اهل بیابانم

اهل بیابانم
همدم بوته خار
مست یک قطره آب
عاشق دریایم.
کلبه ای دارم من
سایه بانش آبیست
فرش ان جنس زمین
باغچه اش رویاییست.
دیوارهای کلبه ام
همه اش نامرییست.

هم حیاطی دارد
وسعتش نامحدود
سنگ فرشش خاکیست.
چون سرابی پیداست
حوض آبی از دور
می‌کند فواره
رنگ آن هم آبیست.
شبها کلبه من
چلچراقی دارد
نور آن مهتابیست.
درب این کلبه من
باز است روی همه
هرکه هست
رنگ خدا
می‌شود میهمانم.
حسین میرزایی مقدم.

همچنین ببینید

شعر و ادب

...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *