کوچه کوچه میرقصد، با تبسم خورشید
در ترانهها جاری، از ترنم خورشید
مردم دو چشمانم، با تغزّل نامت
مثل زنبق و لاله، در تجسّم خورشید
گفتهاند میآیی، در سپیدهای زیبا
تا زمین شود گویا، با تکلم خورشید
گفتهاند میآیی، تشنگان کوثر را
پُر دوباره خواهد شد، ساغر از خم خورشید
رو به سمت مشرق کن، تا حبابها بینند
التهاب دریا را، در تلاطم خورشید!
ما بدون تو، یعنی: سایه سایه تاریکی!
با تو، گلشنی روشن، از تبسّم خورشید
سیّد علیاصغر موسوی