۲. «گنجینـه الاسرار و غزلیّات وحدت کرمانشاهی»، که تاکنون هجده بار تجدید چاپ شده است؛
۳. «تذکره سخنوران قم»، ج ۱، حاوی شرح احوال و آثار ۱۱۰ تن از شعرای قدیم قم؛
۴. «در محفل روحانیان»: حاوی شرح احوال و آثار ۳۶ تن از علمای شاعر؛
۵. «خوشههایی طلایی»: گردآوری اشعاری در مناقب حضرت ولیّ عصر(عج)؛
۶. «سیری در ملکوت»: اوّلین مجموعه شعری من؛
۷. «یک قطره از دریا»: گردآوری اشعاری در مناقب و مراثی امیرمؤمنان، علی(ع)؛
۸. «گریه اشک»: گردآوری گزیدهای از اشعار عاشورایی؛
۹. «بال سرخ قنوت»: گردآوری بهترین آثار عاشورایی؛
۱۰. «یاس کبود»: گردآوری بهترین سوکسرودهها در رثای حضرت زهرا(س)؛
۱۱. «آه عاشقان در انتظار موعود(عج)»: گردآوری اشعاری درباره امام مهدی(ع)؛
۱۲. «مجموعه شعر بقیع»: در مناقب و مراثی ائمه مدفون در بقیع(ع).
و کتبی که آماده چاپ است:
۱. «یک صحرا جنون»: مجموعه شعر دوم من؛
۲. «دیوان حافظ»: با تصحیح و مقابله مجدّد نسخه مرحوم قزوینی با نسخه مرحوم خلخالی و تذکّر اختلافات این دو نسخه، همراه با فهرست تفکیکی غزلیّات حافظ بر اساس اوزان عروضی و شرح برخی از غموض و معضلات شعر خواجه؛
۳. «لطایف شاعرانه»: حاوی حاضر جوابیها و لطیفههای شعرا بر اساس تذکرهها و مدارک تاریخی و ادبی؛
۴. «آینه در آینه»: در ۳ جلد، حاوی بهترین اشعار در مناقب و مراثی حضرات چهارده معصوم(ع)؛
۵. «تذکره سخنوران قم»، ج ۲: حاوی بیش از یکصد شرح احوال از دیگر شعرای قم (از قاجاریه تا حال).
چشم به راه
استغاثه به درگاه حضرت ولیّ عصر(عج)
ستاره باز به دامان شب دوید، بیا
سرشک شوق ز چشمان شب چکید، بیا
فروغ نقرهای مه به گِرد خیمه شب
کشید هالهای از پرتوی امید، بیا
نیامدی که شفق، دامنی پر از خون داشت
کنون که دست فلق جیب شب درید، بیا
ستاره سحری کور سو زنان از دور
گشود پنجره صبح و آرمید، بیا
ستاره چشم به راه تو ماند تا دم صبح
سحر دمید و شد از دیده ناپدید، بیا
عروسِ چرخ، حریر فروغ خود برچید
افق دوباره بساط سپیده چید، بیا
بیا که قافله شب ازین دیار گذشت
سپیده سر زد و مهر از افق دمید، بیا
نیامدی که دل من حدیث شب میگفت
کنون که قصّه به پایان خود رسید، بیا
به رغم فتنه بیدار و بخت خواب آلود
دو چشم منتظر من رخ تو دید، بیا
بیا که گوش دل من به کوچه کوچه شوق
صدای پای تو را بارها شنید، بیا
بیا که سیر غزالان دشت خاطرهها
هزار شوق غزل در من آفرید، بیا
بیا، بیا که دل بیقرار پروانه
به شوق روی تو از دیده سرکشید، بیا
دل ما را دریاب!
زمزمهای با محبوب دلها، امام زمان(عج)
گاهگاهی به نگاهی دل ما را دریاب
جان به لب آمده از درد، خدا را دریاب
اگر از دولت وصل تو مرا نیست نصیب
گاهگاهی به نگاهی دل ما را دریاب
به امیدی به سر کوی تو روی آوردیم
شهریارا! به در خویش گدا را دریاب
دل ما را به شب هجر فروغی بفرست
شبروِ وادی اندوه و بلا را دریاب
سنگها میخورم از دست جنونِ دل خویش
منِ دیوانه انگشت نما را دریاب
به وفاداری تو شهره شهرم ای دوست
ز وفا معتکف کوی وفا را دریاب
سالها رفت که از جام محبّت مستم
منِ دُردی کشِ صهبای ولا را دریاب
کاروان رفت و من از همسفران دورم، دور
منِ از قافله شوقْ جدا را دریاب
راهْ باریک و بسی پر خطر و تاریکست
سببی ساز و درین مهلکه ما را دریاب
تا دلم بار غم عشق به منزل فکند
شهسوارا! من افتاده ز پا را دریاب
دوش رؤیای لب نوش تو با من میگفت
کای شهید غم من، آب بقا را دریاب
سوی (پروانه) نظر کن که دعاگوی تو باد
گنه آلوده خود را به مدارا دریاب
ماهنامه موعود شماره ۱۱۴