خاورمیانه از قرن ها قبل، آبستن تحولات بزرگ جهانی بوده و به عنوان گهواره تمدن نیز شناخته می شود. در طول تاریخ، اتفاقات بزرگی به دست مردم خاورمیانه رقم خورده و هر سه دین بزرگ آسمانی که موسوم به ادیان ابراهیمی هستند و بیشترین پیروان را در سراسر جهان دارند، از همین ناحیه برخاسته اند.
بسم الله الرحمن الرحیم
خاورمیانه از قرن ها قبل، آبستن تحولات بزرگ جهانی بوده و به عنوان گهواره تمدن نیز شناخته می شود. در طول تاریخ، اتفاقات بزرگی به دست مردم خاورمیانه رقم خورده و هر سه دین بزرگ آسمانی که موسوم به ادیان ابراهیمی هستند و بیشترین پیروان را در سراسر جهان دارند، از همین ناحیه برخاسته اند.
با این حال این منطقه حیاتی، کانون تحولات و درگیری های بزرگ بوده و در روایات آخرالزمانی و متون ذکر شده در کتب آسمانی، در آخرالزمان نیز نقش اساسی در تحولات جهانی بازی خواهد کرد.
به همین دلیل قدرت های جهانی، از دیرباز به مداخله در این منطقه دست زده اند و بالاخص بعد از تاسیس دولت منحوس اسراییل به عنوان آخرین مرحله در استقرار نظم نوین جهانی ماسونی، به حمایت همه جانبه نظامی، سیاسی و فرهنگی از این مولود فاسد پرداخته اند.
مطالب مرتبط با این مساله، به تفصیل در سلسله مقالات « فراماسونری دجال آخرالزمان »، « جهان در سیطره دجال، ایران جزیره امید » و نیز مستند « I Pet Goat 2,99: رمزگشایی از تحرکات دجاال ۲۰۲۰ » در وبسایت « وعده صادق » ذکر شده و بزرگواران می توانند به آن ها مراجعه نمایند.
در سخنان راهبردی سید عظیم الشان مقاومت اسلامی « سید حسن نصرالله » هم به خوبی ذکر شد که اسراییل مولود آمریکا است و شیطان بزرگ آمریکا که رهبری تحرکات شیطانی ماسونی را برای استقرار نظم نوین جهانی بر عهده دارد، بیش از همه به حمایت از اسراییل می پردازد.
یکی از این اقدامات حمایتی در جهت فتنه افکنی در خاورمیانه و ایجاد بی ثباتی در منطقه و حمایت از اسراییل برای استقرار نظم نوین جهانی، تولید فیلم های فاخر و تاثیر گذار می باشد.
مجموعه فیلم های ۳ گانه « ارباب حلقه ها » و ۳ گانه « هابیت ها » در زمره این سرمایه گذاری اساسی به شمار می روند و گرچه برخی از دوستان بزرگوار نسبت به برخی نمادهای یهودی-صهیونیستی در این مجموعه فیلم ها هشدارهای مناسبی داده اند، لیکن به نظر می رسد که ابعاد توطئه وسیع تر از این باشد و در این راستا، نیاز به کنکاش بیشتر وجود دارد. به همین دلیل تبیین این توطئه را بر اساس المان های آخرالزمانی، هدف هفته های آتی وبسایت و کانال وعده صادق قرار داده ایم.
اما در اولین قدم، و در آغاز این سلسله مطالب، تصویری عجیب از اولین شماره نشریه « دابق : Dabiq »، نشریه رسمی متعلق به « داعش » را ملاحظه می فرمایید که از عبارت « بازگشت خلیفه : The Return of Khalifa » بر روی زمینه تصویری ویژه از خاورمیانه، استفاده کرده است! این تصویر و این عبارت، به صورت اعجاب آوری، یادآور پوستر و فیلم سوم ارباب حلقه ها، موسوم به « بازگشت پادشاه : The Return of the King » می باشد و تصویر درج شده بر روی جلد نشریه « دابق : Dabiq » متعلق به داعش نیز، به لحاظ رنگ زمینه و گرافیک، با تصاویری که از « سرزمین میانی: Middle Earth » در فیلم ارباب حلقه ها پخش شده است، مطابقت دارد!!!!
پوستر قسمت سوم ۳ گانه ارباب حلقه ها در کنار جلد اولین مجله رسمی « داعش » با عنوان « دابق » – به شباهت های موجود بین عبارت « بازگشت پادشاه » و « بازگشت خلیفه » توجه کنید!
نقشه « سرزمین میانه » در فیلم « ارباب حلقه ها » (بالا) و جلد نشریه داعش موسوم به « دابق » با گرافیک و رنگ مشابه!
اما در فیلم « ارباب حلقه ها » در حین معرفی « سرزمین میانی » که « معادل « خاور میانه » است، شیطنت موذیانه ای به کار رفته است. سرزمین شیطانی و سیاه « موردور » که ارباب تاریکی، و دشمن همه بشریت در آن، موضع گرفته است، در شرق « سرزمین میانه » قرار گرفته است! که به لحاظ جغرافیایی، شبیه به وضعیت حضور ایران در شرق خاورمیانه می باشد!
نکته دیگر آن که اگر با دقت به نقشه « موردور » توجه کنیم، به صورت « ساب لیمینال » و پنهانی، نقشه « موردور » شبیه به « نقشه ایران » ترسیم شده است و رشته کوه های دور تا دور موردور، شبیه به مرزهای ایران، در عصر حاضر و حتی نقشه های موجود از چند صد سال قبل می باشد!
تصاویر بالا: نقشه ایران در ۴۰۰ سال اخیر – تصویر پایین: نقشه تقریبی سرزمین تاریک و شیطانی « موردور » در فیلم « ارباب حلقه ها »! به شباهت ها توجه فرمایید!
و اما مهم ترین و موذیانه ترین اقدام دست اندرکاران ساخت فیلم در مورد « ایران »، خروج سیاهی از دل نقشه « موردور » می باشد که از آن جا شر و سیاهی در « سرزمین میانه » و کل دنیا، پخش می شود! در واقع به صورت پنهانی و سابلیمینال، فیلم سازان، « ایران » را به عنوان محور شرارت در « خاورمیانه » و جهان، معرفی نموده اند!
در خصوص « سائرون » این گونه عنوان شده است که عمده نیروهای شیطانی تحت امر وی، در ناحیه « شرق » سرزمین میانه و بالاخص سرزمین « موردور » – که نقشه ای شبیه مرزهای ایران دارد – متمرکز شده اند و به واسطه لشکرکشی های آن ها، برنامه ریزی شده است تا « شرق » سقوط کرده و شهرها و سرزمین های شرقی، به تصرف نیروهای تاریکی تحت امر « سائرون » درآیند!
همان گونه که در قسمت قبل ذکر شد، با استفاده از نقشه « سرزمین میانه » و طراحی « مرزهای موردور » یا سرزمین شیطانی تاریک به شکل مرزهای ایران، تلاش شد تا به صورت ناخودآگاه، ایران به عنوان محور شرارت در ذهن مخاطب غربی جای بگیرد.
اما موضوع به همین جا ختم نمی شود. بلکه تلاش گردیده تا المان های مذهبی، اسلامی و شیعی، به عنوان المان های تاریک و شیطانی معرفی گردد.
یکی از این المان ها و عناصر، « سائرون : Sauron » یا ارباب تاریکی است که در هر دو سری سه گانه « هابیت ها » و « ارباب حلقه ها » به وی اشاره شده است.
در خصوص « سائرون » این گونه عنوان شده است که عمده نیروهای شیطانی تحت امر وی، در ناحیه « شرق » سرزمین میانه و بالاخص سرزمین « موردور » – که نقشه ای شبیه مرزهای ایران دارد – متمرکز شده اند و به واسطه لشکرکشی های آن ها، برنامه ریزی شده است تا « شرق » سقوط کرده و شهرها و سرزمین های شرقی، به تصرف نیروهای تاریکی تحت امر « سائرون » درآیند!
اما متاسفانه به نظر می رسد که توطئه گران صنعت صهیونیستی-ماسونی فیلم سازی « هالیوود »، « سائرون » را – نعوذ بالله به عنوان نمادی از « حضرت مهدی (عج) » به تصویر کشیده اند!
بجز مساله ای که در چند سطر قبل به آن اشاره شد و ذکر گردید که سرزمین « موردور » با نقشه ای شبیه ایران، مهم ترین نیروی تحت امر « سائرون » به تصویر درآمده و استعاره از این دارد که مهم ترین جناح حامی حضرت مهدی (عج) ساکنان ایران هستند، عبارات دیگری نیز در این فیلم ها به کار رفته است تا به صورت پنهانی و سابلیمینال، « سائرون » را به عنوان نمادی از « حضرت مهدی (عج) » معرفی نمایند!
برای مثال در سه گانه « هابیت ها »، لقب « سائرون »، « نکرومانسر » یا « جادوگر مرده ها » است و به مفهوم کسی است که « مرده ها » را زنده می کند و آن ها را به عنوان لشکر خویش به این دنیا برمی گرداند!
این مساله با عقیده شیعه در خصوص « رجعت » و بازگشت شهدا، صلحا، اولیا و … در آخرالزمان به منظور قرار گیری در صف سپاه حضرت مهدی (عج) ارتباط داشته، و نشان از اقدام موذیانه صنعت فیلم سازی هالیوود، در اطلاق عناوین شیطانی به « امام عصر (عج) » دارد.
اما موضوع به همین جا ختم نشده و این گستاخی، ادامه دارد. به نحوی که در بخشی از فیلم « هابیت: نبرد ۵ سپاه »، گالادریل، بانوی الفی (جنی)، به « سائرون » ارباب تاریکی می گوید: « تو نامی نداری! تو بی هویتی! تو شکلی نداری! و … »
این توصیفات نیز متاسفانه به صورت موذیانه ای با برخی روایات اسلامی، تطبیق داده شده است. به نحوی که غیبت حضرت مهدی (عج) از انظار مردم، ممنوعیت ذکر نام اصلی حضرت در زمان غیبت (نام ایشان همنام پیامبر (ص) است)، و عدم دسترسی مردم به ایشان در دوره غیبت، با عبارات فوق، عنوان شده است.
فلذا به نظر می رسد که یکی از ابعاد خباثت سازندگان این فیلم، شبیه سازی موذیانه « سائرون » با منجی موعود، حضرت « صاحب الزمان (عج) » می باشد.
البته بجز یکی دو المان که جهت فریب به کار برده شده است، کلیه المان های مثبت در فیلم های هابیت و ارباب حلقه ها، در واقع المان های شیطانی در عالم واقعی هستند و بالعکس، مواردی که در مجموعه های ارباب حلقه ها و هابیت ها، به عنوان نیروهای تاریکی و شیطانی ذکر شده اند، در عالم واقع، در زمره سپاه خیر به شمار می روند!
یکی از شخصیت های منفی و مهم مجموعه فیلم های « ارباب حلقه ها » و « هابیت ها »، « سارومان جادوگر » می باشد. در ابتدا « سارومان » به ظاهر فردی خردمند و نوع دوست به نظر می رسد، اما در باطن، به ارباب تاریکی سرزمین « موردور »، ابراز ارادت کرده و از او اطاعت می نماید. سارومان لشکری از موجودات بدذات از خانواده « ارک ها » که توانایی های ویژه ای داشته و قدرتمندتر و سریع تر از سایر « ارک ها » بوده و « اوروک های » نامیده می شدند، تدارک دیده و با لشکری عظیم، عظم نابودی « روهان » که بخشی از « سرزمین میانه » بوده است، نمود تا بعد از تصرف « روهان »، به ارباب شیطانی خود « سائرون » بپیوندد.
یکی از نکات جالب در مورد لشکر « اوروک های » سارومان، این است که آن ها پرچم های سیاه حاوی نماد « پنجه سفید » را حمل می کردند که البته به طرز ناشیانه ای بر پرچم ها نقش بسته اند!
از نکات جالب لشکر « اوروک های » سارومان، این است که جزء معدود لشکرهای ذکر شده در فیلم های « ارباب حلقه ها » و « هابیت ها » هستند که افرادی از آن ها، برای توفیق نقشه های نظامی شان، اقدام به عملیات های « انتحاری » می نمایند!!!
شاخص ترین این اقدامات انتحاری، انفجار دیوار قلعه « روهان » به دست « ارک » مشعل به دستی بود که علی رغم تیر خوردن های مکرر، در نهایت با مشعل به روی مواد منفجره پرید و پل را منفجر کرد!
با توجه به مطالب گفته شده، به نظر می رسد که شیطنت های متعددی صورت گرفته است.
به نحوی که لشکرهای سیاه « ارک ها » به همراه پنجه های ناشیانه نقش بسته بر آن ها، شبیه به پرچم داعش می باشد. به نحوی که در پرچم داعش نیز، رنگ زمینه پرچم سیاه بوده و عبارات مندرج در آن، از جمله « لا اله الله الله » به صورت ناشیانه نقش بسته و نقش « پنجه سارومان »، شبیه به کلمه سفید « الله » پرچم داعش به نظر می رسد.
از سوی دیگر وجود « ارک های انتحاری »، یادآور عملیات های « انتحاری » داعش می باشد. گرچه به صورت کلی تر، طعنه به عملیات های « شهادت طلبانه » مسلمانان نیز می زند.
اما موضوع موقعی جالب تر می شود که ملاحظه می گردد، چهره سارومان، شبیه به « شیخ احمد یاسین »، موسس جنبش مقاومت اسلامی فلسطین « حماس « می باشد!
و البته این روزها هم رژیم صهیونیستی اسراییل و جیره خواران و حامیانش، سعی می کنند که عبارت « حماس = داعش » را در رسانه ها مطرح کنند تا جنایات خود را تحت الشعاع این مسایل، پنهان کنند.
ناگفته نماند که جریان شیطانی « داعش » نیز، چندان از این شبیه سازی ،ناراضی نبوده، و حتی به آن دامن می زده است! به نحوی که همان طور که در بخش های قبل گفته شد، جلد اولین شماره نشریه رسمی خود با عنوان « دابق » را با گرافیکی شبیه گرافیک فیلم « ارباب حلقه ها » و با تیتری شبیه به تیتر آخرین قسمت ۳ گانه ارباب حلقه ها، منتشر نموده و عبارت « بازگشت خلیفه : The Return of Khalifah » را جایگزین عنوان سومین قسمت فیلم « ارباب حلقه ها » یعنی « بازگشت پادشاه : The Return of the King » نموده است!
در کل، مباحث این قسمت بدین صورت جمع بندی می شوند:
۱ – دشمن و مافیای ماسونی-صهیونیستی هالیوود، با استفاده از فیلم های حرفه ای و فاخر همچون « ارباب حلقه ها » و « هابیت »، تلاش نموده تا مسلمانان را به عنوان افراد و گروه های شرور معرفی نماید و حتی در حرکتی پیشدستانه با اشراف به روایاتی که به « خروج پرچم های سیاه » در آخرالزمان اشاره کرده اند، این پرچم ها را پرچم های موجودات وحشی، بی رحم و نفرت انگیز نشان دهد. و علاوه بر اهانت به نمادهایی همچون نام « الله »، مسایلی همچون « شهادت طلبی » و …، را نیز به سخره بگیرد.
۲ – از سوی دیگر، همزمان با اشاعه فیلم های مذکور، با تولید جریان هایی همچون داعش، مدعی درستی نمادسازی های قبلی شده و ترس و وحشت و نفرت منبعث از این فیلم ها را چند برابر نماید!
۳ – با تصویر سازی،انتخاببازیگرو گریممناسب،چهرههایشخصیت های منفی داستانراهمچون سران،رهبران ومسئولان جنبش های اسلامی ضدصهیونیستی منطقه،ارایه نمایدکه شباهت سارومان باشیخ«احمدیاسین»موسس جنبش « حماس»یکی از نمونهای شاخص است
۴ – البته دشمن ازحربه های مراحل قبل،درهرموقعیتی که به دست آورد، بهره برده و درجریان اتفاقات«طوفان الاقصی»نیز،شعار« حماس=داعش » را نیزبرهمین اساس،دررسانه ها منتشر نموده
البته ان شاالله این مکرصهیونیسم جهانی نیزبه خودش برخواهدگشت و دراین زمینه موفق نخواهدشد
پی نوشت:جنبش«حماس»هیچ ارتباطی با«داعش»نداردوحتی درگیری های مسلحانه خونین نیزبین این دو گروه درفلسطین وخارج فلسطین رخ داده است
با این حال ازآن جاکه سیاست«وعده صادق»مبتنی برشفافیت وراستگویی است،بایدذکرکردکه متاسفانه در جریان تحولات سوریه،برای مدت کوتاهی،«حماس» به همکاری با جریان اخوان المسلمین سوریه پرداخته واقداماتی نیزبرضدنیروهای مقاومت منطقه درسوریه،ترتیب داده است که البته این مساله درمدت کوتاهی رخ داده وسریعاًباعذرخواهی حماس،قطع ارتباط باجریانهای ضددولت سوریه و…انجامیده است تا اتحاداستراتژیک این جنبش باحزب الله وایران،کماکان حفظ شود.فلذا اقدامات ناصحیح مقطع کوتاه ذکر شده،ارتباطی با داعش نداشته است و سریعاً باتصحیح عملکرداین جریان همراه بوده است.ضمن اینکه جنایات انجام شده در حق مردم فلسطین، غزه و نیز کشتار زنان و کودکان، با هیچ دستاویز و توجیهی، قابل لاپوشانی نخواهد بود. فلذا اتحاد کل محور مقاومت ضد صهیونیسم، بر همه اعضای این جبهه، واجب می باشد.
یکی از مواردی که بین « دجال » و « آراگورن » شبیه سازی می نماید، عمر طولانی « آراگورن » است که در فیلم « ارباب حلقه ها » نیز به این موضوع اشاره شده است که « آراگورن » از نژاد « دونداین » است که این نژاد، عمری به مراتب طولانی تر از انسان های معمولی دارد! همان گونه که طبق روایات اسلامی و سایر ادیان، « دجال » عمری طولانی دارد و از مدت ها قبل می زیسته است!
از سوی دیگر، آراگورن پادشاهی است که نسبت به پادشاهان دیگر، تفاوت های اساسی دارد و با تاجگذاری وی « جهانی نو » ساخته می شود!
این عبارات، کاملاً یادآور « نظم نوین جهانی » است که با « تاجگذاری دجال » در « اورشلیم »، آغاز می گردد! و از این نظر نیز با « دجال » مشابهت داده شده است.
اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود! بلکه با دقت در المان های شهر « گاندور » و پادشاهی « آراگورن »، در میابیم که نمادشناسی « ماسونی – صهیونیستی واضحی در المان های مربوطه وجود دارد.
تاجی که بر سر آراگورن قرار گرفته است، حاوی یک « قسمت درخشان » است که دقیقاً بر پیشانی قرار می گیرد و یادآور « چشم سوم » یا « چشم جهان بین »، در عقاید الحادی، شیطانی و ماسونی، صهیونیستی می باشد!
اما تصویر فوق، که المان های « گاندور » تحت پادشاهی « آراگورن » را نشان می دهد، اهمیتی دوچندان دارد!
در این تصویر، المان هایی مثل « درخت » را بر روی سپر سربازان گاندور می بینیم که یادآور درخت زندگی کابالا می باشد!
اما نکته ای که تیر خلاص را به کلیه بحث ها می زند، شباهت ۱۰۰ درصدی المان های مربوط به آرایش نظامی سپاه گاندور که تحت پادشاهی آراگورن می باشند، با المان های موجود در لژهای فراماسونری و سایر لوگوها و مهرهای ماسونی می باشد.
به نحوی که پرچم موجود در جناح راست ارتش گاندور، با علامت « ماه »، پرچم موجود در جناح چپ ارتش گاندور با علامت « خورشید » به تصویر کشیده شده است و تاج « آراگورن » که حاوی نماد « چشم جهان بین » می باشد، انطباق کامل و صد در صدی با نمادهای موجود در لژهای فراماسونری، و مهرها، لوگوها و علایم ماسونی مربوطه دارند و در این علایم ماسونی نیز، تصویر « ماه » در سمت راست، تصویر « خورشید » در سمت چپ، و « چشم جهان بین » در مرکز تصویر واقع شده اند!
در مجموع می توان چنین نتیجه گرفت که « آراگورن » نماد « دجال » است که از سرزمین های « غربی » به « سرزمین میانه » (معادل خاور میانه) آمده و بعد از شکست دشمنان خود، در « سرزمین میانه » تاجگذاری نموده و « نظم نوین جهانی » را پایه گذاری می نماید.
اما یکی از اشاره های مهم صهیونیستی در فیلم های « هابیت » و « ارباب حلقه ها »، مواردی هستند که به زندگی و ماجراجویی های « کوتوله ها » یا « دورف ها » مربوط می شوند.
در این دو مجموعه، به صورت موذیانه ای، قوم « بنی اسراییل » به « دورف ها » مرتبط شده و در ذیل داستان های قوم « دورف »، در واقع وقایع « بنی اسراییل » مورد بررسی قرار گرفته است.
در این بخش و بخش های آتی این سلسله مقالات، به صورت اجمالی به نکات مهم این ارتباط، خواهیم پرداخت.
وقتی فیلم « هابیت: سفر غیر منتظره » که در واقع اولین فیلم از سه گانه هابیت ها است، آغاز می شود، از همان ابتدا، راوی به بیان وقایع رخ داده برای « قوم دورف » می پردازد که در طی این وقایع، به دنبال حمله « اژدها » یا « اسماگ » -که در قسمت های بعدی، این اژدها نیز رمزگشایی خواهد شد -، قوم « دورف »، قدرت، شکوه، ثروت و عظمت خود را از دست داده، بی وطن شده و در بیابان ها و سرزمین ها، آواره می گردد.
از این توصیفات، به راحتی می توان دریافت که مسایل بیان شده، به آوارگی قوم بنی اسراییل و پراکنده شدن آن ها در نقاط مختلف زمین، ارتباط دارد.
اما در همین ابتدا، اشاره می گردد که زعمای این قوم آواره « قوم دورف » به دنبال گشتن جای مناسب و امن برای رهایی این قوم از سرگردانی هستند که این مساله نیز با تلاش های زعمای « صهیونیست » برای اجتماع یهود در سرزمین فلسطین، مرتبط است.
بجز موارد فوق، حتی سلوک، رفتار، چهره و عملکرد « دورف ها » نیز به « یهود » و « بنی اسراییل » شباهت دارد.
به نحوی که همگان، « دورف ها » را افرادی « طمع کار »، « حریص »، « پول پرست »، « بی نزاکت » و دارای رفتارهای عجیب و غریب می دانند؛ گرچه با همه این نقاط منفی، نهایتاً علی رغم وجود تمامی این نکات منفی، دیگران، « دورف ها » را دوست دارند و از آن ها حمایت می کنند!
این مساله حتی در مکالمه « گاندالف » جادوگر بزرگ و حامی « دورف ها » و « لرد الروند »، فرمانروای « الف ها » به چشم می خورد و در حالی که « گاندالف » در حال تعریف از « دورف ها » است، آن ها رفتارهای بی ادبانه، دور از نزاکت و نامناسب نشان می دهند!
اما همان طور که گفته شد، علی رغم این رفتارهای نامناسب، باز هم سایرین « دورف ها » را دوست دارند! و همگی به آن ها کمک می کنند!
این مساله نیز کاملاً به وضعیت « یهود » و « بنی اسراییل » مرتبط است. چرا که « یهودیان » از دیرباز در اروپا و بسیاری از نقاط دنیا، منفور بوده اند و اعمال آن ها مورد نفرت مردم ساکن آن نواحی بوده است (متاسفانه امکان اضافه کردن مستندات وجود ندارد و توسط شبکه های اجتماعی، این مستندات حذف می شوند!). علی ای حال و علی رغم رفتارهای زشت و نامناسب « یهودیان صهیونیست »، باز هم این قوم، مورد حمایت گروه های مختلف اروپایی و آمریکایی قرار می گیرند. دقیقاً مشابه وضعیتی که « دورف ها » در مجموعه « ارباب حلقه ها » و « هابیت ها » دارند!
از سوی دیگر در سری فیلم های « ارباب حلقه ها »، به « کوه موریا » به عنوان محل سکونت « دورف ها » اشاره شده است و در مجموعه « هابیت ها » نیز، « کوه یگانه : Lonely Mountain » به عنوان محل سکونت گروه دیگری از « دورف ها » معرفی گردیده است.
اما به نظر می رسد که این دو مکان ذکر شده در این دو مجموعه فیلم هم مضامین « ماسونی-صهیونیستی » دارند! چرا که « کوه موریا »، در اورشلیم واقع شده و در واقع همان کوهی است که بر فراز آن، مسجد الاقصی و مسجد « قبه الصخره » بنا نهاده شده است. از سوی دیگر، « کوه یگانه »، به « کوه صهیون : Mount Zion » مرتبط است که این کوه نیز، کوهی در اطراف اورشلیم یا « بیت المقدس » می باشد. گرچه متاخرین، بعضاً « کوه موریا » را همان « کوه صهیون » نیز نامیده اند!
اما موضوع موقعی جالب می شود که بدانیم « تالکین » نویسنده کتاب های « ارباب حلقه ها » و « هابیت ها » و خالق دنیای فانتزی « تالکین »، در مصاحبه ای که با وی انجام شده است، « اذعان » کرده است که زبان « دورف ها » را از زبان « عبری » اقتباس » کرده است! که این مساله نیز سند دیگری بر غیر تصادفی بودن شباهت المان های « دورف ها » با المان های « یهودی – اسراییلی » می باشد.
البته ارتباط « دورف ها » با « بنی اسراییل » و « صهیونیسم »، به موارد فوق ختم نشده و در بخش های آتی مقاله، به موارد بیشتری نیز اشاره خواهیم کرد.
در این مجموعه فیلم ها، نمادهای آشکار و پنهان متعددی وجود دارند که بین « دورف ها » و « یهودیان صهیونیست »، ارتباط متعددی برقرار می کنند.
یکی از آشکارترین نمادگرایی رخ داده در مجموعه « هابیت ها »، اتکا به عدد « ۱۳ » به عنوان عدد مقدس است.
به نحوی که « ثورین اوکن شیلد (سپر بلوط) »، و کوتوله های همراه وی، که نقش قهرمانان قوم « دورف » را بازی می کنند، ۱۳ نفر هستند و این عدد خوش شانسی و خوش بختی یهود و فراماسونری، منجر به بازپس گیری سرزمین موعود یعنی « اربور = کوه یگانه = صهیون » می گردد.
اما مساله بسیار مهم دیگری که در بین نمادهای مجموعه فیلم « هابیت »، خودنمایی می کند، مساله، « آرکن استون = Arken Stone » می باشد که در فیلم و ترجمه های مرتبط با آن، به صورت « سنگ پادشاه »، « قلب کوهستان » و … ترجمه شده است.
در توصیف « آرکن استون » ذکر شده است که « ثرور » پادشاه بزرگ « دورف ها »، « آرکن استون » را نمادی الهی و موید « پادشاهی » خود می دانست.
بسیار جالب است که در مجموعه فیلم های « هابیت »، « ثورین اوکن شیلد (سپر بلوط) » نیز قبل از استقرار پادشاهی جدید خود، به دنبال « آرکن استون » بوده است!
اما اهمیت « آرکن استون » به لحاظ نمادشناسی چیست؟
کلمه « Arken Stone » به شدت یادآور « Ark of the Covenant » یا همان « تابوت عهد » یهود و « بنی اسراییل » است! بجز شباهت « آوایی » این دو عبارت، « آرکن استون » نیز طبق مطالب مندرج در تورات، انجیل و قرآن، یک شیء بسیار مقدس بوده و به عنوان نشانه ای برای « موفقیت »، « قدرت »، « حمایت خداوند از بنی اسراییل » و در موارد « نشان پادشاهی » به شمار می رفته است! به نحوی که این موضوع را در مساله انتخاب « طالوت » به « پادشاهی » بنی اسراییل نیز می توان ملاحظه کرد!
اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود. بلکه حتی « اژدها » داستان « هابیت ها » که « اسماگ : Smaug » نام دارد و به سرزمین « دورف ها » و « کوه یگانه (صهیون) » حمله می کند و موجب آواراگی و بدبختی آن ها می شود نیز، به عمد و با رویکرد نمادین، در داستان گنجانده شده است!
در واقع « اسماگ » نماد « بخت النصر » پادشاه بابل است! اما دلایل این ادعا چیست؟
در « عهد عتیق » ذکر شده است که « بخت النصر » پادشاه بابل، اژدهایی به نام « بعل (بل) : Bel » داشته است و بجز مطالب مندرج در کتاب « دانیال » عهد عتیق، تصاویری از « اژدها » نیز از آثار « بابلی » به جا مانده از عصر « بخت النصر » نیز موجود است که در تصاویر فوق، ملاحظه می گردد.
از نکات مهم این که « اسماگ » یا « اژدهای خشن » داستان « هابیت ها »، در عین « ویرانگری »، بسیار عاشق « طلا » و « جواهرات » بوده، و ضمن تسلط بر ثروت « دورف ها »، تعدادی از آن ها را نابود نموده و سایر « دورف ها » را نیز آواره نموده است!
این توصیفات نیز با احوالات بنی اسراییل و ماجرای « بخت النصر » منطبق است. چرا که « بخت النصر » در نظر یهود، فردی خشن و ویرانگر دانسته شده و ضمناً بخت النصر فردی علاقمند به « ثروت » و « طلا » و … معرفی شده است! ضمن این که « بخت النصر » با حمله به سرزمین بنی اسراییل « صهیون » (معادل « کوه یگانه » دورف ها!)، آن ها را آواره و فقیر نموده است!
فلذا به نظر می رسد که « اژدها » یا « اسماگ » در مجموعه فیلم های « هابیت ها » نیز، نماد « بخت النصر » می باشد.
یکی دیگر از اشارات ماسونی-صهیونیستی در مجموعه فیلم های « هابیت »، لقب پادشاه « دورف ها » یا « ثورین اوکن شیلد » می باشد. عبارت « Oaken Shield » یا ترجمه فارسی آن یعنی « سپر بلوط »، ظاهراً از بخشی از فیلم اقتباس شده است که « ثورین » در یک مبارزه با نیروهای اهریمنی یعنی « ارک ها » و رهبر آن ها « آزاگ »، به دلیل از دست دادن سپر خود، ناچار به استفاده از یک « کنده » تنه درخت « بلوط » خشک شده می شود و از آن به عنوان « سپر » استفاده می کند و با توجه به شکست دادن « آزاگ » در همان نبرد، وی شهرت زیادی پیدا نموده و عبارت « اوکن شیلد : سپر بلوط » به عنوان « لقب وی » به کار می رود.
استفاده از المان « بلوط » در لقب « ثورین » پادشاه جوان « دورف ها » نیز، ریشه ای صهیونیستی دارد. درخت بلوط، ارزش بسیار زیادی درنمادهای صهیونیستی داشته و در منابع « یهودی » و « صهیونیستی » اشاره شده است.
قبلاً در مجموعه فیلم های مستند « I Pet Goat 2.99 : رمزگشایی از برنامه دجال ۲۰۲۰ » در تحلیل فیلم سینمایی صهیونیستی « بر باد رفته : Gone with the Wind » اشاره کردیم که عبارت « منطقه ۱۲ بلوط » که محل مزرعه پدری « اسکارلت اوهارا » اشاره به بلوط و ۱۲ قبیله بنی اسراییل اشاره داشته است!
در مجموعه فیلم « هابیت » نیز، عبارت « سپر بلوط » به المان « بلوط » به عنوان یک المان ماسونی-صهیونیستی اشاره دارد.
اما نکته مهم که طبق مطالب گفته شده در بخش قبل، « اسماگ » یا « اژدهای اهریمنی » که « دورف ها » را آواره نموده و موطن آن ها را تصرف کرده بود، نماد « بخت النصر » بوده است. چرا که « بخت النصر » نیز بنی اسراییل را شکست داده و بر سرزمین آن ها مسلط شده و آن ها را آواره نموده است! و البته، طبق نگاه کنایی « کتاب دانیال » عهد عتیق، « بخت النصر » نیز صاحب یک اژدها به اسم « بعل : Bel » بوده است! بنابراین طبق مطالب ذکر شده در فیلم « هابیت »، « اولین دشمن بزرگ » بنی اسراییل، « بخت النصر » بوده که با نماد اژدهای موسوم به « اسماگ » به تصویر درآمده است!
اما در همین فیلم می بینیم که « دومین و ترسناک ترین دشمن » دورف ها که نماد بنی اسراییل هستند، « اورک ها » به فرماندهی « آزاگ » می باشند که حتی از « اژدهای اسماگ » نیز درنده خوتر، خشن تر، کریه تر و بی منطق تر هستند. به نظر می رسد که به صورت کنایی و رمزی، « اورک ها » نماد مسلمانان هستند که « بنی اسراییل »، آن ها را دشمن اصلی و بزرگ تر خود می دانند و بزرگترین نبرد « بنی اسراییل » که حتی « الف ها (اجنه) » و « انسان ها (نماد انسان های اروپایی) » هم با تمام اختلاف نظرها، در این مبارزه، « دورف ها » یا « بنی اسراییل » را همراهی می نمایند تا این دشمن بزرگ (یعنی مسلمانان) را نابود نمایند!
به نظر می رسد که این وضعیت در بین دشمنان « دورف ها » نیز عمدی در نظر گرفته شده و به نوعی بازتولید « تاریخ صهیونیسم » و اشاره به نبرد « نهایی » آن با « مسلمانان »، دارد.
در مجموع به نظر می رسد که مجموعه های « ارباب حلقه ها » و « هابیت »، ماموریتی به مراتب بیشتر از داستان سرایی و سرگرمی دارند و هدف از تولید و نشر و تبلیغات جهانی برای آن ها، القاء تاریخ، فرهنگ و اهداف صهیونیستی و ماسونی به مخاطبان باشد.
اما آیا تالکین عمداً چنین مطالبی را رقم زده، یا خباثت هالیوود، چنین فیلمی را از کتاب های تالکین ساخته است؟ به نظر می رسد که هم تالکین اهداف ماسونی-صهیونیستی داشته و هم هالیوود به فراخور امکانات خود، این اهداف را گسترش داده است.
به هر حال خود « تالکین »، زبان « دورف ها » را از زبان « عبری » اقتباس کرده و نیز اسامی همچون « ثورین اوکن شیلد » ، یا شخصیت هایی مثل « اسماگ اژدها » و … را تدارک دیده است و این به مفهوم اقدام عمدی خود تالکین در اشاره به مضامین صهیونیستی است. از سوی دیگر، هالیوود نیز با انتخاب بازیگران خاص همچون بازیگر نقش « سارومان » که چهره ای شبیه به « شیخ احمد یاسین »، رهبر فلسطینی بنیانگذار حماس دارد، تلاش نموده است که اهداف صهیونستی نویسنده را توسعه دهد.
علی ای حال، ان شا الله با تلاش های مسلمانان و ملت های آزاده جهان، مکر صهیونیست ها و ایلومیناتی، به خودشان بازخواهد گشت و نه تنها « نظم نوین شیطانی » را نخواهند توانست در اورشلیم پیاده کنند، بلکه ان شا الله شاهد ظهور منجی موعود مسلمانان و برقراری حکومت عدل الهی در جهان خواهند بود.
به امید آن روز.