سید بن طاووس و امام زمان(عج)

ابوالقاسم رضی الدین علی بن موسی معروف به سید علی ابن طاووس و سید، فرزند سعدالدین ابوابراهیم در حله متولد شد. او به پاکی و زهد و تقوا در میان شیعیان بسیار معروف است. به باور شیعیان، او در زمان غیبت کبری با حجت بن حسن، ، امام دوازدهم شیعیان دیدار کرده‌است. «سیّد بن طاووس» در سال ۶۶۴ ه.ق درگذشت.
سید بن طاووس دارای آثار گران قدری در موضوع دعا و علوم اسلامی است و از جمله ویژگی های شخصیت علمی و معنوی ایشان، ارتباط و توجه فراوان شان به مولای خود، امام عصر(عج)است.
در کمالات سید بن طاووس آمده است که امام عصر(عج)در نامه های خود، ایشان را فرزند خود معرفی می‌کرد و عزت و احترام خاصی برای ایشان قائل بود و هم چنین گفته‌اند که وی «اسم اعظم» را می دانست و مستجاب الدعوه بوده است.
*تشرفات سید بن طاووس
۱-از سید بن طاووس نقل است که سحرگاهی، در سرداب مطهر، از حضرت صاحب الامر(عج)این مناجات را شنیدم که می فرمود:«خدایا شیعیان ما را از شعاع نور ما وطینت ما خلق کرده ای. آن ها گناهان زیادی به اتکا بر محبت و ولایت ما کرده‌اند. اگر گناهان آن ها گناهانی است که در ارتباط با توست، از آن ها در گذر، که ما را راضی کرده ای و آن چه از گناهان آن ها در ارتباط با خودشان و مردم است، خودت بین آن ها را اصلاح کن و از خمسی که به حق ماست، به آن ها بده تا راضی شوند و آن ها را از آتش جهنم نجات بده و آن ها را با دشمنان ما در سخط خود جمع نفرما»
۲-سید بن طاووس در کتاب جمال الاسبوع می فرماید: شخصی حضرت صاحب الزمان(عج)را در یک شنبه که تعلق به امیرالمؤمنین (ع)دارد، در بیداری مشاهده می‌کند که آن جناب در این روز جد بزرگوارش امیرالمؤمنین (ع)را به این نحو زیارت می‌کرده است:«السلام علی الشجره النبوه و الدوحه الهاشمیه المضیئه المثمره بالنبوه المونقه بالامامه و علی ضجیعیک آدم و نوح علیهما السلام . السلام علیک و علی اهل بیتک الطیبین الطاهرین. السلام علیک و علی الملائکه المحدقین بک و الحافین بقبرک. یا مولای، یا امیرالمؤمنین هذا یوم الاحد و هو یومک و باسمک و انا ضیفک فیه و جارک فاضفنی یا مولای واجرنی فانک کریم تحب الضیافه و المامور بالاجاره فافعل ما رغبت الیک فیه و رجوته منک بمنزلتک و آل بیتک عند الله و منزلته عندکم و بحق ابن عمک رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم.»
۳-سید بن طاووس ملاقات دیگری با حضرت بقیه الله را نقل می‌کند و نام ملاقات کننده را نمی‌برد. از جمله از یک نفر که راستی گفتارش نزد من به تحقیق و اثبات رسیده، می‌گفت:پیوسته دعا و از مولایم حضرت مهدی(عج)تمنا می‌کردم که مرا در زمره کسانی قرار دهد که به شرف ملاقات و خدمت گزاری ایام غیبتش نایل گشته‌اند تا بدین وسیله به نوکران و خواص حضرتش تأسی جویم.
هیچ کس را از نیت خودم با خبر نگردانیدم تا این که رشید ابوالعباس واسطی، در روز پنج شنبه، ۲۹ماه رجب سال ۶۳۵، بدون مقدمه گفت: به تو می‌گویند ما جز محبت نظر دیگری به تو نداریم. پس اگر خود را با صبر و بردباری تسکین دهی، مقصود حاصل می‌گردد. پرسیدم:این پیام را از جانب چه کسی می‌گویی؟گفت:از جانب مولایمان حضرت مهدی(عج)می‌گویم.
سید بن طاووس در جایی خطاب به فرزندش می فرماید: اى فرزندم، محمد! از جمله ‌‌چیزهایى که من در اثر معاشرت بامردم به آن مبتلا شدم این بود که‌‌ پادشاهان و ملوک مرا شناخته و با من ‌‌اظهار دوستى و محبت نمودند تاجایى که نزدیک بود سعادت دنیا و آخرت من تباه گردد، و میان من و مالک‌‌ حقیقى و صاحب نعمتهاى باطنى و ظاهریم حایل و مانع شده و جدایى ‌‌اندازند به طورى که اى فرزندم مرا نمى‌‌دیدى مگر اینکه به سبب جاه و مقام این دار غرور، لباس ننگ و عار برتن کرده بودم و دلیل و راهنماى خود و تو به سوى هلاکت و عذاب جهنم‌‌ مى‌‌شدم .و مرا از این خطرها نجات نداد مگر فضل و کرم خداوند، جل جلاله، و دیگر تربیت و تادیب و نصایح جدم «ورام‌‌» و پدرم، که از طفولیت مراقب ‌‌و مواظب من بودند.
۴- محمد آوی سیمای رؤیایی وصول رضی الدین را در رؤیا مشاهده کرد و بامداد خطاب به همسفرش چنین گفت: «در رؤیا چنان دیدم که لقمه‌ای در دست تو (سید بن طاووس) است و می‌گویی این لقمه از دهان مولایم مهدی است. آنگاه قدری از آن را به من دادی.»
او با سیزده واسطه از طرف پدر با امام‌‌ حسن مجتبى علیه‌‌‌السلام پیوند مى‌‌خورد از طرف مادر به امام حسین، علیه‌‌ السلام، مى‌‌رسد بدین جهت او را ملقب به «ذى الحسنین‌‌» نیز کرده‌‌اند.
ابن طاووس صبح روز دوشنبه ۵ذی القعده سال۶۶۴ هجری ظاهراً در بغداد در گذشت و بنا به نوشته حوادث جامعه، جنازه او پیش از دفن به نجف اشرف انتقال داده‌اند.
ناگفته نماند که قبلا کفن خود را تهیه کرده و در حج بیت الله لباس احرام خود نموده بود و آن را در کعبه معظمه و روضات مطهره حضرت رسالت(ص) و ائمه بقیع(ع) و عراق متبرک و هر روز به آن می نگریست و آن را وسیله شفاعت آن بزرگواران قرار داده بود و فرموده: که چون مستحب است انسان در وقت حیات خویش بر کفن خود نظر افکند من نیز کفن خود را بیرون می آورم و بر آن نظر می افکنم. و باز فرموده که: در اخبار دیدم که جناب محمد بن عثمان بن سعید بن عمروی و پدرش از سفرای مولای ما صاحب الزمان(عج) بودند قبر خود را در ایام حیات خود محیا کرده بودند من نیز محل قبر خود را معین کردم و گفتم کسی آن را برای من حفر کند و قبر خود را در جوار جدم و مولایم علی(ع) قرار دادم در حالی که میهمان و پناهنده و وارد بر آن حضرت هستم به این امید که مانند دیگران مورد لطف و عنایتش قرار بگیرم و آن قبر را در پایین پای والدین خود قرار دادم تا اینکه خداوند مرا به خفض جناح از برای ایشان امر فرموده و مرا به نیکی و احسان به ایشان توصیه کرده است پس خواستم مادامی‌که در قبرم سرم در زیر پای ایشان باشد.
منابع:
-علامه مجلسی، انیس العابدین؛ علامه نوری، نجم الثاقب
– سیدبن طاووس، على، کشف‌‌المحجه لثمره المهجه، ترجمه، ص ۱۳۶
– کتاب امام زمان و سیدبن‌‌طاووس – سید جعفر رفیعی، همراه با تلخیص و تکمیل
– نجم الثاقب، ص ۲۸۵ و ۲۸۶

همچنین ببینید

از شیراز تا حیفا

«از شیراز تا حیفا»روایتی از بنیاد و تاریخ فرقه بابیه

«از شیراز تا حیفا» نقدی عالمانه و روایتی منصفانه از چگونگی شکل‌گیری فرقه بابیه و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *