر، یا بى اثر تبدیل نگردد.

عزادارى مفهومى گسترده دارد، هم برنامه هاى وسیع شیفتگان سیدالشهداء را در دو ماه محرم و صفر در همه قلمرو کشورهاى اسلامى شامل مى شود، هم آنچه را که محدود و ساده، هر روز، در هر گوشه اى، خانه اى، مسجدى، برگزار مى شود و یاد «اهل بیت » زنده نگه داشته مى شود.

«اشک »، پاسدار «خون »

عزادارى (که از آن سخن مى رفت) مفهومى گسترده تر از گریستن دارد.

«گریه » و اشک ریختن در سوگ سالار شهیدان، نشانه عشق به دودمان پاکى و فضیلت است.

اشک شاهد شوق و دلیل و نشانه پیوند است، اشک زبان دل و ترجمان محبت است،

تا نسوزد دل، نریزد اشک و خون از دیده ها

آتشى باید که خوناب کباب آید برون

آنکه در سوگ عاشورائیان مى گرید، با پاى دل در کاروان حسینى گام برمى دارد و اهل همین قافله است.

از این رو، هم اشکهایى که در ماتم حسین، علیه السلام، ریخته شود، مقدس شمرده شده، هم گریستن و گریاندن ثواب دارد و هم پیشوایان دین، خودشان پیوسته چشمانى اشکبار به یاد «عاشورا» داشته اند.

اینگونه بوده است که اشکهاى داغداران و دیده هاى گریان، پاسدار پیام خون شهیدان بوده است، چونکه گریستن بر شهادت حسین، علیه السلام، و یارانش، امضاى راه خونین آنان و تجدید بیعت با «کربلا» و فرهنگ شهادت است و اشک، خون مى پرورد و گریستن، حماسه مى آفریند.

ائمه شیعه، شهادت و گواهى اشک را بر صداقت عشق، پذیرفته و از آن ستایش و نسبت به آن تشویق کرده اند. در این زمینه، روایات بسیارى است که نقل آنها در این نوشته نمى گنجد.

امام رضا، علیه السلام، فرموده است:

من تذکر مصابنا فبکى و ابکى، لم تبک عینه یوم تبکى العیون و من جلس مجلسا یحیى فیه امرنا لم یمت قلبه یوم یموت القلوب (۱۲)

هر کس مصیبتهاى ما را به یاد آورد و بگرید و بگریاند، هرگز چشمانش در روزى که دیده ها گریان است، نمى گرید و هر که در مجلسى نشیند که امر ما در آن احیا و زنده مى شود، در روز مرگ دلها، دلش نمى میرد.

در سلسله اشک بود گوهر مقصود گر هست ز یوسف خبر، این قافله دارد

در سخن مفصلى که امام رضا، علیه السلام، درباره فضیلت و ارزش و آثار گریستن بر امام حسین، علیه السلام، به «ریان بن شبیب » فرموده است، این احیاگرى و یادآورى نسبت به حادثه جانگداز کربلا به چشم مى خورد. حضرت به او فرمود:

اى پسر شبیب! اگر بر چیزى گریه مى کنى، بر حسین، علیه السلام، گریه کن، که او را همچون گوسفند سر بریدند، همراه هجده نفر از دودمانش که همه از کسانى بودند که روى زمین بى نظیر بودند، آسمانها و زمینها در شهادت او گریستند… (۱۳)

حضرت رضا، علیه السلام، شاید به اقتضاى شرایط روزگار، تاکید بیشترى نسبت به مساله دارد. از جمله در روایتى بلند، مى فرماید:

در این ماه (محرم) دشمنان، خون ما را به ناحق ریختند و هتک حرمت ما نمودند و فرزندان و بانوان ما را به اسارت گرفتند و خیمه هاى ما را به آتش کشیدند و غارت کردند… عاشورا، روز حسین، علیه السلام، پلکهاى ما را مجروح و اشکهایمان را جارى ساخت و ما از سرزمین کربلا، گرفتارى و رنج به میراث بردیم. پس باید بر کسى همچون حسین علیه السلام گریه کنندگان بگریند، که گریه بر او، گناهان بزرگ را فرو مى ریزد… (۱۴)

این گریستن که «شرکت در حماسه او و هماهنگى با روح او موافقت با نشاط و حرکت اوست » (۱۵) و این نثار اشکها بر دامن احساس و در راه حق، مورد قدردانى و رحمت خواهى از سوى امامان قرار گرفت و به نوعى نصرت جبهه حق و تقویت خط امامان محسوب مى شد.

امام امت، قدس سره، در تحلیل اجتماعى مساله گریه و عزادارى براى امام حسین، علیه السلام، بیانات بلند و ارزشمندى دارد از جمله مى فرماید:

ثوابهاى بسیار براى عزاداران او مقرر کردند، تا مردم را بیدار نگه دارند و نگذارند اساس کربلا که پایه اش بر بنیان کردن پایه هاى ظلم و جور، و سوق مردم به «توحید» و «معدلت » بود، کهنه شود، با این حال، لازم است که براى عزادارى که شالوده اش بر این اساس ریخته شده، چنین ثوابهایى مقرر شود که مردم با هر فشار و سختى هم که هست، از آن ست برندارند، و گر نه با سرعت برق، زحمتهاى امام حسین، علیه السلام، را پایمال مى کردند، که با پایمال کردن آن زحمتهاى پیغمبر اسلام و کوششهایى که براى تاسیس اساس تشیع کرده بود، بکلى پایمال مى شد… (۱۶)

همچنین درباره نقش گریه و عزادارى در حفظ مکتب عاشورا مى فرماید:

سیدالشهداء را این گریه ها حفظ کرده است. مکتبش را، این مصیبتها و داد و قالها حفظ کرده، این سینه زنى ها و این دستجات حفظ کرده، … هر مکتبى هیاهو مى خواهد. باید پایش سینه بزنند. هر مکتبى تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توى سر و سینه زن نباشد، حفظ نمى شود… ما باید براى یک شهیدى که از دستمان مى رود، علم بپا کنیم، نوحه خوانى کنیم، گریه کنیم، فریاد کنیم… (۱۷)

به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن، چون اربعین است مرام شیعه در خون ریشه دارد نگهبانى ز خط خون چنین، است (۱۸)

حضرت امام در سخنرانى دیگرى فرموده است:

گریه کردن بر عزاى امام حسین، زنده نگه داشتن نهضت و زنده نگه داشتن همین معنى است که یک جمعیت کمى در مقابل یک امپراطورى بزرگ، ایستاد و «نه » گفت. هر روز باید در هر جا این «نه » محفوظ بماند و این مجالس که هست، مجالسى که دنبال همین است که این «نه » را محفوظ بدارد… آنها از همین گریه ها مى ترسند، براى اینکه گریه اى که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است. (۱۹)

و فرموده است:

همین گریه ها نگه داشته ما را… همین ها هست که مملکت را حفظ کرده… تا ابد هم اگر براى سیدالشهداء گریه کنیم، براى سیدالشهداء نفعى ندارد، براى ما نفع دارد… ما این سنگر را نباید از دست بدهیم.

ائمه همواره از گریه، به عنوان سند افشاگر و فریادى علیه ظلم، استفاده کرده اند، تا مظلومیت حسین و راه عاشورا فراموش نشود.

هرچند نیست درد دل ما نوشتنى از اشک خود، دو سطر به ایما نوشته ایم (۲۰)

مجالس وعظ و روضه

هر تجمعى بهانه و محور مى خواهد، هر چه محور گردهمایى، مقدستر و ژرفتر باشد، آن تجمعات هم دیرپاتر و پربارتر خواهد بود.

پیروان اهل بیت، علیهم السلام، با عشق و محبتى که به آنان داشتند و با سوز و گدازى که در شهادتشان داشتند، بهترین گزینه را براى جمع شدن، دیدار کردن، گفتگو کردن، پیرامون خط فکرى و سیاسى عاشورا و عترت داشتند. این برنامه ها توصیه خود پیشوایان دین بود و در این دیدارها، گفتگوها، «احیاى امر و زنده نگه داشتن خط ائمه بود و اگر به یاد و نام حسین، علیه السلام، و کربلا بود، حیات فلسفه عاشورا در آن نهفته بود.

امام صادق، علیه السلام، به «فضیل » فرمود:

آیا مى نشینید و با هم حرف و حدیث مى گویید؟ پاسخ داد: آرى، جانم به فدایت، حضرت فرمود: اینگونه مجالس را دوست دارم. اى فضیل! «امر» ما را زنده نگه دارید. خداى رحمت کند کسى را که امر ما را احیا کند. (۲۱)

در حدیث دیگرى امام صادق، علیه السلام، به اصحاب خود فرمود:

از خدا پروا کنید، با هم برادر و نسبت به هم نیک رفتار باشید، به خاطر خدا با هم دوستى کنید، با یکدیگر پیوند و رفت و آمد و ترحم داشته باشید، همدیگر را زیارت و ملاقات کنید، مذاکره کنید و «امر» ما را زنده بدارید. (۲۲)

همین توصیه ها، بخصوص بر محور نقل فضائل اهل بیت و گریستن بر شهید عاشورا، زمینه و بستر مناسبى براى تشکیل مجالس و محافلى شده است که عده اى با عنوان «خطیب » و «واعظ » و جمعى با عنوان «مداح » و «مرثیه خوان » و «روضه خوان » و «ذاکر» به خطابه، وعظ، ذکر مصیبت و نقل سخنان و بیان شخصیت ائمه و شهدا بپردازند. برکات اینگونه مجالس همواره شامل امت شده است و اینگونه محافل، همچون شبکه اى گسترده، بخصوص در ایام و مناسبتهایى خاص، دلها و اندیشه ها و تجمعها و تنها را به هم پیوند داده است و خود، نوعى مبارزه با دشمن و انسجام یافتن نیروهاى خودى و تقویت کننده روح جمعى بوده است. به قول شهیدپاک نژاد:

… با نیم متر چوب و نیم متر پارچه سیاه، مى توان موجى از احساسات بى دریغ درباره بزرگسالار شهیدان مشاهده کرد که در هیچ جا نمونه اى از آن دیده نمى شود. در حالى که براى تشکیل اجتماع حتى کوچکى باید متحمل زحمات زیادى گردید، صرف نظر از املاک موقوفه حسینى، ساختمان حسینیه ها، اطعام و اکرامها، نذرها و زیارت رفتنها و اجتماعات مذهبى و کلیه مخارجى که طى ده ماه سال، به عناوین مختلف در راه این سرباز فداکار به مصرف مى رسد. (۲۳)

منابر حسینى و جلسات وعظ دینى، همه به ذکر مصیبت و یادى از عاشورا ختم مى شود و با گریستن چشمها و سوختن دلها، تعالیم مکتب در دلها بیشتر رسوخ مى یابد و این سبب ریشه دواندن حماسه کربلا در عمق جانها و ژرفاى تاریخ مى گردد.

امام امت،قدس سره، در زمینه نقش این مجالس و منابر و مواعظ نیز، تعابیر ارزنده اى دارد که تنها به چند نمونه اکتفا مى شود:

الآن هزار و چهار صد سال است که با این منبرها، با این مصیبتها و با این سینه زنى ها ما را حفظ کرده اند، تا حالا آوردند اسلام را. (۲۴)

و در جاى دیگر مى فرماید:

… قدرتهاى بزرگ، از این سازمانى که بدون اینکه دست واحدى در کار باشد که آنها را مجتمع کند، خود به خود ملت را به هم جوشانده اند، در سراسر یک کشور… و اگر یک مطلبى بخواهد براى اسلام خدمتى بکند و شخصى بخواهد که مطلبى را بگوید، سرتاسر کشور به واسطه همین گویندگان و خطبا و ائمه جمعه و جماعت یکدفعه منتشر مى شود و اجتماع مردم در تحت این بیرق الهى، این بیرق حسینى، اسباب این مى شود که سازمان داده شده باشد. (۲۵)

پى نوشتها:

۱. وسائل الشیعه، ج ۱۰،ص ۴۶۷.

۲. الغدیر، ج ۲، ص ۲۴۲.

۳. همان، ص ۳۸۱ به بعد.

۴. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۲، وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۶۴.

۵. صحیفه نور، ج ۸، ص ۷۱.

۶. وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۶۸.

۷. همان، ص ۳۹۸.

۸. صحیفه نور، ج ۱۰، ص ۲۱۷.

۹. همان، ج ۱۳، ص ۱۵۳.

۱۰. همان، ج ۱۰، ص ۳۱.

۱۱. همان، ج ۱۶، ص ۲۱۷.

۱۲. وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۹۲.

۱۳. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۶، وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۹۲.

۱۴. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۳.

۱۵. تعبیر از شهید مطهرى در «شهید و قیام انقلاب مهدى »، ص ۱۲۴.

۱۶. کشف اسرار امام خمینى «ره »، ص ۱۷۴.

۱۷. صحیفه نور، ج ۸، ص ۶۹ – ۷۰.

۱۸. از نویسنده مقاله.

۱۹. صحیفه نور، ج ۱۰، ص ۳۱.

۲۰. صائب تبریزى.

۲۱. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۲.

۲۲. همان، ج ۷۱، ص ۳۵۲.

۲۳. اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، شهید پاک نژاد، ج ۲، ص ۴۰.

۲۴. صحیفه نور، ج ۸، ص ۶۹.

۲۵. همان، ج ۱۶، ص ۲۰۸.

 

ماهنامه موعود شماره ۱۴

همچنین ببینید

لوشاتو

لوکاشنکو: به پریگوژین گفتم که نیروهای واگنر مثل حشره له خواهند شد

رئیس جمهور بلاروس تأکید کرد که به رئیس واگنر در مورد نابودی اعضای گروه هشدار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *