علی (ع) تنها نبود…

3c306135ab9256f1c4c19ec49518fb71 - علی (ع) تنها نبود...

این کار، کار کیست؟! چه بد می زند به در
باور نکردنی ست، لگد می زند به در؟!

مشعل گرفته است که آتش به پا کند
یا با طناب دست شما را جدا کند

شاید تو بی علی شوی و او بدون تو…
از پشت در صدا بزنی یا علی نرو!

یعنی که قطره قطره بریزی به کوچه ها
نامش نیفتد از دهنت تا به انتها

یعنی بجنگ! وقت تماشا نمانده است
یعنی به او نشان بده تنها نمانده است

این جا کجاست؟! چادر خاکی! چه می‌کنی؟!
تنهاترین نشانه ی پاکی چه می‌کنی؟!

این جا غریبه نیست، چرا رو گرفته ای؟!
آیا تویی که دست به زانو گرفته ای؟!

دیر آمدم بگو که چه کردند کوچه ها
بانوی قد خمیده! زمین می خوری چرا؟!

این کودکت چه دیده که هی زار می زند؟!
هی دست مشت کرده به دیوار می زند

حق دارد او که طاقت این روز را نداشت
روزی که خانه دستِ کم از کربلا نداشت

روزی که از صدای غمت شهر خسته شد
روزی که چشم های تو یک باره بسته شد

روزی که زخم های عمیقت دوا نداشت
روزی که گریه های تو دیگر صدا نداشت

توفان گرفت و آن شب یلدا شروع شد
خون گریه های عالم بالا شروع شد…

حسن اسحاقی

همچنین ببینید

شعر و ادب

...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *