طوفان از جا کنده شده است!
هر روز که در کوی و برزن و خیابانهای شهر نظر میافکنیم، شاهد آن هستیم که نسبت به روز قبل بر میزان بیحیایی، تجری، قباحت و حرمتشکنی افزوده میشود. قرائن و شواهد نیز نشان میدهد که در حال حاضر، هیچ نوع بازدارندگی مؤثری در این باره وجود ندارد.
جولان و تاختوتاز شیطان و لشکریانش کاملاً مشهود است و یارگیریهای او به صورت آشکار و نهان در حال وقوع است. آنچه مسلم است، در چنین موقعیتهایی ابلیس با تمام قوا وارد میدان میشود، جبهه میسازد و برای خود یارگیری میکند. به عبارتی، شاهد آن هستیم که همعهدی با ابلیس و لشکریانش در جبهههای مختلف در حال گسترش است.
البته، آنچه ما در کف خیابانها و در معاملات و مناسبات روزمره مشاهده میکنیم، تنها ظاهر ماجراست. در واقع، در عالم پنهان و در جهان ناپیدای مثالی، این جنبوجوشها بسیار قویتر است. یعنی تکاپو، کوشش و تمایلات ابلیس و لشکریانش در آنجا شدیدتر و بیشتر است و ظهور آن در مناسبات و معاملات مردم آشکار میشود و ما آن را لمس میکنیم.
این روند شتاب دارد و روزبهروز نیز شتاب بیشتری میگیرد. مصادیق آن گوناگون است؛ چه به صورت حرص در میان کسبه و بازاریان، چه به صورت تجری در دستاندازی به بیتالمال که صاحبان مقامات بیشتر به آن مبتلا میشوند، و چه به شکل کشمکشهای سیاسی برای به دست آوردن پست و تکیه زدن بر مسندها. نمونه دیگر آن را در روابط موجود در کف خیابان و در میان جماعتی از مردم میبینیم که سنتها را زیر پا میگذارند و نوعی گستاخی را به نمایش میگذارند. ما احساس میکنیم که بیحیایی از حد گذشته است. طبیعتاً بخشی از این بیحیایی و وقاحتی که در میان گروهی از زنان و دختران مشاهده میشود، واکنشی به اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور است و بخشی دیگر نیز ناشی از نوعی ولنگاری است.
فقدان بازدارندگی و ناکارآمدی رویکردها
در این میان، بازدارندگی مؤثری وجود ندارد. خانوادهها دیگر نمیتوانند مصونیت ایجاد کنند و فرزندان خود را رها کردهاند. دستگاههای فرهنگی نیز آشکارا تعطیل به نظر میرسند و اقدام جدی و مؤثری از آنها دیده نمیشود. زمانی هم که تصمیم به انجام اقداماتی میگیرند، این اقدامات با ضرب و شتم همراه است که در نتیجه، تنها بر میزان وقاحت و بیحیایی میافزاید. در سطوح بالاتر نیز برای جلوگیری از دستاندازی به بیتالمال و حقوق مردم، بازدارندگی مشاهده نمیشود؛ یعنی اقداماتی که بتواند بر این روند تأثیر گذاشته و آن را کاهش دهد، صورت نمیگیرد.
بیگمان، ما نه میتوانیم در برابر این وضعیت بیتفاوت باشیم و نه میتوانیم آن را به حال خود رها کنیم؛ این در حالی است که استعداد و امکاناتی در اختیار ما نیست که بخواهیم اقدامی عملی انجام دهیم، مگر در جنبه فرهنگی. اما موضوع مورد گفتگوی من در این بخش، چیز دیگری است.
سرنوشت جمعی، حاصل رویکرد اکثریت
وقتی به سرنوشت عموم اقوام در گذشته، وضع مردم، سوگیریهایشان و عواقبی که تجربه کردهاند مینگریم، درمییابیم که سرنوشت آنها حاصل جمع رویکرد جمعیت حداکثری بوده است. به این نکته دقت کنید. وقتی در آیات قرآنی میفرماید که سفر کنید تا عاقبت مشرکان را ببینید، یا هجرت کنید تا سرنوشتها را مشاهده و تجربه کنید، در واقع اشاره به همین موضوع است.( قُلۡ سِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلُۚ كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّشۡرِكِينَ)۱
این سفر میتواند فیزیکی باشد و ، یا در کف میدان و شهر به صورت عینی آن را ببینیم. گاهی نیز این سیر و سفر در میان کتابها و آثار گذشتگان است. به هر صورت، با ملاحظه سرنوشت اقوام و آنچه بر آنها گذشته، چه به صورت عینی و بیرونی و چه در قالب خاطرات و تجربیاتی که در تاریخ ثبت شده، به یک نتیجه میرسیم. همه این مطالعات نشان میدهد که آنچه بر سر اقوام آمده، چه اقوامی که در مسیر ایمان بودند و چه اقوامی که در کفر و شرک و نفاق به سر میبردند، حاصل جمع رویکرد حداکثری مردم آن جامعه بوده است.
تأثیر فراگیر شدن فسق و فجور: مثالی از سیل
سخن من این است که وقتی جمعیت حداکثری یک قوم به سمت فسق و فجور سوق پیدا میکند، دیگران را نیز با خود همراه میسازند. این پدیده مانند سیل یا باران است. وقتی باران ملایمی میبارد، اتفاق بزرگی رخ نمیدهد؛ آنکه چتر دارد زیر چتر میماند و آنکه چتر ندارد، خیس میشود. اما وقتی این بارندگی شدت گرفت و به سیل تبدیل شد و از کوه سرازیر گشت، دیگر با چتر و بیچتر را با خود میبرد و به قول معروف، خشک و تر را با هم میسوزند.
منظور من این است که اگر وضعیت اجتماعی، اقتصادی و تعاملات سیاسی در این سرزمین، آنچنان که میبینیم، به سوی انشقاق، اختلاف، آلودگی و گناه سیر پیدا کند و به سیل تبدیل شود، خشک و تر را با هم خواهد سوزاند و همه را با خود خواهد برد. مثال آوردم که وقتی جمعیت اهل فسق و فجور زیاد و زیادتر شود، نباید گمان کرد که مؤمنین در امان میمانند. مؤمنین نیز آسیب میبینند و این سیل عیناً آنها را هم با خود میبرد. نمیتوان گفت: «من کلاه خودم را گرفتهام و باد آن را نمی برد.» اینگونه نیست؛ وقتی سیل جاری شد، همه را میبرد.
مسئولیت مؤمنان در برابر جبهه شیطانی
لذا در وجه فرهنگی، باوری و اعتقادی، سخن این است که هرگاه مؤمنان مشاهده میکنند که در میان جماعتی از مردم، در کوی و برزن یا در معاملات، فسق و فجور در حال توسعه است، مسئولیتشان سنگینتر میشود. اما در چه وجهی؟ در وجه ایمانی، خلوت، تضرع، دعا و توسلات. چرا؟ چون همانطور که عرض کردم، سرنوشت اقوام، حاصلجمع رویکرد مردم آن است. اگر رویکرد حداکثری به سمت فسق و فجور برود، همه را با خود خواهد برد. برای آنکه بتوانیم تا حدی از تأثیر این رویکرد مخرب بکاهیم، جماعت مؤمنان باید بر میزان ایمان، تقوا و مراقبت خود بیفزایند تا به نحوی بتوانند اثرات جماعتی را که به سمت خاستگاه شیطانی سوق پیدا میکنند، خنثی کنند.
اگر کسی اهل این مبانی و تعلیمات معنوی نباشد، ممکن است به این سخنان من لبخند بزند. ولی من عرض میکنم، جماعتی که به سمت فسق و فجور میروند، در حال ورود به عهدی هستند که آن عهد، شیطانی است. عهد شیطانی وقتی توسعه پیدا کند و جمعیت بزرگی را در بر بگیرد، بر مؤمنان فائق و غالب میشود. در مقابل، در جبهه مؤمنان نیز باید عهدی با امام زمانشان شکل بگیرد. آنها باید بر میزان استواری عهدشان، پایبندی به اخلاق، سنتها و احکام بیفزایند و خلوت، تضرع و ارتباطات معنوی خود را بیشتر کنند تا در عوالم مختلف مثالی و مادی، جبهه شیطانی تضعیف شود. این کار تأثیر ملکوتی و تأثیر در عالم مثال دارد و آن جبهه را ضعیف میکند؛ زیرا اگر آن جبهه غالب شود، خشک و تر را با خود خواهد برد.
راهکارهای فردی و اجتماعی برای مقابله
از اینجاست که من عرض میکنم هر یک از مؤمنان، در هر مرتبهای که قرار گرفتهاند، باید در عمل و نظر، مقوّم جبهه اهل ایمان شوند.
در عرصه فردی و شخصی:
• باید بر میزان تقوای خود بیفزایند.
• بر میزان خلوت خود اضافه کنند.
• در این سرمای سوزان فتنههایی که در راه است، لباس محکمتری از فرهنگ، اخلاق و ادب دینی به تن کنند.
• بر میزان اعمال مستحبی، ادعیه و زیارات خود بیفزایند.
• بر میزان خلوت شبانه خود اضافه کنند تا از تأثیرات منفی بکاهند و خود را خالص کنند و مقرب شوند.
• درمجامع مذهبی ومراسمات دینی وهیات بیشتر و خالصانه تر و بی روی و ریا حضور بیابند و راه نجات از آستان خداوند طلب کنند
ضمن آنکه میدانیم وقتی قرآن میفرماید: « كَم مِن فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَت فِئَةً كَثيرَةً بِإِذنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصّابِرينَ…»۲،
یعنی «چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا، بر گروههای عظیمی پیروز شدند!» و خداوند، با صابران و استقامتکنندگان) است.،
خداوند و امام زمان (عج) نیز مدد میرسانند و آن جبهه به ظاهر اندک غالب میشود. ولی اگر همین گروه اندک نیز سست عمل کنند و کم بگذارند، آن جبهه دیگر قویتر خواهد شد.
در عرصه اجتماعی و حکومتی: در مسائل غیرشخصی و ارتباطات اجتماعی نیز باید همینگونه توسعه ایجاد شود؛ یعنی اخلاق، ادب و باور دینی باید مرتبه به مرتبه در مناسبات اجتماعی افزوده شود. این کلام عالی و متعالی است که در شرایط پربلا و فتنه آخرالزمانی، باید به سوی عدالت فرار کرد. یعنی افراد باید تکتک در هر اموری که انجام میدهند و در هر جایگاهی که قرار گرفتهاند، به سوی عدالت رفتار کنند و بگریزند.
در امور اجتماعی نیز باید به سمت عدالت فرار کرد. یعنی مسئولان، صاحبمنصبان و صاحبان امضا باید به سوی عدالت بگریزند تا بازدارندگی ایجاد کنند.در دیدگاه مولا امیر المومنین علیه السلام :
در سیاست و ملک داری بهترین سیاست عدل پیشگی است: «الْعَدْلُ أَفْضَلُ السِّیاسَتَین »۳
در روایت دیگری از ایشان اصلاح رعیت در پناه عدالت به حساب آمده است: «بِالْعَدْلِ تَصْلُحُ الرَّعِیة».۴
اگر بنا بر امر به معروف و نهی از منکر است، باید بدانیم که این فریضه برای یک آدم عادی و معمولی در کوچه و بازار یکجور تعریف میشود، اما برای یک وکیل مجلس، یک وزیر یا یک صاحبمنصب، معنای دیگری دارد. امر به معروفِ وزیر و وکیل، اجرای قوانینی است که به برقراری عدل و به توبیخ و تأدیب ظالم بینجامد. اگر کسی وزیر است، امر به معروف و نهی از منکر برای او به معنای جلوگیری از دستاندازی به بیتالمال است؛ به معنای شناسایی، معرفی و تأدیب ظالم است؛ به معنای تأدیب کسی است که حقوق مردم را ضایع میکند، رشوه میگیرد و اهل ارتشاء است.
لزوم بازدارندگی در برابر فتنههای آخرالزمان
جبهه مؤمنان به حقیقت باید در هر موقعیتی که قرار میگیرند، حرکت خود به سوی عدالت، تهذیب نفس، شناسایی معروف و عمل به آن را افزایش دهند تا بتوانند بازدارندگی ایجاد کنند. در شرایط فردی و زندگی شخصی نیز بر تکتک مؤمنان واجب است که برای جلوگیری از این سیلاب، عهد خود را با امام زمان (عج) قویتر و محکمتر کنند. این مهم از مسیر مراعات بیشتر ادب و اخلاق دینی، اجرای احکام و سنتهای مشروعی که از سوی رسول خدا (ص) و فرزندان ایشان، ائمه معصومین (ع)، به ما رسیده است، محقق میشود. همچنین باید دست به دعا و تضرع برداریم تا خداوند متعال نیز مدد فرماید، به این امید که این شرایط سخت و پرفتنه را پشت سر بگذاریم.
چهار فتنه آخرالزمان
رسول خدا (ص) فرمودند که در آخرالزمان، امت با چهار فتنه روبرو خواهد شد:
۱. فتنه اول: در فتنه نخست، مالها مباح میشود. اکنون در ایران می بینیم که مالها مباح شده است؛ یعنی اموال مردم را میبرند.
۲. فتنه دوم: (اگر بازدارندگی اتفاق نیفتد)، در مرحله دوم علاوه بر اموال، نوامیس مردم نیز مباح میشود. این مرحله دوم نیز در ایران اتفاق افتاده است؛ هم مال مباح شده و هم نوامیس مردم.
۳. فتنه سوم: پس از آن، فتنه سوم فرا میرسد که در آن، هم مال، هم نوامیس و هم خونها مباح میشود. این بدان معناست که ما اکنون باید منتظر خونریزی باشیم؛ خونی که در کف خیابانها، در میدانها، در جنگ و جدالها و در نتیجه طمع و حرص ریخته خواهد شد.
۴. فتنه چهارم: و در نهایت، فتنه چهارم که فتنهای کور و کر است. فتنه کور و کر یعنی دیگر هیچ امانی وجود ندارد و چشمش نمیبیند تا مرد را از زن، یا مؤمن را از غیرمؤمن و کافر تشخیص دهد. همه در این فتنه گرفتار میشوند. به تعبیری دیگر، وضعیت مردم مانند کشتیای میشود که در میان گرداب افتاده است.
وضعیت کنونی ما
سخن من این است که فتنه اول و دوم را به طور کامل در ایران مشاهده میکنم و باید منتظر فتنه سوم بود. اگر تا اینجا بازدارندگی اتفاق نیفتد، وضع مردم ایران مانند سرنشینان یک کشتی در میان دریای متلاطم خواهد بود. آن زمان باید بدانیم که نه مؤمنی در امان میماند و نه کافری.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
اسماعیل شفیعی سروستانی
———————————-
1-روم:۴۲
2- البقره:۲۴۹
3- غرر الحکم و درر الکلم، تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، محقق / مصحح: رجائی، سید مهدی، دار الکتاب الإسلامی، قم، ۱۴۱۰ هـ ق، چاپ دوم، ص۸۸
4-همان ص۲۹۸
