تشخیص و تطبیق نشانه‏ های ظهور

نویسنده و پژوهشگر حوزه مهدویت و عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث

در سال‌های اخیر شاهد دو موج گسترده توجه به نشانه‌های ظهور و تطبیق آن‌ها بر حوادث و رویدادهای سیاسی، نظامی منطقه غرب آسیا؛ به‌ویژه عراق و سوریه و در پی آن گمانه زنی‌های متعدد درباره زمان ظهور امام مهدی علیه السلام بوده‌ایم. موج نخست با ظهور جریان داعش در سال‌های ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ و تصرف بخش بزرگی از کشورهای سوریه و عراق همزمان بود و موج دوم با حمله گسترده جریان جبهة النصره و دیگر گروه‌های تکفیری به سوریه و  تصرف این کشور در سال ۱۴۰۳.

در چنین فضایی به‌طور طبیعی برای بسیاری این پرسش مطرح می‏شود که آیا اساساً می‌توان برای ظهور آن حضرت زمانی تعیین کرد؟ آیا تعیین زمان برای ظهور با فلسفه انتظار هماهنگی دارد؟ آیا می‌توان رویدادهای گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و زیست محیطی مختلف را که  مناطق پیرامون ما رخ می‌دهد بر نشانه‌های ظهور یا حوادث پیش از ظهور تطبیق داد؟ آیا راهی برای جلوگیری از تشخیص‏ها و تطبیق‏های نادرست وجود دارد؟ آیا ظهور امام مهدی علیه السلام و رویدادهای پیش از آن، به حدی روشن است که مردم در مورد آن دچار هیچ گونه تردید و سردرگمی نشوند؟

برای یافتن پاسخ پرسش‏های یادشده توجه به چند نکته ضروری است:

 

  1. تعیین وقت برای ظهور و فلسفه انتظار

انتظار منجی از یک سو، عاملی برای پایداری و شکیبایی در برابر سختی‏ها و مشکلات عصر غیبت و از سوی دیگر، عاملی برای پویایی و تحرک شیعیان و آماده‏باش همیشگی آنان است. براساس آموزه‏های ائمه معصومین علیهم السلام، منتظر باید هر لحظه آماده ظهور باشد و زندگی خود را چنان سامان دهد که هر زمان اراده خدا به ظهور تعلق گرفت، بتواند با سربلندی در پیش‏گاه حجت خدا ظاهر شود.

به‌عبارت‌دیگر، انتظار ظهور حجت در آینده‏ای نامشخص هم بیم‏دهنده و هم نویدبخش است. بیم‏دهنده است؛ زیرا منتظر با خود می‏گوید شاید همین سال، همین ماه یا همین روز ظهور رخ دهد. پس باید آماده حضور در پیشگاه حجت خدا و تقدیم اعمال خود به آن حضرت باشم. امیدبخش است؛ زیرا منتظر می‏اندیشد شاید در آینده‏ای نزدیک، ظهور رخ دهد و سختی‏ها و مشکلات او به پایان برسد. پس باید پایداری و مقاومت ورزید و تسلیم جریان‏هایی نشد که در پی غارت سرمایه‏های ایمانی و اعتقادی‏اند. [۱]

با توجه به مطالب یادشده، می‏توان گفت تعیین زمان برای ظهور برخلاف مفهوم، فلسفه و نقش تربیتی انتظار است و چه‌بسا منتظر را به سستی یا ناامیدی بکشد. وقتی گفته شود تا فلان زمان مشخص، هر چند آینده‏ای نه چندان دور، ظهور رخ نخواهد داد، به‏طور طبیعی دچار سکون و رکود می‏شویم و به این بهانه که هنوز تا ظهور فاصله داریم، از به‌دست‌آوردن آمادگی لازم برای ظهور خودداری می‏کنیم. همچنین اگر ظهور به هر دلیل، در زمانی که وعده داده شده است، رخ ندهد، دچار ناامیدی می‏شویم و چه‌بسا در اصل اعتقاد به ظهور منجی آخرالزمان نیز تردید کنیم.

در روایات به این نکته‏ها توجه شده است. ازجمله در روایتی که فُضیل بن یَسار از امام محمد باقر علیه السلام نقل کرده است، آن حضرت در پاسخ به این پرسش که «آیا برای این امر [برخاستن قائم علیه السلام]، وقت [مشخص] وجود دارد؟»، فرمود:

کسانی که برای این امر وقت تعیین می‏کنند، دروغ می‏گویند (آن حضرت سه‏مرتبه این سخن را تکرار کرد و آن‏گاه فرمود:) زمانی که موسی علیه السلام، قومش را برای رفتن به قراری که با پروردگارش داشت، ترک کرد، به آنها وعده داد که تا سی روز دیگر برمی‏گردد، ولی زمانی که خداوند ده روز دیگر بر آن سی روز افزود، قومش گفتند: موسی خلاف وعده کرد. پس آن کردند که کردند….[۲]

داستان ارتداد قوم یهود و گوساله‏پرست‌شدن آنها در پی تأخیر ده روزه حضرت موسی در تاریخ مشهور است و این هشداری است به همه کسانی که در پی تعیین وقت برای ظهورند.

در روایتی که از امام موسی کاظم علیه السلام نقل شده، به‌صراحت به نقش تربیتی انتظار و رابطه‏ای که میان فلسفه انتظار و تعیین‌نشدن وقت ظهور وجود دارد، اشاره شده است. در این روایت، علی بن یقطین از آن حضرت چنین نقل می‏کند:  «دویست سال است که شیعه با آرزوها [و امیدواری به آینده] تربیت می‏شود». [۳]

[هنگامی که علی بن یقطین این سخن امام را برای پدرش که در دستگاه سفاح و منصور عباسی خدمت می‏کرد، نقل کرد] او به پسرش گفت: «چرا آنچه [امامان] درباره ما می‏گویند [از پیشرفت دولت بنی‏عباس] واقع می‏شود، ولی آنچه درباره شما می‏گویند [از ظهور دولت حق] واقع نمی‏شود؟» علی در پاسخ پدرش گفت: «آنچه درباره ما و شما گفته شده همه از یک منبع است. با این تفاوت که امر شما زمانش رسیده بود و به همین دلیل به‌صورت کامل به شما ارزانی شد و مطابق آنچه به شما گفته شده بود، رخ داد، ولی امر ما زمانش نرسیده است و ازاین‏رو با آرزوها [و امید به آینده] دل‏گرم شده‏ایم.

اگر به ما گفته شده بود: این امر [ظهور قائم] تا دویست سال و یا سیصد سال دیگر رخ نمی‏دهد؛ دل‏ها سخت می‏شد و بیشتر مردم از اسلام برمی‏گشتند، ولی گفته‏اند: این امر چه با شتاب پیش می‏آید و چه نزدیک است، تا دل‏های مردم الفت گیرد و فرج، نزدیک احساس شود. [۴]

با دقت در این روایت به‌خوبی روشن می‏شود که پیشوایان دین با روشن‏بینی تمام از «انتظار تحقق دولت حق» و امیدواری نسبت به آینده به‌عنوان وسیله‏ای برای تربیت شیعیان و حفظ نشاط و پویایی آنها در همه زمان‏ها بهره جسته و به همین دلیل نه‌تنها خود از تعیین زمانی برای ظهور پرهیز کرده‏اند، دیگران را نیز از این کار برحذر داشته‏اند.

 

  1. نهی از تعیین وقت برای ظهور

چنان‏که گفته شد، تعیین وقت برای ظهور، برخلاف فلسفه انتظار است. بر همین اساس در روایات معصومین علیهم السلام، از تعیین وقت برای ظهور نهی و همه موظف  شده‌اند کسانی را که برای ظهور، تعیین وقت می‏کنند، تکذیب کنند. برای نمونه، امام صادق علیه السلام در روایتی خطاب به محمد بن مسلم می‏فرماید:

ای محمد! هر کس برای تو خبری از ما درباره تعیین وقت [ظهور] نقل کرد، در تکذیب او درنگ نکن؛ زیرا ما [اهل‌بیت] برای هیچ‏کس وقت ظهور را تعیین نکرده‏ایم.[۵]

در روایت دیگری، مِهزَم به امام صادق علیه السلام عرض می‏کند:

«فدایت شوم، در مورد این امری که ما در انتظار آنیم، مرا آگاه کنید که چه زمانی رخ می‏دهد؟» آن حضرت در پاسخ می‏فرماید:

ای مهزم! آنان که [برای این امر] تعیین وقت می‏کنند، دروغ می‏گویند و آنها که [در این امر] شتاب می‏کنند، نابود می‏شوند و کسانی که تسلیم می‏شوند، نجات می‏یابند.[۶]

همچنین در توقیعی که از ناحیه مقدسه صاحب‏الزمان علیه السلام در پاسخ به پرسش‏های اسحاق بن یعقوب وارد شده است، چنین می‏خوانیم:

آشکار شدن فرج، به اراده خداوند متعال است و آنان که [برای ظهور] وقت تعیین می‏کنند، دروغ می‏گویند.[۷]

توجه به روایات یادشده به‌خوبی این نکته را روشن می‏سازد که ما نه‌تنها حق نداریم به استناد برخی رویدادهای سیاسی، اجتماعی یا حوادث طبیعی، به پیش‏بینی زمان ظهور و تعیین وقت برای آن بپردازیم، بلکه لازم است ادعای کسانی را که مدعی دانستن زمان ظهورند، تکذیب کنیم و جلو نشر این‏گونه ادعاها را بگیریم.

فلسفه این حکم نیز روشن است؛ شما تصور کنید اگر هر از چندی، زمانی برای ظهور تعیین شود و ظهور رخ ندهد، چه پیش خواهد آمد. آیا مردم رفته رفته ناامید نمی‏شوند و اعتقاد خود را نسبت به اصل اندیشه مهدویت و ظهور منجی از دست نمی‏دهند؟ بنابراین، نباید اجازه داد که «انتظار فرج» به‌عنوان ارزشمندترین سرمایه اعتقادی شیعه در عصر غیبت، بازیچه دست جاهلان یا شهرت‏طلبان شود.

 

  1. ضرورت شناخت نشانه‏های ظهور

از زمان پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله که بشارت به ظهور مردی از آل محمد علیهم السلام در آخرالزمان داده شد، بیان نشانه‏های ظهور او نیز آغاز شد. امام علی علیه السلام بارها در خطبه‏ها و سخنان خود، اصحابش را نسبت به رویدادهای عصر ظهور آگاهی می‏داد و آنها را متوجه این رویداد عظیم می‏ساخت. امامان بعدی نیز مردم را نسبت به نشانه‏های ظهور هشدار می‏دادند.

اکنون با مجموعه‏ای قابل‌توجه از روایات و کلمات معصومین علیهم السلام روبه‏رو هستیم که در هر یک از آنها به گوشه‏ای از رویداد عظیم ظهور مصلح آخرالزمان اشاره شده است و اگر آنها را کنار هم قرار دهیم، می‏توانیم به تصویری نسبتاً شفاف از وضعیت اجتماعی، سیاسی، نظامی و حتی طبیعی و جغرافیایی جهان در آستانه ظهور دست یابیم.

بی‏تردید، مطالعه در روایات مربوط به نشانه‏های ظهور در عصر ما که بیش از هر عصر دیگر، التهاب جهانی برای ظهور احساس می‏شود، از ضرورت‏های بی‏چون و چراست. بر شیعیان آل محمد علیهم السلام واجب است که با دقت تمام، به همه نشانه‏های ظهور توجه کنند و با تطبیق آنها با وضعیت کنونی جهان، رسالت خویش را بهتر بشناسند، ولی باید توجه داشت که نمی‌توان به صرف اطلاع از یک یا چند رویداد که تا حدی با رویدادهای ذکر شده در نشانه‌های ظهور شباهت دارند، حکم قطعی به تحقق برخی از نشانه‌های ظهور بدهیم؛ زیرا نشانه‏های ظهور ـ چنان‌که در روایات هم آمده است ـ مانند دانه‏های تسبیح به هم پیوسته‏اند و در ارتباط با هم معنا و مفهوم می‏یابند. [۸] به بیان دیگر، نشانه‏های ظهور به ترتیبی خاص، در فاصله زمانی معین و با شرایطی مشخص رخ می‏دهند و این‌گونه نیست که رویدادی مانند خروج سفیانی یا یمانی  رخ دهد، بی‏آنکه زمینه‏ها، شرایط و مقدمات آنها که در روایات به آنها اشاره شده است، فراهم شده یا دیگر رویدادها و نشانه‏های مرتبط با آنها رخ داده باشد. [۹]

افزون بر این همواره باید این احتمال را هم داد  که کسانی بخواهند با ایجاد رویدادهایی مشابه نشانه‌های ظهور ما را به اشتباه بیندازند و منجی دروغین مورد نظر خود را به ما تحمیل کنند.

 

  1. روشن‌بودن امر ظهور

در روایات متعددی بر این نکته تأکید شده است که امر ظهور امام مهدی علیه السلام از آفتاب نیز درخشان‏تر است و به همین دلیل، این امر بر هیچ کس مشتبه نخواهد شد و هیچ‌کس در حقانیت آن تردید نخواهد کرد.

در این زمینه از امام محمّد باقر علیه السلام چنین نقل شده است:

تا آسمان و زمین ساکن است شما نیز ساکن و بی‏جنبش باشید ـ یعنی بر هیچ کس خروج نکنید ـ که کار شما پوشیدگی ندارد. بدانید که آن نشانه‏ای از جانب خدای عزّ و جلّ است نه از جانب مردم، بدانید که آن از آفتاب روشن‏تر است و بر نیکوکار و زشت‏کار پنهان نخواهد ماند. آیا صبح را می‏شناسید؛ امر شما همانند صبح است که پنهان ماندن در آن راه ندارد. [۱۰]

ابتدای روایت یادشده، هشدار به کسانی است که با پیش افتادن بر امامان معصوم علیهم السلام و با امید تشکیل دولت اهل‏بیت علیهم السلام دست به قیام‏های نابه‏هنگام و حساب‌نشده می‏زدند و سرانجام خود و گروهی از شیعیان ناآگاه را به هلاکت می‏انداختند.

در روایت دیگری، میمون البان از آن حضرت چنین نقل می‏کند:

من در خیمه امام باقر ـ درود خدا بر او باد ـ نشسته بودم که امام یک طرف خیمه را بالا زد و فرمود: امر ما از این آفتاب روشن‏تر است، سپس فرمود: نداکننده‏ای از آسمان ندا می‏کند که امام فلان پسر فلان است و نام او را می‏برد و ابلیس ـ لعنت خدا بر او باد ـ نیز از زمین ندا کند همچنان که در شب عقبه بر رسول خدا ـ درود خدا بر او و خاندانش باد ـ ندا کرد. [۱۱]

در همین زمینه مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام چنین روایت می‏کند:

از ابی عبداللّه [امام صادق] علیه السلام شنیدم که می‏فرمود: فریاد نکنید. به خدا سوگند امام شما سالیانی از روزگارتان غیبت کند و حتماً مورد آزمایش واقع شوید تا آنجا که بگویند: او مرده یا هلاک شده و به کدام وادی سلوک کرده است؟ و چشمان مؤمنان بر او بگرید و واژگون شوید همچنان که کشتی در امواج دریا واژگون شود، و تنها کسی نجات یابد که خدای تعالی از او میثاق گرفته و در قلبش ایمان نقش کرده و او را به روحی از جانب خود مؤیّد کرده باشد، و دوازده پرچم مُشتبه برافراشته شود که هیچ‌یک از دیگری بازشناخته نشود. راوی گوید: من گریستم، آنگاه فرمود: ای اباعبداللّه! چرا گریه می‏کنی؟ گفتم: چگونه نگریم درحالی‌که شما می‏گویید: دوازده پرچم مشتبه که هیچ یک از دیگری بازشناخته نشود، پس ما چه کنیم؟ راوی گوید: امام به پرتو آفتاب که به داخل ایوان تابیده بود، نگریست و فرمود: ای اباعبداللّه! آیا این آفتاب را می‏بینی؟ گفتم: آری، فرمود: به خدا سوگند، امر ما از این آفتاب روشن‏تر است. [۱۲]

با توجه به روایات یادشده می‏توان گفت پدیده ظهور و مقدمات آن، چنان واضح و روشن است که به هنگام وقوع آن، همه مردم از آن آگاه می‏شوند و به حقانیت آن پی می‏برند. این‏گونه نیست که تنها جمعی محدود از شیعیان از آن باخبر شوند و به همراهی با آن برخیزند.

بنابراین، اینکه می‏بینیم هر از چند گاه کسی در گوشه‏ای از کشور عراق یا ایران خود را به عنوان یکی از شخصیت‏های مطرح در عصر ظهور معرفی می‏کند و عده ناچیزی از مردمان ناآگاه یا فریب‏خورده نیز با او همراهی می‏کنند، اصلاً با واقعیت‏های ظهور که پدیده‏ای جهانی و قابل درک برای همگان است، همخوانی ندارد.

  1. نبود ابهام در شخصیت و نشانه‏های مهدی موعود

در روایات فراوانی که از پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام وارد شده، همه ویژگی‏ها و نشانه‏های منجی موعود اسلام مشخص شده است و هیچ ابهامی در مورد شخصیت او و چگونگی ظهورش وجود ندارد. [۱۳]بنابراین، می‏توان گفت اگر کسی به‌درستی به مطالعه معارف مهدوی بپردازد و روایات نشانه‏های ظهور را با دقت و تأمل بررسی کند، هرگز دچار تشخیص‏ها و تطبیق‏های نادرست نمی‏شود و فریب مدعیان دروغین را نمی‏خورد. اینکه در گذشته و امروز کسانی به طرح ادعاهای دروغین پرداخته و کسانی هم با آنها همراهی کرده‏اند، دلیلی جز نادانی و ساده‏لوحی پیروان و شهرت‏طلبی و دنیاخواهی مدعیان نداشته است.

  1. لزوم مراجعه به فقیهان و عالمان حوزه مهدویت

افزون بر آنچه گفته شد، راه دیگری نیز برای در امان ماندن از تشخیص‏ها و تطبیق‏های نادرست و مواجه‌نشدن با خطر پیروی از مدعیان دروغین وجود دارد و آن هم پرهیز از پذیرش هرگونه ادعای مبتنی بر ظن و گمان و یا سخنان بی اساس و غیرمستند،   مراجعه به فقیهان، عالمان و صاحب‏نظران حوزه مباحث مهدوی است.

تجربه تاریخی نشان می‏دهد که هرگاه اشخاص به دلیل غرور و خودپسندی و باور بیش از حد به خود از فقیهان و عالمان فاصله گرفته‏اند، به طرح ادعاهای واهی و بی‏اساس پرداخته و خود و جماعتی را به هلاکت انداخته‏اند. بنابراین، به محض مواجهه با رویدادی که به عنوان یکی از نشانه‌های ظهور معرفی می‌شود؛ یا برخورد با فردی که خود را از یاران امام زمان علیه السلام و از زمینه‏سازان ظهور آن حضرت معرفی می‏کند، پیش از هرگونه تطبیق و تصدیق، باید به سراغ فقیه و عالمی سرشناس رفت و موضوع را با او در میان گذاشت تا دچار گمراهی و سرگردانی نشویم.

 

  1. ضرورت توجه به اصل موضوع انتظار فرج

چنان‏که پیش از این نیز گفته شد، تعیین زمان برای ظهور برخلاف مفهوم و فلسفه انتظار است و چه‌بسا ممکن است منتظران را به سستی یا ناامیدی بکشد؛ زیرا وقتی گفته شود که تا فلان زمان مشخص، هر چند آینده‏ای نه چندان دور، ظهور رخ نخواهد داد، انسان‏های منتظر به‌طور طبیعی دچار سکون و رکود می‏شوند و به این بهانه که هنوز تا زمان ظهور فاصله زیادی وجود دارد، از به‌دست‌آوردن آمادگی لازم برای ظهور خودداری می‏کنند. از سویی دیگر، اگر ظهور به هر دلیل در زمانی که به آنها وعده داده شده است، رخ ندهد، دچار ناامیدی می‏شوند و چه‌بسا در اصل اعتقاد به ظهور منجی آخرالزمان نیز تردید کنند.

به گواهی روایات معصومان علیهم السلام محوری‌ترین و اساسی‌ترین موضوع در معارف مهدوی، انتظار فرج  و امیدواری نسبت به آینده، آماده باش همیشگی برای ظهور امام عصر علیه السلام و انجام وظایف پیش بینی شده برای منتظران است  و از همین رو، همه ما موظفیم اولاً، روح انتظار و امیدواری نسبت به آینده را در خود تقویت کنیم؛ ثانیاً، همواره از نظر جسمی و روحی آماده ظهور باشیم و ثالثاً، وظایفی را که در برابر امامِ موعودِ موجود داریم، به خوبی بشناسیم و آنها را به خوبی انجام دهیم. [۱۴]

سخنرانان، مبلغان و اصحاب رسانه هم باید موارد ذیل را سرلوحه فعالیت‌های تبلیغی و ترویجی خود در حوزه مهدویت قرار دهند: یک. تمرکز بر اصل قضیه انتظار فرج و منتظر و آماده نگه داشتن مردم؛ دو. حفظ شادابی و سرزندگی انتظار در مخاطبان؛ سه. یادآوری وظایف زنان و مردان منتظر به آنها؛  چهار. پرهیز از پرداختن به موضوع زمان ظهور و تعیین وقت برای آن؛ شش. خودداری از تطبیق‌های ظنی و بی اساس نشانه‌های ظهور بر حوادث سیاسی، اجتماعی، نظامی و زیست محیطی جهان؛ هفت. خودداری از انتشار نوشته‏ها و سخنانی که مردم را بدون دلیل به وقوع ظهور در وقت مشخصی امیدوار می‏کند.  [۱۵]

برخی از روایاتی که در زمینه انتظار و وظایف منتظران وارد شده به این شرح است:

شیخ صدوق در کتاب کمال الدین از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که آن حضرت به نقل از پدران بزرگوارشان ـ بر آنها درود باد ـ فرمود: «منتظر امر (حکومت) ما، بسان آن است که در راه خدا به خون خود غلتیده باشد». [۱۶]

در همان کتاب، به نقل از امام صادق علیه السلام، روایت دیگری به این شرح در فضیلت منتظران وارد شده است:

خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش، چشم به راه ظهور او هستند و هنگام ظهورش، فرمان‏بردار او. آنان اولیای خدا هستند، همان‏ها که نه ترسی برایشان هست و نه اندوهگین می‏شوند. [۱۷]

در روایت دیگری، مجلسی از امام صادق علیه السلام چنین نقل می‏کند:

هر کس از شما بمیرد در حالی‏که منتظر این امر باشد، همانند کسی است که با حضرت قائم علیه السلام در خیمه‏اش بوده باشد. سپس حضرت چند لحظه‏ای درنگ کرد و آن‏گاه فرمود: نه، بلکه مانند کسی است که در خدمت آن حضرت شمشیر بزند. سپس فرمود: نه، به خدا همچون کسی است که در پیش‏گاه رسول خدا صلّی الله علیه و آله شهید شده باشد. [۱۸]  

در باب وظایف منتظران نیز در روایتی از امام صادق علیه السلام چنین آمده است:

هرکس دوست دارد از یاران حضرت قائم علیه السلام باشد، باید منتظر باشد و در این حال، به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار کند، درحالی‌که منتظر است … . [۱۹]  

 

 

 

 

پی نوشت ها:

[۱]. برای مطالعه بیشتر در این زمینه، ر.ک: ابراهیم شفیعی سروستانی، معرفت امام زمان علیه السلام و تکلیف منتظران، ۲۴۱-۲۸۶.

[۲]. محمد بن یعقوب کلینی، الكافي، ج۱، صص۳۶۸ و ۳۶۹، ح ۵؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، کتاب الغيبة، ص۲۹۴، ح۱۳؛ شیخ طوسی،  کتاب الغيبة، صص۲۶۱و۲۶۲.

[۳]. الكافي، ج۱، ص‌۳۶۹، ح۶؛ کتاب الغيبة (نعمانى)، ص‌۲۹۵، ح۱؛ کتاب الغيبة (طوسى)، ص۳۴۱.

[۴]. همان.

[۵]. کتاب الغيبة (نعمانى)، ص۲۸۹، ح۳؛ کتاب الغيبة (طوسى)، ص۴۲۶.

[۶]. الكافي، ج۱، ص۳۶۸، ح۲؛ کتاب الغيبة (نعمانى)، صص۱۹۷ و ۱۹۸، ح۸؛ کتاب الغيبة (طوسى)، ص۴۲۶.

[۷].شیخ صدوق،  كمال الدين و تمام النعمة، ج۲، ص۴۸۳، ح۴؛ کتاب الغيبة (طوسى)، ص‌۱۷۷.

[۸]. در يكى از اين روايات كه از رسول گرامى اسلام صلّی الله علیه و آله نقل شده است، چنين مى‏خوانيم: «نشانه‏هاى ظهور چون دانه‏هاى تسبيح گردن‏بند است كه رشته اتصالش بگسلد و دانه‏هاى آن يكى به دنبال ديگرى فرو ريزيد» (نورالدين على‌بن ابى بكر الهيثمى، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۷، ص‌۳۲۱)؛ همچنين ر.ك: سيّد على‌بن موسى ابن طاووس، الملاحم و الفتن في ظهور الغائب المنتظر، ص‌۱۱۴.

[۹]. برای مطالعه بیشتر در این زمینه، ر.ک: معرفت امام زمان علیه السلام و تکلیف منتظران، ص ۳۶۶-۳۷۸.

[۱۰]. كتاب غيبت نعمانى، ترجمه: محمّد جواد غفارى، باب ۱۱، ص‌۲۸۶، ح۱۷؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، صص۱۳۹ و ۱۴۰، ح۴۹.

[۱۱]. كمال الدين و تمام النعمة، ج۲، ص۶۵۰.

[۱۲]. همان، ص۳۴۷.

[۱۳]. برای مطالعه بیشتر در این زمینه، ر.ک: معرفت امام زمان علیه السلام و تکلیف منتظران، ص ۳۰-۴۴ و ۳۶۶-۳۷۸.

[۱۴]. برای مطالعه بیشتر در این زمینه، ر.ک: همان، ص ۲۴۱-۲۸۶.

[۱۵]. برای مطالعه بیشتر در این زمینه، ر.ک: همان، ص ۵۴۷-۵۶۹.

[۱۶].  كمال الدين و تمام النعمة، ج۲، ص‌۶۴۵، ح ۶.

[۱۷].   همان، ص۳۵۷، ح۵۴.

[۱۸].   بحارالأنوار، ج۵۲، ص‌۱۲۶، ح۱۸.

[۱۹].   کتاب الغيبة (نعمانى)، ص‌۲۰۰، ح۱۶.

همچنین ببینید

آیا داعش، همان سفیانی است؟

به نظر میرسد در پشت پرده تشکیل داعش، اتاق فکرهای جریان باطل، یهود، صهیونیسم مسیحی و سرویس های اطلاعاتی غربی، هستند و با مطالعه گسترده در ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *