م. نجفى
خدایا!
طوفان بلا از هر سو برخاسته است، و امواج فتنه از هر طرف زبانه مى کشد.
سایبانهاى نجابت فرو افتادهاند،
و ساقه هاى توسل شکسته اند.
و گلهاى امید پرپر گشته اند.
زمین، با همه وسعتش
چونان قفس تنگى فرصت پریدن را گرفته است،
و آسمان، با همه سخاوتش
باغ بخیلى است که در فصل ایثار، درهاى رحمتش ناگشوده مانده است.
خدایا!
دستهاى التماس من، تنها و تنها، نسیم عنایات تو را به یارى فرا مى خواند، و مى شکستم در محراب محبت تو، زبان به شکایت مى گشاید، و میعادگاه آشفته ترین روزها و آسوده ترین شبهایم، حرم امن توست.
خدایا!
قسم به آن ستارگان فروزانى که آسمان ها و زمین به برکت نامشان روشن گشته اند،
صبحى صادق را تا بیکران کهکشانهایت بگستران،
صبحى که آفتاب زیبایش با چنان عشقى ببارد که از چشمان منتظر زمین، فرصت پلک زدن را بگیرد.
اى بهار عاشقان!
مولاى منتظران!
یا صاحب الزمان!
دلهاى شکسته، بىقرار فصل فریادرسى تواند،
و پلکهاى خسته، استقبال از باران صدایت را لحظه شمارى مى کنند.
پس اى آفتابى ترین صبح! چشم هاى تشنه را به نور نگاهت سیراب گردان،
و در هر طلوع ناگهانى ات هر چه بیشتر شتاب کن.
پى نوشت
__________________________________________________
(۱). بحار الانوار ج ۵۳ ص ۱۷۵ توقیع حضرت بقیه الله عجبه شیخ مفید به نقل از فرمایشات حضرت بقیه الله آیت الله حاج شیخ محمد هالصى شیرازى