آنچه که بیش از همه دل را میآزارد، دلبستگی بیش از حدّ برخی از مدیران ارشد به اقدامات و تحلیلهای کارشناسان حقوق بگیر و کارمند خود است که هماره از ضعف اطلاعات دقیق و به روز و تحلیلهای جامع و قدرت طراحی استراتژیک رنج میبرند.
حسب وقایع مشاهده شده در گوشه گوشه ایران، زمینههای «تخته قاپو کردن» و تمرکز پیروان فرقههای سابقالذکر در مناطق مهم فراهم شده است. این عمل به منظور اجرای «استراتژی ایجاد مجمع الجزایر فرقهها» در ایران صورت میگیرد. نباید فراموش کرد که عموم فرقهها ـ چه فرقههای نوظهور و چه تجدید حیات یافته، مانند بهائیت ـ از یک آبشخور سیراب، هدایت و حمایت میشوند.
اجرای این استراتژی، که در واقع صورت نوین محلههای سابق یهودیان یا همان گتوها است، این امکان را به وجود میآورد تا هر یک از فرقهها در نقاط مهم و استراتژیک کشور صاحب پایگاه شوند.
خرید زمین در شهرهای مهمی چون اهواز، اصفهان، مشهد، شیراز، زاهدان و ایجاد شهرکهای مسکونی، موقعیتهای تجاری و یا صنعتی و حتی تأسیس مساجد، بیشباهت به خرید و تملک تدریجی زمینهای ملت فلسطین و تصرف شهرها و شهرکهای آنان نیست.
نتایح حاصله از تحقق این استراتژی عبارتند از:
۱. متمرکز شدن هواداران و پیروان فرقهها در مناطقی خاص و امن که امکان ارتباط از درون را برایشان به وجود میآورد. (دالانهای به هم پیوسته خانههای یهودیان در محلهها)،
۲. تسهیل در ایجاد جلسات و محفلها به دور از چشم مردم متدیّن و عوامل امنیتی و انتظامی و ایجاد پناهگاه متهمان و فراریان،
۳. ایجاد نوعی حق (ادّعای ملکیت) در انظار عمومی و مجامع جهانی مورد نظر دستگاه استعماری غربی،
۴. ایجاد امکان لازم برای جاسوسی از تأسیسات صنعتی، نظامی و …،
۵. ایجاد پایگاه امن برای خروج از کشور، نگهداری ادوات مخابراتی و حتی اسلحه،
۶. ایجاد پایگاه برای جلب هوادار، تبلیغات مسلکی، تربیت نیروهای عمل کننده و …،
۷. بر هم زدن تعادل جمعیتی در مناطق مهم، به ویژه مناطق مرزی و حاشیهای،
۸. اخذ برخی امتیازات (تجاری، صنعتی، تولیدی، یا واردات کالایی استراتژیک و خاص) و سوء استفاده از آن امتیازات در موقع ضروری و حساس،
۹….
بر هیچ کس پوشیده نیست که نحلههای ساخته و جعلی استعمار همچون وهّابیت و بهائیت از طریق زایشگاه و پرورشگاه خود، انگلیس، به همزیستی مسالمتآمیزی در نظر و عمل با یهودیت صهیونیستی رسیدهاند و از همین رو، بدل به عامل اجرای طرحها و اهداف آن جرثومه پلیدی در کشورهای اسلامیشدهاند.
خصومت آنها با جریان فکری و فرهنگی جهادی شیعی در همین راستا قابل شناسایی است. از همین رو، به هیچ وجه به عنوان یک جریان مذهبی (مانند اهل تسنن) قابل شناسایی و تأیید نیستند.
ضمن آنکه عملکرد آنان از گذشته و هم اکنون، نیز مؤیّد این عناد و جدایی هست.
تأسیس آشکار یا مخفیانه هر پایگاه (اعم از مسجد، شهرک و …) از سوی فرقههای نوظهور و سابقالذکر ـ به تبع استراتژی تخته قاپوکردن پیروان فریب خورده فرقهها ـ شیعهخانه امام عصر(ع) را با مشکلات جدی بیشماری روبرو خواهد ساخت.
تنها عامل بازدارنده، هوشیاری حافظان جغرافیای فرهنگی و خاکی این سرزمین در برابر طرحها و پروژههای خصم است.
نباید از نظر دور داشت که اشتغال گسترده مدیران ارشد به امور جاری، آنان را بیش از هر زمان نیازمند مشاوران مطلع و هوشیار میسازد. «مطالعه مستمر اخبار و تحلیلها»ی منتشره در شبکههای اطلاعرسانی و مطبوعات، دستهبندی اطلاعات و تحلیلهای ارائه شده میتواند جلو بسیاری از خطرات، تصمیمات عجولانه و حتی اعلام وعدهها و صدور موافقتنامههای احتمالی را سدّ کند.
والسلام
سردبیر
ماهنامه موعود شماره ۸۷
پینوشت:
٭ تخته قاپوکردن: چادرنشینی را در مسکنی جای دادن و او را از بادیهگری و جای بجای شدن به حضارت کشیدن.