اسماعیل شفیعی سروستانی
ـ به گزارش بی.بی.سی، در ادامه حملات به مراکز مسلمانان در هلند یک مسجد دیگر دستخوش آتشسوزی شد… تا کنون بیش از بیست مرکز متعلق به مسلمانان این کشور مورد تعرض و خرابکاری قرارگرفته و تعدادی از آنها به آتش کشیده شده است.
ـ ثبت ۳۴۴ مورد اعمال خشونتآمیز علیه مسلمانان در انگلیس طی دو سال اخیر… .
ـ در آمریکا بیش از ۷۵ میلیارد دلار صرف گسترش وهابیت در مقابل اندیشه انقلاب اسلامی ایران شده است.
ـ توهین روزنامه سویسی به اسلام.
ـ تکفیر شیعیان در گفتوگو با کانال الجزیره قطر.
ـ تدریس تورات و انجیل در دانشگاههای تونس.
ـ جناح افراطی راستگرای سوئیس حمله تبلیغاتی شدیدی را علیه مسلمانان آغاز کرده است.
ـ حضور پوششی مأموران یهودی در مناطق شیعهنشین افغانستان.
ـ تلاش آمریکا برای حذف آیات جهادی از میان کتب آموزشی عربستان و کویت.
ـ فعالیت ۶۰۰ سایت اینترنتی علیه شیعیان.
ـ توزیع بیش از یک میلیون کتاب مقدس در عراق.
ـ چاپ کتاب ضد شیعی در مصر.
ـ تأسیس کلیسای انجیلی مسیحیان صهیونیست در کویت.
مراجعه به آرشیو خبرگزاریها و کندوکاوی ابتدایی ما را مواجه با صدها خبر از نوع اخبار یادشده میکند.
پیش از این درباره هجمه جدید و سازمان یافته غرب علیه مسلمین و بهویژه شیعیان با عنوان «جنگ صلیبی جدید» سخن گفتهایم. لشکرکشی غرب صلیبی به سرزمینهای اسلامی و داعیه ایجاد امنیت برای اسراییل (و به عبارت دیگر تصرف تمام بیتالمقدس) و تعرض به تمامی ساحتهای خاکی و فرهنگی آنان با استفاده از انواع سلاحهای نظامی و تبلیغاتی هر ناظر آگاهی را متذکر جنگ دویست سالهای میشود که با عنوان «جنگهای صلیبی» غرب مسیحی علیه مسلمین اتفاق افتاد. چنانکه رئیسجمهور آمریکا (بوش) ـ که خود از پیروان «کلیسای انجیلی» (مسیحیان صهیونیست) است و تیم همراه خود را نیز از میان همین پیروان انتخاب کرده ـ بارها از عنوان «جنگ صلیبی» استفاده کرده است.
جنگ دویست ساله صلیبیون و همپیمان آنها؛ یعنی سپاه وحشی مغول، سرزمینهای فراخ، آباد، متمدن و بافرهنگ مسلمین را مبدل به ویرانهای ساخت که واسپس آن نه تنها هیچگاه مسلمین امکان حضور یکپارچه در صحنه حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را نیافتند بلکه در شرایط انفعالی مهیای تأثیرپذیری از غرب قرون شانزده و هفده (پس از رنسانس) نیز شدند. وضعی که غربزدگی پیچیدهای را عارض بر حیات مسلمین ساخت.
بیداری جوامع مسلمین واسپس بیش از دو قرن رخوت و سکون ـ در هنگامهای که غرب پایان تاریخ خود را به تجربه نشسته و سیر نزولی را تا مغاک انحطاط و تباهی و بحران آغاز کرده ـ و شکلگیری نهضتهای اسلامی در اقصی نقاط جهان در کنار بروز نوعی احساس نیاز و آمادگی در بشر غربی برای رجوع به حیثیت معنوی و دینی، گردانندگان غرب را ـ که عموماً متأثر از ادب و ادبیات «عهد عتیق» و آموزههای صهیونیستی هستند ـ بر آن داشته تا قبل از شکلگیری کامل نهضتهای اسلامی و گسترش آن در اقصی نقاط عالم ـ که ناگزیر غرب را ناگزیر به انفعال و قبول شکست میسازد ـ در اقدامی بازدارنده کلیه توان خود را وارد میدان کنند تا شاید با هجمهای وسیع (نظامی، سیاسی، فرهنگی) جلو این جریان را سد کنند. گفتنی است وزیر امور خارجه آمریکا بارها در سخنرانیهای خود از این اقدام با عنوان «جنگ بازدارنده» یاد کرده است.
و در این راستا طرح مباحثی مجعول چون ضرورت آمادگی برای ظهور حضرت عیسی، تأسیس تختگاه آن حضرت در معبدی که بهجای مسجدالاقصی ساخته میشود و… خود حکایت از احساس خطری بزرگ و فراگیر از ناحیه شرق اسلامی میکند و تمسک غرب به آموزههای دینی (یهودی) و القای آن میان مسیحیان نیز حکایت از تلاش برای ایجاد انگیزه و آمادگی برای مبارزه مستمر با مسلمانان دارد.
موعود طی دو سال اخیر با افشای کلیه جهتگیریها و اقدامات این جریان سعی در پردهبرداری از اهداف و اغراض غرب و آگاهی بخشی به مسلمین و شیعیان برای اتخاذ استراتژی و سیاست هوشمندانه داشته است تا شاید مانع از شکلگیری تحلیلهای نهچندان درست حاصل از اطلاعات ضعیف و دست دوم شود؛ چنانکه بارها متذکر این معنا بوده که لشکرکشی به عراق نه برای تصرف منابع نفتی بلکه برای نیل به هدفی مهمتر است. هدفی که غرب امیدوار است با رسیدن به آن مانع از «فروپاشی فرهنگ و تمدن خود» شود، آنهم در آستانه تاریخی نو که به نام دین و به نام اسلام حقیقی آغاز شده است.
عوامل زیر در جنگهای دویست ساله صلیبی نقش عمدهای را در طولانی شدن جنگ و وارد شدن خسارات و تلفات در میان مسلمین ایفا کرد:
ـ تشتت و پراکندگی میان امیران و حاکمان بلاد اسلامی؛
ـ دم غنیمتدانی و اشتغال به دنیا در پارهای امیران و در نتیجه از بین رفتن غیرت و حساسیت؛
ـ غفلت از خصم و فقدان شناسایی کامل آن و دست کم گرفتن خصومت صلیبیون؛
ـ عدم درک و تحلیل درست از موقعیت تاریخی که مسلمین در آن بهسر میبردند؛
ـ غفلت از عوامل خودی که به شیوههای مختلف جذب و همراه با فرماندهان صلیبی شده بودند؛
و….
گوییا بیآنکه بخواهیم در شرایطی قرار گرفتهایم که هر لحظه به آشکار شدن رویارویی نهفته و جدال پوشیده مسلمین و غرب استکباری نزدیک میشویم.
در این معرکه سه عامل بر پیچیدگی و چند لایه بودن رویارویی میافزاید:
۱. آگاهی غرب از فرا رسیدن فصل فتور و سقوط در حوزه فرهنگ و تمدن و پایان تاریخ غربی، واسپس چهارصد سال اعتلاء، در برابر حوزه فرهنگی شرق اسلامی؛
۲. وابستگی شدید مسلمین در عموم مناسبات و معاملات به غرب و شیفتگی رو به تزاید برای مدرنیته؛
۳. سردمداری یهود و معرکهگیری اولاد اسراییل در میان میدان.
اینک جدال با طی مراحل فرهنگی و سیاسی وارد مرحله نظامی شده است؛ چنانکه امروز عراق میدان بزرگ جنگ رویاروست.
در چنین موقعیتی «فرصت سوزی» بزرگترین لطمه را به مسلمین وارد میسازد. از همینروست که مطالعه و شناسایی «شرایط تاریخی» ویژهای که در آن بهسر میبریم، شرط ضروری استمرار حیات و حفظ سیادت ایران اسلامی است. در این شرایط، توجه به موارد ذیل را مقام یک معلم و نویسنده در حوزه فرهنگ اسلامی لازم و ضروری میشناسیم:
۱. احیای غیرت و تعصب دینی و روحیه مجاهده برای حراست از کیان فرهنگی و مواریث مسلمین بهعنوان امانت الهی؛
۲. احیای روحیه سلحشوری و قهرمانی برای رویارویی با اجانب و حفظ شرف و دارایی مردم این سرزمین؛
۳. بازسازی و تجدید بنای اعتماد عمومی مردم از طریق توجه به خواستهها و اعطای مطالبات آنها، توبیخ غارتگران بیتالمال، نواخت مستضعفان و خدمتگزاران، توسعه عدالت (بهدور از شعار و لفاظی) در همه مناسبات اجتماعی، حذف سلسله مراتب وحشتناک دسترسی به مسؤولان و احیای شیوه زندگی ساده و بسیط در میان کارگزاران؛
کوتاه کردن دست عوامل شناختهشده و مرتبط با برخی افراد شاخص (معروف به آقا زادهها) از قطبها و شریانهای اقتصادی کشور؛
۴. حذف جدی و بیتعارف برخی مدیران ضعیف و ناکارآمد که تنها از طریق ارتباطات قومی و قبیلهای و حزبی مجال تصرف مادامالعمر مناصب فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را یافتهاند؛
۵. بریدن بندهای وابستگی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به غرب از طریق تلاش برای خارج ساختن مناسبات اجتماعی از پیچیدگی موجود، تشویق بساطت زندگی، خودکفایی سریع در تهیه مایحتاج عمومی؛
۶. تلاش برای شناسایی و حذف عوامل وابسته، جاسوس، مرعوب و مجذوب در برابر دشمن غربی در هر هیأت و لباس و میان کلیه سطوح مناسبات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی؛
۷. بسط فرهنگ مهدوی با اتکاء به مطالعات فرهنگی در سطوح مختلف بهدور از شعار و سیاستزدگی مرسوم و احیای فرهنگ انتظار در میان مسلمین.
هر مسلمان با غیرتی در عجب میماند که چرا با وجود آنهمه لطمه و آسیب که طی دویست سال اخیر از سوی غربیان متوجه کیان کشورهای اسلامی شده است، هیچ مرکز جدی و فعالی برای «غربشناسی» و «یهودشناسی» در این کشورهای تأسیس و راهاندازی نشده و هیچ دانشگاهی دو واحد درسی را ـ دستکم برای خالی نماندن عریضه ـ به این مباحث اختصاص نداده است. چنانکه آدمی در عجب میماند از گزیده شدن چندباره مسلمین از یک روزنه موذی. والسلام
موعود ۴۹