آیا این سخن که هر امامی خصوصیات و ویژگیهای مختص به خود را دارد، صحیح است؟
– امامان، همه کمالات ممکن را -به اذن خدا- دارا هستند، منتها در هر امامیبا توجه به نیاز بشر و برای هدایت انسانها خصوصیات و ویژگیهایی برجستهتر و آشکار شده است. پیامبران هم با تفاوت درجهای که دارند چنین هستند. مثلا در زمان حضرت موسی علیه السلام با توجه به شرایط آن زمان و مکان، سحر و ساحری رواج داشت و معجزات ایشان، متناسب با آن زمان بود. در زمان حضرت عیسی، طبابت و مداوای بیماران رواج داشت و معجزه حضرت عیسی علیهالسلام شفای بیماران و احیای مردگان بود.
در مورد امامان نیز این نکته صادق است. امام حسن علیهالسلام، صلح کرد و امام حسین علیهالسلام قیام کرد و هر دو صحیح بود و اگر امام حسن در شرایط امام حسین واقع میشد همان کار را دقیقا انجام میداد.
* ویژگیهای امام صادق علیهالسلام چه بود؟
– ابتدا این را عرض کنم که امام صادق علیهالسلام به حدی بزرگ است که بزرگان و علمای هر یک از علوم از تاریخ و ادب گرفته تا فقه، منطق، تفسیر، کلام و … هر کدام در حد خود میتوانند از این دریای با عظمت بچشند و کسی نمیتواند همه ویژگیهای این شخصیت عظیم انسانیت را بازگو کند.
به قول شاعر: آب دریا را اگر نتوان کشید / هم به قدر تشنگی باید چشید
امام صادق علیهالسلام دارای ویژگیهای منحصر به فردی است، مثلا از بارزترین ویژگیهای ایشان این است که در گذار دو حکومت پلید، یعنی حرکت از یک حکومت (امویان) به حکومت دیگر (عباسیان) بهترین فعالیت را انجام داد.
امام صادق علیهالسلام ۱۸ سال از امامتشان را در عصر امویان و ۱۶ سال را در عصر بنی عباس سپری کردند. در عصر بنی عباس با دو خلیفه و در عصر امویان با پنج خلیفه مواجه شدند و از فرصت استفاده کرده، معارف ناب و اصیل پیامبر اعظم حضرت محمد صلی الله علیه وآله را گسترش دادند.
نکته بعدی شاگرد پروری ایشان است. این عصر گذار، فرصتی شد تا امام باقر و امام صادق علیهماالسلام از سستی طاغوت اموی استفاده کنند و به تربیت شاگرد بپردازند.
چنانکه گفتیم همه امامان ما از جمله این دو بزرگوار زمان شناس بسیار خوبی بودند؛ بذر توحیدی که توسط امام حسین بن علی علیهالسلام در عاشورا و با خونشان کاشته شد و با اشکهای علی بن الحسین و تربیتهای موردی ایشان پروریده شد، به دست کودک عصر عاشورا امام محمد باقر علیهالسلام آرام آرام غرس شد و به بالندگی رسید و با تلاش امام صادق علیهالسلام به بار نشست.
به هر حال، امام حافظ دین است و هر یک از امامان در عصر خود با توجه به شرایط موجود، دست به اقداماتی کردند و امام صادق علیهالسلام با توجه با تلاشهای گذشته، معارف ناب و اصیل اسلام را ترویج کرد و به آیندگان منتقل کرد.
این نکته را با بیان دیگر بازگو کنم که اینچنین نیست که چون ایشان بیش از دیگر امامان علم داشتند پس دست به این کار علمی زدهاند، خیر! همه ائمه، نقطه اشتراکشان زمانشناسی بوده و هر کدام به تناسب زمان و مکان، از شرایط به درستی استفاده میکردند و این درس بزرگی برای ما شیعیان است. ما باید زمانشناس باشیم. طبق زمان و شرایط موجود، جلو برویم.
پیشوایان مذاهب چهارگانه اهل سنت از محضر امام صادق(ع) بهره بردهاند
آیا همه شاگردان امام صادق علیهالسلام شیعه بودند؟
– خیر! اینکه نوشتهاند امام ۴۰۰۰ شاگرد یا حتی بیشتر از آن، تربیت کرد همه شیعه نبودند حتی همه آنها مرید امام هم نبودند. شاید مرید علم بودهاند ولی بعضی از آنها حتی کافر بودند و تنها در مناظرات با حضرت شرکت میکردند.
امامان فقهی اهل سنت شاگردان امام صادق بودهاند بعضی از این شاگردان، رهبران مکتبهای دیگر بودند. مثلا دو تن از رهبران مکاتب چهارگانه فقهی اهل سنت از جمله شاگردان امام صادق علیهالسلام بودند. یعنی مالکبن انس (پیشوای مذهب مالکی) و نعمانبن ثابت معروف به ابو حنیفه (پیشوای حنفیها).
مالک بن انس درباره عظمت و شخصیت علمی و اخلاقی امام صادق چنین میگوید: من فقیهتر و داناتر از جعفر بن محمد ندیدهام. او داناترین فرد این امت است. به خدا سوگند! چشمان من ندید فردی را که از جهت زهد، علم، فضیلت، عبادت و ورع برتر از جعفر بن محمد باشد.
جمله مشهوری از نعمان (ابوحنیفه) درباره شاگردیش در کتب تاریخی آمده مبنی بر اینکه «لَولا السَّنَتانِ لَهَلَکَ نُعمانُ؛ اگر آن دو سال نبود، نعمان هلاک میشد»
این نکته هم جالب است که دو نفر دیگر از امامان فقهی اهل سنت شاگرد شاگرد امام صادق علیهالسلام بودهاند.
البته امام صادق علیهالسلام در این سفره پهن و گسترده، خواص و شیعیان مخلص را از دیگران گلچین میکرد و آنها را تحت تربیت ویژه قرار میداد که آن شاگردان، گل کلام شیعه شدند. گل فقه شیعه شدند. گل معارف شیعه شدند.
امام برای اینها درس و بحث جداگانهای داشته ولی درس عمومی امام هم برای افراد عام بوده است و حتی گاهی مناظرات عام داشتند و همه استفاده میکردند.
عبارات زیبای عطار نیشابوری در وصف امام صادق علیهالسلام
عطار نیشابوری فصل اول کتاب تذکره الاولیا، را به شرح حال امام صادق علیهالسلام اختصاص دادهاست.
عطار در این کتاب میآورد: «اگر تنها صفت او گویم، به زبان و عبارت من راست نیاید که در جمله علوم و اشارات و عبارات بیتکلف به کمال بود، و قدوه جمله مشایخ بود، و اعتماد همه بر وی بود و مقتدای مطلق بود. هم الهیان را شیخ بود و هم محمدیان را امام، و هم اهل ذوق را پیشرو، و هم اهل عشق را پیشوا. هم عباد را مقدم، هم زهاد را مکرم. هم صاحب تصنیف حقایق، هم در لطایف تفسیر و اسرار بینظیر بود.»
توحید مفضل را بخوانیم
یکی از تولیدات استثنایی و منحصر به فرد امام «توحید مفضل» نام دارد؛ توحید مفضل از آموزشهای مخصوص امام به یکی از شاگردانش برای پاسخ به فرد دیگری است. به همه توصیه میکنم حتما آن را بخوانید و در این کتاب تفکر کنید و ببینند در حدود ۱۳۰۰ سال پیش، امام چه بیانات زیبایی داشته است که به تعبیر چند تن از متخصصان، هر جمله آن یک نظریه است؛ نه یک فرضیه.
با توجه به شرایط زمانی، اکثر احادیث ما، از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام است. مثلاً حدود ۶۰ درصد کتاب وسایل الشیعه از این دو امام است.
آنچنان کلمات این دو شخصیت، وفور و گستردگی دارد که فقه و مذهب ما معروف به فقه و مذهب جعفری است و با نام امام صادق علیهالسلام به شهرت رسیده است.
آنچه امام صادق علیهالسلام از محتوای مطالب خود به شاگردان منتقل کرده، توسط آنها توزیع شده و بسیاری از آنها هم اکنون در دست ماست. برخی از مستندات هم که در گذشته بوده، اما به دلایلی از بین رفته، هم اکنون در مراکز علمی حوزوی در حال بازسازی است.
مثلا مسند زراره، یکی از این مستندات در حال بازسازی است. یعنی همه آنچه که جناب زراره از امام کاظم(ع) و امام صادق(ع) بیان کردهاند؛ به صورت یکجا آمده و در اختیار دوستداران اهل بیت علیهالسلام قرار میگیرد.
از ویژگیهای بارز این مستندات این است که افراد به مجموع محتوای منتقل شده از امامان به شیعیانشان دسترسی پیدا میکنند.
امام صادق علیهالسلام توسط منصور دوانیقی، خلیفه عباسی مسموم شد و در ۲۵ شوال ۱۴۸ هجری قمری در سن ۶۵ سالگی در مدینه به شهادت رسید. ایشان بیشترین عمر را در میان یازده امام اول شیعیان داشته است.
وصیتنامه خاص امام صادق(ع)
* جریان معرفی وصی از طرف امام صادق علیهالسلام چه بود؟
– اول این را بگویم که وصیت نامه امام، انصافاً درسافزون، تکاندهنده و بصیرت افزای است. وصیتنامه امام صادق علیهالسلام هم مانند تمام دوران زندگی ایشان که دارای ویژگی خاص بود که در هیچ یک از امامان قبل و بعد از ایشان تا آنجا که حضور ذهن دارم نبوده است.
منصور دوانیقی انسان بسیار پستی بود. دوانیق جمع دنق است؛ یعنی ریالی، خسیس و گدا صفت! منصور کارهای فیزیکی و ساختمانی زیادی انجام داده بود که برای بر پا نگه داشتن و جا انداختن حکومتش کارهای مهمیبه شمار میآمد؛ اما در تمام این کارها به قول خودمان یک ریال یک ریال به کارگران پول میداد و آنقدر خسیس بود که مشهور شده بود به دوانیقی.
این آدم، که خونآشام و قسی القلب بود به حاکم مدینه پیغام داد: شنیدهام جعفر بن محمد (امام صادق) از دنیا رفته، وصی او را پیدا کن و به قتل برسان و سرش را برای من بفرست.
والی مدینه برای پیدا کردن وصی امام وصیتنامه امام را آورد و باز کرد و دید امام نام ۵ وصی را در آن نوشتهاند: منصور دوانیقی، محمد بن سلیمان (والی مدینه)، همسر امام، عبد الله افطح و امام کاظم علیهالسلام.
امام اولاً زود دست دشمن را خواند و وصیتنامهای با پنج وصی نوشت. ثانیا والی مدینه و منصور هم جزو آنها بودند. والی ماند چه کسی را باید بکشد، البته منصور هم جا خورد. ثالثا امام بعد از نام آن دو نفر، نام یک زن را نوشتند که در اذهان عمومی آن زمان سطح مظلومیت را بالا برد، زیرا در بین عقاید مردم آن زمان مردسالاری رواج داشت و مردم احساس میکردند که مثلاً در مردسالاری آن دوران کار پسر امام باقر به کجا رسیده که اجباراً یک زن را وصی خود قرار داده است. سپس امام نام دو پسر خود را ذکر کردهاند.
اگر ما در آن زمان بودیم بین دو پسر امام یعنی عبدالله و موسی (امام کاظم علیهالسلام) کدام را انتخاب میکردیم؟ اگر ظاهربین بودیم و به سن توجه میکردیم سن عبدالله بیشتر بوده پس باید علم بیشتری هم میداشت و یا باید توجه میکردیم و میدیدیم که امام چرا نام دو پسر خود را به عنوان وصی خود نوشتهاند؟
عدهای از شیعیان آن دوران به دنبال عبدالله افطح رفته و فرقه فطحیه را بنیان نهادند در صورتی که این فرزند امام بزرگوار، از نظر سلامت دینی و معرفتی مشکل داشت و دچار مشکل جسمی نیز بود که نشانه نقص است و امام معصوم نباید مشکل سلامت دینی و نقص ویژه جسمی داشته باشد.
بصیرت و انجام کار متناسب با شرایط و نیاز، مهمترین درس از امام صادق(ع)
درسهای بسیاری از زندگی امام صادق علیه السلام میتوانیم بگیریم. ما در هر عصری که زندگی میکنیم باید به یک نکته توجه کنیم که بصیرت لازمه زندگی همراه با موفقیت است تا به کمک آن بتوانیم سره را از ناسره تشخیص دهیم. باید بصیرت داشته باشیم. زمان شناس خوبی باشیم.
کارهایی که متناسب با نیازها و ضرورتهای زمان و مکان بوده موفقتر و نتیجه بخشتر بوده است. حوزهها و دانشگاههای ما در این زمان، باید نیاز زمان را تامین کنند و حتی با پیروی از امام صادق علیهالسلام نیاز آیندگان را تامین کنند.