مهدى، علیه‌السلام در حدیث دوازده امام-۳

محمدهادى معرفت
ترجمه: واحد پژوهش موعود

اشاره: در دومین قسمت از مقاله حاضر برخى از روایاتى که به طریق اهل سنت از نبى اکرم، صلى‏الله‏علیه‏و آله، نقل شده، مورد بررسى قرار گرفت. در این قسمت از مقاله نویسنده به بررسى این موضوع مى‏پردازد که مصادیق این امامان دوازده‏گانه که در روایات پیامبر بدانها اشاره شده، چه کسانى هستند؟
پرسشى که در اینجا مطرح مى‏شود این است که آن امامان دوازده‏گانه، که پس از رسول خدا خلفا و جانشینان اویند، چه کسانى هستند؟
براى پاسخ به این پرسش به سراغ روایتى مى‏رویم که «ابو نعیم اصفهانى‏» در کتاب «حلیه الاولیاء» نقل کرده و از آن چنین به دست مى‏آید که این امامان از عترت و خاندان رسول خدایند.

او به اسناد خود از ابن عباس روایت مى‏کند که رسول خدا، صلى‏الله‏علیه‏وآله، فرمود:

من سره ان یحیى حیاتى، و یموت مماتى، و یسکن جنه عدن غرسها ربى، فلیوال علیا من بعدى و لیوال ولیه و لیقتد بالائمه من بعدى، فانهم عترتى خلقوا من طینتى، رزقوا فهما و علما، و ویل للمکذبین بفضلهم من امتى، القاطعین فیهم صلتى، لاانالهم الله شفاعتى. (۱)

هر کس خشنود مى‏شود که همچون من زندگى کند، همچون من بمیرد و در بهشت جاودانى که پروردگارم آن را بنا کرده، مسکن گزیند، پس از من از على پیروى کند و با هر کس که از او پیروى مى‏کند هم پیمان باشد. و از پیشوایانى که پس از من مى‏آیند تبعیت کند; چراکه آنها از خاندان من هستند، از سرشت من آفریده شده‏اند، و دانش و بینش به آنها ارزانى شده است. بدا به حال کسانى که امت من برترى آنها را تکذیب کند، و پیوندى را که من با آنها دارم بگسلد. خداوند شفاعت مرا شامل حال این گروه [از امت من] نسازد.

ابونعیم به دنبال این روایت مى‏گوید:

کسانى که به [مقام] پیروى از عترت و خاندان پاکنهاد [رسول خدا] نایل شدند، لبهایشان خشکیده و پیشانیهایشان [بر زمین] گسترده است، هر آنچه زودگذر و فنا پذیر است در نظر آنها خوار و بى ارزش است و از گردنکشانى که دنیا را براى خود برگزیده‏اند کناره مى‏جویند; آنها کسانى هستند که رفاه و آسایش را به کنارى گذاشته و از همه لذایذ و شهوات و خوراکیهاى گوناگون و نوشیدنیهاى رنگارنگ چشم پوشیده و در مسیر رسولان، اولیا و صدیقان راه مى‏سپارند. آنها [دنیاى] زودگذر و نابود شونده را رها کرده و به [سراى] دیرپا و باقى و همجوارى با آن روزى دهنده بسیار بخشنده و آن صاحب نعمتها و بخششها دل سپرده‏اند. (۲)

همچنین او به اسناد خود از «مجاهد» چنین نقل مى‏کند:

شیعه على الحلماء، العلماء، الذبل الشفاه، الاخیار الذین یعرفون بالرهبانیه من اثر العباده. (۳)

پیروان على، دانشمندان، بردباران و کسانى‏اند که [از بسیارى روزه] لبهایشان خشکیده است; آنها نیکانى هستند که به خاطر عبادتهایشان به رهبانیت و ترک دنیا شناخته مى‏شوند.

از على بن الحسین، علیهم‏السلام، نیز روایت‏شده است که:

شیعتنا الذبل الشفاه، و الامام منا من دعا الى طاعه الله. (۴)

پیروان ما [کسانى هستند که] لبهایشان خشکیده و امام از ما [اهل بیت] کسى است که [مردم را] به اطاعت‏خداوند فرا خواند.

بنابراین وقتى ثابت‏شد امامان پس از نبى اکرم، صلى‏الله‏علیه‏وآله، از خاندان او هستند، جاى تردیدى باقى نمى‏ماند که آن امامان از نسل فاطمه، سلام‏الله‏علیها، و همان کسانى‏اند که امت‏به امامت و دانش و برترى آنها اعتراف کرده است.

نخستین این امامان، پس از امیر مؤمنان، علیه‏السلام، امام حسن، پس از او امام حسین، پس از او على بن الحسین، پس از او محمد بن على‏الباقر، پس از او جعفر بن محمدالصادق، پس از او موسى بن جعفرالکاظم، پس از او على بن موسى الرضا، پس از او محمد بن على الجواد، پس از او على بن محمدالهادى، پس از او حسن بن على العسکرى، و آخرین آنها امام منتظر حضرت مهدى قائم، عجل‏الله‏تعالى‏فرجه، است.

اما اینکه در روایات تعبیر شده که امامان از عترت و خاندان رسول خدا، صلى‏الله‏علیه‏وآله، هستند از باب «تغلیب‏» است. زیرا یازده تن از این امامان از نسل آن حضرت و از فرزندان على، علیه‏السلام، هستند. بنابراین سر سلسله امامان على، علیه‏السلام، و آخرین آنها مهدى منتظر، علیه‏السلام، است.

براى شناسایى امامان دوازده‏گانه‏اى که رسول اعظم، صلى‏الله‏علیه‏وآله، از آنها سخن گفته است، هیچ راهى جز رجوع به ائمه‏اى که شیعه دوازده امامى به آنها منتسب است وجود ندارد.

با توجه به آنچه گذشت مى‏توان گفت که عقیده به امامان دوازده‏گانه، عقیده‏اى استوار و مبتنى بر نص رسول گرامى اسلام، صلى‏الله‏علیه‏وآله، است.

اگر امام مهدى، امام دوازدهم نباشد، براى احادیثى که در این زمینه داده شده‏اند، نمى‏توان مفهومى معقول تصور کرد.

بنابراین دیدگاهى که از سوى شیعه دوازده امامى در زمینه وجود امام مهدى و بقاى او در زمان غیبت، ارایه شده است دیدگاهى است که بر روایات صحیح وارد شده از رسول اکرم، صلى‏الله‏علیه‏وآله، منطبق است.

شیخ عارف «عبدالوهاب شعرانى‏» در کتاب «الیواقیت و الجواهر» درباره امام مهدى، علیه‏السلام،مى‏گوید:

مهدى از فرزندان امام حسن عسکرى است، او در شب نیمه شعبان سال ۲۵۵ به دنیا آمده و تا روزى که با عیسى بن مریم، علیه‏السلام، همراه گردد باقى است، بنابراین عمر او تا این زمان [یعنى سال ۹۵۸ ق.]۷۰۶ سال است. (۵)
{mospagebreak}
«محیى الدین ابن العربى‏» در کتاب «الفتوحات المکیه‏» بر نسب امام مهدى، علیه‏السلام، و اینکه او فرزند امام حسن عسکرى، علیه‏السلام، است، تصریح کرده و پدران او را تا على، علیه‏السلام، یکى پس از دیگرى برشمرده است. او در این زمینه مى‏نویسد:

بدانید که قیام مهدى امرى قطعى و تردید ناپذیر است، اما او تنها زمانى قیام مى‏کند که زمین از ظلم و جور پر شده باشد; تا بعد از آن زمین را از عدالت و برابرى آکنده سازد. و اگر از [عمر] دنیا تنها یک روز باقى مانده باشد خداوند متعال آن روز را چنان طولانى مى‏سازد که آن خلیفه قیام کند. او از خاندان رسول خدا، صلى‏الله‏علیه‏وسلم، و از نسل فاطمه است، جد او حسن بن على بن ابى‏طالب، و پدر او حسن عسکرى، زاده امام على‏نقى، زاده محمدتقى، زاده امام على رضا، زاده امام موسى کاظم، زاده امام جعفر صادق، زاده امام محمد باقر، زاده اما زین العابدین، زاده حسین، زاده امام على، زاده ابى طالب، علیهم‏السلام، است.

او همنام رسول خدا، صلى‏الله‏علیه‏وسلم، است و مسلمانان بین رکن و مقام با او بیعت مى‏کند، از نظر آفرینش همانند رسول خدا و در خلق و خو شبیه ایشان است. (۶)

محیى الدین عربى در ادامه کلام خود به بیان اوصاف امام مهدى، علیه‏السلام، و عدالتى که در میان مردم برقرار مى‏سازد، پرداخته است، که در این مجال فرصت ذکر آنها نیست.

آنچه گذشت‏بیان کننده دیدگاه محیى‏الدین بن عربى درباره امام مهدى، علیه‏السلام، بود، اما دستان خیانت پیشه‏اى کلام او را در «الفتوحات‏» تحریف کرده و آن را به بدترین شکل ممکن تغییر داده و دگرگون ساخته است. (۷)

با استفاده از احادیثى که گذشت مى‏توان گفت: امامانى که امت اسلامى موظف به پیروى از امامت عادلانه آنها شده‏اند، خواه آشکار باشند و خواه نهان، دوازده امام‏اند که از نسل على و فاطمه و از خاندان رسول خدا، صلى‏الله‏علیه‏وآله، هستند.

هنگامى که وجود یازده نفر از این امامان با همه مشخصات آنها بر ما معلوم گشت و دانستیم که آنها در میان بیشتر اهل اسلام به عنوان دانشمندانى بلند مرتبه شناخته شده و مسلمانان در زمان حیات پر ارزش آنها; یعنى در مدت دو قرن و نیم، از ایشان پیروى مى‏کرده‏اند، تنها باقى مى‏ماند که امام دوازدهم را که آخرین نفر از نسل امامان دوازده‏گانه است، بشناسیم.

بدون تردید این امام کسى نیست جز مهدى منتظر، همو که امامتش از زمان وفات امام یازدهم شروع شده، یعنى سال ۲۶۰ ق. و تا زمان ما ادامه دارد; زیرا زمین هیچگاه از حجت‏حق خالى نمى‏ماند. وقتى که پیامبر گرامى اسلام تصریح فرموده که امامان دوازده نفر بیشتر نیستند و همچنین فرموده که: «بنا فتح الله دینه و بنا یختم‏» یعنى: خداوند دینش را با ما آغاز کرده و با ما به پایان مى‏برد. بناچار باید امامت امام دوازدهم استمرار یابد.

ابو نعیم اصفهانى و دیگر حافظان روایت‏به اسناد خود از امیر مؤمنان، على، علیه‏السلام، روایت کرده‏اند که آن حضرت خطاب به رسول خدا، صلى‏الله‏علیه‏وآله، فرمود:

امنا المهدى ام من غیرنا؟

آیا مهدى از ماست‏یا از غیر ما؟

رسول خدا در پاسخ فرمود:

بل منا، یختم الله به الدین، کما فتحه بنا

قطعا از ماست، خداوند دین خود را با او به پایان مى‏برد، همچنانکه دینش را با ما آغاز کرد. (۸)

از سه مقدمه‏اى که تا کنون بیان داشته‏ایم این مطالب به دست مى‏آید:

۱. امامانى که از عترت و خاندان پیامبر اسلام، صلى‏الله‏علیه‏وآله، برگزیده شده‏اند، دوازده نفرند.

۲. چنانکه از ظاهر تعابیر روایات به دست مى‏آید، امامت آنها پیوسته و مستدام است.

۳. سلسله دین اسلام با پیامبر گرامى آغاز شده و با حضرت مهدى، عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف، خاتمه مى‏یابد.

با توجه به این مقدمات مى‏توان نتیجه گرفت که بناچار باید به هنگام وفات امام یازدهم، امام دوازدهم وجود داشته باشد، و قطعا باید زندگى او در طول زمان استمرار داشته باشد; تا زمین بدون حجت‏باقى نماند.

پس بنابراین وجود امام مهدى، علیه‏السلام، در این زمان و بقاى او با وجود زمان درازى که از تولد ایشان گذشته است، از امورى است که روایات نبوى بر آن دلالت داشته و ضرورت دین اقتضا مى‏کند.

ولادت امام مهدى و آغاز امامت ایشان

امام مهدى، حجه بن الحسن‏العسکرى، علیهماالسلام، شب جمعه، پانزدهم ماه شعبان‏المعظم سال ۲۵۵ ق. در شهر سامراى عراق به دنیا آمد و تا کنون نیز به حیات خود ادامه مى‏دهد.

عمر شریف ایشان تا امروز (سال‏1419 ق.) به یک هزار و صد و شصت و چهار سال بالغ مى‏شود. امامت امام مهدى از زمان وفات پدر گرامیش، در سال ۲۶۰ ق.، یعنى زمانى که آن حضرت پنج‏سال بیشتر نداشتند، آغاز گردید.

محیى الدین عربى در مورد ولادت امام مهدى، علیه‏السلام، کلام شگفتى دارد که ذکر آن در اینجا خالى از وجه نیست; او مى‏گوید:

براى ولایت محمدیه که تنها اختصاص به شریعت نازل شده بر [حضرت] محمد، صلى‏الله‏علیه‏وسلم، دارد، نشانه خاصى است… همانا او در زمان ما متولد شده و من نیز او را دیدم و با او همنشین شدم; و نشانه خاتمیت را در او دیدم، هیچ ولى‏اى بعد از او نیست مگر اینکه به او رجوع مى‏کند، همچنانکه هیچ پیامبرى بعد از محمد، صلى‏الله‏علیه‏وآله، نیست مگر اینکه به رجوع مى‏کند. (۹)

او در جاى دیگرى از کتاب «الفتوحات المکیه‏» مى‏گوید:

اما، نشان ولایت محمدیه از آن مردى از عرب است که از شریفترین اصل و نسب برخوردار است. او در همین زمان ما موجود است و من در سال ۵۹۵ ق. با او آشنا شدم و نشانه‏اى را که او داراست دیدم; همان نشانه‏اى که [حضرت] حق آن را از دید بندگانش پوشیده داشته و براى من در شهر «فاس‏» آشکار ساخت و دریافتم که او خاتم ولایت است. در واقع او خاتم نبوت مطلقه نیز هست. اما بیشتر مردم بر آن آگاه نیستند. (۱۰)


پى‏نوشتها:

۱. ابونعیم الاصفهانى، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج ۱، ص‏86; همچنین ر. ک: الفیروزآبادى، السید مرتضى الحسینى، فضائل الخمسه من صحاح السته، ج ۲، ص‏26.

۲. همان.

۳. همان.

۴. همان.

۵. الشعرانى، عبدالوهاب، الیواقیت والجواهر، ج ۲، ص‏143.

۶. ر. ک: همان.

۷. ر. ک: ابن عربى، محمد بن على، الفتوحات المکیه، ج‏3، ص‏327.

۸. ر. ک: المقدسى السلمى الشافعى، یوسف بن یحیى، عقد الدر فى اخبار المنتظر، ص ۲۵.

۹. ابن عربى، محمد بن على، همان، باب ۲۴، ج ۱، ص ۱۸۵.

۱۰. همان، باب‏73، ج ۲، ص‏49.

ماهنامه موعود شماره ۱۴

همچنین ببینید

من مهدى هستم‏

سيد جمال الدين حجازى‏اين ماجرا مربوط به شخصى است كه «حسن عراقى» نام داشت. او در زهد و معنويت به جايى رسيد كه همرديف بزرگان عصر خويش قرار ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *