رفته است آن حماسه ی خونین ز یادها
دارد زیاد میشود ابن زیادها
آقای عشق! پرچم سبز و مقدّست
این روزها رها شده در دست بادها
این روزها رها شده در دست بادها
بعد از تو کفر و ظلم، زمین را گرفته است
دنیا شده است مضحکه ی عدل و دادها
غیر از کتیبه های محرّم نمانده است
در ذهنِ کِرم خورده ی این بی سوادها
آیا زمان آن نرسیده است در جهان
نفرین شوند باز هم این قوم عادها؟
کی میشود که طالب خونت بیاید و…
نام تو تا همیشه بماند به یادها
مریم سقلاطونی