محمدعلى مجاهدى (پروانه)
اگر سپیده بیاید…
کلیم را چه نیازى که دل به طور دهد
به طور جلوه فروشد دلى که نور دهد
سپهر حلقه به گوش کسى که همچو کلیم
ز نور خویش فروغى به شمع طور دهد
نوشته اند به سنگ مزار زنده دلان
که حرف مرده دلان بوى خاک گور دهد
به جز »دعاى قدح« و رد ما نمى گردد
اگر پیاله صلاى »هوالغفور« دهد
کجاست پیر صفا مشرب خداجویى
که مثل آینه ما را ز خود عبور دهد
زمانه در تب شب این قدر نمى سوزد
به آفتاب اگر فرصت ظهور دهد
صبا به گلنفسیهاى من برد حسرت
اگر به من نفسى رخصت حضور دهد
از آن به دیده نمناک من نمى آید
که بوى دربدرى خانه نمور دهد
اگر سپیده بیاید دو چشم منتظرم
به دست
هر مژه آیینه بلور دهد
کلیم را چه نیازى که دل به طور دهد
به طور جلوه فروشد دلى که نور دهد
سپهر حلقه به گوش کسى که همچو کلیم
ز نور خویش فروغى به شمع طور دهد
نوشته اند به سنگ مزار زنده دلان
که حرف مرده دلان بوى خاک گور دهد
به جز »دعاى قدح« و رد ما نمى گردد
اگر پیاله صلاى »هوالغفور« دهد
کجاست پیر صفا مشرب خداجویى
که مثل آینه ما را ز خود عبور دهد
زمانه در تب شب این قدر نمى سوزد
به آفتاب اگر فرصت ظهور دهد
صبا به گلنفسیهاى من برد حسرت
اگر به من نفسى رخصت حضور دهد
از آن به دیده نمناک من نمى آید
که بوى دربدرى خانه نمور دهد
اگر سپیده بیاید دو چشم منتظرم
به دست
هر مژه آیینه بلور دهد
ماهنامه موعود – شماره ۳۸