مورچهای، پیامبر خدا، حضرت سلیمان(ع) را موعظه کرد و آن وقتی بود که مورچه روی سینه سلیمان(ع) آمد در حالی که حضرتش خوابیده بود، سلیمان مورچه را گرفته به دور انداخت. مورچه گفت: ای پیامبر خدا این صولت از چیست؟ چرا مرا پرت کردی، مگر نمیدانی تو در برابر پادشاهی قدرتمند قرار میگیری که حقّ مظلوم را از ظالم میستاند؟
حضرت سلیمان از این گفته مور به حالت غش درآمد و پس از افاقه، به مورچه فرمود: از من بگذر. مورچه گفت: نمیگذرم مگر به سه شرط؛ ۱. هیچگاه سائل و فقیر را از دربارت رد نکنی، ۲. بدون جهت صحیح نخندی و خندهای که از روی غفلت و بیفکری باشد نداشته باشی. ۳. اینکه مقام و موقعیت و دربانان مانع بین تو و مردمیکه به تو کاری دارند نشود، سلیمان گفت: قبول کردم و چنین کنم و مورچه، سلیمان را بخشید.۱
خواستگاری گنجشک
روایت شده که روزی حضرت سلیمان گنجشک نری را دید که دور گنجشک مادهای میگردد، حضرت به اصحاب فرمود: میدانید چه میگوید؟۲ گفتند: یا نبیالله، چه میگوید؟ فرمود: از او خواستگاری میکند که همسر و عیال او باشد و میگوید همسر من باش و در هر یک از قصرها و کاخهای شام که بخواهی تو را منزل دهم، حضرت فرمود قصرهای دمشق همه از سنگ است، برای این گنجشک ممکن نیست آنجا لانه بسازد و مسکن گزیند لکن هر خواستگاری، دروغگو است۳ (وقتی برای ازدواج میرود در باغ سبز نشان میدهد و خلاف میگوید تا به هدف که ازدواج و اعمال غریزه جنسی است برسد).
گنجشک مدعی و بساط سلیمان
حضرت سلیمان گنجشکی را دید که با همسرش اختلاف پیدا کرده بود. گنجشک ماده گوش به حرف و خواسته شوهرش نمیداد. گنجشک نر میگفت: چرا تسلیم خواسته من نمیشوی و شببخیر و روزبخیر مرا جوابگو نیستی۴ و حال آنکه من قدرتی دارم که اگر بخواهم با منقارم قبه سلیمان را میگیرم و در دریا میاندازم. این گفتوگو را سلیمانبن داود شنید و خندید و آن دو گنجشک را صدا زد و آمدند و به گنجشک نر فرمود: تو توان این کار را داری که با منقارت دستگاه مرا گرفته در دریا بیندازی؟ گفت: نه یا رسولالله، ولی گاهی مرد باید در مقابل زن یک قدرتی از خود نشان دهد. اظهار عظمت و بزرگی کند، که زن گوش به حرف او بدهد و دیگر اینکه یا نبیالله ما عاشقیم، عاشق را به حرفهایی که مقابل معشوقه دارد نباید ملامت کرد. حضرت سلیمان به گنجشک ماده فرمود: چرا خودت را در اختیار او نمیگذاری و گوش به حرف او نمیدهی، او که تو را دوست دارد؟ گفت: یا نبیالله او دوست و عاشق من نیست ادعا میکند و دروغ میگوید. چون او دوست دیگری هم دارد. اگر مرا دوست دارد نباید به غیر از من نظر داشته باشد. این حرف گنجشک ماده اثر عمیقی در سلیمان گذارد و گریه شدیدی کرد و چهل روز از مردم کناره گرفت و از خدا میخواست که قلب و دلش را تنها ظرف محبت خود قرار دهد و عشق و محبت دیگری در او نباشد.۵
خواستگاری گنجشک
روایت شده که روزی حضرت سلیمان گنجشک نری را دید که دور گنجشک مادهای میگردد، حضرت به اصحاب فرمود: میدانید چه میگوید؟۲ گفتند: یا نبیالله، چه میگوید؟ فرمود: از او خواستگاری میکند که همسر و عیال او باشد و میگوید همسر من باش و در هر یک از قصرها و کاخهای شام که بخواهی تو را منزل دهم، حضرت فرمود قصرهای دمشق همه از سنگ است، برای این گنجشک ممکن نیست آنجا لانه بسازد و مسکن گزیند لکن هر خواستگاری، دروغگو است۳ (وقتی برای ازدواج میرود در باغ سبز نشان میدهد و خلاف میگوید تا به هدف که ازدواج و اعمال غریزه جنسی است برسد).
گنجشک مدعی و بساط سلیمان
حضرت سلیمان گنجشکی را دید که با همسرش اختلاف پیدا کرده بود. گنجشک ماده گوش به حرف و خواسته شوهرش نمیداد. گنجشک نر میگفت: چرا تسلیم خواسته من نمیشوی و شببخیر و روزبخیر مرا جوابگو نیستی۴ و حال آنکه من قدرتی دارم که اگر بخواهم با منقارم قبه سلیمان را میگیرم و در دریا میاندازم. این گفتوگو را سلیمانبن داود شنید و خندید و آن دو گنجشک را صدا زد و آمدند و به گنجشک نر فرمود: تو توان این کار را داری که با منقارت دستگاه مرا گرفته در دریا بیندازی؟ گفت: نه یا رسولالله، ولی گاهی مرد باید در مقابل زن یک قدرتی از خود نشان دهد. اظهار عظمت و بزرگی کند، که زن گوش به حرف او بدهد و دیگر اینکه یا نبیالله ما عاشقیم، عاشق را به حرفهایی که مقابل معشوقه دارد نباید ملامت کرد. حضرت سلیمان به گنجشک ماده فرمود: چرا خودت را در اختیار او نمیگذاری و گوش به حرف او نمیدهی، او که تو را دوست دارد؟ گفت: یا نبیالله او دوست و عاشق من نیست ادعا میکند و دروغ میگوید. چون او دوست دیگری هم دارد. اگر مرا دوست دارد نباید به غیر از من نظر داشته باشد. این حرف گنجشک ماده اثر عمیقی در سلیمان گذارد و گریه شدیدی کرد و چهل روز از مردم کناره گرفت و از خدا میخواست که قلب و دلش را تنها ظرف محبت خود قرار دهد و عشق و محبت دیگری در او نباشد.۵
ماهنامه موعود شماره ۷۳
پینوشتها:
۱. حدائق الانس، ج۱، ص۵۶۲.
۲. از این عبارت استفاده میشود که منطق طیر را دیگران هم میتوانند با او آشنا باشند که میفرماید میدانید چه میگوید.
۳. سفینه البحار. محدّث قمی، ج ۲. کلمه عصفر ـ عصفور یعنی گنجشک به ضم العین و الانثی عصفوره، گنجشک نر دارای لحیه و ریش سیاه است مثل آدم و گاومیش و خروس.
۴. گنجشک عشق عجیبی به همسر و بچههای خود دارد و زیاد با همسرش نزدیکی دارد شاید ۱۰۰ مرتبه در ساعت، لذا عمر او کوتاه است و بیشتر گنجشکها بیش از یک سال عمر نمیکنند (سفینهالحار، ج۲، کلمه عصفور).
۵. سفینهالبحار، ج ۲، کلمه عصفور.